بادبان-مالکی از صدقه و برکات عمامه داران باز خواب نما شد

نوری مالکی دبه در آورد و از صدقه و برکات عمامه‌داران باز خواب نما شد و در 22 دی ماه طی مصاحبه‌ای اختصاصی با دکانداران مطبوعاتی رژیم مثل خبرگزاری فارس و تله‌ویزیون حاج عزت ضرغامی و پرس تی وی دوباره روضه‌های سید علی را با آب و تاب ذکر کرده و این بار خواستار دستگیری  121 تن از ساکنین اشرف شد و گفت منافقین تروریست هستند و در ایران و عراق جنایت کردند.

و عملاً جفت پا رفت روی توافقنامه‌ای که با سازمان ملل امضا کرده و می‌بایست به آن متعهد می‌ماند مالکی که مالکیت خامنه ای را در عراق می‌خواهد و عراق را به چراگاه آخوندها تبدیل کرده در این مصاحبه مثل آخوندهای خودمان، برای مجاهدین کلمه معادل پیدا می‏کند و با این دهان دریدگی مراتب حق شناسی و انس و الفت خود را به محضر ولایت ابراز می‌دارد

داستان از این قرار است که مجاهدین در بیانیه 7 دیماه خود آمادگی 400 تن از ساکنان اشرف برای انتقال به کمپ لیبرتی را اعلام و از راه حل مسالمت آمیز جامعه جهانی استقبال کرده بودند و طبق توافق‌نامه‌ای که 4 دی دبیر کل سازمان ملل متحد و کمیساریای پناهندگان با دولت عراق داشتند و حتی اتحادیه اروپا و دولت آمریکا هم از آن پشتیبانی کرده بودند، قرار بر این بود که روز 31 دسامبر این 400 نفر به کمپ لیبرتی زیر پرچم سازمان ملل منتقل شوند

امٌا رژیم ایران برای به شکست کشاندن راه حل مسالمت آمیز تلاش‌های همه جانبه خود را با شلیک موشک‌های کاتیوشا آغاز کرد و از طرفی به مهندسین اشرف اجازه بازدید از کمپ لیبرتی، قبل از نقل و انتقال را نداد و حالا هم از حکم دستگیری  121 نفر از مجاهدین خبر می‌دهد و هنوز هم می‌گویند کمپ لیبرتی آماده نشده!
 
مالکی به کمک نیروی قدس محدوده کمپ لیبرتی را از 40 کیلومتر به کمتر از یک کیلومتر تقلیل داده و دیوارهای بتونی مرتفعی در اطراف آن می‌سازد و با نصب دستگاه‌های جاسوسی شنود و دوربین های مخفی عملاً این کمپ را به بازداشگاه تبدیل کرده است و می‌گوید ساکنین اشرف حق آوردن خودروها و اموال شخصی خود را ندارند!


البته آقای نوری مالکی، که برای مبارزان و پناهندگان سیاسی خط و نشان‌ می‌کشد بایست یادش بیاندازیم که  به خاطرجنایت بر علیه بشریت در رابطه با اشرف ، سر و کارش سرانجام با دادگاه اسپانیا است بگذریم که با توجه به  وضعیت کنونی عراق  باید به عرض علیجناب مالکی برسانیم که شما فعلاً قاچ زین را بگیر بچسب، سواری پیشکش !

موقعیت سیاسی شما در عراق مرا یاد آن مرد روستائی می‌اندازد که می‌گفت در فلان جا بلائی بزرگ از سرم گذشت، چون تا قوزک پا در باتلاق فرو رفته بودم. گفتند چه جای هراس بود، تا قوزک پا که چیزی نیست ، پا بیرون می‌کشیدی و به راه خود می‌رفتی. گفت آخر اشکال کار در این بود که از کله در باتلاق رفته بودم حالا وضعیت شما هم چنین شکلی است. بگذار باز آخوندهای حقه باز دهانت را شیرین کنند و خرت را نعل کنند امٌا بقول اقبال هر که حق باشد چو جان اندر تنش ، خم نگردد پیش باطل گردنش