تهدید اتمی رژیم ایران تأثیرات تحریمها و گزینه های سیاست حذف نام مجاهدین از لیست آمریکا، تعهدات ایالات متحده درقبال اشرف
پاتریک کندی:
بنابراین ما آنچه از ژنرال فیلیپس شنیدیم، گواه این است که دولت به طور غیرمنطقی، سازمان مجاهدین خلق را در لیست نگه داشته است.
ما همچنین از وزیر دادگستری پیشین شنیدیم که چگونه ابقای آنها در لیست غیرمنطقی بوده است. اکنون از آقای آلن درشوییتس خواهیم شنید که نگاه داشتن آنها در این لیست، چه عواقب انسانی مختلفی دارد و می تواند لیست گذاری آنها عاملی باشد که جان و سلامتی شان به خطر افتد.
آقای در شوییتس در این رابطه صحبت خواهند کرد.
پروفسور آلن درشویتز
معروفترین وکیل جهان در پرونده های جنایی
من هرگز نمی توانم به سنا بیایم و خاطره بزرگ سناتور کندی را به یاد نیاورم، شخصی که به احتمال زیاد، معروفترین سناتوری بود که به حقوق بشر و ارزشهای انسانی که ما به آنها معتقد هستیم احترام می گذاشت. یکی از افتخارات زندگی من کار کردن بسیار نزدیک با ایشان در رابطه با مسائل گسترده حقوق بشر بود.
اگر او امروز زنده بود به سناتور کندی امروز مفتخر بود که او آن راه را ادامه می دهد و حتماً او برای دفاع از ما به ما می پیوست.
کف زدن حضار ...
ایران از جهات مختلف در جهان نمونه است. گرچه دارای خطرناکترین حکومت جهان است، اما در عین حال دارای شرایط امیدوارکننده ای است. تصور کنید اگر ایران بتواند صلح را توسط یک رهبر واقعی دموکراتیک پیش ببرد می تواند الگویی برای خاورمیانه و برای همه مسلمانان در جهان باشد. نه به شکل فرمی و صوری که در قسمتهایی از خاورمیانه هست، بلکه بطور واقعی. یک دموکراسی که حقوق زنان، حق بیان و مخالفت را محترم می شمارد.
ویژگی دیگر ایران که چه در کشور ما و چه در برخی کشورهای خاورمیانه دیگر مورد بی توجهی قرار گرفته است، رژیم فعلی ایران است. معلوم نیست اینها چه منطقی دارند و چگونه کشتن افراد مختلف و زندانی کردن و شکنجه آنها را می توانند توجیه کنند. در عین حال، این رژیم بسیار زیرک است و می داند که چگونه بر عقاید عمومی غلبه کند. آنها می دانند چگونه بین کشورهای مختلف اختلاف ایجاد کنند و چگونه شکاف بین آمریکا و متحدانشان را درمورد موضوع انرژی اتمی خود که تقریباً به نقطه بازگشت ناپذیری رسیده، گسترش دهند. هیچکس نباید فریب و دروغگویی این رژیم را دست کم بگیرد. این دروغگویی با اهداف شیطانی، خطر بزرگی است که جهان امروز با آن روبروست. دروغگویی با اهداف شیطانی و پروژه اتمی رژیم، چه چیزی می تواند از این خطرناکتر باشد؟
من می دانم که بسیاری از شما که در اینجا حضور دارید به این مفتخر هستید که بسیاری از دانشی که جهان درمورد برنامه و اهداف هسته ای رژیم ایران در اختیار دارد توسط دوستان شما از داخل ایران به خارج منتقل شده است.
من امروز از جانب هیچ سازمانی نیامده ام، اما بعنوان یک شهروند آمریکایی آمده ام تا درمورد ارزشهای قانون اساسی خودمان و قولها و تعهدات مان صحبت کنم.
من آمده ام تا در مورد تعهدات دولت صحبت کنم، از آنها بخواهم که به قولهای خود عمل کنند و به ما اجازه دهند تا آزادی بیان داشته باشیم. ما امروز با دولت خود در رابطه با کمپ اشرف بخاطر نامگذاری سازمان مجاهدین خلق مخالف هستیم. وظیفه ما، حتی از دولت خودمان، خطیرتر است. به قول رئیس جمهور جفرسون، در انتخاب بین یک دولت بدون داشتن روزنامه و یا یک روزنامه بدون داشتن دولت، حتماً دومی را باید انتخاب کرد.
حقوق ما برای آزادی بیان از قدرت دولت مهمتر است. برغم این، دولت ما سعی دارد حق آزادی بیان را از ما بگیرد، از ما که با سیاستهای او مخالفیم.
همانطور که دادگاه عالی آمریکا اخیراً ابراز داشته، متمم اول قانون اساسی گفته است که اگر این متمم قدرت داشته باشد می تواند ممانعت کند از اینکه کنگره بتواند افرادی را به خاطر فعالیتهای سیاسی به زندان بیندازد.
ما در اینجا در حال مجادله سیاسی هستیم، امری که دولت، ما را بخاطر اینکه کار درستی را داریم انجام میدهیم مورد تهدید قرار می دهد، صحبت کردن از موضع حقوق بشر، چگونه دولت جرأت می کند که تلاش کند حقیقت را سرکوب کند. چیزی که آن را به اشکال مختلف سرکوب می کند. اظهارات ژنرال فیلیپس واقعاً مرا شوکه کرد. من در دانشگاه هاروارد به تدریس آموزش اخلاق در حقوق مشغول هستم. من بیش از یک ربع قرن در حال تدریس اخلاق در حقوق هستم. مشاهده اینکه دولت آمریکا در دادگاه در حال وارونه جلوه دادن حقایق است و وقتی از آنها توضیح خواسته می شود به دادگاه نامه می نویسند غیرقابل قبول است. من می توانم قبول کنم که حین یک بررسی در دادگاه وکیل یک طرف ممکن است اشتباه کند، چون ممکن است آمادگی لازم را نداشته و یا اشتباه کرده باشد، می توانم آن را نادیده بگیرم و این قابل فهم است. اما وقتی به وکیل نامه می نویسند و به او پیشنهاد داده می شود که الان فرصتی است که این اشتباه را می تواند رفع کند، پاسخ دولت آمریکا این است: «در رابطه با شما و موکلین شما، نقطه نظر شما از واقعیات با نقطه نظرات ما همخوانی ندارد، ما از اظهارات وکیل دولت در دادگاه از موضع وزیر خارجه در 8 مه حمایت می کنیم، از آن اظهارات حمایت می کنیم».
من مایل بودم در نشستی باشم که ژنرال فیلیپس و سایر ژنرالها یی که دراشرف بودند، در برابر خانم کلینتون بنشینیم و ببینیم که از موضع چه کسی این اظهارات مطرح شده و بتوانیم فاکتهای مربوط به اتهامات را بشنویم و عکسها را نشان بدهند و بپرسیم از وزیر خارجه کلینتون که آیا اینها نظرات اوست. من فکر می کردم که پاسخ منفی داده شود و سریعاً یک معذرتخواهی ازطرف دولت آمریکا دریافت خواهیم کرد. ولی معذرتخواهی نکردند و دولت در دفاع از این اظهارات نادرست پافشاری می کند.
من 48 سال است که وکالت می کنم و در موارد مختلف با دولت در اختلاف نظر بوده ام، اما هرگز شخصاً تجربه این نوع اظهارات نادرست توسط یک وکیل مثل آنچه که در دادگاه استیناف داشتیم را نداشتم. این شرم آور است، شرم آور است. ژنرال موکیزی درست گفته که اسم آن وکیل را نیاورده است. موضوع آن وکیل نیست، او ممکن است اشتباه کرده باشد، موضوع، موضع دولت آمریکاست که این نامه نگاری را کرده است و حرف وکیل را تأیید کرده است.
پاسخهای اما و اگر برای این یا آن تحقیقات، نصف واقعیت است. اگر تازه بتوان گفت نصف. ما امروز شاهد گزارش صدرصد واقعی و درست از زبان ژنرال بودیم و این را به دادگاه عرضه خواهیم کرد.
مشکلی که ما امروز با آن مواجه هستیم، مشکل وقت است. این تأخیر در اجرای عدالت می تواند به از دست رفتن جان انسانها منجر شود، بسیار جدی است، فراتر از حرف و گفتار، تأخیر در عدالت است.
ما امیدواریم که نهایتاً وزارت خارجه به خارج کردن نام سازمان مجاهدین خلق از لیست اقدام کند. آنها خواستار یک فرصت 60 روزه بعد از ترک آخرین گروه از کمپ هستند تا بتوانند فرصت برای جستجو برای پیدا کردن اسلحه داشته باشند. البته آنها ممکن است سلاحهایی را بعد از ترک همه از کمپ پیدا کنند، سلاحهایی که دولت عراق در آنجا جاسازی خواهد کرد! مهم این است که همین الان این تحقیق را انجام بدهند.
تا امروز صبح به من اطلاع داده اند که هیچ کشوری حاضر به پذیرش حتی یک تن از افراد کمپ اشرف نشده است. در مراجعه به مقامهای دولتی، آنها می گویند که دلیل آن، لیست نیست. من به این حرف باور ندارم، من به این باور دارم که وقتی کشورها از آمریکا برای پذیرش آنها بعنوان پناهندگان سیاسی سؤال می کنند از یک طرف می گویند آنها را بپذیرید و ازطرف دیگر آنها را هنوز تروریست می نامند. این یک ریاکاری است که بصورت دوگانه موضع می گیرند.
دولت آمریکا باید یکجانبه و درست و واقعی موضع بگیرد و آن موضع باید روشن باشد. آنها باید بگویند که ما تمام تحقیقات و بازرسیهای مختلف در مورد مجاهدین را انجام داده ایم. اینها نه تنها تروریست نیستند بلکه افرادی هستند که باعث شکوفایی جامعه مثل آنچه که امثال آنها در آمریکا انجام داده اند خواهند شد. سطح آموزش را بالا می برند، سطح اقتصاد را بالا می برند. درمیان جوامع مختلف، ایرانیان جامعه بسیار موفقی در آمریکا هستند. آنها نمایندگان خودشان رادارند که در اینجا حاضر هستند. هر کشوری باید به گرمی از پذیرفتن افراد کمپ اشرف استقبال کند. آنها افرادی هستند که نشان داده اند قدرت سازندگی دارند، صلح را بر قرار می کنند و تروریزم را رد می کنند، حتی در بدترین دوران تحریک کردن عراقیها که بدست رژیم ایران انجام شد.
ما در این فرصت کم باید از وزارت خارجه بخواهیم که آنچه را که درست است همین الان تصمیم بگیرد. امروز و نه شش ماه دیگر یا 60 روز دیگر.
من بارها گفته ام که در بسیاری موارد، ما که درگیر مسائل حقوق بشر هستیم، اغلب مواقع بعد از واقع شدن فجایع مطلع می شویم و سپس مترصد این می شویم که مجریان این وقایع را به دادگاه و به دست عدالت بسپاریم. ما در موقعیتی هستیم که می توانیم جان انسانها را نجات دهیم و جلو آن را بگیریم. چگونه می توان تصور و احساس کرد که هرکدام از ما در این گردهمایی و برای هر یک از شهروندان آمریکا شاهد این باشیم که بخاطر تأخیر، بخاطر دلایل سیاسی که انگیزه های دیپلوماتیک دارد، جان افراد بیگناه از دست برود.
در یک معادله ای که اطمینان در یک سمت و ریسک در سمت دیگر است، عقل سلیم ایجاب می کند که سمت اطمینان گرفته شود و مسیری را که قانون اساسی آمریکا، دولت را موظف می کند که به تعهدات خود جامه عمل بپوشاند. ما تعهد داریم.
من قبلاً از قول الی ویزل، بازمانده ای که شاهدی است بر شکست دنیا برای جلوگیری از کشتن افراد بی گناه این حرف را گفتهام، او می گوید بزرگترین درسی که از هولوکاست می توان گرفت این است که باید باور داشت «به تهدید و خطر دشمن خود بیشتر از قول دوست خود بها قائل شو». ما می دانیم که تهدید دولت عراق و رژیم ایران جدی است، نوبت دولت آمریکاست که به وعده خود عمل کند. این از بنیانهای اساسی آمریکاست و خواسته ما هم نباید کمتر از آن باشد. تعهد ما به آزادی و عدالت از ما می خواهد که کمتر از این نباشیم. تعهد ما برای حفظ جان انسانها از ما میخواهد که خواسته ما نباید کمتر از این باشد.
آمریکا باید وارد عمل شود! همین الان!
متشکرم.
کندی:
و حالا، من این افتخار را دارم که لیندا چاوز را معرفی کنم. مانند سایر سخنرانانی که تا به حال معرفی کرده ام، او از نظر داخلی و بین المللی در خصوص حقوق برابری و مدنی دستاوردهای زیادی داشته است. ولی امروز از او میخواهیم که کمی در باره کارهایش تا آنجا که به مشورت دادن به کمسیون حقوق بشر ملل متحد مربوط می شود، صحبت کند.
تجربه اش وی را قادر می سازد، به شیوه یی که با ساکنان اشرف رفتار شده و خطری که در حال حاضر به خاطر لیست تروریستی متوجه آنهاست، صحبت کند و این که تا چه حد برای ملل متحد مهم است که کمپ لیبرتی را به عنوان کمپ پناهندگی اعلام کند تا کرامت و احترام ساکنان آن رعایت شود و آنها در برابر حملات دولت عراق ـ مثل دو بار گذشته ـ حفاظت بشوند. خانم چاوز را تشویق کنید.
لیندا چاوز
رئیس مرکز فرصتهای برابر
متشکرم. خیلی متشکرم. قبل از هرچیز اجازه بدهید من هم از پاتریک کندی تشکر کنم و من طی سالها این افتخار را داشته ام, پاتریک شما ممکن است این را ندانی که من اول دمکرات بودم و بعد جمهوری خواه شدم و طی سالها این افتخار را داشته ام سالها قبل در سال 1980 که برای پدر تو، زمانی که در فدراسیون معلمان آمریکا بودم، برای تبلیغات انتخاباتی اش متونی را تهیه کنم. من توسط رئیس جمهور جرج بوش برای وزارت کار نامزد شدم و سناتور کندی مرا صدا زد و ضمن تبریک گفت چه چیزی بیشتر به تو کمک میکند؟ آیا با انتخاب تو مخالفت کنم یا موافقت. لذا، ما در هر دو طرف بوده ایم.
البته من فکر می کنم جالب است در واشینگتنی که همه چیز تا این حد قطبی شده است، سخنرانانی را داشته باشیم که یک طیف گسترده ایدئولوژیکی و سیاسی را نمایندگی می کنند.
این گواهی این واقعیت است که مسأله یک موضوع حزبی نیست. بلکه به طور واقعی، یک مسأله سیاسی هم نیست و نباید یک مسأله سیاسی هم باشد. بلکه یک مسأله حقوق بشری است.
و در باره چیزی است که قانون اساسی آمریکا به آن می پردازد، یعنی معنی آیین دادرسی چیست و این که نظام قضایی ما چگونه باید باشد.
لذا، این یک امتیاز است که به این جا بیایم و همانطور که پاتریک گفت، در باره کارم با سوکمیسیون ملل متحد برای جلوگیری از تبعیض و حفاظت از اقلیتها که در سال 1992 شروع شد، صحبت کنم.
من توسط رئیس جمهور جرج هربرت بوش (بوش پدر) نامزد شدم. باید بگویم توسط دولت آمریکا در دوران ریاست جمهوری او نامزد این منصب شدم. اما، من در دوران دولت کلینتون هم در این موضع خدمت کردم زیرا توسط کمیسیون حقوق بشر انتخاب شدم و این اولین باری بود که با مجاهدین ملاقات کردم.
باید به شما بگویم که وقتی در ابتدا با من تماس گرفته شد، من کمی مظنون بودم. اینها چه کسانی هستند که به خودشان مجاهدین میگویند. آیا این افراد دوستان ما هستند؟ آیا این افراد خطرناک هستند؟ من با افرادی که در ملل متحد کار میکنند آشنا شدم و متوجه شدم که آنها نسبت به همان چیزی علاقمند بودند که من هم به آن علاقه داشتم و آن حفاظت از حقوق بشر بود و آنها روی حفاظت از حقوق بشر در ایران متمرکز بودند.
آنها ظرف آن چهار سال به من اطلاعات ارزشمندی در مورد نقض حقوق بشر که در ایران صورت میگرفت و به ویژه، در مورد نقض حقوق بشر علیه زنان که مورد علاقه من بود، ارائه دادند. زیرا اگر شما به هر جامعه یی نگاه کنید، اگر می خواهید در باره جامعه یی قضاوت کنید، یکی از مؤثرین و سریعترین شیوه هایی که مشخص کنیم آیا این افراد دوستان ما هستند یا دشمنان ما، این است که ببینیم آنها با زنان در جامعه چگونه رفتار می کنند.
من فکر نمی کنم نقطه یی در جهان باشد که زنان بیشتر از ایران مورد بدرفتاری قرار گیرند. زنان از حقوق ابتدایی خودشان محروم هستند. به آنها گفته میشود چگونه لباس بپوشند. شما میتوانید در ایران یک توریست باشید و پلیس شما را به کناری بکشد چون مطابق استانداردهای آنها لباس نپوشیده اید. زنان زندانی میشوند. آنها در بدترین شرایط قرار می گیرند. برخی اوقات آنها مورد شکنجه قرار میگیرند.
برخی از آنها به خشونت بارترین و ضد انسانی ترین وجهی اعدام می شوند.
در ایران هم زنان و هم مردان بیش از 30 سال است که درحاکمیت این رژیم رنج میبرند. و حالا، این فقط رژیم ایران نیست که حقوق بشر را در داخل خاک خودش نقض می کند. این رژیم اکنون به یک تهدید مستقیم برای جامعه جهانی تبدیل شده است. و ضمناَ ما در این باره صحبت می کنیم که مجاهدین تروریست هستند. ولی میدانیم تروریستها کی هستند. تروریست رژیم ایران است.
تمامی این ایده که یک سازمان را به عنوان یک سازمان تروریست خارجی نامگذاری کنیم براساس این اصل است که آنها یک تهدید مستقیم و معتبر برای ایالات متحده باشند.
خوب، ما می دانیم که دست رژیم ایران به خون آمریکاییان آغشته است. آنها بمبگذاری بیروت را هدایت کردند، انفجار سفارت را هدایت کردند، آنها حمله به خوابگاه نظامیان آمریکایی را هدایت کردند. آنها دستشان به خون آمریکاییان آغشته است. لذا آنها یک تهدید به شمار می آیند.
شما همچنین می دانید توهم نسبت به اینکه آنها با ما مذاکره خواهند کرد و به ما اجازه بازرسی خواهند داد تا پی ببریم که در ایران چه خبر است، به معنی این است کهبه آنها اجازه داده ایم فرصت پیدا کنند تا غنی سازی کنند و بمب اتمی بسازند.
چیزی که ما بر اساس گزارشهای مطبوعات می دانیم این است که آنها به حد کافی اورانیوم غنی شده دارند تا حداقل 4 بمب بسازند. شاید هم بیشتر.
حالا، میخواهم یکی دو دقیقه در مورد شرایطی که آنها در کمپ اشرف زندگی می کنند، صحبت کنم وهم چنین در باره کسانی صحبت می کنم که به کمپ لیبرتی منتقل شده اند.
ما در آستانه ورود به تابستان هستیم و خیلی از شما نسبت به آن نقطه از جهان، نوع تابستان در عراق آشنا هستید. ما در باره درجه حرارتی صحبت می کنیم که میتواند به نحو وحشتناکی گرم باشد. و با این همه، کسانی که در کمپ لیبرتی زندگی می کنند، حتی از سیستم آبرسانی کافی برخوردار نیستند. آنها هنوز نتوانسته اند به شبکه سراسری آب وصل بشوند. آب را باید با تانکر به کمپ آورد. آب کافی وجود ندارد. بهداشت کافی وجود ندارد.
زنانی که در این قرارگاهها هستند هر روز باید با سربازانی مواجه شوند که ضمناَ همه آنها مسلح هستند. همه ما در باره این صحبت می کنیم که آیا مجاهدین مسلح هستند یانه. ما میدانیم که چه کسی سلاح دارد؟ ما میدانیم چه کسی مسلح است. ما می دانیم چه کسی تفنگ دارد که افراد را نشانه رفته است. و این نیروهای عراقی هستند که کمپ لیبرتی را در کنترل دارند.
و حالا، در باره کمپ لیبرتی صحبت کنیم من معتقد به آزادی تردد افراد هستم. من معتقدم که افراد، و به طور ویژه، کسانی که مورد تهدید و سرکوب توسط دولتشان هستند، باید حق ترک محل را داشته باشند. من فکر میکنم کاملاً روشن است کسانی که در کمپ لیبرتی هستند، زندانی هستند. آزادی ندارند آنها نمی توانند به خارج از کمپ لیبرتی بروند، حتی برای این که بتوانند از مراقبتهای کافی پزشکی وقتی به آن نیاز دارند، برخوردار شوند.
آنها اجازه نمی دهند با افراد مصاحبه شود تا متوجه شویم وضعیت چگونه است. این یک قرارگاه کار اجباری است. این چیزی است که هست.
بنابراین فکر میکنم یقیناً یک جنبه قضیه این است که وقتی با این افراد به عنوان پناهنده رفتار نمیشود حقوق بشر نقض میشود.
من خطاب به ژنرال فیلیپس میگویم که یکی از اتفاقاتی که بعد از تحویل تسلیحات شخصی آنها و تسلیحات نظامی کمپ رخ داد این بود که آمریکا قراردادی را با تک تک ساکنان امضا کرد که بر مبنای آن امنیت آن افراد تضمین شود.
این قراردادها حاوی امضای دولت ایالات متحده هستند اما با این حال ما از ساکنان حفاظت نمیکنیم. و تنها راه حفاظت از این افراد این است که نام سازمان مجاهدین از لیست حذف شود.
کندی:
خانم لیندا چاوز، از شما بسیار متشکرم به خاطر سخنانتان و همچنین اشاره به اینکه معیار سنجش یک جامعه نحوه نگرش آن به زنان است.
چقدر گویا است که تنها به برکت نقش رهبری کننده خانم رجوی، او بزرگترین تهدید را متوجه حاکمان زن ستیز تهران کرده است، کسانی که میخواهند تمام حقوق زنان آن کشور را پایمال کنند.
بسیار متشکرم که شما شرایط ضدانسانی حاکم در کمپ لیبرتی را نیز مورد توجه قرار دادید. زیرا این حقیقت که در گرمای سوزان تابستان افراد از آب آشامیدنی محروم شده اند نشان از این دارد که تا چه حد این موضوع در اساس ابعاد انساندوستانه دارد.
کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد باید به وظیفه خود عمل کند و این افراد را حفاظت کند.