کندی
حال ما سخنان دو شخصیت نامی نه تنها در زمینه نظامی بلکه در حیطه اطلاعاتی را خواهیم شنید. آنها در رابطه با فاکت های مربوط به وضعیت واقعی مجاهدین که آیا یک تهدید احتمالی است یا خیر سخن خواهند گفت.
این افراد مسئول تعیین این بودند که آیا آنها خطر محسوب میشوند یا خیر. مایه افتخار من است که ژنرال دپتولا, معاون مدیر بخش نظارت و شناسایی اطلاعات نیروی هوایی آمریکا را معرفی کنم. اگر قرار باشد کسی در این زمینه اطلاعات داشته باشد, این ژنرال دپتولا است که مسئول تعیین تکلیف در این رابطه بود که آیا کمپ اشرف و ساکنان آن تهدید و خطر محسوب میشوند یا خیر. لطفا ژنرال دپتولا را تشویق کنید.
ژنرال دپتولا: معاون ستاد اطلاعات نیروی هوایی آمریکا 2005-2006
از معرفی گرم شما متشکرم.
خانمها و آقایان بعد از ظهر شما بخیر.
واقعا باعث افتخار، خوشوقتی و امتیاز بزرگی است که امروز اینجا هستم و به این سخنرانان بسیار برجسته برای دفاع از آزادی ایران بپیوندم.
پاتریک اجازه بده من هم تشکراتم را بخاطر احساسات و شیوایی شما در بیان و خلاصه کردن آنچه همه ما امروز سعی می کنیم، بدست بیاوریم بگویم.
حالا یک کتاب پرفروش در مورد رهبری و برانگیختن مردم برای عمل کردن، وجود دارد ـ اسم کتاب این است: " با چرا شروع کنید"
بنابراین بگذارید امروز با دنبال کردن این توصیه شروع کنم.
چرا از آرمان آزادی ایران حمایت کنیم؟
خوب در نهایت به دو دلیل اصلی بر می گردد: اول همانطور که به شیوایی از وزیر چاوز شنیدید از نقطه نظر حقوق بشر کار درست همین است. دوم اینکه از نقطه نظر امنیت ملی آمریکا کار درستی است.
بعد از آزادی عراق، چندین سازمان دولت آمریکا تحقیقات مفصلی از ساکنان اشرف کردند و آنها را در آن زمان بعنوان افراد حفاظت شده تحت کنوانسیون چهارم ژنو به رسمیت شناختند. ما امروز صبح این را دست اول از ژنرال فیلییپس شنیدیم. هیچ شهادت و منبع بهتری از این حقیقت نیست.
از سال 2003 تا اوایل 2009 نیروهای آمریکایی از اشرف در مقابل حملات توسط رژیم ایران حفاظت کردند.
با اینحال بعد از آن نیروهای عراقی چند بار به ساکنان بی دفاع کمپ حمله کرده و نزدیک به 50 نفر را کشته و بیش از 800 نفر را مجروح کردند.
واکنش رژیم تهران به این حملات چه بوده است؟ تقدیر از ارتش عراق برای این حملات و آنها از بغداد خواسته اند به حمله به مجاهدین خلق تا نابودی آنها ادامه دهند.
بعد از این حملات، شرایط پیچیده تر شده است. شما از یادداشت تفاهم با سازمان ملل در دسامبر گذشته اطلاع دارید که انتقال ساکنان اشرف به کمپ لیبرتی را مطرح کرده است.
از آن زمان تقریبا 2000 تن از ساکنان اشرف به لیبرتی منتقل شده اند. یادداشت تفاهم امضا شده بین سازمان ملل و دولت عراق به طور صریح می گوید عراق تضمین می کند که در محل ترانزیت، استانداردهای انساندوستانه و حقوق بشری را برآورده می کند.
بگذارید یک بررسی اجمالی بکنیم که چطور این استانداردها در مورد کمپ لیبرتی دنبال نشده اند.
پنجمین حرکت ساکنان از اشرف به لیبرتی در اوایل این ماه صورت گرفت. این از نظر محدودیتهای اعمال شده روی آنها توسط دولت عراق بدترین جابجایی بود.
عراق محدودیتهای جدیدی اعمال کرد و مانع شد ساکنان، اموالی را که قبلا موافقت شده بود با خود ببرند. بازرسیها قبل از عزیمت بیش از یک هفته طول کشید در حالی که ساکنان مستمراً مورد آزار نیروهای عراقی قرار می گرفتند. و در حالی که یک کاروان اشرف را ترک کرد، یک ساعت بعد، عراقیها در یک نقض دیگر تعهداتشان شش خودروی خدماتی را متوقف کرده و به اشرف برگرداندند.
بعد عراقیها نگذاشتند ساکنان، بنگالها و خودروهای مخصوص بیماران و ناتوانان را ببرند بنابراین آن افراد نتوانستند به کمپ لیبرتی بروند.
همانطور که امروز شنیدیم، نیروهای عراقی در داخل کمپ با 11 نفربر زرهی و دهها گشت مسلح مستقر شده است. و یکی از عراقیهایی که در حملات قبلی به اشرف،عامل کلیدی بود، بعنوان فرد مسئول لیبرتی منصوب شده است.
سازمان ملل در اظهارات مکرر بر ضرورت آزادی تردد در کمپ لیبرتی تاکید کرده ولی هیچ آزادی وجود ندارد.
مشاور حقوقی ساکنان لیبرتی از بازدید منع شده است. تامین آب کماکان یک نگرانی اصلی است و در کمپ کمبود آب وجود دارد.
برق یک مشکل قابل توجه دیگر است. به شبکه سراسری برق وصل نیست و ساکنان به ژنراتورهای کوچک که برای هوای گرم که در راه است کافی نیست اتکا می کنند.
کمپ لیبرتی به واقع همانطور که از افرادی که می گویند شنیدید یک نام مناسب برای چیزی که در آنجا واقع می شود نیست.
کمپ سرکوب نام مناسب تری است.
واکنش ایالات متحده و تمام زنجیره حوادث، محکوم کردن حملات علیه کمپ لیبرتی و حمایت از سازمان ملل در تلاشش برای استقرار ساکنان کمپ سرکوب بوده است. ولی اگر ایالات متحده قرار است به اصولمان برای دفاع قاطعانه از حقوق بشر پایبند باشد کار بیشتری می توان و باید کرد.
حالا با توجه به اینکه نیروهای آمریکایی دیگر در عراق نیستند، موثرترین ابزاری که در حفاظت از افراد اشرف داریم، حفاظتی که به آنها در سال 2004 قول دادیم، برداشتن مجاهدین از لیست وزارت خارجه است.
شما همه می دانید که انگلستان و اتحادیه اروپا مجاهدین را از لیست حذف کردند و ما باید همین کار را بکنیم.
در همین حال رژیم ایران به تبلیغاتی که سعی می کند از مجاهدین خلق شیطان سازی کند، ادامه می دهد همانطور که یکی دو ماه پیش دیدیم که سخنگوی رژیم ایران به ان.بی.سی گفت که موساد نفرات مجاهدین را برای آموزش به اسراییل برده و آنها را به ایران فرستاده که قتلها را انجام دهند.
این مجموعه غیر واقعی، تصادفی نیست.
درست همانطور که حمایت برای برداشتن مجاهدین از لیست زیاد می شود، این دروغهای ساختگی به رسانه ها تزریق می شوند تا مانع از خروج از لیست شوند.
اپوزیسیون ایران از سرکوبی جان به در برده که در دوران معاصر بی نظیر است. از نقطه نظر حقوق بشر، زمان زیادی از موعدش گذشته که این سرکوب را برگردانیم.
بعلاوه، حذف مجاهدین از لیست،علامتی به مردم ایران می فرستد که ایالات متحده در کنار آنها می ایستد نه در کنار سرکوبگران آنها.
بسیار خوب. بگذارید حالا از زاویه امنیت ملی آمریکا به موضوع نگاه کنیم.
رژیم کنونی ایران یک حکومت مذهبی خشن است که توصیف دولت آنها به عنوان مجموعه یی از افراد قشری و متعصب اغراق نیست. واقعیت است. ایران امروز مرکز تروریسم بین المللی است و اساس این تروریسم، آمریکا را هدف قرار داده است.
رژیم ایران از ترور به عنوان ابزار سیاسی داخلی و خارجی استفاده می کند. به این دلیل است که توانایی تسلیحات اتمی رژیم ایران یک خطر عظیم نه تنها برای کشورهای خاورمیانه و اروپا دارد، بلکه ثبات و امنیت کل جهان را تهدید می کند.
خلاصه تحلیل تاثیر یک ایران اتمی، شش نگرانی عمده است که اول توسط سفیر رابرت جوزف، معاون سابق کنترل تسلیحاتی و امنیت جهانی وزارت خارجه مشخص شد.
اول، یک ایران با تسلیحات اتمی رژیم را برای انجام جاه طلبی های تهاجمیش در خاورمیانه و فراتر از آن جَری می کند.
دوم، توانایی اتمی در ایران، تهدید مستقیمی برای نیروهای آمریکایی، متحدین اروپایی و احتمالا کل قاره آمریکا خواهد بود. و من اضافه می کنم که همین اخیراً رژیم کنونی ایران اعلام کرد که در نظر دارد یک ماهواره تا هفته آینده به مدار زمین بفرستد.
و اگر شما یک و دو را کنار هم قرار دهید، اگر می توانید ماهواره در مدار زمین قرار دهید، می توانید یک موشک قاره پیما پرتاب کنید که ممکن است نتواند احتمالا کل ایالات متحده را تهدید کند، اما قطعا قاره آمریکا را تهدید خواهد کرد.
سوم، گسترش تسلیحات اتمی توسط کشورهایی در منطقه دنبال می شود که احساس خواهند کرد مجبورند توانایی اتمی خودشان را برای مقابله با رژیم ایران بدست آورند.
اخیرا لندن تایمز گزارش کرد عربستان سعودی کلاهکهای اتمی را چند هفته بعد از اینکه رژیم ایران تسلیحات اتمی تولید کرد، بدست می آورد چون تهدید از طرف رژیم تهران باعث مسابقه تسلیحاتی در سراسر خاورمیانه می شود.
چهارم تسلیحات اتمی قدرت ملاهای ایران را تقویت و باقی ماندن آنها را تضمین می کند در نتیجه به شدت چشم انداز دمکراسی در ایران را تضعیف می کند.
پنجم، با توجه به هدف اعلام شده رژیم ایران برای محو اسراییل از روی نقشه، بمب یک تهدید موجودیت برای اسراییل خواهد بود.
و ششم، نقش رژیم ایران در مرکز تسلیحات کشتار جمعی تروریسم، این را محتمل می کند که رژیم تسلیحات اتمی را به سایر کشورها برای گروههای تروریستی بفروشد.
برای دهها سال رژیم سرکوب اپوزیسیون ایران را نکته اصلی مذاکراتش قرار داده و کشورهای غربی را مجبور می کرد فعالیتهای سازمان را محدود کنند، در حالی که سعی می کرد آن را نابود کند.
در گزارش وال استریت ژورنال امروز شاید متوجه نقل قولی از دیپلماتهای بی نام دیده باشید که نگران این هستند که خروج از لیست ممکن است رژیم کنونی ایران را ناراحت کند که این بهترین دلیل است که حالا باید از لیست خارج کنیم. متاسفانه تاکتیکهای آنها بسیار موفقیت آمیز بوده است. مهمترین نتیجه لیست گذاری مجاهدین خلق در سال 1997 توسط وزارت خارجه بود.
با این وجود در واقع بقای رژیم ایران به این بستگی دارد که چه میزان می تواند یک جامعه ناراضی با اعتراضات فزاینده را سرکوب کند.
مقاومت در داخل ایران متعهد به تضعیف این سیاستهای سرکوبگرانه است ولی یک زرّادخانه اتمی می تواند رژیم سرکوبگررا قویتر ومحکم تر کند تا امید به تغییر دمکراتیک ازمیان برداشته شود
به این دلیل است که مردم ایران، حتی بیش از بقیه جهان، نمی توانند یک رژیم اتمی را تحمل کنند.
رژیم ایران هیچگاه ضربه پذیرتر از امروز نبوده است. ترس رهبر آنها این است که اپوزیسیون سازمانیافته در انظار بین المللی قرار گیرد و حمایت بین المللی بیشتر بدست آورد.
نگه داشتن مجاهدین خلق در لیست وزارت خارجه گزینه های امنیت ملی آمریکا را بطور غیر ضروری محدود می کند در حالی که ملاها دارند ما و بقیه جهان را با بمب اتمی شان تهدید می کنند.
خارج کردن مجاهدین خلق از لیست، بهترین کار و به سود منافع ملی آمریکاست.
خارج کردن مجاهدین ازلیست پیامی قوی به مردم ایران می فرستد که تلاشهای آنها برای به زیر کشیدن سران رژیم افراطی و بنیادگرا از نظر ایالات متحده تروریسم نیست، بلکه حق مشروع برای تغییر آینده است.
بنابراین، پرزیدنت اوباما، وزیر کلینتون، زمان آن است که این خدمت بزرگ را به امنیت ایالات متحده و جهان بکنید و تعهدتان برای دفاع از حقوق بشر را تجدید کنید. مجاهدین خلق را از لیست بردارید و همانطور که قبلا گفته شد، نه 60 روز بعد از اینکه آخرین افراد از اشرف به کمپ سرکوب رفتند، بلکه همین حالا.
بسیار متشکرم.
کندی
وحالا شما را دعوت میکنم به سخنان آقای جان سانو که در اطلاعات مرکزی آمریکا مشغول جمع آوری اطلاعات در این مورد بوده، گوش فرا دهید که دشمن واقعی ایالات متحده آمریکا، ملاها در تهران هستند، نه اپوزیسیون اصلی آن، سازمان مجاهدین خلق ایران.
جان سانو : (نایب رئیس بخش محرمانه و عضو مدیریت اطلاعات مرکزی آمریکاریاست تیم رهبری کنندة شورای امنیت ملی در دولت بوش )
متشکرم ، متشکرم آقای کندی، من نمی خواهم گفته هایم را با تکرار آنچه سایر سخنرانان گفته اند شروع کنم، گرچه سخنانشان پژواک متن سخنرانی من بود.
اما، در اصل این خیلی واضح است که رژیم تهران بطور فزاینده ای، نگران است. ملاها اکنون نگرانتر از چند سال پیش هستند.
نگرانی آنها به این خاطر نیست که در مورد نگهداری برنامه اتمی شان باشد. مذاکراتی در هفته آینده با شرکت شورای امنیت، آمریکا و آلمان در این مورد در جریان خواهد بود. آنها در این زمینه مطمئن هستند، می دانند که میتوانند از این عبور کنند، قبلا هم این کار را کرده اند.
اما چیزی که آنها واقعا از آن می ترسند، تهدید برای بقای رژیمشان، و قدرتشان است. این تهدید بزرگ از طرف چه کسی است؟ تهدید آنها سازمان مجاهدین خلق است.
و ترسشان دو چندان است چون آنها هم ، همانطور که ما می دانیم، می دانند که سازمان مجاهدین خلق برای چه چیزی مبارزه می کند. این یک حزب سیاسی، که می خواهد قدرت را در کشور در دست بگیرد نیست، این یک سازمانی است که برای حقوق بشر، برای ایران غیر اتمی، برای حقوق زنان، برای حفاظت از همه اقشار، برای آزادی بیان ، برای آزادی برگزاری اجتماعات و آزادی از مجازات مبارزه می کنند. این، رژیم را بیشتر از هر ارتش کشور خارجی به هراس می اندازد، این یک نارضایتی داخلی است.
آنها می دانند که اگر آمریکا سازمان مجاهدین خلق ایران را از لیست خارج کند، این یک پیام نه تنها به دنیا که این لیست بیهوده و پوچ بوده است می فرستد، بلکه بهمان اندازه یک پیام قوی، اگر نه بیشتر، به مردم ایران می فرستد که دموکراسی ارزش دارد، حقوق بشر ارزش دارد، و آینده کشور به سمت مثبتی روبه جلو می رود.
شاید به آن سرعتی که ما همگی مایل هستیم ببینیم، پیش نیاید، ولی این پیامی است که خروج سازمان مجاهدین خلق ایران از لیست به ملاها خواهد داد. و این چیزی است که آنها از آن هراس دارند.
ما در اینجا راجع به مطالب زیادی صحبت کرده ایم ، شما خوب می دانید، اطلاعاتی که بیرون به دست ما می رسد بطور کلی غلط و ساختگی است مثلا در یک مرحله، چندی پیش تقریبا یکسال پیش بیانیه هائی از طرف رژیم می رسید که می گفت کمپ اشرف چند زن بمبگذار انتحاری فرستاده است و یا یک توطئه در داخل اشرف، درشُرف انجام بوده است که خطوط هوایی آمریکا را از کار بیاندازد.
خیلی مشکل خواهد بود که عکس آنرا ثابت کنیم ، ولی از رژیمی که با مردم خودش به چنان وضع اسفناکی رفتار
می کند و از سران حکومتی که حتی منکر وجود هولوکاست می شوند، نباید انتظاری غیراز این داشت. پس ما از اینگونه اشخاص نمی توانیم کمتر از این انتظاری داشته باشیم، با این وجود ترس آنها همچنان ادامه خواهد داشت.
شاید شما اخبار مشابهی را ، هم از مطبوعات عراقی و هم از مطبوعات رژیم ایران، شنیده باشید که آنها از همین الان اسلحه در کمپ اشرف پیدا کرده اند. من نمی خواهم وارد جزئیات در مورد بازرسیهای انجام شده، در این مورد شوم. ژنرال فیلیپس توضیحات مفصلی با جزئیات کامل درمورد خلع سلاح که توسط ارتش آمریکا انجام گرفته است، ارائه داد. ولی بیانیة فرمانده لشگر چهارم پیاده نظام ، ژنرال اودیرنو که هم اکنون فرمانده ستاد مشترک ارتش است برای من خیلی جالب بود.
او در بیاینه اش که بتاریخ 18، ژوئن ، 2003 صادر شده است ذکر کرده است:” ما تمام سلاح های کوچک و سنگین را گرفته ایم. آنها حدود 10،000 سلاح کوچک داشتند ، حدود 2،200 سلاح سنگین که شامل 300 تانک ، 250 نفر بر زرهی، و 250 قبضه توپ داشتند و ما همه این تجهیزات را تحویل گرفتیم.“
خب ، حالا همانطور که دیگر سخنرانان گوشزد کردند، به شما حمله شده است، شما یک انبار مخفی اسلحه درجایی دارید، که از آن برای حفاظت خود استفاده خواهید کرد، و بله ، آنها چند تا چاقو داشته اند که دولت عراق حتی آنرا گوشزد کرده است که بله، به سربازان ما توسط چاقو حمله شده است. من مطمئن هستم که همه ما در این مورد احساس بدی داریم.
سازمانی که پشت تمام این افسانه ها و دروغپردازیهای ساخته و پرداخته و در واقع در هسته مرکزی یک رژیم تروریستی قرار دارد، سازمانی است که من با آن سر و کار داشته ام و چندین برخورد داشته ام. این سازمان همان وزارت اطلاعات وامنیت رژیم ایران است.
اما وزارت اطلاعات آنها خیلی زیرک و باهوش و در عین حال شیطانی هستند.
من با آنها مخصوصا در خاورمیانه رو در رو بوده ام، آنها یک عده آدم ظالم و بی رحم هستند. و تنها چیزی که می فهمند اینست که آیا شما مثل خودشان بیرحم هستید یا از خودشان بیرحم تر و ظالم تر به نظر می رسید. آنها فقط زبان زور می فهمند.آنها هرگونه رحم و شفقت را با ضعف و ناتوانی ما اشتباه می گیرند، و تلاش می کنند از آن سوء استفاده کنند.
هیچ تفاوتی نمیکند، الان با زمانیکه ما مذاکره با آنان را در سال 1997 در مورد برنامه اتمی شان شروع کردیم، آنها در آن زمان گفتند که ما نگران سازمان مجاهدین خلق هستیم. و دولت وقت آمریکا که سعی می کرد با آنها مماشات کند تا ببیند آیا گشایشی پیش می آید، قابل درک است که سازمان مجاهدین را برای زمان محدودی در لیست قرار داده باشد، همانطورکه دیگر سخنرانان هم اشاره کردند، تماما به دلایل سیاسی، دولت آن زمان به علت عدم سیاست خارجی قوی در سال 1997 این کار را کرد، اما ما الان در سال 2012 هستیم ، دیگر دوران رؤیا و خیالبافی تمام شده است.
تاریخ دوباره همانطور که قبلا اتفاق افتاده بود در حال تکرار است، آنها شمشیر را از رو بسته اند، با تکثیر سلاح اتمی تهدید می کنند و می گویند خب، شما باید سازمان مجاهدین را در لیست نگاه دارید. و همانطور که در مقاله” وال استریت ژورنال“ گفته شده بود، برخی از دیپلماتها نگرانند که اگر ما سازمان مجاهدین خلق را از لیست خارج کنیم شاید باعث عصبانیت ملاها شویم. من میگویم دیگر زمان آنکه ملاها را عصبانی کنیم فرا رسیده است.
نه فقط ملاها باید بفهمند، بلکه وزارت اطلاعاتشان هم که همین ارکستر را مینوازد، باید این پیام را بگیرند. تمامی این تهمتهای دروغ که پراکنده میشود چیزی است که ما در دنیای اطلاعاتی و امنیتی آنرا ، ضد اطلاعات میخوانیم. این خیلی کار ساده ای است.
من آنرا وقتی در خارج از کشور خدمت میکردم برای دهه ها تجربه کرده ام، شایعه پراکندن کار بسیار ساده ای است هزینه اش بسیار کم ولی بهره برداری از آن بطور غیر قابل باوری بسیار زیاد است.
تنها چیزی که نیاز داری ، یکی دو تا از آن روزنامه نگاران افراطی است تا شایعه را بدست بگیرند، مثل قصه پیدا کردن اسلحه دفن شده در کمپ اشرف.
من به شما قول میدهم در هفته های آینده داستانها و حکایات بیشتری در مورد پیدا کردن اسلحه در کمپ اشرف خواهیم شنید و من فکر میکنم که با ”ژنرال فیلیپس“ صحبت میکردیم: که تنها چیزی که لازم است یک بیل مکانیکی و یک کانتینر پر از اسلحه که گودالی بکنی و کانتینر را در آن دفن کنی بعد هم به خبرنگاران و دوربین بگویی ببینید ما چه پیدا کردیم. حالا شما چگونه خلاف آنرا میخواهید ثابت کنید؟
آنها زیرک و شیطانی هستند، آنها آموزشهای خوبی دیده اند، و از تجربیات زیادی بهره مند هستند. و وزارت اطلاعات در خدمت و در جهت منافع ملاها کار میکند، ملاها آدمهای متخصص اطلاعاتی امنیتی نیستند، حتی سیاستمدراران خوبی هم نیستند. پس چکار خواهند کرد؟ آنها به سادگی از طریق وزارت اطلاعاتشان شایعه ای را که اشتیاق دارند پخش می کنند ، چیزی که می خواهند و آرزویش را دارند، آرزوی اصلی شان چیست؟ حکومت استبدادی شان را در قدرت نگه دارند.
بیشتر سازمانهای اطلاعاتی دنیا ، محدوده اختیاراتشان را بین جمع آوری اطلاعات وپلیس و ضامن اجرای قانون جدا نگه میدارند. اطلاعات مرکزی ایالات متحده به کار جمع آوری اطلاعات مشغول است، در حالیکه اف. بی. آی. مسئولیت بازوی قوه قضائیه را بعهده دارد. برای اسم جمع آوری اطلاعات و نیروی قانون بودن تعریف مشخصی وجود دارد ولی در مورد وزارت اطلاعات رژیم ایران این دو دستگاه یکی میشوند.
و آنها نه تنها اطلاعات را جمع آوری می کنند و ضد اطلاعات را ترویج می کنند ، بلکه افراد مردم خودشان را می ربایند، شکنجه می کنند، و به قتل می رسانند.
خب در مورد ویژگی حکومتی که اجازه میدهد چنین کارهایی انجام شود و ادامه پیدا کند چه فکر می کنید؟ این فقط نقض وحشتناک حقوق بشر در ایران، و رفتار وحشیانه با مردم ایران نیست . بلکه یکی از روشهایی است که با مخالفان خود و هرکسی که با این رژیم مخالفت می کند در بیرون مرزهای ایران هم رفتار می کنند.
پس خیلی مهم است که بدانیم با وجود اینکه مذاکرات برای ملاها خیلی مهم هستند اما آنها بطور واقعی نگران برنامه اتمی شان نیستند، چون می دانند که بالاخره در طول سالیان به نحوی به ساخت آن ادامه خواهند داد. من با اینکه تحریمات تا حدودی مؤثر هستند موافقم اما چیزی که برای آنها خیلی مهم است و خیلی نگرانشان می کند بقای حکومتشان است.
یکبار دیگر به عقب برگردیم ، ما در سال 1997 چه کردیم، ما با دیکتاتوری مماشات کردیم، مماشات و دلجویی در مورد دیکتاتوری کار ساز نیست،هرگز مؤثر نبوده است و و هرگز مؤثر نخواهد بود.
زمان آن برای آمریکا فرا رسیده که بالاخره قاطعانه، کار درست را انجام دهد و به بازی با جان انسانهای بیگناه و قانون مدار در کمپ اشرف و کمپ لیبرتی خاتمه دهد، و بازیچه دست ملاها نشود، و اجازه ندهد این به سخره کشیدن قانون و عدالت ادامه پیدا کند. و در مقابل رژیم تهران بایستد و برای حق ساکنان کمپ اشرف و لیبرتی بهپا خیزد، و در کنار سازمان مجاهدین خلق قرار گیرد.
آقای کندی : خیلی متشکرم،
کندی
خیلی متشکرم
الان زمان آن رسیده است که یک جمعبندی از برنامه امروز داشته باشیم. و می خواهم برنامه را همان جایی تمام کنم که شروع کردم. و آن اعتراف مقاله امروز نیویورک تایمز است که می گوید واقعیت برنامه غنی سازی، ادعای موفقیت رژیم ایران در به تاخیر انداختن آن است. و سرتیتر دوم روزنامه امروز درمورد این است که چگونه آمریکا دارد خارج کردن نام مجاهدین از لیست سازمانهای تروریستی خارجی را به تاخیر می اندازد. یک زمینه مشترک دراین موضوعات وجود دارد. زمینه مشترک این است که رژیم تهران تلاش می کند که در قدرت باقی بماند و با ساختن بمب اتمی جهان را تهدید کند. و به همین خاطر مذاکرات بین المللی برای توقف فعالیتهای اتمی خود را به تاخیر می اندازد.
در همین زمان، وزارتخارجه آمریکا, خارج کردن نام مجاهدین که سرنگونی رژیم تهران هدف اصلی آن است، را به تاخیر می اندازد. می بینید چه طور اینها به هم ربط دارند؟ به نظر من اگر آنها در این که رژیم ایران را از دستیابی به قابلیت تولید بمب اتمی و حمایت دولتی از تروریسم و نقض حقوق بشر باز دارند، صادق هستند, باید گروه اصلی اپوزیسیون رژیم ایران را که می خواهد رژیم را سرنگون کند، آزاد بگذاریم تا آن چه را که نه تنها به نفع ایران، بلکه به نفع بقیه جهان هم هست، انجام دهد. و آن به ارمغان آوردن دموکراسی به این کشور ستم زده است. خیلی متشکرم.