مردم بَرَنده جنگ بین گُماشتگان دربار خامنه ای
مهدی سامع
یک ماه پر تلاطم را پشت سر گذاشتیم. رویدادهای داخلی در اسفند ماه در یک مجموعه به هم پیوسته می تواند شرایط حاکم بر کشور را تعریف کند. در این رویدادهای پُرتَنش، رفتار نیروها، نهادها و افراد مداخله گر نیز قابل تامل است.
روز جمعه 12 اسفند انتخابات فرمایشی برگزار شد. این نمایش که با تحریم گسترده و بی سابقه مردم ایران روبرو شد، از طرف ولی فقیه نظام و عَمَله و اَکَریه او «حماسه» نامیده شد. مهندسان و مجریان این انتخابات فرمایشی که در مواردی حتی مردگان یک شهر هم در آن شرکت داده بودند، لازم ندیدند که قوائد یک شُعبده بازی از نظر کیفی متوسط را هم رعایت کنند. دروغ ناشیانه و عجولانه به تمامی ابعاد این شعبده بازی حاکم بود. هنوز هم آمار دقیق و بدون تناقض از طرف گردانندگان این به اصطلاح انتخابات منتشر نشده است. تجزیه و تحلیل تمامی آماری که از طرف وزارت کشور منتشر شده نشان می دهد که شرکت 64 درصدی حتی با استناد به آمار خود رژیم یک گزافه گویی مسخره است.
روز چهارشنبه 17 اسفند، سید علی خامنه ای دستور تشکیل «شورای عالی فضای مجازی» به ریاست احمدی نژاد را صادر و اعضای آن را مشخص کرد. ولی فقیه رژیم هدف از تشکیل این نهاد سرکوبگر را «مقابله با آسیبهای اینترنت و استفاده از فرصتهای» آن اعلام کرد. به نظر می رسد نهاد کنترل کننده سپاه پاسداران و سیاستهای راهبردی برای مقابله با «جنگ نرم» نتوانسته به اهداف مورد نظر خامنه ای دست یابد.
سه شنبه شب 23 اسفند، زنان و مردان ایران زمین طی یک کُنش قدرتمند مبادرت به برگزاری جشن آتش و شب چهارشنبه سوری کردند. حضور پرشور مردم و به ویژه جوانان در این مراسم ملی که از بنیاد به فرهنگ حکومت در ستیز است نشاندهنده ابعاد تنفر و انزجار از رژیم و استبداد دینی است. یکی از دوستان از یکی از شهرهای بزرگ بعد از تهران برایم نوشته بود:«امشب مهمونی بودیم و همه داشتن از جشن چهارشنبه سوری عظیمی که در...برگزار شده بوده صحبت می کردند. دختر و پسر جلوی چشم نیروهای انتظامی می رقصیدن و هیچ کس هم جرات نزدیک شدن به آنها را نداشته. برادرم می گفت؛ زیر پای نیروهای انتظامی ترقه بود که انداخته می شد و آنها همه در یک گوشه جمع شده بودند و عکس العمل نشان نمی دادند. شنیدم که در بعضی نقاط درگیری هم پیش آمده بود. این شلوغ ترین چهارشنبه سوری در شهر ما پس از سالها بود. باور کن شب مثل میدان جنگ شده بود، ما خودمون تا ساعت 2 شب انواع و اقسام مواد محترقه رو امتحان کردیم. دخترم که با خودش یک انبار مهمات آورده بود!!! و نکته جالب؛ مکارم شیرازی اعلام کرده بود که چهارشنبه سوری حرام است. می بینی که چه شکاف عمیقی بین حکومت و مردم به وجود آمده».
سرانجام در روز چهارشنبه 24 اسفند، رئیس جمهور برگزیده ولی فقیه پس از یک دوره کشمَکش در مجلس رژیم حضور پیدا کرد و به سوالات تعدادی از نمایندگان پاسخ داد. روزنامه ایران، اُرگان دولت این رویداد را «حماسه بهارستان» نامید که سبب «تلخ کردن خوراک عید طراحان فتنه» شد. این روزنامه در توصیف نحوه پاسخگویی رئیس دولت نوشت:«طنازی احمدی نژاد ثابت کرد او نه با شاسی روی کار آمده و نه با شاسی از میدان خارج می شود.» این روزنامه وابسته به باند احمدی نژاد پاسخهای گماشته ولی فقیه را «گلباران مجلس» همراه با «شوخی و مزاح» اعلام کرد.
پس از این شارلاتان بازی حسابگرانه، تعدادی از نمایندگان مجلس ارتجاع که در جریان صحبتهای احمدی نژاد میخکوب رفتار تحقیرآمیز او شده و هیچ اعتراضی به او نکرده بودند، حتی رئیس مجلس هم از یک تذکر خشگ و خالی خوداری کرده بود، لب به اعتراض گشودند. روح الله حسینیان، یکی دیگر از نمایندگان مجلس ارتجاع در پاسخ به معترضان گفت؛ لحن احمدی نژاد همیشه این طور بوده، چرا قبلاً اعتراض نداشتید.
اعتراض نمایندگان بی مقدار مجلس که خود در نیرنگ، ریا و دروغ دست کمی از احمدی نژاد ندارند، همچون دورویی وقیحانه احمدی نژاد با تمسخر مردم کوچه و بازار روبرو شد. همین نمایندگان مجلس بودند که وقتی احمدی نژاد ملیونها تن از مردم را خَس و خاشاک نامید، برای او دست زدند. همینها بودند که وقتی احمدی نژاد خطاب به شورای امنیت سازمان ملل گفت؛ آن قدر قطعنامه صادر کنید تا قطعنامه دانتان پاره شود، برای او هورا کشیدند. همین نمایندگان که اکنون تحقیر شده اند، پس از آن که در روز 13 خرداد سال 1388، احمدی نژاد در مقابل میر حسین موسوی با فخر فروشی «بگَم، بگَم» سَر داد، سکوت شَرم آور کردند.
منوچهر متکی سخنان احمدی نژاد را «گُستاخی» و «هنجارشکن» و رفتار او را شبیه «فرزند خودسری» می داند که از «سعه صدر بزرگ خانواده» سو استفاده می کند. بدون تردید متکی می داند که «بزرگ خانواده» آگاهانه و عامدانه فردی مثل احمدی نژاد را به ریاست قوه مجریه برگمار کرد تا سیاست بی دنده و ترمز را با خیال راحت پیش ببرد. احمدی نژاد در مقابل 10 سوال برخی از مجلس نشینان بیش از 10 بار از کلمه شوخی استفاده کرد. او با ترکیبی از شارلاتانیسم و دلقکبازی می خواست به سوال کنندگان یادآوری کند که فاقد اراده لازم برای مقابله با او هستند. احمدی نژاد گفت:«رئیس جمهور کف خیابان و نوکر ملت است و گردنش از مو باریکتر است. اگر قرار است کاری بشود، دو کلمه به دیگران بگویید! نگران نباشید برایتان کمپوت هم می آوریم!!» و در پایان برای تحقیر سوال کنندگان به طور خاص و کلیت مجلس به طور عام گفت:«باید بگویم سوالهای مطرح شده خیلی هم سخت نبود، به نظرم طراحان سوال از همان افرادی بودند که با فشار دادن شاسی فوق لیسانس گرفته اند. در حالی که اگر با ما مشورت میکردید حتما سوالهای بهتری میتوانستید طرح کنید، ضمن این که ما نیز علاوه بر پاسخگویی به تمام سوالات یک مشت مطلب اضافه نیز نوشتیم. بنابراین اگر یک ذره از ۲۰ به ما کمتر بدهید نهایت بی معرفتی و نامردی است». باید لحظه ای که احمدی نژاد چنین سخنانی را بر زبان آورد را بارها دید و از این که یک مشت افراد بی اراده، بی مقدار و فرومایه بر صندلیهای خود میخکوب شده بودند بررسی واقعبینانه کرد. این مهم اما بدون توجه به رویداد دیگری که در همین روز اتفاق افتاد به خوبی میسر نیست.
روز چهارشنبه 24 اسفند سید علی خامنه ای طی فرمانی اعضای حقیقی و حقوقی «مجمع تشخیص مصلحت نظام» را معرفی کرد. بر طبق فرمان ولی فقیه، علی اکبر هاشمی رفسنجانی برای یک دوره دیگر به ریاست این مجمع برگمار شد.
وضعیت خامنه ای به ویژه پس از نافرمانی گماشته ویژه اش به گونه ای است که به وی اجازه نداد آخرین ضربه را به رفسنجانی وارد کند. اما خامنه ای با رفسنجانی همان کاری را کرد که احمدی نژاد با مجلس کرد. تفاوت این دو اقدام در محتوای عمل نبود. ولی فقیه با پنبه سَر برید و گماشته اش با تحقیر توانست مشت یک عده افراد ضعیف و بی بو و خاصیت را باز کند و در عمل حرف قبلی خود را ثابت کند که «مجلس در راس امور» نیست.
خامنه ای طی سالهای گذشته قدم به قدم رفسنجانی را به عقب رانده و موقعیت او را با نَمَک خوردن و نَمَکدان شکستن تضعیف کرده است.
حذف رفسنجانی از ریاست مجلس خبرگان و از امامت نماز جمعه تهران و پایان دادن به موقعیت برتر او در دانشگاه آزاد، تنها و تنها با کارگردانی سید علی خامنه ای می توانست عملی شود. در مورد اعضای این دوره از مجمع تشخیص مصلحت هم خامنه ای به جز حسن روحانی بقیه افراد نزدیک و یا متمایل به رفسنجانی را خذف و افراد به طور مطلق گوش به فرمان را جایگزین آنها کرد. محمدی عراقی، مصباحیمقدم، محمدحسین صفارهرندی، حسین محمدی، صادق واعظ زاده و احمد وحیدی به جای امامی کاشانی، محمدی ریشهری، بیژن زنگنه، محمد هاشمی و میرحسین موسوی
وارد مجمع تشخیص مصلحت نظام شدند.
اکنون و با ترکیب اقدام خامنه ای و حرفهای احمدی نژاد در مجلس می توان به نتیجه گرفت که در روز 24 اسفند نه مجلس فرمایشی ولی فقیه امتیازی به دست آورد و نه گماشته ولی فقیه توانست پیروزی به نام خود به ثبت برساند. اگر نتیجه باخت-باخت برای این جدال را واقعی بدانیم، به ناچار باید یک باخت با ضریب بالا را به نام خامنه ای به ثبت رساند. در رویارویی بین مردم و ولایت خامنه ای، مردم دو بُرد را در 12 اسفند با تحریم انتخابات فرمایشی و در 23 اسفند با برگزاری گسترده جشن آتش به نام خود ثبت کردند. در حالی که خامنه ای نتوانست جدال گُماشتگانش را مهار کند. در چند ماهی که به پایان عمر این دوره از مجلس باقی مانده، هر حرکتی از جانب نمایندگان مجلس ارتجاع برای خرید آبرو فقط و فقط دورویی شرم آور خامنه ای را برجسته می کند. شایسته ترین فرد برای سیاست ریل گذاری جدید در ولایت خامنه ای همین احمدی نژاد است که می تواند بی دنده و ترمز مجلس نشنیان را تحقیر کند. این سیاست اما فاقد ظرفیت برای ادامه کاری است. عقب نشینی از این سیاست برای خامنه ای جام زهر است و پیشروی در آن غیرممکن. بن بست خامنه ای، بن بست نظام جمهوری اسلامی در کلیت آن است. نظامی-امنیتی کردن هرچه بیشتر حاکمیت نمی تواند بحران در هرَم قدرت را مهار کند. این بن بست اما شایسته آن نیست که به بن بست جامعه و کشور سرایت کند. مردمی که طی دو حرکت در ماه گذشته عزم و اراده خود را به نمایش گذاشتند قادر هستند که جامعه و کشور را از این وضعیت به شدت فلاکتبار نجات دهند و این مهم با سرنگونی رژیم حاکم بر ایران مُیسر است. با امید به این که سال جدید چنین شود.