تعدادی از شخصیت های عالیرتبه آمریکایی ازجمله فرماندار ادوارد رندل,قاضی مایکل موکیزی,سفیر استوارت, هالیدی,سفیر جان بولتون,قاضی یوجین سالیوان ,ژنرال جمیزتری کانوی, پروفسور آلن درشویتز, سفیر مارک گینزبرگ وسفیرمیچل ریس شرکت داشتند.دراین کنفرانس به موضوع مسئولیت ایالات متحده آمریکا و گزینههای سیاست در قبال رژیم ایران پرداخته شد
سفیرجان بولتون: سفیر آمریکا در ملل متحد 2005 – 2006, معاون وزیرخارجه آمریکا 2001-2005
بسیار متشکرم.
جای خوشوقتی زیادی است که امروز با همه شما اینجا باشم. جای تاسف است که ما در اولین سالگرد حمله به کمپ اشرف هستیم. من هر وقت آن تصاویر را می بینم، آن وحشیگری ها یادآوری خطری است که افراد در کمپ اشرف و لیبرتی در آن زندگی می کنند. و نشاندهنده شکست ادامه دار سیاست آمریکا است.
ولی فکر می کنم که ما داریم به نقاط بالقوه تعیین کننده ای در چند جبهه می رسیم. اول در مورد موقعیت مجاهدین بعنوان یک سازمان نامگذاری شده در لیست وزارت خارجه و در مورد برنامه سلاحهای هسته ای رژیم تهران که هردو مورد. از این نظر که چطور حل شوند، قطعا در یک نقطه حیاتی هستند.
بنابراین می خواستم چند دقیقه امروز را به صحبت در مورد آن اختصاص دهم و بطور خاص کمی در مورد اینکه چرا نامگذاری مجاهدین خلق در لیست و رزارت خارجه از اول اشتباه بوده، در طول مدتی که در لیست بوده اشتباه بوده و اشتباه است که ادامه داشته باشد صحبت کنم.
شما می دانید همانطور که قاضی موکیزی و پروفسور درشویتز گفتند سوال در مورد لیست کردن یک سازمان، یک سوال بر مبنای قانون است. سوال این نیست که شما گروهی را دوست دارید یا ندارید که با آنها رابطه برقرار کنید، آیا در کشور خودشان در یک انتخابات برنده خواهند شد؟ آیا سنتهایی دارند که کمی متفاوت از شماست؟ اگر اینها معیارهای لیست گذاری در لیست سازمانهای تروریست خارجی باشد، یک لیست بسیار طولانی خواهد بود ولی اینطور نیست.
و لیست معیارهایی که کنگره داده است، بسیار بسیار مشخص است و آن معیارهای برآورده نشده است.
من این را تا حدودی از دانش شخصی خودم می دانم. فکر می کنم من اولین بار اسم مجاهدین را در اوایل دولت جرج دبلیو بوش شنیدم که ما در بین سایر چیزها نگران تلاشهای رژیم تهران برای بدست آوردن انواع سلاحهای کشتار جمعی و بطور خاص سلاحهای هسته ای بودیم.
حالا مطمئن هستم که در نقطه ای به خودم گفتم من دیگر به آنچه روزنامه ها می گویند گوش نمی کنم. من می خواهم بیشتر بدانم که مجاهدین خلق که هستند و چرا گروهی که بنظر می رسد اینقدر درباره برنامه سلاحهای هسته ای غیر قانونی رژیم ایران می داند بعنوان یک سازمان تروریست خارجی نامگذاری شده است.
بنابراین من آنچه شما انتظارش را دارید، انجام دادم. من پرس و جو کردم. من از کارکنان غیر نظامی و دیپلماتها سوال کردم. من به مدارک نگاه کردم. و متحیر شدم که جواب یکنواخت این بود که مجاهدین خلق در اواخر سالهای 1990 به امید اینکه یک علامت حسن نیت به رژیم تهران است در لیست قرار داده شده است ـ روزهای تمایل دولت کلینتون برای گشودن مذاکرات فعال با دولت ایران. این دلیل آن بود. مکررا و مکررا دلیل آن این بود.
بعد من خواستار اطلاعاتی در مورد مجاهدین خلق شدم. و واقعیتهایی در اواخر سالهای 70 و اوایل 80 بود که انگیزاننده نبود، ولی آنها مجبور بودند که با رژیم شاه برخورد کنند که او سرنگون شد.
ولی تقریبا در 20 سال گذشته هیچ چیزی نبوده است. هیچ چیزی که من در دوره خدمتم در وزارت خارجه دیده باشم که نامگذاری مجاهدین درلیست وزارت خارجه را توجیه کند.
بعد ما فهمیدیم در اواخر سال 2008 وزیر رایس این فرصت را داشت که تصمیم گیری کند، آیا مجاهدین را از لیست خارج کند، و او تصمیم گرفت این کار را نکند چون امیدوار بود این به دولت آینده اوباما این انعطاف را خواهد داد که با دولت ایران مذاکره کند. این موقعیتی برای ادامه علاقه برای تلاش برای مذاکره با رژیم بود.
هر دو این تصمیمات، تصمیم گیریهای سیاسی بودند. شما می توانید با آنها موافق باشید یا مخالف باشید. من مخالف آنها هستم. ولی این تصمیمات سیاسی بودند. این تصمیمات بر اساس واقعیتها نبودند. این تصمیمات بر اساس معیارهای مشخص شده در قانون نبودند.
من فکر می کنم این کاری اشتباه علیه کل ایده داشتن لیستی از سازمانهای تروریستی است. اگر شما اجازه ندهید واقعیتها در جای خودشان قرار بگیرند، خود لیست بی اعتبار می شود.
من فکر می کنم این مساله سیاسی کردن موضوعات محدود به لیست گذاری سازمانهای تروریست خارجی نیست. من احساس می کنم یکی از بدترین اشتباهات دولت بوش برداشتن دولت کره شمالی از لیست کشورهای حامی تروریسم بود. دولتی که تا امروز هرگز جلب رضایت دولتهای ژاپن و کره جنوبی برای ربودن شهروندان بی گناهشان و نگه داشتن آنها در کره شمالی را بدست نیاورده است. و چرا کره شمالی از لیست کشورهای حامی تروریسم برداشته شد؟ به امید مذاکره با کره شمالی درباره برنامه سلاحهای هسته ایش. آیا شما می توانید این روال را اینجا ببینید؟
این وزارت خارجه است که تصمیماتی می گیرد که مورد نظر کنگره نبوده بلکه برای مقاصد سیاسی و دیپلماتیک است.
جالب است که در تمامی این موارد، اهداف سیاسی و دیپلماتیک بدست نیامدند. شما فکر می کنید این به افراد درس می دهد. ولی من آنقدر خوش بین نیستم.
ولی حتی بدتر، ما ظرف چند هفته گذشته دیدیم که وزیر کلینتون می گوید رفتار مجاهدین خلق با انتقال ساکنان اشرف به کمپ لیبرتی عاملی در تصمیم گیری خواهد بود که آیا مجاهدین خلق در لیست سازمانهای تروریست خارجی باقی بمانند، یا نمانند.
و حالا می شنویم که او بسیار مشغول است، ولی آنقدر مشغول نیست، آنقدر مشغول نیست که نتواند این نکته را مطرح کند. یک نکته اساسا سیاسی دیگر. بنابراین اگر نامگذاری اولیه بد بوده که بوده، و اگر تصمیم در سال 2008 برای ادامه لیست گذاری بدتر بوده، این یکی از همه بدتر است. این فقط سیاسی نیست، این استفاده کردن از یک فاجعه انسانی برای رسیدن به اهداف سیاسی است.
فرماندار رندل الان سوالی را پرسید که فکر می کنم سوال بسیار واردی است و روشن می کند که چرا پاسخ خوبی برای آن وجود ندارد. راستی چرا وزارت خارجه به این کار را ادامه می دهد؟ منطق آنها چیست؟
من فکر می کنم منطق آنها ، از آنچه ما درباره تاریخچه برخورد وزارت خارجه با این رژیم می دانیم ناشی می شود. آنها تا امروز هم معتقد هستند که گویا می توان با یک رژیم خودکامه مذاکره کرد.
من معتقدم این کار شدنی نیست. من معتقدم آنچه دارد اتفاق می افتد این است که وزارت خارجه می ترسد که اگر کاری را که باید انجام دهد انجام بدهد، رژیم تهران آخرین شانس مذاکره برای یک راه حل مسالمت آمیز برای برنامه سلاحهای هسته ای را قطع خواهد کرد.
من فکر نمی کنم که در هرحال ما یک راه حل رضایتبخش دیپلوماتیک در دسترس باشد. و فکر می کنم آنچه حالا دارد اتفاق می افتد این است که وزارت خارجه می داند هیچ شواهدی برای ادامه لیست گذاری مجاهدین ندارد. و این سکوت کر کننده به این دلیل است که وزارت خارجه بتواند به رژیم تهران بگوید ما آنها را از لیست خارج نکردیم، دادگاه ما را وادار به اینکارکرد، و در این خیال هستند که رژیم بگوید بسیار خوب، پس مساله ای نیست حالا ما با شما صحبت می کنیم!
من این را کاملا غیر مسئولانه می بینم، من کاملا قبول دارم که اگر واقعیتهایی وجود دارد که لیست گذاری در لیست سازمانهای تروریست خارجی را توجیه کند، سازمان را لیست کنید. اگر سازمانی به دلایل سیاسی در لیست است یا به دلایل سیاسی از لیست برداشته می شود، این اشتباه است. من شخصا هیچ دلیلی نمی بینم که مجاهدین در لیست باشند و من به شما اطمینان می دهم که وزارت خارجه هم دلیلی نمی بیند وگرنه شواهد را به دادگاه ارائه می داد.
بنابراین موضوع اینجا، تنها سوء استفاده از روند قضایی مان نیست، تنها رفتار ضد انسانی که در اشرف بارز می شود مطرح نیست، بلکه این موضوع به توانایی کشورمان برای برخورد فعالانه با یک تهدید فزاینده آخوندها برمی گردد که قصد دارند به خطرناکترین سلاح جهان دست پیداکنند؛ و هر روز که از جشم پوشی ما براین چشم انداز نهایی می گذرد ، روزی است که جهان کمتر امن شده است.
زمان آن است که اگر وزارت خارجه عمل نمی کند، دادگاه عمل کند و من فکر می کنم دادگاه این کار را میکند. من امیدوارانه فکر میکنم چند ماه دیگر اینجا برخواهیم گشت و یک بحث بسیار متفاوت خواهیم داشت. بسیار متشکرم.
سفیراستوارت هالیدی: سفیر آمریکا در ملل متحد 2003 – 2005, دستیار ویژه رئیس جمهور 2000 - 2001
متشکرم. بسیار متشکرم. من می خواهم از جامعه ایرانیان مقیم آمریکا بخاطر این فرصت که امروز با شما هستم، تشکر کنم. افتخاری است که در حضور چنین دولتمردانی باشم.
چند نماینده امروز از تگزاس داریم؟ بسیار خوب. شنیدم که شما دارید به کالیفرنیا می رسید. مایلم این را ببینم. ما اینجا در واشینگتن هم به ریشه های تگزاسیمان بسیار مفتخریم.
دیروز من فرصت نگاه کردن به کتاب 20 هزار شهید از افرادی که توسط رژیم ایران از سالهای 1980 کشته شده اند را داشتم. برای من تکاندهنده بود، صحبتی که امروز داریم فقط موضوع چند هفته یا روز یا ماه نیست. ولی واقعا این مبارزه بزرگ زمان ماست. این موضوع برای مدت طولانی ادامه داشته است. آنچه بر سر مجاهدین می آید و اینکه این مسأله چگونه حل میشود و آینده ایران چگونه رقم می خورد، واقعا نقطه عطفی در قرن 21 است.
من صفحه را باز کردم و یک خانم جوان را دیدم که برای المپیک تمرین می کرد. او تمرین می کرد که یک عضو تیم المپیک ایران باشد و با او ورزشکاران، هنرمندان، و دانشمندان زیاد دیگری بودند که ذکاوت فوق العاده مردم و فرهنگ ایران را نشان می دادند.
برای من تکاندهنده بود که او همان نگاه را در چشمانش داشت که زنی که در ویدئو دیدیم، صبا داشت و همان قاطعیت آهنینی را داشت که زنی که در خیابانهای تهران در طول انتخابات کشته شد داشت: تعهد ایستادن در برابر آنچه من فکر می کنم یکی از آخرین رژیمهای واقعا شیطانی و سرکوبگر در جهان است. و آن چیزی است که مبارزه شما تاثیر مهمی روی آن خواهد گذاشت.
من فکر می کنم درست است که بگویم آنچه اینجا توصیف شد حقایق این مساله هستند و حقایق طبعا از هدف شما پشتیبانی می کنند.
من فکر می کنم ما همه باید خیلی مراقب باشیم و این یک آزمایش واقعی برای سازمان ملل است که کمیساریای عالی پناهندگان در کمپ لیبرتی چه می کند. من کاملا با همکارانم موافقم باید یک روند پرشتاب وجود داشته باشد و باید یک برآوردی در شورای امنیت صورت گیرد که چه می شود کرد که برای استقرار همکارانمان و اعضای خانواده و دوستان در کمپ لیبرتی فشار بیاوریم و روندش را شتاب بدهیم. و علاوه بر این با پروفسور درشویتز موافقم که باید اولین کشوری باشیم که بایستیم و آن پناهندگان را بپذیریم و علنا بیرون بیاییم و این کار را امروز انجام دهیم.
من فکر می کنم آنچه سفیر بولتون گفت جالب است که ما اینجا در مبارزه با رژیمی هستیم که کارهای وحشتناکی با مردم کرده است. من فکر می کنم امروز عجیب است که دولت ایران گفته دو شهر است که برای مذاکره با گروه 5+1 در موضوع هسته ای در نظر می گیرد: دمشق و بغداد. این به نوعی مسخره است. حتی دوستان ترک ما که سخت تلاش کرده اند بعنوان میانجی عمل کنند، از آنچه یک تلاش دیگر برای وقت کشی و خرید زمان است، نگران شده اند.
من فکر می کنم امروز این مساله به دلیل قدرت رسانه های اجتماعی و قدرت افکار عمومی در ایران اینقدر مهم است.
همانطور که همه شما به خوبی می دانید، من همیشه از میزانی که مردم ایران از رژیم در مورد نظراتشان در مورد جامعه ایران و اینکه فرهنگ و زندگی سیاسی چه باید باشد متفاوت بوده اند، در حیرتم.
و فکر می کنم به این موضوع از نزدیک در ایران زیرنگاه مردم است. این موضوع دنبال می شود. و من فکر می کنم اگر شما فکر می کنید ما چطور می توانیم درایران تغییر ایجاد کنیم، نه تنها همه شما اینجا بلکه کل ایرانیان تبعیدی در ایالات متحده می توانند نقش مهمی در ارتباط برقرار کردن و رساندن این پیام داشته باشند که تلاشهای گسترده یی برای تصحیح این موضوع دارد صورت می گیرد. اینکه فشار وجود دارد. تمام وزن دستگاه قضایی ایالات متحده، متخصصین قانون اساسی ما، وکلای بزرگ، دولتمردان بزرگ، روی این پرونده متمرکز هستند و من بسیار امیدوارم که در روزها و هفته های آینده این تلاشها به نتیجه برسد.
می خواهم سخنانم را با بیان این موضوع خاتمه دهم که یک ابتکار جدید در وزارت خارجه برای تمرکز روی جوامع تبعیدی وجود دارد، و این شناسایی وجود دارد که جوامع تبعیدی می توانند کار مهمی از نظر دیپلماسی علنی در تعامل بازی کنند، من فکر می کنم این جامعه در ایالات متحده، نه تنها یک جامعه موفق با رهبران بزرگ است، بلکه جامعه ای با قدرت فزاینده، صدای سیاسی فزاینده، باید از این صدا استفاده کند و باید از این صدا طوری استفاده کند که نه تنها اینجا در واشینگتن شنیده شود، بلکه امید را در بین هموطنانتان، دوستانتان، خانواده تان که در ایران هستند و بخصوص آنهایی که در کمپ اشرف و لیبرتی هستند زنده نگه دارد.
بنابراین من اینجا به سایر همکارانم می پیوندم که بهترین آرزوها را برای شما داشته باشم و ما از وزارت خارجه می خواهیم، از دولتمان می خواهیم که کار درست را انجام دهد.
من هم همانطور که فرماندار رندل گفت معتقدم که، وزیر کلینتون، قلبش در جای درستی است و سوال این است که آیا این ساختار وزارت خارجه می تواند آن تصمیمی را که باید گرفته شود ، با سرعت لازم اتخاذ کند؟ تا دیگر رنج و محنت و آنچه من می گویم یک فاجعه انسانی است نباشد یا تداوم نداشته باشد؟
من سه برادر کوچک دارم که در ارتش در عراق خدمت کرده اند، یکی در ارتش، یکی در تفنگداران و یکی در نیروی دریایی. من فکر می کنم تعهدی که توسط دولت ما برای حفاظت و امنیت افراد کمپ اشرف داده شد، اگر چشممان را روی این ببندیم یک خیانت به آنها و به همه نیروهای نظامی ماست. من از این فرصت از شما متشکرم. مجددا، من از آشنایی با شما بهره مند شدم و امیدوارم بیشتر در مورد این هدف مهم با شما درگفتگو باشم. متشکرم.
سفیرمارک گینزبرگ: سفیر آمریکا در مراکش 1994 –1998, مشاور رئیس جمهور آمریکا 1978 - 1981
خانم ها و آقایان،حالا ما اینجاییم، دوستان آمریکایی و دوستان جامعه برگزار کننده، من میخواهم که شما بدانید که من بلیط مترو خودم را خودم امروز پرداختم.
میخواستم به شما بگویم چرا من اینجا هستم، من به اینجا آمده ام چرا که آمریکایی های بسیار با استعدادی اینجا هستند، آمریکایی های متخصصی که در این پنل هستند، کسانی که صادقانه کمک هایشان را ارائه کرده اند، تعهدشان، افکار برجسته و حمایتشان را که اساسا چیزی است که تماما در مسیر عدالت است، حق مردم برای زندگی آزاد، آنها شایسته حمایت ما هستند.
من میخواهم که شما بدانید که من بعنوان یک دیپلمات سابق اینجا نایستاده ام بلکه بعنوان یک عضو مفتخر دارای کارت حزب دموکرات اینجا هستم، من اینجا بعنوان کسی آمده ام که پروسه ام را با زدن درب خانه ها از طرف حزب دموکرات رئیس جمهور کندی شروع کردم، حزب دموکرات رئیس جمهور کارتر، حزب دموکرات رئیس جمهور کلینتون و طبعا حزب دموکرات رئیس جمهور اوباما، من در اینجا هستم چراکه ما برای دلایل حزبی در اینجا نیستیم. ما اینجاییم چراکه ما اهمیت یک ابتکار دوحزبی را میدانیم که حمایت آمریکاییهایی را داشته باشد که عدالت، آزادی و کرامت را میفهمند، نه سیاستهای دوحزبی آلوده را.
من اینجا بعنوان کسی هستم که از حمایت سناتور ادوارد کندی برخوردار بوده ام و او شروع کار در این کشور را به من یاد داد و من با افتخار بعنوان رئیس زیر کمیته پناهندگی و کارمند او خدمت میکردم.
سناتور کندی به من آموزش داد و من با او به کثیف ترین اردوگاه های پناهندگان در سراسر جهان سفر کردم و او به من چیزی را می گفت که طی 30 سال خدمت من بعنوان یک مشاور خارجی دموکرات با تک تک کاندیداهای رئیس جمهوری دموکراتها در این کشور، همیشه آویزه گوش من بوده است: در تحلیل نهایی ما آمریکایی ها باید برای آنچه که به آن باور داریم ایستادگی کنیم. چون ساده است که بگذاریم سیاست و بهانه ها بر سر راه آنچه که عادلانه است، بپیچد.
من میتوانم تضمین کنم که اگر سناتور کندی امروز زنده بود، او در کمپ لیبرتی ایستاده بود و همین الان خواستار حق و عدالت برای این ساکنان میشد.
او هرگز تحت تأثیر ارعاب و تهدید و اتهام و اطلاعات کذب قرار نمیگرفت و ما را هم نصیحت میکرد که از تهدیدات ، ارعاب یا نگرانی بخاطر بی عدالتی نترسیم.
وقتی دوست دموکرات من اد رندل سالها پیش در کنار شما ایستاد و خود را وقف این هدف کرد و وقتی من در سفر بودم و دیدم که چه اتفاقی برای او در روزنامه ها افتاد، با خودم گفتم، من باید اینجا در کنار او بایستم، زیرا کاری که او میکند درست است.
من الان فقط با شما صحبت نمیکنم. من همچنین با دوستان بسیار عزیزم که برایشان اهمیت قائل هستم صحبت میکنم. کسانی که در دولت اوباما هستند. کسانی که مدتها با آنها بوده ام، بیش از 30 سال با همدیگر کار کرده ایم.
جهت اطلاع، این دولت متأسفانه فکر میکند که توانایی و اهرمهای حمایت باقیمانده که ممکن است با رژیم مالکی در عراق داشته باشد را از دست داده است، سازمان مجاهدین باید از لیست خارج میشد. دیروز رئیس اقلیم کردستان در واشنگتن بود. آقای بارزانی با رئیس جمهور ایالات متحده و معاون رئیس جمهور ملاقات کرد و او یک پیام بسیار مهم را رساند که نباید از دوستان من دور بماند چرا که شامل حال اعضای سازمان مجاهدین نیز میشود، شامل رهبری کمپ اشرف، شامل شهروندانی که آنجا در کمپ اشرف هستند، همچنین شامل کردها و سنی های عراق، پیام این است که همه آنها در یک شرایط وخیم حقوق بشری و آزادیهای مدنی و کرامت انسانی در عراق هستند و این وضعیت وخیم حقوق بشری فقط ساکنان اشرف را تحت تأثیر قرار نمیدهد، بلکه همچنین معاون رئیس جمهور فعلی عراق را تحت تأثیر قرار می دهد، چه رسد به کردها که در جستجوی آزادی های خود هستند. شرم بر دولت عراق که فکر میکند میتواند به شیوه ای ناعدالتی بیشتری در حق ساکنان اشرف روا دارد.
دولت ما در آمریکا باید بفهمد که اگرچه ممکن است بهترین اهداف سیاسی و بهترین اهداف سیاست خارجی را داشته باشد، ولی باید بتواند موضوعات بحرانی مهم سیاست خارجی را حل و فصل کند، یعنی بحرانهای انسانی مربوط به مردم با حسن نیت این کمپ ها. که شایسته شرایطی بهتر از آنچه که ما به آنها داده ایم، هستند
اگر سناتور کندی میدانست که در روز فقط یک نفر توسط کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل مصاحبه میشود، او با کمیسر عالی تماس میگرفت و خواستار تسریع آن پروسه میشد تا اینکه این افراد بتوانند از این کشور خارج بشوند. تماس این دولت با کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل کجاست؟
پسر او، پاتریک کندی، نماینده سابق کنگره، زیاد در برابر شما حاضر شده است. و او در مقابل شما بعنوان فرزند سناتور کندی فقید ایستاده و سئوالات سختی را که باید دولت به آن پاسخ بدهد پیش روی دولت گذاشته است.
مایلم از دوستانم در دفتر مشاور حقوقی وزارت خارجه بپرسم، چرا آنها بعنوان بخشی از بریف خود که در جواب به حکم دادگاه ارائه کردند، اطلاعاتی را که مدعی هستند که در دست دارند و آنها را بر این میدارد که مجاهدین در لیست نگه دارند را ارائه نکردند.
چرا آنها اطلاعات متناقض و نا مناسب در مورد حقوق کسانی که امروز در اینجا نشسته اند تا افکار خود را در میان بگذارند، درز میدهند.
آیا آنها دارند تلاش میکنند که پیام رسان را بخاطر اینکه از پیام خوششان نمی آید بکشند؟
من فکر میکنم که دوستان من در دولت باید به این واقعیت برسند که ساکنان اشرف در خطر هستند.
اینکه شرایط عراق روز به روز وخیم تر میشود. این افراد همانطور که آلن درشویتز به آن اشاره کرد، شایسته این هستند که با توجه به تعهدات قراردادی که ما به آنها داده ایم اعتماد و حفاظت کامل ایالات متحده را داشته باشند.
در پایان، همه شمایی که امروز در اینجا هستید. همه شمایی که با مخارج خود به اینجا آمده اید تا این افراد را تشویق کنید، شایسته این هستید که با همان کرامت باشما رفتار شود، با همان پشتیبانی، با همان تعهد که هر کدام از ما داریم و براساس آن ایستاده ایم، که رژیم ایران یک دولت حامی تروریسم است و تنها حکومتی است که باید در این زمان و مکان مورد تمرکز ما باشد، نه هیچ کس دیگر در این گردهمایی که خواستار آزادی و کرامت انسانی است و خواستار بازگرداندن آزادی و کرامت به مردم ایران.
من میخواهم از صمیم قلب بگویم که از طرف دوستانم در دولت به من توصیه شد که امروز اینجا نباشم. آنها گفتند که من از آمدن به اینجا پشیمان خواهم شد چرا که این بیش از حد بحث برانگیز و موضوع بسیار پیچیده ای است، برنامه بیش از حد حساسی است، بیش از حد پیچیده است. گویی که همه ما از یک کامیون شلغم افتاده باشیم. فکر میکنم که بهترین حرف را دوست من میچل ریس زد که گفت، فکر میکنم که دوستان ما در دولت فاکتهای اشتباهی در دست دارند.
در پایان میخواهم بگویم که وقتی من از اینجا برای عید فصح به خانه میروم، اینکه ما آمریکایی ها چه یهودی باشیم، چه غیر یهودی یا دارای اعتقادات اسلامی باشیم، ما میدانیم که با موضوعات بحث انگیزی سر و کار داریم، اینکه ساکنان کمپ اشرف و سازمان مجاهدین خلق در یک شرایط پیچیده و بسیار مهم تر برای مردم ایران هستند، مهم تر از هر موضوع دیگری، هیچ چیز، به هر حال هیچ چیزی برای گرامیداشت خاطره سناتور کندی و یادآوری زندگی و درد و رنج بشردوستانه افرادی که شما امروز در اینجا نمایندگی میکنید، مهم تر نیست. این میباید کار اصلی باشد و همه چیز بعد از آن سر جای خود قرار خواهد گرفت.
با تشکر