یزدان – حاج حمزه
اسفند 1390
29 اسفند ، سال روزملی شدن صنعت نفت ایران را امسال در شرایط ویژه ای گرامی می داریم . خریداران خارجی نفت ایران از رژیم ضد ملی ولایت فقیه ، به قصد جلوگیری ازمجهزشدن این رژیم به بمب اتمی، از روی ناچاری به سمت تحریم خرید نفت ازاین رژیم کشانده شده اند . می خواهند پول نفت، پشتوانه مالی ادامه فعالیتهای هسته ای رژیم ایران را قطع کنند تا این رژیم را به پذیرش و اجرای خواست های مطرح شده در6 قطعنامه شورای ملی امنیت سازمان ملل وادار کنند . اما رژیم ایران به رهبری خامنه ای، عجالتا گوشش به این حرف ها بدهکارنیست . به قیمت عوارض مصیبت بار وانزوای اقتصاد ایران و به قیمت تحریم نفتی، با شتاب به فعالیتهای اتمی شرارتبارخود ادامه می دهد تا قبل ازآنکه زیر فشارتحریم، به لحاظ مالی از پای درآید ، خرش را از پل بگذراند و الزامات تولید بمب اتمی را آماده کند . دراین دعوا، توجه به چند نکته برای ما ایرانی ها اهمیت تعیین کننده دارد . نخست آنکه غرب و آژانس بین المللی انرژی اتمی به جد دنبال جلوگیری ازاتمی شدن رژیم ایران هستند. (زیرا درغیراین صورت باید به عوارض خطرناک آن ازجمله متلاشی شدن« پیمان بین المللی منع گسترش سلاح اتمی » ، مجهز شدن خطرناک ترین حکومت تروریستی جهان به خطرناک ترین حربه تروریستی ، به خطرافتادن موجودیت اسراییل و... تن بدهد ) . دوم آنکه رژیم ایران هروقت که اراده کند می تواند با پذیرش قطعنامه های سازمان ملل به تحریم وانزوای اقتصادی ایران پایان دهد و مناسبات بین المللی ایران را به وضعیت عادی برگرداند . سوم آنکه ما نمی توانیم جامعه جهانی را از مقابله با رژیم ایران ازجمله تحریم نفتی این رژیم منع کنیم وطرف حساب ما دراین دعوا رژیم حاکم برایران است ولا غیر. تا آنجا که به تحریم نفتی این رژیم برمی گردد وقتی بهترمی توانیم نسبت به این ماجرا تعیین تکلیف کنیم که درنظربگیریم هدفگذاری« ملی شدن صنعت نفت ایران » چه بود و حالا برسرآن چه می آید :
الف - معنا و شاخص های « ملی » شدن صنعت نفت ایران
غرض از ملی کردن صنعت نفت ایران فقط این نبود که ازعامل خارجی دست اندرکار بهره برداری ازنفت ایران ( شرکت نفت ایران وانگلیس ) خلع ید شود و مدیریت صنعت نفت ،بدون قید وشرط ، به عامل ایرانی سپرده شود . « ملی شدن صنعت نفت ایران » با فلسفه وهدف همیشه معتبری انجام گرفت که بر مبنای آن شیوه بهره برداری منطقی از ثروت ملی نفت ایران مشروط به شرایط مشخصی شد . نوع نگرش به نفت ایران متحول وتصحیح شد ودولت ملی دکترمصدق پس ازخلع ید از عامل خارجی با این نگرش تصحیح شده سیاست معروف به سیاست « اقتصاد بدون نفت » را به اجرا در آورد . صنعت نفت ایران به این معنا « ملی » شد که دولت ها نباید پول نفت را ،که از سال 1327 وارد بودجه دولت شده بود ، درآمد تلقی کنند وآنرا به مصارف وهزینه های جاری خود(هزینه های جاری سیاسی ، امنیتی ، نظامی وحتی خدماتی نظیر بهداشت ودرمان ) برسانند . علاوه براین ارز لازم برای واردات کالاها وخدمات مصرفی کشور بایستی ازمحل صادرات غیرنفتی تأمین می شد ونه از محل درآمد ارزی ناشی ازصادرات نفت ایران . براین اساس وبا این شیوه بهره برداری استخراج نفت از ذخایرکشور استخراج سرمایه و ثروت ملی تمام شدنی تلقی شد که نباید آن را به هدر داد و به مصرف هزینه های جاری رساند . بلکه باید آنرا تبدیل به احسن کرد و به سرمایه گذاری های بهینه ای اختصاص داد که پشتوانه مالی توسعه ورشد اقتصادی پایدارکشور شود و هزینه های جاری وموجه دولت ها ، از محل سودی که ازسرمایه گذاری اینچنینی در آمد نفت نصیب جامعه ودولت خواهد شد ، تأمین شود . آثارکارآیی سیاست اقتصاد بدون نفت دولت دکتر مصدق در بیلان اقتصادی سال 1331 کشور بارز شد به طوری که برای اولین بار ،وتا این تاریخ آخرین بار، بدون استفاده از در آمد نفت بودجه دولت و موازنه بازرگانی خارجی کشور به تعادل رسید . [مجله بانک ملی ایران درتیرماه 1332 ( یکماه پیش از کودتا ی 28 مرداد) گزارش داد که درسال 1331 صادرات کالاهای غیرنفتی کشور حدود 768 میلیون ریال بیشتر از واردات کالا به ایران شده و کسری موازنه بازرگانی ( بدون نفت ) که در سال1329 حدود 200میلیون تومان بود ، طی دوسال برطرف شده است . همین منبع درمورد به تعادل رسیدن بودجه دولت درسال 1331 نیز گزارش می دهد که با وجود آنکه صادرات نفت ایران ودرآمد نفتی دولت به کلی متوقف شده بود ودولت هزینه سالانه 180میلیون تومانی نگهداری واداره صنعت نفت را بدون در آمد نفت تامین می کرد، کسری بودجه سال 1331 ،فقط 51 میلیون تومان بود ]
با ثروت ملی نفت ایران چه می کنند ؟ ب -
اجازه بدهید برای جلوگیری از اطاله بحث ، بررسی سوء استفاده خیانت آمیز رژیم ایران ازثروت ملی نفت ایران را به همین چند سالی که دولت پاسداراحمدی نژاد ، به مقتضای حفظ موجودیت رژیم ولایت فقیه ، مدیر و گرداننده قوه مجریه این رژیم شده ، خلاصه و محدود کنیم . طی این چند سال، براثربالا رفتن قیمت نفت دربازار بین المللی، درآمد نفتی قوه مجریه رژیم به حدی بالا رفت ورکوردی را ثبت کرد که ازکل درآمد نفتی ایران طی سالهای گذشته بهره برداری از نفت ایران بیشتر شد . به موازات افزایش اینچنینی درآمد نفت ایران ، ولخرجی ها ی علنی وغیرعلنی دولت پاسداران ، به خصوص در زمینه نظامی – امنیتی به شدتی بی سابقه افزایش یافت . دولت هم به طور علنی وابستگی بودجه عمومی به دلارهای نفتی را بالا برد وهم به طور غیرعلنی ازمازاد درآمد نفت ایران ، ولخرجی های غیرعلنی را افزایش داد (درمورد افزایش هزینه های غیرعلنی و خارج ازبودجه دولت می توان به اقلامی نظیر خریدهای مخفی لازم برای ادامه فعالیتهای هسته ای رژیم ، هزینه های مأموریت های مخفی سپاه ودستگاه امنیتی – تبلیغاتی رژیم درخارج ، کمک های مخفی به جریانهای سیاسی خارجی نظیر حزب الله لبنان وحماس ، خاصه خرجی های رژیم درکشورهای آمریکای لاتین و افزایش کمکهای نظامی –امنیتی به دولت بشاراسد درسوریه ، اشاره کرد )
1- برخی از اقلام ولخرجی های علنی دولت
درمورد ولخرجی های علنی نظامی رژیم ،که در بودجه عمومی آورده می شوند ، کافیست به این واقعیت اشاره کنیم که دولت درلایحه بودجه سال 1391 درحالی که رقم هزینه های نظامی رژیم را 127 درصد بیش ازسال 90 منظور کرده ، کل بودجه عمومی ورقم کلی سایراقلام هزینه دولت را حدود 7/5 درصد نسبت به سال 90 به اجبار کاهش داده است . افزایش بیش از دوبرابری هزینه های نظامی رژیم ایران درسال 91 درشرایطی صورت می گیرد که طی سالهای پیش ارقام آن به طور میانگین با نرخ حدود 96 درصد درسال افزایش یافته است ( خبرگزاری رویتر به نقل ازیک ارگان تحقیقات نظامی موسوم به « گلوبال سکیوریتی ارگانیزیشن » گزارش می کند که هزینه نظامی ایران درسال 2011 میلادی نسبت به سال 2007 میلادی 384 درصدافزایش یافته است )
2- برخی از اقلام ولخرجی های غیر علنی دولت
درمورد میزان وآهنگ افزایش هزینه های غیرعلنی، ازمحل مازاد درآمد نفتی رژیم کافیست به گزارش دیوان محاسبات مجلس و سخنگوی کمیسیون انرژی مجلس رژیم در مورد « گم شدن بخشی از در آمد های نفتی » اشاره کنیم که رقم آنرا درسال 1389 حدود 12 میلیارد دلار، درسال 87 حدود 5 میلیارد دلار ودرسال 86 حدود 3 میلیارد دلار گزارش کرده اند . احمدی نژاد وقتی در پاسخ اخیرخود به یکی از سوالات دهگانه مجلس با صراحت اعلام می کند که در حساب ذخیره ارزی، که مازاد در آمدهای نفت ریخته می شود، چیزی باقی نمانده که به مصرف متروی تهران برسد ، اشاره به برداشت ازهمین حساب برای هزینه های امنیتی غیرعلنی دولت دارد که درمورد آنها کسی جرأت ندارد از او توضیح بخواهد . البته ریخت و پاش های امنیتی رژیم ایران ازمحل در آمد نفت به همین ها ختم نمی شود . سپاه پاسداران ارگان نظامی امنیتی رژیم برکل صنعت نفت ایران دست انداخته وضمن گما شتن پاسدارمهر ونشان داری برکرسی وزارت نفت علاوه برآنکه سهم « قرارگاه خاتم » ارگان پیمانکاری سپاه از پروژه های نفت وگاز کشوررا گسترش داده ، اخیرا با تصویب مجلس هشتم بخش مهمی ازاختیارات شرکت ملی نفت ازجمله بهره برداری ازذخایرمشترک گازونفت ایران با کشورهای همسایه را از شمول مقررات متداول شرکتهای تجاری خارج کرده و به وزارت نفت که می تواند با نقشی امنیتی – سیاسی در ذخایرنفت وگاز کشور دخل و تصرف کند ،منتقل کرده است .
.
سوء استفاده سیاسی رژیم ازحربه نفت
رژیم ایران علاوه بر سوء استفاده خیانت آمیز مالی ، برای مقابله با مشکلات سیاسی خود ساخته اش در عرصه بین المللی ، از حربه نفت برای یارگیری سیاسی و ایجاد شکاف بین قدرتها استفاده می کند . امتیاز دهی در معاملات نفتی از جمله ارزان فروشی گاز ونفت ایران به کشورهایی مثل پا کستان ، ترکیه وسوریه به قصد یارگیری درمقابله با مشکلات سیاسی انجام می دهد . امتیاز دهی به قدرتی مثل چین درعقد قرار دادهای نفت وگاز وگشودن دروازه های بازار ایران به روی کالاهای ساخت چین ،از طریق معاملات پایاپای و معاوضه نفت ایران با اجناس بنجل چینی، به قصد ایجاد شکاف بین چین وسایر قدرت های جهانی صورت می گیرد
ج - عوارض بهره برداری ضد ملی رژیم از ثروت نفت ایران
سوء استفاده خیانت آمیز رژیم ایران از نفت ایران عوارض وخامتبار بزرگ ملی برای ما ایجاد کرده که درزیر به برخی از انها اشاره می شود :
– افزایش استفاده رژیم از در آمد نفتی ، تا به حال فقر وبیکاری را افزایش داده است !!
قوه مجریه رژیم ایران کل ارز حاصل از صادرات نفت را به قیمت رسمی دلار ( مثلا هردلار 1225 تومان ) به بانک مرکزی می فروشد و به ازاء آن ریال دریافت وهزینه می کند . درحالی که بانک مرکزی نمی تواند ویا نمی خواهد تمام دلار های نفتی را که از دولت می خرد به خریداران داخلی ارز بفروشد ، ازاین طریق به اندازه مابه التفاوت ریالی که بابت خرید همه دلارهای نفتی به دولت داده وریالی که با بت فروش بخشی ازدلارهای نفتی ازبازار پول ایران جمع آوری کرده ، « پایه پولی » کشوررا افزایش می دهد و بانک ها، ازطریق وام دهی، چند برابر رقم افزایش پایه پولی ، میزان نقدینگی تورم زای بخش خصوصی را می افزایند . بدینترتیب تورم پولی، قدرت خرید اکثریت حقوق بگیر جامعه ایران را کاهش می دهد و به آنها فقر تحمیل می کند .ولخرجی های رژیم ایران نمی گذارد که ایران کنونی مثل کشورهای نفت خیز دیگر مازاد درآمد نفت خود را ، بدون تبدیل کردن به ریال ،به صندوق سرمایه گذاری دولت بریزد وبه مصرف سرمایه گذاری سود آور برساند . اینستکه می بینیم که این مازاد از حساب ذخیره ارزی برداشت وتبدیل به ریال تورم زا وهزینه می شود .
ازسوی دیگر انباشت دلارهای نفتی دولت در دست بانک مرکزی ، دولت وسیستم بانکی دولتی ایران را مثل سالهای اخیربه سمت تشویق وافزایش بی رویه و شدید واردات سوق می دهد . این سیاست نیز چنانکه شاهد آن هستیم به درماندگی تولید کننده داخلی، که نمی تواند با کالاهای وارداتی به خصوص کالاهای چینی رقابت کند ، منجر می شود و به رکود دربخش تولید و افزایش بیکاری دامن می زند .
– انحراف رژیم از هدفگذاری ملی شدن نفت، وابستگی اقتصاد کشور به در آمد بی ثبات و رو به اتمام نفت را افزایش داده است .
افزایش وابستگی هزینه های دولت به در آمد نفت
با توجه به آنکه بخش مهمی از ولخرجی های رژیم ایران به صورت غیرعلنی صورت می گیرد . و با توجه به آنکه حتی در بودجه وهزینه های علنی رژیم ایران بخشی از ریخت و پاش های امنیتی – سیاسی این رژیم در لفافه هزینه های عمرانی پوشانده می شود ، نمی توان به درصد واقعی ومیزان وابستگی مستقیم هزینه های فعلی رژیم ایران به در آمد نفت پی برد . اما قدر مسلم آنستکه این وابستگی از حدود 60 درصدی که در بودجه بندی دولت به نمایش در می آورند ، فراتر می رود .
.
افزایش وابستگی بازرگانی خارجی ایران به در آمد ارزی نفت
درمورد بالا رفتن کسری موازنه بازرگانی خارجی بدون نفت ایران رقم واقعی ودقیقی منتشرنمی شود . به عنوان مثال صادرات محصولات صنعت پتروشیمی که به حساب بخش مهمی از صادرات غیرنفتی گذاشته می شود ، در واقع وابستگی شدید وتنگاتنک به نفت وگاز کشوردارد وباید آنرا به حساب صادرات غیرمستقیم نفت وگاز کشور منظور کرد. با این حساب وابستگی تجارت خارجی ایران به نفت که در دولت مصدق به صفررسیده بود، درحال حاضر بیش از 80 درصدی است که اعلام می شود .
– برداشت غیرفنی ازذخایرنفتی ایران بخش مهمی ازاین ثروت ملی را به هدر می دهد
وابستگی رژیم ایران درشرایطی به صادرات نفت افزایش یافته که ،مشابه دوران جنگ با عراق، بدون رعایت ضوابط فنی صیانت ذخایرنفتی وبدون حفظ فشارگاز روی میدان های نفتی، با تکنولوژی قدیمی ونا کار آمد به برداشت ازذخایر نفتی ایران ادامه می دهد . تحریم سرمایه گذاری وهمکاری فنی شرکتهای نفتی غرب، به این برداشت بی رویه دامن می زند . به طوری که بنا به گزارش کارشناسان داخلی راندمان برداشت نفت ازذخایرنفتی ایران کمتراز 25 درصد نفت موجود درسفره های نفتی است حال آنکه میانگین برداشت درسایرکشورهای نفت خیزحدود 35 تا 40 درصد است . با این ترتیب برداشت غیرفنی رژیم ازذخایرنفتی ایران بخش قابل توجهی از نفت موجود در ذخایرنفتی ایران را به هدر می دهد وغیرقابل برداشت می کند .
ضرورت خلع ید رژیم از نفت ایران
با توجه به سوء استفاده خیانت آمیز رژیم ولایت فقیه از ثروت ملی نفت ایران ، با توجه به انحراف 180 درجه ای این رژیم ازهدفگذاری ملی ومنطقی بهره برداری از این ثروت تمام شدنی ، وبا توجه به عوارض وخامتباری که شیوه بهره برداری این رژیم از نفت ایران به جای گذاشته ومی گذارد ، کوتاه کردن دست این رژیم از بهره برداری از نفت ایران به ضرورتی اجتناب نا پذیرو ملی تبدیل شده است . درجریان پیشروی تحریم نفتی رژیم ایران پس ازخلع ید رژیم ، سازمان ملل می تواند پادرمیانی کند وبه طور موقت ، وبه اندازه تأمین نیازوارداتی واقعی جامعه ایران به صادرات نفت ایران بپردازد . به هرحال خلع ید نفتی دایمی رژیم ایران و بازگشت به هدفگذاری ملی شدن صنعت نفت ایران ، مشروط به سرنگونی این رژیم اصلاح نا پذیراست، که با سازمانیافتگی «منبع لایزال قدرت » که همانا مردم آزادیخواه ایران باشند، شدنی وامکان پذیراست . ایمان بیاوریم به پایان فصل سرد دیکتاتوری درمیهن مان و با سمتگیری درجهت متبلورکردن این ایمان ،سال 1391 را آغاز و مبارک کنیم . سال نو مبارک