رحمان کریمی- نه حلقه مفقوده داروین از توطئه باز می ایستد و نه اشرفیان قهرمان از مقاومت

نه حلقه مفقوده داروین از توطئه باز می ایستد و نه اشرفیان قهرمان از مقاومت

                                                                                             رحمان کریمی

دوست عزیزی تلفن زد که  چه دنیایی شده است ! . پرسیدم : باز چه شده ؟ گفت رژیم درپیسی وضع خود ، دوباره برای یک توطئه دیگر، دارد داستان مجعول وکهنه شده « کرد کشی » مجاهدین خلق را تازه می کند . گفتمش که این تازگی ندارد . جان حلقه مفقوده داروین که همانا آخوندهای حاکم باشند به بود ونبود مجاهدین خلق ایران بستگی دارد واین نکته را خودشان بهتراز هرکس ازهمان آغاز حکومت دریافته اند. خمینی آرزوی نابودی مجاهدین را به گور برد و طبیعی ست که سلفش هم بی تاب همین نامرادی باشد . سی ویک سال پیش ، سرسلسله اجامر و اوباش آدمکش یعنی خمینی دجال به سه دلیل به قتل عام و نابودی مجاهدین خلق که تازه به تجدید سازمانی خود پرداخته بودند ، کمر بربست :
الف ــ اختلاف عمیق و پرنشدنی ایدئولوژیکی مبتنی بر نوع نگرش اسلامی .
ب ــ  پایگاه عظیم توده یی مجاهدین خلق به ویژه در میان نسل جوان .
پ ــ  فهم ودرک ارتجاعی اما سخت شیطانی خمینی از جوهره و پتانسیل نیرومند مسعود برای رهبری و بسیج و سازماندهی و نیز غیرقابل خرید بودن او با هر منصب ومقامی .
از آن پس بود که نه یک تقابل متعارف و مطابق با استاندارد بین المللی ، بل یک جنگ نابرابر اما بی وقفه میان دو قطب به شدت متضاد آغاز شد .
قطب حاکم که مثل بختک روی سینه یک سرزمین از هرجهت غنی و ثروتمند و به شدت ژئوپلیتیکی افتاده بود و برای تثبیت و بقای خود نعره مستانه و شیادانه ضد آمریکایی سرمی داد تا در منطقه و دنیای اسلام هم تکثیر و توزیع شود ،
در برابر ندای آزادی و آزادیخواهی مسعود ، جز قتل عام راهی نمی دید . البته براین گمان خام که مجاهدین خلق بعد از آن کمر راست نخواهند کرد . سرحلقه مفقوده داروین یعنی خمینی، یک آخوند بود . حافظ این جنس را به خوبی شناخته بود که گفت : « واعظان کاین جلوه در محراب و منبرمی کنند / چون به خلوت می روند آن کاردیگر می کنند » .
درمیان همان نعره ها بود که در خفا با شیطان بزرگ و هر استکباری از شرق گرفته تا به غرب ، لاس و غمزه می آمد . بیهوده نبود که آنان شعارها را مصرف داخلی می خواندند و به جدّ نگرفتند تا به امروز . آدم ، آدم است . بنابراین گناهی ندارد که زبان حوزوی را زود درنیابد . زبان حوزوی که همان زبان آخوندی باشد مثل زبان یأجوج و مأجوج یا زبان زرگری فهمش چندان آسان نیست . خمینی می گفت : « نه شرقی ، نه غربی ، جمهوری اسلامی » ( بخوان  جمهوری گرگ و کفتار و روباه آخوندی). منظور خمینی به اعوان و انصارش این بود که در جهات اقتصادی هم هوای شرق را داشته باشید و هم غرب را تا بمانید . مسئله طرفین ، شعار و فحش و ناسزا خوردن یا نخوردن نیست . آنها مثل ما کاسبند و کاسب یعنی پول .
رژیم در جنگ با مجاهدین خلق از هرجهت دستش باز بود و بنابراین از تمامی امکانات مالی ، دیپلوماتیک ، تبلیغاتی و اطلاعاتی و رخنه و نفوذ استفاده کرد. اما مجاهدین خلق فراتر از هر اسلحه یی ، مسلح به ایمان و آرمان و رهبران پاکباز خود بودند . با همین سرمایه تا به امروز نه تنها از پای درنیامده اند بلکه آبدیده تر و معتبرتر و جهانی تر هم شده اند . و چنین است که قرار و آرام را از خامنه یی و نظام پلیدش گرفته اند . بیچاره وقتی عراق به اشغال نیروهای ائتلاف درآمد، امید ناامیدش دوباره گل کرد . با یک تبانی و زدو بند پشت پرده ، زمینه بمباران قرارگاه های مجاهدین را فراهم دید. اما طرفی نبست . باز او ماند و مجاهدین خلق . از آنجا که خودش و رژیمش مثل خمینی سخت ضد آمریکایی هستند ، آمریکا نوکر و دست نشاندهٌ دشمن خود را بر عراق حاکم کرد و بعد هم آن را بوسید و تقدیم کرد و رفت . خب با حساب سر انگشتی حوزوی هم که باشد دیگر کار مجاهدین خلق تمام است !! . بقیه داستان را همگی روزانه دنبال کرده ایم و نیازی به تکرار ندارد . مالکی نقض عهد و پیمان می کند و طرف های بین المللی این پا و آن پا و این ستون تا به آن ستون . خامنه یی خیلی خواب ها دیده که به اجابت نرسیده ، ازجمله و بخصوص نابودی کل سازمان مجاهدین خلق ایران. درحال، عاجز از مقاومت و پایداری بی سابقه اشرفیان قهرمان، دل بدین خوش کرده که فرماندهان و سرداران اشرفی را درتله لیبرتی به دام اندازد و به دادگاه فرمایشی مالکی بسپارد . به چه بهانه؟ کردکشی !! چیزی که حتا وزیر خارجه عراق آن را رسماً تکذیب کرده است . معلوم است که اگر کرد کشی درکار می بود ، متمم و مکمل آن بمباران کذایی ، با در دست داشتن مدارک کافی برای خشنودی و رضای خاطر خامنه یی ؛ دولت عراق را وادار به تشکیل دادگاه می کردند . به راستی دیگر اتهامی هم مانده است که به مجاهدین نسبت نداده باشند؟ خامنه یی دارد مقدمه چینی می کند برای مسئله کردکشی !! خرده مزدوران خارج کشوری اش را که نقش خرمگس معرکه را بازی می کنند ، واداشته تا حکایت کهنه را تازه کنند . یک رذل ابله شان به دستور وزارت بدنام اطلاعات رژیم ، یک نمایشنامه آبکی روحوضی اطلاعاتی پیاده کرده است که خودش درجریان امر بوده است! گفتم ابله چون هم خودش و هم اربابش آنقدر فهم نداشتند که بفهمند هر خواننده یی می پرسد چرا بعد از سال ها ، حالا برملا می کنی؟ مزدور هم مزدور قدیم . این فلک زده ها که از خود اختیار و اراده یی ندارند . به مناسبت وقت و ضرورت ، از وزارت متبوعه دستورالعمل می رسد و آن ها ناگزیر به اجرایند. همچنانکه گفتم اینان خرمگسی بیش نیستند اما از وزوز و واویلای هم اینان می توان به حال و روز خامنه یی پی برد و به او گفت : باش تا صبح نکبتت بدمد / کاین هنوز از نتایج سحر است .