آمریکا واروپا خطر مجهزشدن رژیم ایران به سلاح اتمی را جدی گرفتهاند و خیز برداشته اند که سا ل جدید میلادی را با تحریم نفتی وتحریم مالی رژیم یاغی ایران آغاز کنند . مقامات رژیم ولایت فقیهی ایران نیز،با وقوف برآنکه بند ناف حیات مادی آنها به درآمد ناشی از صادرات نفت ودادوستد مالی مربوطه گره خورده ، این موضو ع را جدی گرفته و به هوای جلوگیری از تحریم نفت وبانک مرکزی ، از خود واکنش های « جنگی » نشان می دهد . فرماندهان نظامی این رژیم به مانور نظامی 10 روزه در دهانه خلیج فارس روی آوردهاندوفرمانده نیروی دریایی رژیم رجزخوانی می کند که « بستن تنگه هرمز برای نیروی نظامی ایران به آسانی خوردن یک لیوان آب است » . در سطح سیاسی نیز رحیمی ،معاون اول رییس قوه مجریه رژیم ایران ، روز 6 دی 90 ، در واکنش به احتمال گسترش تحریم نفتی این رژیم از آمریکا به اتجادیه اروپا ، جهان را به بستن تنگه هرمز تهدید می کندو مدعی می شود که « اگر آنها[غرب ] تحریم خرید نفت از ایران را به اجرا در آورند ،[نمی گذاریم ] یک قطره نفت از تنگه هرمز عبور کند » ( لوموند27 دسامبر2011 ) . درعین حال شاهد آن هستیم که دوطرف درگیر درپرونده اتمی رژیم ایران درحالی با « سلاح نفت»،به میدان آمدهاند که هردوطرف باب مذاکره را بازگذاشته اند. کارشناسان رژیم دررسانه های بین المللی به صراحت« منطقی ترین راه را بازگشت به مذاکره »عنوان می کنند . مقامات سیاسی ونظامی رژیم نیز به طور تلویحی همین سیاست را دنبال می کنند . رحیمی معاون اول رییس قوه مجریه رژیم ایرا ن ضمن اینکه می گوید نمی گذاریم یک قطره نفت ازتنگه هرمز عبورکند اضافه می کند که « البته ما درصدد ایجاد جو خصومت و خشونت نیستیم » . فرمانده نیروی دریایی رژیم نیز ضمن آن که بستن تنگه هرمز را مثل آب خوردن تلقی می کند اضافه می کند « اما درحال حاضر ما نیازی به بستن این تنگه نداریم ». طرف خارجی نیزهدفگذاری سیاست تحریم خود را کشاندن رژیم ایران پای میز مذاکره قرار داده است .اما آنچه مانع تحقق مذاکره است تقابل دوطرف برسر موضوع وجدیت مذاکره است ! .خارجی می خواهد درمذاکره شرایط جلوگیری ازمحهزشدن رژیم ایران به سلاح اتمی را به او بقبولاند ورژیم منحرف کردن این موضوع و مذاکره برسرمسایل فرعی را دنبال می کند و نمی خواهد تن به مذاکره ای بدهد که بمب اتمی که آنرا « سلاح استراتژیک بقاء » خود تلقی می کند ، ازدست بدهد .
. سؤال تعیین کننده ای که دراین ماجرا مطرح می شود اینستکه کدام یک از دوطرف دست بالا را دراستفاده از حربه نفت برای پیشبرد سیاست خود ش را دارد ودرچه شرایطی می تواند ، به طور موثراز این حربه استفاده کند . ضمن مروری برعوارض والزامات استفاده موثر رژیم ایران وطرف خارجی ازسلاح نفت به بررسی این موضوع می پردازیم :
الف – رژیم ایران توان و ظرفیت بستن تنگه هرمز را ندارد
با فرض آنکه رژیم ایران توانایی آن را داشته باشد که با غرق کردن ودرهم شکستن چند نفتکش در مسیررفت وبرگشت آنها ازتنگه هرمزاین تنگه را مسدود کند ، این سؤال اساسی مطرح می شود که آیا رژیم ایران می تواند عوارض نظامی – اقتصادی وسیاسی این اقدام را تحمل کند ؟ . واقعیت های زیر به این سؤال پاسخ منفی می دهند :
1- بستن تنگه هرمزاعلان جنگ اقتصادی به کشورهای صادرکننده نفت درمنطقه خلیج فارس وکشورهای مصرف کننده نفت این منطقه است . تنگه هرمز معبر حمل ونقل دریایی حدود88 درصد نفت منطقه خلیج فارس(20 میلیون بشگه در روز) به بازار بین المللی نفت ومهمترین معبر نفتکش های حامل این کالای استراتژیک است ، بازنگهداشتن آن برای صادرکنندگان نفت ازاین تنگه ( عربستان ، امارات متحده عربی ، عراق ، کویت ، قطر، بحرین ، عمان ) وواردکنند گان عمده نفت ازاین منطقه نظیرآمریکا اروپا ، چین ، ژاپن ، کره جنوبی ، هند اهمیت حیاتی دارد . بستن این تنگه می تواند قیمت نفت را به صورت جهشی افزایش دهد . درشرایط کنونی مصرف کننده گان عمده این کالا هنوز با بحران اقتصادی دست به گریبانندو تاب تحمل افزایش جهشی قیمت نفت راندارند .و رژیم به عنوان مسبب این مسأله باید با این کشورها حتی چین رویا روی شود .!
2- رژیم ایران درصورت بستن تنگه هرمز باید پذیرای درگیری نظامی با آمریکا وبرخی دیگر از خریداران اروپایی نفت این منطقه شود . اخطار بلا فاصله ناوگان پنجم آمریکا وسخنگوی وزارتخارجه فرانسه به رجزخوانی رژیم درمورد بستن تنگه هرمزمبین این امراست . دولت آمریکا در منطقه وازجمله درآبهای خلیج فارس ودریای عمان حضور گسترده نظامی دارد و به موجب قوانین این کشور متعهد به تأمین شرایط عبورآزادانه نفتکش ها ی حامل نفت این منطقه است و می تواند نسبت به بسته شدن تنگه هرمز توسط رژیم ایران واکنش نظامی نشان دهد . حتی چین نیزنسبت به مشاجره در موردبسته شدن تنگه هرمزابراز نگرانی کرده و سخنگوی وزارت خارجه این قدرت آسیایی دراین مورد گفته است « چین امید واراست که صلح وثبات درتنگه هرمزبرقرارشود » ( رویتر29 دسامبر2011 )
3- بسته ماندن مدت دار تنگه هرمز شریان حیاتی بقاء رژیم، یعنی درآمد ناشی از صادرات نفت را مسدود می کند .
رژیم با تهدید جنگ افروزانه بستن تنگه هرمز درشرایطی نسبت به تحریم نفتی ومالی خود توسط اتحادیه اروپا واکنش نشان می دهد که درصورت تحقق تحریم نفتی مؤثر این اتحادیه ، فقط 18 درصد از بازارصادرات نفت ایران را از دست می دهد . حال آنکه با بستن تنگه هرمزصد درصدامکان صادراتی خود را از دست می دهد ونمی تواند مدت زیادی این وضع را تحمل کند . به طوری که شاهد آن هستیم حتی درشرایطی که رژیم سالانه بیش از صد میلیارد دلار درآمد ناشی از صادرات نفت دارد شکل تقسیم وشیوه استفاده از این درآمد موضوع دعوای پیگیر بین جناحهای حاکم است و قطع وکاهش درآمد نفتی ایران می تواندآتش درگیری درونی هیات حاکمه کنونی را شعله ورترکند .
4- رژیم ادعای بستن تنگه هرمز وقطع داوطلبانه درآمدناشی از صادراتی نفت را درشرایطی عنوان می کند که اقتصاد کشورومحمل معیشت مردم ایران را ،بیش از پیش ،به این درآمد متکی و وابسته کرده است با این وجود درشرایطی که حتی با درآمد نفتی سالانه بیش از صد میلیارد دلاری کشورنیز نمی تواند هم جوابگوی حیف ومیل های سیاسی حکومت باشد ،هم به نیازجاری وآتی اقتصاد کشورپاسخ دهد وهم مانع وخامتبارشدن وضعیت معیشت مردم شود . رژیم درشرایطی که برای تسکین موقت اعتراضات برخی از اقشار مردم به مسکن نا پایداراعانه دولتی توزیع «یارانه نقدی » روی آورده ، چگونه می تواند با بستن تنگه هرمز وقطع درآمد نفت آتش اعتراضات اجتماعی را شعله ورکند .
ضمن توجه به عوارض سنگین فوق این واقعیت را نیز باید یاد آورشد که تجربه حمله واکنشی رژیم ایران به سفارت انگلیس به خاطر تحریم بانک مرکزی ایران ، نشان می دهد که رژیم ظرفیت هضم وپذیرش حتی این عمل واکنشی را که عوارض آن به مراتب کمتر از بستن تنگه هرمز است را ندارد و با این حساب تهدید به بستن تنگه هرمز را جزیک بلوف سیاسی نمی توان تلقی کرد
ب – «غرب » ظرفیت وتوان تحریم نفتی و ما لی رژیم ایران را دارد
آمریکا واتحادیه اروپا ، اگر با هم آهنگی و به صورت همه جانبه به تحریم نفتی ومالی رژیم ایران به پردازند ، می توانند این رژیم را درتنگنای شدید قراردهند و به صورت موثری درمقابل پیشروی فعالیتهای هسته ای خطرناک رژیم ولایت فقیه مانع ایجاد کنند . لازمه پایان دادن به گریز کشورهایی مثل چین ازتحریم نفتی ایران نیز، پایان دادن به برخورد نیم بند وناکافی غرب درامر تحریم رژیم شرور ایران است که با تحریم کامل نفتی این رژیم آغازمی شود .
1- وضعیت آمریکا - آمریکا ، ازسالها پیش سرمایه گذاری وخرید نفت ایران توسط شرکتهای آمریکایی را ممنوع کرده وبه نوعی شرکتهای غیرآمریکایی را نیزبرسر دوراهی انتخاب بین سرمایه گذاری نفتی درایران کنونی واستفاده از بازارما لی آمریکا قرار داده است اگر دولت آمریکا به خواست قانونگزاران این کشور درمورد تحریم داد وستد مالی با بانک مرکزی ایران وتنبیه شرکتهای غیرآمریکایی که از ایران نفت می خرند تن بدهد راه بر بین المللی شدن تحریم نفتی وژیم ایران گشوده خواهد شد .
2- وضعیت اتحادیه اروپا
اتحادیه اروپا ،علاوه بر تحریم های شورای امنیت سازمان ملل ، از تابستان سال 2010، سرمایه گذاری جدید شرکتهای نفتی اروپایی وهمکاری فنی آنها درفروش تجهیزات مورد استفاده دربخش گازوپالایش نفت ایران را ممنوع وتحریم کرده است .اما همچنان به واردات نفت ایرا ن ادامه می دهد و درحال حاضرروزانه حدود 450 هزار بشگه نفت از ایران وارد می کند ( حدود 18 درصدازکل صادرات نفت ایران). شورای وزیران این اتحادیه به دنبال پیشنهاد دولت فرانسه مبنی برتحریم خرید نفت ازایران و زمینه مساعدی که پس از تصمیم روز 22 نوامبر 2011 دولت انگلیس درمورد قطع دادوستد مالی بانکهای این کشور با ایران به وجود آمد ، روز اول دسامبر2011 موضوع تحریم خرید نفت از ایران را به بحث گذاشت اما تا حل وفصل مسایل اجرایی مربوطه، تصمیم گیری دراین مورد به اجلاس پایان ژانویه 2012 این شورا موکول شد ( دراین مورد قرار گذاشتهاند مسایل اجرایی تحریم نفتی ایران نظیر جایگزین کردن نفت سایر صادرکنند گان به جای نفت ایران ، حل وفصل مسایل برخی از کشورهای عضو مثل یونان که درصورت قطع خرید نفت ارزان ایران با مشکل مالی مواجه می شوند و جلوگیری ازپرکردن جای خالی تحریم نفتی اتحادیه اروپا توسط کشورهای آسیایی را حل وفصل کنند)
دیپلومات های اتحادیه اروپا به دنبال نشست اول دسامبر شورای وزیران این اتحادیه ، چندی پیش به همراه دیپلماتهای آمریکایی، ژاپنی، کره جنوبی و بعضی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس،ازجمله عربستان سعودی وامارات متحده عربی در نشستی در رم به بررسی این موضوع وتشدید تحریم ها علیه ایران پرداختند. رژیم ایران به این گرد همایی « کشورهای هم نظر» وبه طور مشخص مشارکت عربستان وامارات دراین نشست و جایگزین کردن نفت این دو کشور به جای واردات نفت ازایران توسط اروپا، واکنش نشان داد . به طوری که پس از نشست «کشورهای هم نظر»در شهر رم ، امارات متحده عربی را تهدید به تعلیق روابط تجاری و جلوگیری از صادرات گسترده ای کرد که این کشور به ایران دارد . به هرحال اتحادیه اروپا درمسیرتحریم نفتی ومالی رژیم ایران گام برمی دارد .نشست های آینده شورای وزیران این اتحادیه ، وبه خصوص اجلاس 30 ژانویه 2012 آنها ،نشان خواهد داد که این اتحادیه درکارتحریم نفتی – مالی رژیم ایران، به کجای کار رسیده است .
3-مسأله خریداران آسیایی نفت ایران
کشورهای آسیایی خریدارنفت ایران می توانند درموثر واقع شدن یا خنثی کردن تحریم نفتی ایران توسط اتحادیه اروپا ، نقش تعیین کننده داشته باشند .تا ماه اکتبرگذشته 60 درصد ازحدود 2/2 میلیون نفت صادراتی ایران به کشور های چین ، ژاپن هند و،کره جنوبی صادر شده است . درموردکشاندن 4 کشور آسیا یی فوق به عرصه تحریم خرید نفت از ایران فشارهای آمریکا و اتحادیه اروپا تا به حال اثربخش نبوده است . حداکثرتوفیق آمریکا واتحادیه اروپا تا به حال این بوده که کشورهای ژاپن وکره جنوبی را به اجلاس «کشوره ای هم نظر» که برای بحث درمورد تحریم نفتی ایران دررم برگزارشد بکشانند .. به گزارش وال استریت ژورنال اتحادیه اروپا درنشست «کشورهای هم نظر» به ژاپن پیشنهاد تحریم خرید نفت ازایران را کرده ومنتظرجواب این کشور که خریدار 14 درصد ازنفت صادراتی ایران است می باشد . کره جنوبی که حدود10 درصد ازنفت ایران را وارد می کند نیزدراجلاس رم شرکت کرده وزیرفشار دولت آمریکا برای مشارکت درتحریم نفتی ایران قراردارد. اما درمورد چین که مهمترین خریدار نفت ایران است،فعلا چشم اندازی برای شرکت درتحریم خرید نفت ازایران درپیش رونیست و حد اکثرتلاش آمریکا و اروپا به این محدود می شود که چین تحریم نفتی اروپا را خنثی نکند . چین روزانه 457 هزاربشگه یعنی 22 درصد ازنفت صادراتی ایران راخریداری می کند وبه تنهایی بیش از 27 کشورعضو اتحادیه اروپا از ایران نفت می خرد . رژیم ایران درصورت از دست دادن خریداران اروپایی نفت خود برای جبران وخنثی کردن این تحریم، قیمت فروش نفت خود را به زیر قیمت بازار خواهد کشاند تا خریداران آسیایی نفت ایران را به خرید نفت بیشتر تشویق کند . پالایشگاههای چین آمادگی این را دارند که میزان استفاده از نفت خام ایران را افزایش دهند . ازاین روی، تا استفاده ازاهرم بازدارنده تحریم بانک مرکزی ایران ، عجالتاً آمریکا واروپا تلاش می کنند که چین تحریم نفتی احتمالی رژیم ایران توسط اروپا را خنثی نکند.
اثر تعیین کننده تحریم بانک مرکزی ایران
رژیم ایرا ن بیش ازآنکه نگران تحریم خرید نفت اروپایی ها باشد ، نگران تحریم بانک مرکزی ایران توسط آمریکا واروپاست .بانک مرکزی ایران طرف حساب انحصاری دریافت پول ازخریداران نفت ایران ازطریق بانکهای خارجی است .دادوستد پول نفت جزازمجاری بانکی عملاً نا ممکن است واگربانکهای خارجی وازجمله بانکهای خریداران آسیایی نفت ایران نتوانند با بانک مرکزی ایران دادوستد پولی داشته باشند ،تنها راه خرید نفت ایران، انجام معامله نا پایدار « پایاپای» ومعاوضه نفت ایران با کالاهای بنجل کشورهایی مثل چین است . آمریکا ازمدتها پیش روی بانکهای بین المللی فشارمی آورد تا داد وستد مالی خود با سیستم بانکی ایران را متوقف یا محدود کنند .دولت آمریکا روز 21 نوامبر2011 با اتکاء به قانون این کشوربه صورت رسمی سیستم بانکی ایران را « درکارپولشویی منشاء نگرانی عمده » اعلام کرد وبا جذامی کردن بانک های ایران درمسیر قطع دادوستد بانکهای ایران با بابانکهای جهان ، گام بلندی برداشته است دولت آمریکا ازطریق اجرای قانون تحریم بانک مرکزی ایران که به تصویب قانونگزاران این کشور رسیده نیز امکان آن را داردکه خریداران آسیایی تحریم گریزوازجمله چین ر ا برسر دوراهی انتخاب بازارآمریکا ویا معامله نفتی با ایران قراردهد این شواهد گویای آنند که آمریکا واروپا می توانند درمسیری به پیش روند که تحریم مؤثر نفت ایران را، ازطریق شورای امنیت سازمان ملل، همه جانبه و بین المللی کنند .
تحریم نفتی رژیم وجنبش ضد دیکتاتوری ایران
به طوری که ازنظرگذشت، سرپیچی رژیم یاغی ایران ازاجرای قطعنامه های شورای امنیت وخواست های آژانس بین المللی انرژی اتمی طرف خارجی را به سمت تحریم خرید نفت ایران سوق داده است با توجه به آنکه درآمد نفت پشتوانه مادی موجودیت واستمرار جنایات و ویرانگریهای این رژیم است ، کاهش و قطع این درآمد می تواند تشدید درگیری درونی و تضعیف توان مالی رژیم درکار سرکوبگری وتطمیع مالی را درپی بیاورد وبرای جنبش ضد دیکتاتوری ایران فرصت نوینی پدید آورد، برای مقابله ای سرنوشت ساز با دیکتاتوری تغییرناپذیر ولایت فقیه.
7 دی 1390