19فروردین سالگرد «فروغ اشرف» دراور سور اواز

روز جمعه 18فروردین1391(6 آوریل2012) مراسمی به مناسبت سالگرد 19 فروردین در اورسور اواز برگزارشد.

این مراسم خانم مریم رجوی رئیس جمهوربرگزیده مقاومت ، خانم انیسه بومدین ـ بانوی اول الجزایر در دوران پرزیدنت بومدین، استاندار ایو بونه - رئیس سازمان اطلاعات فرانسه در دوران پرزیدنت میتران وهمچنین شایسته سلمانی مادرشهید مجاهد خلق حنیف کفایی سخنانی ایراد کردند.

انیسه بومدین ـ بانوی اول الجزایر در دوران پرزیدنت بومدین
خانم رئیس جمهور، خانمها و آقایان
به چهره این شهیدان نگاه می کنم که اکثرا جوان هستند و عمرشان می توانست سالها ادامه داشته باشد، اما متأسفانه زندگی آنها درو شد. البته آنها سرفراز و پرچمدار هم هستند و والدین آنها می توانند به آنها افتخار کنند. برای اینکه آنها پرچمدار یک مقاومت هستند. آنها مصمم بودند که به مبارزان برای ایران، انگیزه بدهند. انگیزه علیه آخوندها. همچنین وظیفه یی را  در مقابل این مقاومت و مقاومتهای دیگر به جا گذاشتند. برای اینکه آنها شهید شدند و بقیه هنوز زنده هستند. اینها وظیفه دارند که مبارزه را که این شهیدان، این 36فدیه به خاطرش جان باختند، جاویدان نگهدارند.
من همواره فکر می کردم که مبارزه اشرف، کسانی که در اشرف مبارزه می کنند، تنها مبارزه برای ایرانیها نیست، بلکه مبارزه سایر مردم در مقابل فاشیسم دینی  است که تلاش می کند حاکمیت خود را هرچه بیشتر گسترش دهد.. ما به عنوان مسلمان اسلام حقیقی را از اسلام بنیادگرا تشخیص می دهیم، اسلامی که در مقابل سایرین بخشنده و بردبار است.
 بزرگترین پیشرفت برای دموکراسی و حقوق بشر که می تواند در کشورهای مسلمان برقرار شود وقتی است که این رژیم سقوط کند و آن  وقت بنیادگراها از برقراری فاشیسم دینی دست میکشند و در این موقع می توان از حقوق بشر و آزادی در این کشورها سخن گفت.
برای اینکه پیامبر هم قبل از هرچیز گفت: «لا اکراه فی الدین» در دین فشار و زوری در کار نیست.
به همین دلیل است که سرنگونی رژیم ایران اجتناب ناپذیر و ضروری است. می دانم و از این فرار نمی کنم که کسانی که در مقابل این رژیم هستند، همواره در معرض امواج توهین و افترا  از جمله در اینترنت قرار می گیرند که من جزیی از آنها هستم.
اما، ما برای یک هدف درست مبارزه می کنیم. ما همواره خواستار یک اسلام حقیقی و بردبار هستیم. آن شناخت دقیقی که ما از اسلام داریم و نه چیزی که این افراد تحت عنوان درس از اسلام می گویند.
لذا، من به خانم مریم رجوی و کارزار او درود می فرستم، برای اینکه او یک الگویی است برای سایر زنان و به او می گویم که همچنان ادامه دهد.
خدای من! می دانم که مبارزه بیشتر سخت است، و مبارزه البته خیلی زیبا هم هست. می دانیم که در 10 آوریل جلسه شورای امنیت خواهد بود و ما بار دیگر از دبیر کل سازمان ملل متحد می خواهیم که اشرف را نباید فراموش کرد، افراد لیبرتی را فراموش نکند، آنهایی که در کمپ لیبرتی از اساسی ترین نیازها محروم هستند. کمبود، آب، کمبود برق و کمبود همه چیز. پیش از این 1200نفر به آنجا منتقل شده اند. ما می خواهیم که فراموش نکنند که حقوق پناهندگان باید محترم شمرده شود. برای اینکه اکثر شما آقایان غربی همیشه سر خم می کنید، سران کشورهای غربی، اکثر شماها در مقابل فاشیسم مذهبی سر خم می کند. و این فاشیسم دینی هرچه بیشتر می خواهد که قانون خود را به همه مسلمانان که بردبار هستند، تحمیل کند.
بله خانم رئیس جمهور،
پس باید بیشتر مقاومت کرد و به آنها که در اشرف و لیبرتی هستند بگویید ما همه با شما هستیم، همه ما دموکراتهای مسلمان باشما هستیم. با تشکر

استاندار ایو بونه -  رئیس سازمان اطلاعات فرانسه در دوران پرزیدنت میتران
« من در آستانه سالگرد این رویداد فاجعه بار به شخص شما و بخصوص به شهدای این واقعه فکر می کنم...
مراسم سالگرد معمولا برای جشن گرفتن یا یاد آوری و گرامیداشت دو نوع رویداد برگزار می شود : رویداد های شادی برانگیز یا رویدادهای اندوهبار. اما گاه پیش می آید که فاجعه و اندوه در نقطه ای به شادی و شعف پیوند می خورد که نقطه پیروزی است. به همین دلیل است که به باور من آنچه یک سال پیش در چنین ایامی در اشرف روی داد، باید علاوه بر اینکه ما را به تفکر و تعمق وادارد، به گرفتن دو درس و آموزش اساسی نیز تشویق کند. دو درس و آموزشی که به نظر من کاملا اساسی است و نه تنها در مورد اشرف و مقاومت ایران مصداق داشته، بلکه در مورد تمام کسانی که در سراسر جهان علیه بی عدالتی مبارزه می کنند، مصداق پیدا می کند. من در تأیید سخنان خانم بومدین که به درستی بر موضوع جایگاه ویژه دموکرات های مسلمان تأکید کرد، اضافه کنم که مسیحیان شرق نیز جایگاه ویژه ای دارند، که حتی پیش از آن که مسیحی باشند، شهروندانی مانند دیگر اعضای جوامع شرق هستند.
و اما اولین درسی که باید از این سالگرد گرفت این است که مبارزاتی که با دست خالی علیه رژیمهای توتالیتر پیش برده می شود، نهایتا پیروز می شوند. ما حتی یک مثال تاریخی نداریم، حتی یک مورد مبارزه ای را سراغ نداریم که طی آن مردمانی تنها با سلاح ایمان خود با روح و قلب خود و بدون اسلحه جنگیده و سرانجام پیروز نشده باشند. البته و صد البته که بهای این پیروزی بسیار سنگین بوده و هست. صد البته که رنج بسیار برده شده و فداکاری های غالبا تحمل ناپذیر به عمل آمده است.
و البته این مبارزات همان طور که گفتم همیشه پیروز شده اند. لذا مبارزه ای که شما پیش می برید، خانم، و این بار خطابم به خانم رجوی است، نه به خانم بومدین، مبارزه ای که شما پیش می برید، باید به واقع گفت مبارزه ای باور نکردنی است، چرا که سی و دو سال است ادامه دارد و ما جنبش مقاومت دیگری را سراغ نداریم که مدتی چنین طولانی تاب آورده و ادامه یافته باشد و پا برجا باشد آن هم به صورت آماده باش جنگی، منظورم آماده باش و آرایش جنگی مسالمت آمیز است که بر پایه آن سرانجام در اکثر زمینه ها موفق شده قانع کند و به حساب آورده شود و ایده ها و آرمانهای خود را به کرسی نشانده باشد. آری این مبارزه ای بی اندازه مهم است بخصوص که شما آن را در شرایطی پیش می برید، که اگر بخواهیم واقعیت را بگوئیم، مجاهدین خلق از همه سو هدف حمله و انتقاد قرار دارند...من از این انتقادات آگاهم چون مرتب آنها را دریافت می کنم : می گویند جنبش فرقه گرا، کمونیست، اسلامیست...گویی می شود تواما و هم زمان هم کمونیست بود و هم اسلامیست، قبول چنین چیزی به لحاظ فکری و عقلی بسیار دشوار است و اما انتقادات دیگر مثل کیش شخصیت. من به دفعات و به حد کافی به این گونه اظهارات و اتهامات بی پایه پاسخ داده ام که بتوانم قاطعانه بگویم اگر مقاومت ایران منضبط نبود، اگر سازمان و  ستاد رهبری و رهبر نداشت، رهبر به معنای کسی که مبارزه آن را تجسم و تبلور بخشد، هرگز موفق نمی شد. من از گاندی نام بردم و از ماندلا...حال باید از رجوی نام ببرم، به اعتقاد من تلفیق این اراده های نیرومند ضروری بوده و حضور شخصیتی از بسیاری جهات سازش ناپذیر، چرا که شما متأسفانه نمی توانید با خشونت و توحش کنار بیائید، گو اینکه الگوئی از انعطاف پذیری و توان گسترده ای از آشتی جوئی و مسالمت طلبی را در قضیه کمپ لیبرتی از خود نشان دادید که با تأسف بسیار پاسخ درخوری نیافت. اما اگر این مقاومت چیزی غیر از این بود که هست، با این مجموعه اعضاء مقاوم و فعالانی که جسم و روحشان را در خدمت آرمانی قرار داده اند که تغییری نکرده و متحد در پشت رهبرانی که مورد احترام هستند، چرا که سزاوار احترام هستند، موفق نبود، زیرا احترامی که از ابتدا وجود داشته چنانچه پس از سی سال رهبرانی دیگر شایستگی اش را نداشته باشند، طبعا محو و نابود می شود. لذا من معتقدم که این مقاومت راهی طولانی را طی این سالیان با موفقیت پیموده است. و این مسیر خوشبختانه طی سال های اخیر با حمایت شمار زیادی از دوستان مقاومت باز تر شده است و به نظر من شما امروز می توانید بگویید که در سراسرجهان از حمایتهای بسیاری برخوردارید، حمایت هایی محکم و نیرومند، حمایت هائی صادقانه و از سر خلوص، چرا که این حمایت ها از سوی انسان های آزاد و آزاده است. پس این درس اولی بود که می توان از مبارزات اشرف گرفت.

اما درس دوم شاید کمتر از اولی اقناع کننده باشد، و آن ناتوانی مزمن شدة نهاد های بین المللی جهت تحمیل احترام به حداقلی از اخلاق بین المللی است. وقتی می بینیم در کمپ لیبرتی چه می گذرد ( و چه اسم بی مسمایی!) وقتی بزدلی، سوء نیت و دوروئی نمایندگان سازمان های بین المللی را می بینیم، به نظرم می رسد اگر قرار بود جایزه دوروئی و ریا به کسی داده شود، انتخاب برنده بسیار مشکل می بود، زیرا کاندیداهای متعددی برای دریافت این جایزه حضور دارند. و این مسأله یی است  که بی چون و چرا باید افکارعمومی را به خود آورد، زیرا افکارعمومی گویا درک نمی کند، این سازمانهای بین المللی تا چه حد گزینشی رفتار می کنند. که البته تازگی ندارد! این را درجریان منازعه یوگسلاوی سابق دیدیم. و شما خانم بومدین حق دارید از غرب با این جدیت انتقاد کنید، غربی که من طبعا به آن تعلق دارم، چرا که معتقدم متأسفانه هر گاه که غرب خود را درگیر مسائل شرق کرده، مرتکب اشتباهات بزرگ شده است. نمی خواهم اینجا فهرستی از این اشتباهات را به دست دهم چون تا فردا صبح طول خواهد کشید و حال دقیقاً به این دلیل که ما غربی ها خود را داخل مسائل آن منطقه کرده ایم، متأسفانه حیات و سرنوشت آنان به خطر افتاده و آنها امروز بهای خطاها و مداخلات ما را می پردازند.
البته این ها مقولات خوشایندی نیست. تنها برداشت و مشاهده مستقیمی است از وضعیت موجود که اندوهبار است و تلخ است، اما این تلخی را باید با تصاویر پر وقار این 36 شهیدی که با فدایشان امروز اشرف را به یک سمبل جهانی مبدل کرده اند، تعدیل کنیم، سمبلی جهانی که هیچ مسئول سیاسی نمی تواند بی اعتنا از کنار آن بگذرد، زیرا اشرف امروز نامی شناخته شده و مورد احترام همگان است. امیدوارم نام لیبرتی نیز با همان رویداد های خشونت بار و فدا و قربانی ها توأم نگردد. اما این فداکاری ها بیهوده نبوده است. می دانم که بر زبان آوردن این عبارت ساده است و اغلب بر زبان آورده می شود، اما در بین تلاش ها و فداکاری های مبارزان، این گونه فدا طبعا بارورتر و نیرومند تر از انواع دیگر است.
بانوی گرامی ، این است آنچه که می خواستم به شما بگویم و به همه دوستانی که اینجا حضور دارند. وظیفه ما به مراتب سنگین تر از گذشته است. هر بار که خونی ریخته می شود، خونی است  که از بدن ما کشیده می شود. خون ماست که بر زمین جاری می شود. و خونی که امروز هنوز شاید باید از پیکر ما جاری شود و بازهم جاری خواهد شد، اما تردیدی نیست که جوهر و حقوق انسانی، حقوق بشر یا هر نامی که به آن داده شود، سرانجام پیروز خواهد شد، بخصوص در ایران، ملتی که به خاطر تمدن و فرهنگ خود شایسته احترام همگان است...فراموش نکنیم که در روزگاری که ایرانیان، یا آن گونه که در آن زمان نامیده می شدند، پارس ها، تمدن جدید را پایه گذاری می کردند، نیاکان ما هنوز پوست حیوانات بر تن می کردند و برای ساختن تبر یا چاقو سنگ ها را می شکستند و تیز می کردند.
بانوی گرامی، اما امروز ما تمام احترام، تحسین و ستایش و البته دوستی خود را تقدیم شما می کنیم.» 

شایسته سلمانی - مادر شهید مجاهد خلق حنیف کفایی
دوستان عزیز
صحبت کوتاهم را در یاد بود شهدای والا مقام 19فروردین1390 با درود به رهبر مقاومت و خواهر مریم آغاز می کنم.آنها که راه و مسیر ایستادگی, تسلیم ناپذیری و مبارزه برای آزادی مردم به هر قیمت را به ما آموختند و می آموزند.
سلام و درود به خواهران و برادرانم در اشرف و لیبرتی, درود بر رزم و پایداری شما, سلام بر شهدای 19فروردین, خواهران قهرمانم.صبا, آسیه,مهدیه, نسترن, مرضیه و شهناز و فاطمه. و برادران دلیرم: ...... جعفر, قاسم, علیرضا و زهیر و قهرمانان دیگر و پسرم حنیف که زندگی کوتاه اما پر بارش را با نام مجاهد خلق غنا بخشید و با پایانی شکوهمند ان را مهر  کرد. در سحرگاه 19فروردین در تب و تاب آن قتل عام خونین, نمی دانستم که این خونها چگونه نام سرخ اشرف را به همه جا می برد, و در قلب هر آزادیخواه و هر وجدان آگاهی به ثبت می رساند, و آن روز بیش از همیشه به این یقین رسیدم که پیشرفت هر گام نزدیک شدن به آزادی و رهایی یک خلق اسیر, بدون قیمت و فدای همه چیز امکان ناپذیر است. و باز از آن روز بیش از همیشه به این باور رسیدم که تنها راه ماندگاری آمادگی برای از دست دادن همه چیز و فدای بی چشم داشت است. وگرنه, هر چیز  غیر از این توقف, وا دادن و تسلیم شدن است. از آن جمعه خونین تا امروز که برای گرامیداشت یاد قهرمانان گرد هم آمده ایم, بیش از همیشه برایم به اثبات رسید که مجاهدین و مقاومت ایران تنها و تنها با یک شاخص و آن هم جنگ و نبرد صد برابر با رژیم نقشه مسیرشان را رسم می کنند. و به همین دلیل همان قدر که سرسخت, پولادین و جنگ آورند. همانقدر هم منعطف , صبور وشکیبایند. آن خونهای جوشان, این پایداری خروشان و بی مانند و تلاش و فداکاری همه اشرف نشانها, آرمان اشرف یعنی آرمان آزادی مردم ایران را پیروز کرد. این نام دیگر ماندنی است و این آرمان جاودانه است. می خواهم خطاب به سرداران اشرف و لیبرتی و خواهر مریم و همه شما بگویم که ما متعهدیم به سرنگونی رژیم ضد بشری آخوندی, ما متعهدیم به آزادی مردم تحت ستم ایران, ما متعهدیم به جنگ صدبرابر با عزم و اراده حد اکثر. و خون شهدای 19فروردین ضامن تعهد و پیروزی ما در این نبرد  است.
از همه شما متشکرم