خبرگزاری فرانسه 13 اسفند 1390 - پال کانروی، 47ساله، از بستر بیمارستان در انگلیس صحبت میکرد. او چند روز پیش، پس از قاچاق شدن به لبنان در روز سهشنبه، به انگلیس رفت. او در یک مصاحبه تلفنی با سی.ان.ان، ضمن توصیف این که مردم در صورت ترک خانههایشان برای رفتن به خیابانها در حمص توسط تک تیراندازها هدف قرار خواهند گرفت گفت، ”در بابا عمرو جایی برای گریختن وجود ندارد. آنجا یک کشتارگاه است“.
او گفت، ”در واقع هیچ هدف نظامی در بابا عمرو وجود ندارد. تمام این توپبارانهای شدید در واقع مردم غیرنظامی را هدف قرار میدهد“.
”اشتباه است که این را یک جنگ بنامیم. این یک محاصره و کشتار قرونوسطایی است. من در استفاده از کلمه جنگ تأمل میکنم“...
کانروی گفت، وعده دولت سوریه برای تحقیق حول مرگ این دو خبرنگار و اینکه کسانی که مقصر کشتن آنها هستند در لاهه بهخاطر جنایت علیه بشریت محاکمه خواهند شد ”خندهدار“ است.
او گفت، ”وقتی ماری کشته شد من با او بودم و میدانم چه کسی او را کشت“.
”افراد حرفهیی توپخانه، ماری کالوین را هدف قرار دادند، احاطه کردند و به قتل رسادند. آنها رمی را کشتند. این یک قتل بود، نیازی به تحقیقات نیست“.
او افزود، ”من اینجا نشستهام و بابت از دست دادن یک دوست و یک همکار عزا گرفتهام و باید به این مزخرفات از خود قاتلها گوش بدهم. مانند این است که خود قاتلها در مورد قاتلها تحقیقات کنند“.
کانروی در مصاحبه اخیری با اسکای نیوز انگلیس گفت، ”این یک قتلعام است، قتلعام مردان و زنان و کودکان بدون قائل شدن هیچگونه تفاوتی میان آنها“.
این سرباز سابق گفت، نیروهای دولت سوریه حملات خود را هر روز صبح ساعت 0630 شروع میکردند و ”بهطور سیستماتیک با مهماتی که در میدانهای نبرد مورد استفاده قرار میگیرد از مناطق عبور میکنند“.
او گفت، وضعیت انسانی به هنگامی که او در آنجا حضور داشت، ”بیش از یک فاجعه بود، “ زیرا هیچ برق یا آب وجود نداشت و کمبود غذا وجود داشت“.
”هنوز هزاران نفر در حمص هستند. آنها در خرابههای بمباران شده زندگی میکنند، 6 کودک روی یک تخت خواب میخوابند و اتاقها مملو از افرادی است که در انتظار مرگ هستند“.
او گفت، ”آنها هیچ کمکی مشاهده نمیکنند، جز انتظار برای لحظهیی که سربازان وارد شوند یا گلوله توپ از در وارد شود، چیز دیگری وجود ندارد“...
کانروی گفت، از هنگامی که رسانههای بینالمللی از حمص خارج شدند، خطوط ارتباطاتی بین شورشیان قطع شد.
او گفت، ”من از آن چه اتفاق میافتد، نگران هستم. در برابر دوربینها هیچ خویشتنداری وجود ندارد. خدا میداند الآن که دوربینها رفتهاند چه اتفاقی میافتد“...
او کالوین را بهعنوان ”یک شخص منحصربهفرد“ ستایش کرد و گفت، ”کار با او یک امتیاز ویژه بود. او سرسخت و یکی از شجاعترین افرادی بود که میشناسم“.
”ماری حین انجام کاری کشته شد که کاملاً به آن اشتیاق داشت. او در آن زمان در یکی از خطرناکترین وضعیتها در جهان قرار داشت و او تنها میخواست واقعیت را بازگو کند. او [از وضعیت] وحشتزده شده بود“...