گاردین 9 اسفند- به قلم جیمز دنسلو- عراقیها 7 مارس به مراکز اخذ رأی می روند تا 325 عضو مجلس نمایندگان کشور را انتخاب کنند. این انتخابات بیانگر یکی دیگر از مراحل برجستة بعد از توسعة کشور در سال 2003 می باشد. هرچند عراقیها چندین بار بعد از اشغال (مانند رفراندوم قانون اساسی, انتخابات سراسری و انتخابات محلی) رأی داده اند. ولی اینبار برای اولین بار بعد از 2003, شمار نیروهای آمریکا به زیر 100000 رسیده که در داخل شهرها هم حضور ندارند. در هر صورت اکنون کشور به مراتب بیشتر مدعی تمامیت ارضی خود می باشد.
درحالی که نیروهای ناتو در جنوب افغانستان به عنوان بخشی از افزایش نیروی اوباما در تکاپو هستند, ضرورت شدیدی برای آمریکا وجود دارد که در جبهة عراق آرامش برقرار باشد. لیکن کمی بیشتر از یک هفته مانده به انتخابات, خشونت و اختلافات شدید سیاسی کماکان نهادهای نوپای دولت را به لرزه در آورده است.
در حالی که پیشرفتهای زیادی در زمینة امنیت کشور حاصل شده است, لیکن ارزش این را دارد که لحظه یی تامل کرد و به خاطر آورد که چه قدر عراق به طور واقعی خطرناک است. نزدیک به هفت سال بعد از سرنگونی صدام حسین, فقط این چندین بمب گذاری مانند هدف قراردادن سفارتخانه های دولت و زائران شیعی بود که به اخبار رسانه های بینالمللی درز پیدا کرد: داستانهای مستمر مرگ و تخریب به طور وسیعی در خارج از کشور نادیده گرفته می شود.
در واقع اکثر رسانه های غربی به طور وسیعی از پوشش خبری عراق چشم پوشیده اند, و خبرگزاری مک کلاچی روزانه گزارشات مهمی از خشونت ازجانب پلیس, ارتش و منابع پزشکی منتشر می کند. با این همه, میزان واقعی خشونت طی روز گزارش نشده باقی می ماند.…
در این اثنا, در پشت صحنة سیاسی, نوری مالکی نخست وزیر که ائتلاف دولت قانونش دنبال جمع کردن اعتبار برای بهبودی شرایط امنیتی است, شتابزده بعثیها را و نه القاعده را برای حملات اخیر با ابعادی بزرگ مقصر دانسته است.
در شرایطی که انتخابات نزدیک می شود, شقه ائتلاف ملی عرب شیعی به ائتلاف مالکی و ائتلاف ملی عراق به رهبری رئیس قبلی اش ابراهیم جعفری, به این معناست که هر دو طرف درپی اتخاذ مواضع سختی در برابر بعثیها سابق هستند تا آرای بیشتری را در جوامع قومی خود بدست آورند.
اگر بخشهای عظیمی از جوامع سنی انتخابات را تحریم یا خود را در حالتی یابند که نقش مؤثری در حکومت آینده نخواهند داشت, اتخاذ مواضع کوتاه مدت سیاسی می تواند پیامدهای مهلکی به همراه داشته باشد.
این امر می تواند به طرز کشنده یی زیر آب مشروعیت دولت آینده را بزند, ضمن این که می تواند درگیریهای با ابعادی بزرگ در راستای خطوط بالقوة درگیریهای قومی تجدید شود.
مالکی به خصوص به خاطر تغییرش از یک رجل سیاسی (وقتی که وی خواهان مشارکت سنیها در ائتلاف خود بود) به یک سیاستمدار معمولی (زمانی که وی به طور وسیعی آرای سنیها را با حمایت از تصمیم سلب صلاحیت از 442 کاندیدا, رها کرد) تبدیل شد تا بتواند حوزه انتخاباتی خود را در برابر تهدیدی که از طرف ائتلاف ملی عراق متوجه می شد را تحکیم بخشد.
به رغم رسمی که برای تمامی احزاب وجود دارد که به لفاظی به اعتبارهای “ملی“ خود می پردازند, به نظر می رسد که عراق مسیر لبنان را روی مبنای برتری هویت سیاسی, خواه با ویژهگی قومی یا فرقه پیش گرفته است.
پروفسور جوان کول (Juan Cole), اخیراً توضیح داد که “عراقی ها بهطور عادی از فرقه گرایی خجالتزده هستند و اهمیت آن را انکار می کنند. اما وقتی در 5 سال گذشته به پای صندوقهای رأی رفته اند, تقریباً همیشه در خلوت خود در غرفة اخذ رأی به احزاب فرقه یی یا قومی رأی داده اند.”
وقتی که رأیگیری تمام شود, رهبران احزاب شیعی برایشان راحتتر خواهد بود تا گروههای سنی را مانند جنبش ملی عراق ایاد علاوی را وارد کنند, همانطور که اکنون در لبنان مشاهده شده است.…
اگر یک ائتلاف وحدت ملی بهترین گزینه برای جلوگیری از فوران خشونت با ابعاد بزرگ باشد, بنابراین تنها امید برای جلوگیری از فلج شدن این چنین ائتلافی, از طریق ظهور یک رجل سیاسی است که بتواند سیاستهای فرقهیی را در همان مراکز اخذ رأی رها کند.