در اخبار آمده بود که کاخ سفید رفراندم بشار اسد برای قانون اساسی جدیدش را « خنده دار» توصیف کرده است. اما سخنگوی کاخ سفید که اعلام کننده این خبر بود دیگر توضیح نداد که این رفراندوم آیا مثلا از وعدة آمریکا به ساکنان اشرف برای حفاظت از آنها در مقابل تحویل گرفتن سلاحهایشان و بعد واگذاری این « حفاظت» به گزمه های مالکی, یا –بازمثلاً- از دو سال «بررسی» وزارت خارجه آمریکا برای تعیین تروریست بودن یا نبودن سازمان مجاهدین, به رغم احکام قاطع دادگاههای اروپایی و آمریکایی در این مورد, کمتر خنده دار است, همان قدر خنده دار است یا بیشتر خنده دار است.
شک نباید کرد که انجام این رفراندم برای بشار اسد دستاویزی است برای تظاهر به اصلاح طلبی در انظار خارجیان و همزمان تشدید سرکوب خونین قیام کنندگان سوری با کمک مالی, تسلیحاتی و عملی رژیم ایران.... و لابد تایید وتشویق دولت روسیه.
اما « خنده دار» خواندن مقدمه چینی برای فاجعه آفرینی ( یا شاید بهتر باشد بگویم به اوج رساندن فاجعه یی که به روند روزمره زندگی مردم سوریه بدل شده). حکایت از طنّازی خاصی می کند که به « امپراتوری » ها تعلق دارد. تاریخ دانان گفته ا ند که در امپراتوری روم در عهد باستان هم نرون محض خنده و برای انبساط خاطر از تماشای شعله ها, شهر رم را به آتش کشید. حالا هم که به لطف خلف وعدهٴ امپراتوری پُست مدرن و بخصوص تلاشهای فراوان نمایندهٴ ویژه اش , آقای « تسهیل کننده» ( قدیمی ها می گفتند مُسهل) وضع اشرف و ساکنانش ممکن است به سوی فاجعه پیش برود, لازم است بدانیم آیا این وضع هم اکنون به آستانة « خنده داری» رسیده یا از آن رد شده است؟ و اگر از آستانه گذشته و به طور رسمی خنده دار شده است, آیا باید اول به وضع خودمان بخندیم, بعد به رفراندم بشار اسد, یا بالعکس. باید یادمان باشد که جواب این سوالها را از آقای مسهل –که متاسفانه تا کنون چیزی جز یبوست مزمن امپراتوری را نمایندگی نکرده- طلب کنیم.