و ی گفت دیکتاتورها فرصتی برای فکر کردن ندارند و تنها زمانی متوجه می شوند که مانند قذافی برای نجات جان خود به سوراخی پناه ببرند.
پاسدار علایی در مقاله یی به بهانه سالگرد مقاله معروفی که در همین روزنامه در سال 1356 توسط یکی از عوامل شاه علیه خمینی نوشته شده بود، به بازخوانی چگونگی شکل گیری قیام ضد سلطنتی پرداخت و نوشت: «تداوم رفتارهای خشن حکومت و سرکوب شدید اعتراضات باعث شد که مردم لبة تیز مخالفتهای خود را متوجه شخص شاه بکنند و خواستار تغییر اساسی در نظام حاکم شوند.
سرکرده ریزشی نیروی دریایی سپاه در ادامه مقاله خود، سوالهای فرضی را در مقابل شاه گذاشت و از جمله نوشت: به نظر میرسد احتمالا سوالات زیر پس از فرار برای شاه مطرح شده باشد که میتواند برای سایرین تجربهای مهم و عبرت آموز باشد.
اگر به مردم معترض اجازه راهپیمایی مسالمتآمیز را میدادم و آنها را متهم به اردو کشی و زورآزمایی خیابانی نمیکردم، مسئله خاتمه نمییافت؟
پاسدار ریزشی، حسین علایی افزود: اگر به مأمورین دستور میدادم که به تظاهر کنندگان تیراندازی نکنند و هوشمندانه و با تدبیر آنها را آرام کنند،نتیجه بهتری نمیگرفتم؟
اگر به جای اتهام زدن به مردم که خارجیها عامل تحریک شما هستند به شعور جمعی آنها توهین نمیکردم حالا خودم مجبور بودم به خارجیها پناه ببرم؟
آیا اگر به جای متهم کردن مخالفین خودم به اقدام علیه امنیت کشور،وجود مخالف را میپذیرفتم و حتی آن را قانونی تلقی میکردم و برای آنها حق قائل بودم نمیتوانستم بیشتر برمسند قدرت باقی بمانم؟
پاسدار علایی در بخش پایانی مقاله خود، با اشاره آشکاری به خامنه ای ولی فقیه ارتجاع، نتیجه گرفت:
طبیعی است که دیکتاتورها برای خود حق ابدی حاکم بودن بر مردم قائل هستند و در زمانی که در کاخ سلطنت با همراهان متملق و چاپلوس احاطه شدهاند فرصت طرح این سوالات را ندارند و زمانی به فکر میافتند که مثل قذافی پس از موش و حشره خواندن مخالفین، مجبور شوند فرار را بر مقاومت و ایستاده مردن ترجیح دهند.