چندی پیش دوست عزیزی مطلبی از سایت متعلق به علی کشتگر موسوم به "میهن" را برای من فرستاد. عنوان آن "اشرف ایستگاه آخر" بود. با دیدن این مطلب به این نتیجه رسیدم که هر وقت فکر می کنم که در هجوم تبلیغات ضد مجاهدین همه برگها و ترفندهای ممکن را دیده یا شنیده ام، بازهم آخوندها با رو کردن برگهای دیگری، مرا غافلگیر می کنند!
به یکی از یاوه های "میهن فروش" در این نوشته توجه کنید. نویسنده با اشاره به وقایع سال۱۳۶۵ و رفتن مسعود رجوی به عراق می نویسد: «رجوی در آن دوره نه تنها به هشدار کسانی چون “ابوالحسن بنی صدر” و فرد با پرنسیبی چون دکتر قاسملو اهمیتی نداد، بلکه در برابر مقاومت بعضی از سران مجاهدین در مقابل تصمیمها و رفتارهای بیمارگونهاش، آنها را به حاشیه راند. صدور حکم اعدام برای “علی زرکش” – مسئول نیروهای نظامی و از اعضای کادر مرکزی سازمان – به علت مخالفتش با دستور طلاقهای دسته جمعی اعضای مجاهدین و یا حذف “سعید شاهسوندی” – از اعضای قدیمی و کادرهای اصلی – به علت مخالفتش با حکم اعدام زرکش، نمونههایی از تصفیههای درونی سازمان به حساب میآید».
وقتی نویسنده با پز چپ نمایی، و نام بردن از سعید شاهسوندی و بنی صدر به تکرار تبلیغات نخ نمای وزارت اطلاعات رژیم ملایان استناد می کند، دیگر بحث از یک ضد تبلیغات معمولی گذشته و بیانگر ارتباط ارگانیک و سازمانیافته میهن فروش مزبور با رژیم آخوندی است و با این کار منزل و قرارگاه خود را در وزارت اطلاعات نشان می دهد.
حضور بنی صدر در دادگاه پاریس و دفاع او از مزدور شاه و شیخ، احسان نراقی، و دیدار و مشاوره دادن او به مزدوران شناخته شده وزارت اطلاعات و انجمن نجات رژیم که تصاویر آنها در سایتهای زنجیره ای وزرت اطلاعات به وفور یافت می شود، در کنار مدارکی که در باره نقش او و دارو دسته اش در جریان وارد کردن ابزار و وسائل فیلترینگ به ایران فاش شده، شکی نمیگذارد که وی، سر در کدام آخور دارد.
یاوه سرای میهن فروش، برای رفع هرگونه تردید نسبت به پشت پرده های "میهن فروشی"، به شاهسوندی رو می آورد. کسی که سرسپردگیش به ولی فقیه را در فعالیت برای دستگیر کردن هواداران مجاهدین در شیراز در سال 67 ، شروع کرد و در اوین در شکنجه و اعدام انها شرکت مستقیم داشت و به شاگرد جلاد اوین معروف شد.
در شرایط که هواداران مجاهدین را به جرم داشتن یک برگ اطلاعیه به جوخه های اعدام می سپردند، و در حالیکه زندانیان سیاسی را صرفا به خاطر هواداری از مجاهدین، هزار، هزار اعدام می کردند، نامبرده، بعد از دستگیری درعملیات نظامی و به دنبال خدمتگذاری خالصانه و زدن تیرخلاص و جلب اعتماد شکنجه گران خمینی، و بنا به اعتراف خودش "بعد از حل شدن و محو شدن در رهبری امام" (رونامه جمهوری اسلامی 6 خرداد 1368) به خارجه فرستاده شد تا در کنار گرداننداگان "میهن" خدمتگذاری به ملاها را ادامه دهد و بر ضد مجاهدین لغز بخواند.
یاوه گویان میهن فروش! گمان می کنند حافظه اجتماعی این واقعیتها را فراموش کرده است! آنها در آرزوی نابودی مجاهدین، به دروغپردازی و تحریف می پردازند و برای آن زمینه سازی می کنند.
رویای دست افشانی و پایکوبی بر خاکستر مجاهدین را از سر بیرون کنید! خمینی خون آشام و ضدبشر که امام «ضدامپریالیست» کشتگر و «اکثریت» چنین جرثومه هایی بود و این امام «ضدامپریالیست» هم «افتخار» لو دادن مجاهدان و مبارزان راه آزادی را برای شکنجه و اعدامشان توسط دژخیمان خود، نصیب همین جرثومه ها کرده بود،! این آرزو را به گور برد! سرنوشت خواب و خیالها و آرزوهای خمینی صفتانه و لاجوردی گونه این جرثومه های خیانتکار برای ترسیم ایستگاه آخر برای مجاهدین ، بی تردید، موفقیت آمیزتر از امام ضدامپریالیستشان نخواهد بود. جز اینکه کارنامه «افتخارات» و خوش خدمیتهای خود را هرچه قطورتر میکنند :با همراهی و تشویق و تأیید و توجیه جنایات و وحشیگریهای خامنه ای و مالکی علیه مجاهدان اشرف، این پرچمداران شرف و آزادگی ملت ایران