در مساله اتمی نتیجه بُرد_بُرد بی معنی است
مهدی سامع
«این مذاکرات مفید و سازنده بود. اکنون به جهتی متمایل شده ایم که بتوانیم گفت وگوهای سازنده و موثری داشته باشیم....انتظار میرود که این نشستها بتواند به نتایج ملموسی برسد تا اعتماد جامعه جهانی به صلح آمیز بودن برنامه هسته ای ایران تامین شود.» این دو جمله چکیده سخنان کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا است که پس از پایان مذاکرات کشورهای 5+1 با رژیم ایران در روز شنبه 26 فروردین 1391(14 آوریل 2012) در استانبول بیان کرد. سعید جلیلی، سرپرست هیات جمهوری اسلامی نیز پس از پایان مذاکرات 11 ساعته راهبرد پایه ای رویداد شنبه 26 فروردین را «گفت و گو و همکاری» دانست و نتیجه گرفت که مذاکرات «توانست موفق باشد و رو به جلو باشد».
مُنتجه سخنان اشتون_جلیلی همراه با عکس یادگاری آنها سبب گمانه زنیها و تحلیلهای بسیار در رسانه های جمعی جهان شد. رسانه های حکومتی ایران با غوغاسالاری از پیروزیهای جمهوری اسلامی و عقب نشینی غرب گفتند و نوشتند. ایرانیانی هم بودند که توجه خود را به شال گردن خانم اشتون و تاثیر آن بر قیمت مایحتاج عمومی متمرکز کرده و افت 300 تومانی از یک کیلو عدس و 400 تومان از یک کیلو مرغ را، البته به طنز، از نتایج انتشار عکس همراه با شال گردن کاترین اشتون در حضور سعید جلیلی دانستند.
از لاف زدنهای رسانه های حکومتی و از طنز تلخ برخی از ایرانیان که بگذریم، سوال اساسی این است که؛ در استانبول چه گذشته که طرفین ژست بُرد_بُرد می گیرند؟
برای بسیاری از تحلیلگران مذاکرات استانبول همان «دریچه» ای بود که رئیس جمهوری آمریکا به آن اشاره کرده و گفت:«هنوز دریچه ای برای حل دیپلماتیک منازعه وجود دارد. این دریچه در حال بسته شدن است و ایران باید از این فرصت استفاده کند».
گفته می شود که تحریمها و به ویژه تحریم بانکها در حال اثرگذاری است و ریش سفید بدون ریش قوم، خطرات ناشی از تحریمها را عندالملاقات به آقا گوشزد کرده است.
روایت رسانه های نزدیک به باند احمدی نژاد چنین است که؛ حسن روحانی در «سفر مخفیانه» به وین (اتریش) حامل پیامی به مقامهای اروپایی بوده است. این خبر را حسن روحانی تکذیب کرده و اعلام نموده که سفر وی ارتباطی با مذاکرات هسته ای نداشته است.
همین رسانه ها پیشنهادات حسین موسویان منتشر شده در روزنامه «بوستون گلوب» را به عنوان «بسته پیشنهادی» جمهوری اسلامی در مذاکرات استانبول دانسته اند. بر اساس این پیشنهاد در گام اول غنی سازی ۲۰ درصدی اورانیوم در مقابل لغو تحریمهای بانکی و نفتی متوقف می شود. البته در مورد توقف احتمالی غنی سازی 20 درصدی بعضی از کارگزاران پروژه اتمی هم چراغ سبزهایی نشان داده اند.
دو روز قبل از مذاکرات استانبول، هیات مدیره روزنامه واشنگتن پست در سر مقاله روز پنجشنبه 24 فروردین این روزنامه می نویسد:«سوال عاجل این است که آیا نوعی از معامله نیمه کاره می تواند صورت گیرد که چیزی را که شبیه لغزیدن به سوی جنگ است را در هم بشکند. تا اندازه یی به صورت علنی و تا اندازه یی در بریفینگهای خصوصی، دولت اوباما آنچه فکر می کند ضروری است را این طور مطرح کرده؛ یک توافق با ایران جهت توقف غنی سازی اورانیوم با درجه سطح بالای 20 درصد، صادر کردن مقدار 100 کیلوگرم از سوختی که هم کنون تا این سطح غنی شده، و بستن تاسیسات جدید زیر اعماق کوه در نزدیک شهر قم. در حالی که دولت جزئیات آنچه آماده است، ما به ازاء آن به ایران بدهد را مطرح نکرده است. به نظر میرسد حداقل چیز، قول متوقف کردن تحریمهای بیشتر و احتمال لغو میزانی از سختگیریهایی است که هم اکنون اتخاذ گردیده، مانند آنهایی که بانک مرکزی ایران را هدف قرار داده است». سرمقاله نویسان واشنگتن پست ادامه می دهند:«برای آنهایی که همانند ما معتقدند، اقدام نظامی طی ماههای آتی علیه ایران نه ضروری است و نه عاقلانه، یک قرارداد که در آن ایران شروط دولت آمریکا را برآورده نماید، موجب آسودگی خاطر می گردد، ولی رضایت بخش نیست. احتمالا جلوی جنگ را میگیرد، اما این ریسک را دارد که در میان مدت، غیر سازنده باشد، زیرا این موجب کاهش فشار فزاینده اقتصادی کنونی علیه ایران می گردد و به رژیم اجازه نفس کشیدن می دهد».
تا آن جا که به اظهار نظرهای رسمی پیرامون مذاکرات استانبول بر می گردد، طرفین به جز خوش بینی و تعیین قرار قبلی هیچ خبر دیگری منتشر نکرده اند. قرار است دور دوم مذاکرات در روز 3 خرداد امسال (۲۳ مه 2012) در بغداد برگزار شود.
پس از مذاکرات استانبول وزیر امور خارجه رژیم، علی اکبر صالحی خواستار لغو تحریمها شد و در مقابل آمریکا و اروپا با پافشاری بر روی تحریمها، خواستار اقدام عملی از جانب رژیم ایران شدند. به نظر می رسد که موضوع اصلی و محوری در مورد پروژه اتمی، علیرغم مارشهای پیروزی همچنان به قوت خود باقی است. تا آن جا که به ولایت خامنه ای بر می گردد، در این مورد دو چشم انداز زیر وجود دارد.
حالت اول این است که خامنه ای خطر تحریمها را جدی گرفته و بنابرین تصمیم بر آن دارد که فعلاً از ادامه پروژه دستیابی به سلاح اتمی منصرف شده و بنابرین گام به گام و با گرفتن امتیازاتی به شفاف سازی وضع موجود مبادرت کند. این حالت علیرغم هر امتیازی که جمهوری اسلامی دریافت کند، یک باخت برای رژیم و یک بُرد کلان برای مردم ایران است.
حالت دوم این است که مذاکرات استانبول و در ادامه آن مذاکرات در بغداد جزیی از موش و گربه بازی خامنه ای برای خرید وقت و کُند کردن پروسه تحریمها و در نتیجه رسیدن به نقطه مطلوب باشد. این نقطه مطلوب می تواند دستیابی کامل به سلاح اتمی و مذاکره از موضع قدرت و یا تدارک کامل برای ساختن سلاح اتمی بدون آن که تصمیم سیاسی برای مرحله نهایی آن اتخاذ شود، باشد. در چنین وضعیتی پروژه اتمی رژیم همچون چماقی بالای سر همه جهان خواهد بود که البته رژیم کوشش خواهد کرد تا از مرز تحمل قدرتهای غربی عبور نکند. در واکنش به چنین وضعیتی کشورهای غربی یا به فشار بر رژیم ایران ادامه می دهند و یا این که سرانجام ولایت خامنه ای را در باشگاه اتمی می پذیرند. بدیهی است که این حالت به زیان مردم ایران و به سود خامنه ای و همه کسانی که از جنگ و توسعه بحران اتمی بهره برداری می کنند خواهد بود.
واقعیت این است که پروژه اتمی رژیم ایران به طور کامل در تقابل با منافع آنی و آتی مردم ایران و مردم سراسر جهان قرار دارد. منافع کشور و مردم ایران ایجاب می کند که خامنه ای با فشار مداوم جامعه جهانی، بدون استفاده از حربه جنگ، مجبور به عقب نشینی شود. در این عقب نشینی خامنه ای هر امتیاز متصوری که از جانب غرب دریافت کند، نمی تواند زیانهای ناشی از نوشیدن جام زهر را جبران کند و مردم ایران علیرغم خسرانهای احتمالی و منجمله به حاشیه رفتن نقض حقوق بشر در ایران، که البته اکنون هم در حد انتظار در متن نیست، سود خواهند برد.