عاقبت این راه به ترکستان است

خانه از پای بست ویران است
خواجه در بند نقش ایوان است

سالهاست که نوشته ایم و گفته ایم که "عاقبت این راه به ترکستان است". باز هم همچنان می نویسیم و می گوییم که این رژیم جهل و جنایت که پایه حکومتش بر دیکتاتوری ولایت فقیه است و قانون اساسی اش بر تبعیض و جهل و خرافه بنا شده، برای مردم ما چیزی جز فقر و فساد و اعتیاد و عقب ماندگی و .... به ارمغان نخواهد آورد. معنای دیگر گفته آقای رجوی که "افعی کبوتر نخواهد زائید" نیز همین است که از این شوره زار گلی بر نخواهد دمید. "زمین شوره سنبل بر نیارد". اما در کمال تعجب دیده میشود که سی و چند سال پس از انقلاب ضد سلطنتی و در حالیکه در همه این دوران، چه در زمان خود خمینی و چه در دوران خامنه ای با ریاست جمهوری رفسنجانی و خاتمی و احمدی نژاد، اقتصاد و صنعت و کشاورزی و بخصوص اخلاق اجتماعی کشور سیر نزولی داشته، باز کسانی پیدا میشوند که صحبت از این می کنند که احمدی نژاد فلان قول را داد و بعد زیرش زد و یا از "امام زاده" جنایتکاری مثل خامنه ای انتظار معجزه دارند. کسانی که از دوران وحشتناک و پر از کشت و کشتار خمینی که بزرگترین کشتار زندانیان سیاسی تاریخ ایران به دستور خمینی در همان دوران انجام شد، با عنوان "دوران طلایی امام" نام می برند. کسانی که در دوران رفسنجانی از سیاستهای کشور برباد ده او دفاع میکردند و حالا از اینکه احمدی نژاد از او به عنوان دزد یاد کرده خوشحالند. کسانی که در دوران خاتمی از او دفاع میکردند و بعد با آمدن احمدی نژاد، از منافع ملی که با سیاست های خاتمی به باد داده شده گفتگو کردند و دلخوش شدند به اینکه احمدی نژاد برای حفظ حکومت دست به دامان امثال ژاک شیراک و جک استراو نخواهد شد. و حالا همین کسان که دیده اند از احمدی نژاد هم بخاری برنخاسته و در بر همان پاشنه چرخیده و دزدیها و فساد اداری و رانت خواری و برباد دادن منافع کشور با سیاستهای نابخردانه ادامه داشته و دارد، حالا شروع کرده اند به انداختن تقصیر به گردن احمدی نژاد و همکارانش. غافل از اینکه این خانه از پای بست ویران است و از آن "امام" و آن قانون اساسی چیزی جز همین خامنه ای و احمدی نژاد و رانتخواری و دزدی و اختلاس نجومی نباید انتظار داشت.
نوشته های شخصی به نام دکتر فتح اله آقاسی زاده در نوشته ای با عنوان "من و احمدی نژاد و چینی نازک اعتماد" در سایت الف از داخل ایران، از نوشته هایی است که بیانگر آرزوهای برباد رفته کسانی است که در همه این سالها با رژیم بوده اند و هر بار که پرونده فسادی باز شده و هر بار که خبری در باره بدبختی هایی که گریبانگیر مردم و کشور ایران شده شنیده اند گفته اند که "انشاء اله گربه است". به خیال خودشان انتظارشان از جمهوری اسلامی حاکمیت صالحان..عدالت...صداقت..پاکی بوده است. و در همه این سالها در مقابل همه ی بی عدالتی ها و فسادها سکوت کرده اند:
" راه مان را به دانشگاه کج کردیم تا با دانشجویان خوش باشیم. کسی دنبال ابوذرها نبود..."
این کسان که در مقابل همه ظلم ها و جنایات خمینی و خامنه ای و رفسنجانی سکوت کرده بوده اند، از احمدی نژاد انتظار معجره داشته اند. او می نویسد:
"خلاصه آنکه احمدی نژاد در جنبش پیامکی و شعر، هم مالک اشتر بود و هم جومونگ. هم یوسف زهراء بود و هم امیرکبیر...خیبر شکن و ...و بوتراب و ...
دو سه سال اول، همانطور می پنداشتیم که قبل از آمدنش، فکر می کردیم... علیرغم همه کاستی ها، انتقادات، ناراستی ها و رانتخواریهای نو آمدگان و هزار و یک شاهد و قرینه...، باز هم نمی خواستیم باور کنیم او آن نبود که می پنداشتیم...
حالا امثال این آقای دکتر که توهم "ابوذر"! بودن هم دارد به این نتیجه رسیده اند که احمدی نژاد هم مثل بقیه مقامات سابق و فعلی رژیم فاسد است و دروغگو. اما متاسفانه هنوز نفهمیده و یا نخواسته اند بفهمند که مشکل در افراد نیست. مشکل ایدئولوژی حاکم بر نظام است. مشکل در ایدئولوژی دیکتاتوری ولایت فقیه و قانون اساسی دیکتاتور و دزد و گرا پرور آن است. و شاید هیچگاه هم نفهمند. اما مهم این است که مردم ایران این موضوع را خوب فهمیده اند و شعار "خامنه ای قاتله/ ولایتش باطله" و "مرگ بر دیکتاتور" از همین فهمیدن بیرون آمده.
الف. آرامی
11بهمن1390