به موازات تشدید فشارها و توطئه های رژیم و مالکی بر مجاهدان اشرف، عراق ، زودتر و با شتاب بیشتری نسبت به پیش بینیهای ناظران سیاسی ،میدان تاخت و تاز دیکتاتور منشانه مالکی و دخالتهای رژیم آخوندی برای «پرکردن خلأ سیاسی» در این کشور، قرار گرفته است. این واقعیت در هراس مردم عراق بر مسلط شدن فاشسیم مذهبی برعراق توسط امضا های چندین باره وملیونی مردم عراق در حمایت از شهر اشرف برای همه که قابل شنیدن یا دیدن واقعیتها هستند و درتاریخ به ثبت رسیده است. سازمان مجاهدین که نزدیک به سه دهه بصورت صلح آمیز در این کشور زندگی میکردند و در میان مردم دردمند عراق از محبوبیت چشمگیری برخوردار هستند همیشه با حفظ استقلال کامل خود از طرفی به قوانین کشور عراق احترام میگذاشتند و از طرف دیگر به عامل اصلی مصیبتهای مردم ایران ، عراق و منطقه میتاختند
اما دولت آمریکا به رهبری پرزیدنت اوباما با وجود اطلاع از اعمال نفوذ و هژمونی رژیم خامنه ای در دولت عراق در همه سالهای گذشته میخواسته با این رژیم چک و چانه زند و سیاست مماشات ومذاکره تا کنون مرکزیت سیاستهای او بوده است. اما این سیاست حتی به بیان سخنگویان مختلف نزدیک به حزب دمکرات کاملا شکست خورده است. این توهم را دیگر حتی نزدیکان به آقای اوباما ندارند که با ادامه این سیاست شاید رژیم از اعمال تروریستی در عراق و غیره دست بردارد. معلوم نیست که آقای اوباما چه زمانی به تعییر این سیاست بسیار خطرناک رضایت خواهد داد که همه آگاهان به او توصیه میکنند.
در اینجا به دو نمونه مهم میتوان اشاره کرد: یکی مهمترین ان پافشاری دولت اوباما در نگه داشتن سازمان مجاهدین و مقاومت ایران (این تنها امید مردم ایران برای رهایی و رسیدن به جامعه دمکراتیک) در لیست سازمانهای تروریستی و حتی نادیده گرفتن حکم رای دادگاه میباشد که این در کشورهای دمکراتیک یک امر کاملا غیر طبیعی است و نشان از توهین به قانون و خودسری دارد. خوانندگان بخاطر دارند که اتحادیه اروپا هم همین سیاست مماشات را داشت و تا آنجا که توانست از حق سازمان مجاهدین جلوگیری کرد ، اما بالجبار بعد از حکم دادگاه اروپا تسلیم آن شد ، این آنچیزی است که دولت آمریکا بیش از یک سال و چند ماه از آن سرباز میزند و در نتیجه آن حملات نیروهای مالکی به اشرف را توجیه قانونی میکند. مشابه همین هم در بحث تحریم بانک مرکزی رژیم رویت میشود که آقای اوباما یک تنه در مقابل همه نمایندگان مردم آمریکا می ایستد و سعی در تاخیر تائید لایحه تصویب شده به تحریم بانک مرکزی رژیم را دارد.
رفتار دولت آمریکا با وجود همه احکام دادگاههای اروپایی و در آمریکا و فریادهای هزاران تن از آگاهان سیاسی و شخصیتهای برجسته آمریکایی و اروپایی و کشورهای مختلف جهان از جمله منطقه خاورمیانه و بخصوص فریاد مردم ایران در داخل و خارج کشور با بی اعتنایی غیرقابل باوری روبرو بوده است.
امید این بود بعد از استماع خانم کلینتون در کنگره ، این سیاست که جز تایید اعدامها و شکنجه و سرکوب در ایران و تشویق نیروهای خامنه ای و مالکی در کشتار و سرکوب و شکنجه بهترین فرزندان مردم ایران یعنی اشرفیان ندارد، تغییر کند ، اما با استماع بعدی از فرستاده وزیر امورخارجه مشخص شد که خانم کلینتون با ادامه این سیاست میخواهد به مسئولیتهای اخلاقی ، سیاسی ، تاریخی و حقوقی خود در کشتار و سرکوب مردم ایران و اشرفیان بیفزاید.
تاکنون به گفته خود مقامات سابق دولتهای آمریکا این حجم از روشنگری برای یک سیاست بسیار غلط و فاجعه آمیز محسوس نبوده و براستی نام این بی اعتناعی به همه فاکتهای مستدل و کاملا قابل اتکاء که مقاومت ایران افشاء کرده و در حالیکه هزاران نفر برای اتخاذ سیاست باصطلاح کار پژوهشی میکنند را چه میتوان گذاشت؟
آیا ادامه دهندگان این سیاست بشدت ورشکسته روزی میتوانند در مقابل سئوالات تاریخی پاسخگو باشند؟ مسلما هرگز و هرگز.
این سیاست همان ادامـــــــــه سیاست کودتــــــــــا 28 مرداد در ابعادی بسیار ظالمــــــانــــــــــه تــــــــــــرو عواقبی مخربتــــــر میباشد ، سیاستی که همه آگاهان سیاسی آمریکا آنرا بسیار اشتباه ، فاجعه آمیز و عاملی اصلی تولیــــد ، رشـــد و گستــرش بنیــــــــادگرایی در جهان میدانند.
مسلما و بطور قطع آقای اوباما و خانم کلینتون بایـــــد جواب این سئوال را به افکار مردم آمریکا و جهانیان بدهند که درحالیکه حمایت رژیم خامنه ای از بزرگترین حمله به آمریکا یعنی 11 سپتامبر توسط دادگاه آمریکا مورد تائید قرار میگیرد (اتفاق وحشتناکی که باعث جنگها و کشتارها و تراژدیهای بسیار دهشتناکـتــــــــر از خود اتفاق 11 سپتامبر شده است) ، نام این سیاست چیست؟ جز ادامه همان سیاست فضاحت بار مماشات در مقابل فاشیسم مذهبی؟
با اطمینان کامل میتوان گفت که اگر این سیاست بسیار دهشتناک بسرعت تغییر نکند و این شانه خالی کردن آمریکا از همه مسئولیتـــــهایش برای آینده کشور عراق و ایران ادامه یابد ، فجـــــایع غیــــــــر قابل تصـــــور و بسیار بزرگتـــــر در ابعاد بی سابقـــــــه تاریخی از آنچه تا کنون سیاستهای آمریکا داشته بوجود خواهد آورد .
اوباما سخت در اشتباه استراتژی میباشد اگر فکر میکند ، با بیرون کشیدن نیروهای نظامی آمریکا از عراق جبران اشتباه بوش را کرده است.
جهان شاهد این تجاوز به عراق توسط نیروهای تروریستی قدس و دیگر جریانها وابسته به رژیم فاشیستی حاکم بر ایران است که تنها بعد از مدتی بسیار کوتاه از بیرون آمدن نیروهای نظامی آمریکا ابتدا با صدای مهیب و متعدد انفجار بمبهای در عراق وجود منحوس ، درنده خو و سلطه گرانه رژیم ایران را اعلام کرد و در گامهای بعدی دیکتاتور جدید فارغ از نیروی آمریکا به تسویه حساب با آزادیخواهان عراقی پرداخت و در کنار این کشتارها و سرکوبها مالکی رجال سیاسی اصلی مخالف با نفوذ رژیم خامنه ای در عراق را تحت تعقیب قرار میدهد و این تشدید دیکتاتوری و وابستگی به رژیم، حکایت از سناریوی خامنه ای برای عراق ، دارد. موشک باران آنهم از خاک عراق به شهر بی دفاع اشرف از همین سناریو نشأت میگیرد.
حفاظت از مجاهدان اشرف تنها راه نجات از این وضعیت است و اگر آقای اوباما در روز 12 دسامبر درحال خوش و بش با نوری مالکی ، شعارهای آزادیخواهان ایرانی را در مقابل کاخ سفید میشنید که به او میگفتند : اوباما با قاتلی یا با ما؟ و فقط کمی می انشید این لبخند باورنکردنی و شوکه آور بر لبانش خشک میشد، چرا که او با آن سخنرانیها در وصف عدالت و صلح، بطور مضاعفی مسئولیت دارد. و حالا در کمال شادی با کسی که انسانهای بی سلاح را که طبق قرار داد و تعهد مکتوب، مسؤل حفاظتشان بوده ، به گلوله میبندد و این در حالیستکه بالاترین مقام نظامی دولت ایشان یعنی وزیر دفاع در کشور عراق حضور دارد و روز قبل از حمله با مالکی به دیالوگ پرداختند. بقول رابرت تورسلی که اگر اوباما به دستهای مالکی نگاه میکرد که دستهای او را فشار میداد میدید که دستهایش خونین میباشد. البته آقای اوباما سئوال مشابهی (اوباما ، اوباما یا با مایی یا با اونا) آنهم از دل شهرهای ایران و تهران شنیده بود و در پیام نوروزی با بیان کلی جواب دادند که من با شما هستم (؟؟!!) براستی معیار با مردم ایران بودن چیست؟
روزها و هفته های آینده با عمل ایشان و نه حرفشان در حفاظت ساکنان شهر اشرف این واقعیت بسیار بسیار با اهمیت برای جهان مشخص میشود که ایشان با کــــی و بر علیــــه کـــــی هستند. مسلما این سیاست بطور مستقیم در انتخابات هم، چنانکـــه کاندیداهای حزب جمهوریخواه شناخته اند ، سئـــــــــوال سیاست خارجــــــــی خواهد بود.