در روز چهارشنبه۱۰ خرداد ۱۳۹۱- (۳۰ می ۲۰۱۱ )سمپوزیومی در واشنگتن با شرکت شخصیت های آمریکایی تحت عنوان « مذاکرات اتمی، مقابله با تهدید رژیم ایران، تعهدات دولت آمریکا و سازمان ملل متحد برای حفاظت و تضمین حقوق ساکنان اشرف – لیبرتی» برگزار گردید. قسمت چهارم این سمپوزیوم ذیلا از نظرتان میگذرد.
تانکردو: حالا از منظر آکادمیسین ها به مسئله می پردازیم ایوان ساشا شیهان متخصص در تروریسم بین المللی، ضد تروریسم و مدیریت درگیریهای بین المللی است. او بعد از اینکه در کالج فارغ التحصیلان دانشگاه ماساچوست در بوستون کار میکرد، به دانشگاه مریلند آمد. او سخنرانی های زیادی در مورد ضد تروریسم در ایالات متحده و در خصوص جنگ بر علیه تروریسم داشته است. شیهان برای طیف گسترده ای در جلسات آکادمیک در اروپا و دانشگاه حقوق هاروارد و سیاستمداران در کنگره سخنرانی کرده است. تحقیقات او بر اساس آمارها در خصوص وقایع تروریستی و تأثیر حملات بازدارنده بر علیه فعالیت های تروریستی و تآثیرات سیاست خارجی آمریکا و امنیت بین المللی برای بشریت بوده است. پروفسور شیهان!
پروفسور شیهان: صبح بخیر به همه شما. دیک موریس و آقایان سخنرانان، در امتداد آنها صحبت کردن خیلی سخت است. ولی من از تشویق های شما تشکر میکنم. دانشجویان من بندرت برای من دست می زنند. ولی این خیلی جای افتخار دارد که در این هیأت سخنرانان مهم در این زمان فوق العاده مهم و دراین محل خیلی تاریخی باشم.
من صحبت هایم را امروز صبح با یک داستان کوتاه شروع میکنم. من در میز گردی که چند هفته پیش در دانشگاه جرج میسون برگزار شد و موضوع روی میز، مشابه همین موضوعی است که امروز دارد رویش بحث میشود شرکت داشتم درمورد موضوع خارج کردن مجاهدین از لیست، شکست در حفاظت از شهروندان کمپ اشرف و کمپ لیبرتی از حملات خشونت بار سیاسی توسط رژیم ایران و حمایت رو به رشد وهم نظری دوحزبی گروهی از مقامات ارشد دولت، کارشناسان سیاسی و اکادمیسین روی اینکه سازمان مجاهدین خلق ایران یک متحد با ارزش در سالیان بوده است یک مقوله با ارزشی است.
مدتهاست که تعهداتی که به مجاهدین خلق داده شده، اجرا نشده و قولها همه شکسته شده است. در آن پنل من با شخصیت های برجسته ای مانند آلن درشویتز، دادستان کل آمریکا مایکل موکیزی و آمباسادور لینکلن بلومفیلد بودم. طی یک ساعتی که با هم بودیم، متوجه شدیم که ما روی این موضوعات نقطه نظرات مشترکی داریم.
تمامی سخنرانان موافق بودند که لیست گذاری کنونی مجاهدین خلق حاصل یک تلاش کوته نگرانه توسط رئیس جمهور کلینتون برای استمالت رژیم ایران بوده و اینکه این نامگذاری باید به چالش کشیده شده و نهایتاً حذف شود.
تمامی میهمانان بر این عقیده بودند که نقض تعهدات درمورد حفاظت پناهندگان در کمپ اشرف و کمپ لیبرتی بدترین نقض تعهد وبی عدالتی است، و باید تصحیح شود.
و همه متفق القول بودند که، همانطورکه رئیس جمهور کندی گفتند، سازمان مجاهدین خلق ایران در طرف درست تاریخ ایستاده است. در طرف درست تاریخ. علیه حکومت دینی ایران، و علیه عوامل خشونت، علیه تروریسم دولتی و علیه رفتار نامناسب با زنان.
بخاطر تلاش سخت خیلی از کسانی که در این اتاق هستند، سازمان مجاهدین خلق ایران بطور فزاینده ای بعنوان یک سرمایه و صدای قهرمانانه مخالفین و اولین صدای مخالف بر علیه حاکمان ظالم در تهران معرفی شده است.
راه خشونت بار تهران، سیاست غیر صادقانه آنها و تلاش فعلی آنها برای بدست آوردن سلاح کشتار جمعی درست بر علیه آنچه که مجاهدین خلق، سازمانی که خشونت را نفی کرده و دارد تلاش میکند که پایه های توده ای در ایران را شکل بدهد تا روزی که ایران در صلح با همسایگانش باشد. ولی علیرغم این که بطور فزاینده ای این برداشت است که اپوزیسیون است که آینده را نمایندگی میکند، ولی ما اکنون با یک چالش با تبعات لحظه ای در این مقطع مواجه هستیم و امروز در یک چهار راه ایستاده ایم.
هفته گذشته، همانطورکه میدانید، شش قدرت جهان گفتگوهایی را در بغداد برای جلوگیری از یک بحران اتمی شروع کردند. اگر چه که با پرزیدنت اوباما روی چندین موضوع و وقایع سیاسی موافق هستم ولی تصمیم او برای ادامه مذاکره کردن با رژیم ایران قابل درک نبوده و خطرناک است.
همانطورکه این هفته در یک مقاله نوشتم، تاریخ به ما یاد داده است که تعامل سیاسی با ایران یک رفت و برگشت احمقانه است. امروز هیچ دلیلی برای اینکه خوش خیال باشیم وجود ندارد و هیچ امیدی هم به این مذاکرات ادامه دار نیست که به یک راه حل صلح طلبانه برای حل این رو یا رویی اتمی منجر شود. و قطعاً هیچ زمینه ای برای طرحهای شورای امنیت وجود ندارد که مدعی است که راه حل دیپلماتیک پیشرفتی داشته است. ایران فقط می خواهد که با این مذاکرات وقت بخرد.
اینطور در نظر بگیرید که بعد از نه یکی بلکه دوتا گفتگوی مفصل، هیچ پیشنهاد قاطعی از تلاشهای دیپلماتیک در استانبول و بغداد بدست نیامده و زمانبندی بازرسی تأسیسات اتمی ایران هم عملی نشده است. و حالا قدرتهای بزرگ دارند آماده می شوند تا دور سوم مذاکرات را، این بار در مسکو شروع کنند و انتظار می رود که ما هم به قریب اتفاق همان شعارهای توخالی را مجدداً بشنویم و ما همه با هم باید آنرا به چالش بکشیم.
مقامات غربی مجدداً انتظار برای امکان یک چرخش بزرگ را کم خواهند کرد. مذاکرات یک دور طولانی را پیش خواهد گر فت. دادن امتیازات بعنوان پیروزیهای سیاسی جا زده خواهد شد. و جای تعجبی هم نخواهد بود که مقامات رژیم ایران صحبت ها را ارج نهاده و آنها را مثمر ثمر دیده و دعوت به همکاری بیشتر خواهند کرد.
و نتیجه چه میشود؟ و دنیا شاهد قولهای زیر پاگذاشته شده بیشتر و نفوذ بیشتر رژیم ایران در منطقه و آمادگی اش برای پر کردن جای پای کوچک آمریکا در عراق و افغانستان خواهد بود.
من معتقدم که شما هم قبول دارید که این مشکل ساز خواهد بود. یک مشکل برای سابقه رئیس جمهور آمریکا که با چشم انداز یک دوره ای شدن ریاست جمهوری او و همچنین ننگی که در سیاست خارجی بجا میماند خواهد بود.
عدم تمایل دولت اوباما برای اعمال فشار و عدم استفاده از قدرت خشن و نرم برای مقابله با رژیم ایران ترکیب سهل انگارانه ای است که توام با عدم تمایل برای رویاروئی با تهدیدات ایران و درک غلط از درگیریهای بین المللی در دوران بد انتخابات را برجسته میکند.
همانطوریکه مذاکرات ادامه پیدا میکند، رهبران خودکامه وقت سودمندی برای رسیدن به اهداف خود که انباشت اتمی است خواهند رسید. و مشکل اصلی تر اینکه دنیا توسط یک رژیم وحشی دارای تاریخی از بی ثبات کردن و خشونت مزدوران به گروگان گرفته میشود.
ولی هنوز خیلی دیر نشده، برای تصحیح اشتباهات خیلی دیر نشده است و برای به مخاطره نیفتادن امنیت آمریکا هنوز خیلی دیر نشده است.
اگر دولت اوباما گوش کند و من امیداورم که اینطور باشد، من پنج قدم فوری را برای دور آینده مذاکرات پیشنهاد میدهم.
شماره یک اینکه آمریکا باید به رژیم ایران علامت بدهد که اگر مذاکرات نتواند به نتیجه قابل لمسی برسد، آمریکا و یا قدرتهای بزرگ دیگر ممکن است که به زور برای متوقف کردن تأسیسات اتمی ایران متوسل شوند، مادامیکه اینطور برداشتی است که اینجا در واشینگتن انتخابها فقط منوط به گفتگوهای دیپلوماتیک و یا حملات نظامی تاکتیکی خواهد بود. ما میدانیم که راه کارهای دیگری هم وجود دارد.
شما و من میدانیم که تغییر رژیم هم می تواند از داخل ایران انجام شود. عملیات مخفی می تواند برنامه اتمی ایران را ضربه زده و به تعویق بیندازد. ولی حمایت از مخالفین خیلی ضروری است.
اگر مذاکرات به نتیجه نرسید احتمال بکار گیری زور و تمایل به کنار زدن مقامات ایرانی هم باید روی میز مذاکره آورده شود. این باید روشن باشد که مذاکرات نمی تواند و نباید برای خریدن وقت برای دسترس به سلاح اتمی که منطقه را بی ثبات می کند بکار گرفته شود. مذاکره دغلکارانه تبعات خودش را خواهد داشت.
دوم: سازمان مجاهدین خلق ایران، باید رسماً از لیست وزارت خارجه، خارج شود و این مقاومت بعنوان یک آلترناتیو سیاسی در مقابل حکام سرکوبگر تهران شناخته شود.
تصحیح لیست از نظر رژیم ایران بعنوان یک حمایت از جنبش توده ای که می تواند او را به چالش بطلبد دیده میشود.
شماره سه: مقامات آمریکا باید از آژانس بین المللی اتمی بخواهند که رژیم ایران به آنها دسترسی بی اما و اگر به کلیه تأسیسات به اصطلاح صلح آمیز اتمی بدهد و تهران باید نشان دهد که غنی سازی با با درصد بالا را متوقف کرده است.
شماره چهار:مقامات آمریکا باید تحریمهای سیاسی و اقتصادی را افزایش داده و حمایت قدرتهای جهانی را نیز در این رابطه جذب کند. در طول سال گذشته، تحریم های فعلی باعث فشار درداخل شده و منجر به این شده که مردم دولت را مقصر این بدانند.
یک تحریم نفتی اروپا که از اول ژوئن اعمال میشود یک ضرورتی است که به فضای مذاکرات جدیت بیشتری میدهد، مشکلات ایران را برجسته میکند و آنها را به امتیاز دادن بیشتر وادار میکند.
نهایتاً و پنحمین قدم اینکه آمریکا باید مسئولیت حفاظت و جابجائی پناهندگان در کمپ اشرف و کمپ لیبرتی را بپذیرد و شما باید تأکید کنید که سیاستمداران آمریکا به تعهداتشان برای ارتقای حقوق بشر پایبند باشند.
من به شما قول میدهم که این اقدامات روی میز مذاکرات تأثیر خواهد داشت. ولی سابقه طولانی و حیله گری رژیم ایران در مذاکره و همچنین تاریخ خیلی طولانی عملکرد آنها علیه منافع آمریکا نیز باید در محاسبات مذاکره کنندگان در مسکو آورده شود. استفاده پیچیده رژیم تهران از تهدید کردن و در عین حال همکاری نشان دادن برای اهداف سیاسی خودش باید همانطور که هست دیده شود. و به رسمیت شناختن چیزی که برخی در این جلسه پیشنهاد کردند، یعنی اینکه هیچ بسته مشوقی رژیم ایران را از مسیری که الان دارد طی میکند منحرف نمی کند، باید درنظر گرفته شود.
پنجره برای هر عمل سیاسی دارد بسته میشود. مذاکرات استانبول و بغداد مسائل کلیدی را حل نشده باقی گذاشته است. جدیت رژیم ایران حالا باید با فراخوان برای عمل چک شود.
پدر خوانده اصلی تروریسم در تاریخ معاصر نباید اجازه یابد که دنیا را با امیدهای واهی و انتظارات بیهوده به گروگان بگیرد تا فقط وقت بدست بیاورد تا به اهداف اتمی اش دست یابد.
حالا اگر چه که من به مذاکرات ماه آینده در مسکو شک دارم که به نتیجه ای برسد ولی در چهارچوبی که من میز مذاکره را در بالا پیشنهاد کردم این گفتگو ها می تواند مثمر ثمر شود. هدف ایران بوضوح این است که الان از سابقه اش در بدقولی ها و تلاشهای بی تردید برای استفاده بیشتر از مذاکرات، تا برای رسیدن به سلاح اتمی زمان بخرد. تمامی این تاکتیک ها تأیید شده هستند و در انظار دنیا دیده میشوند.
ولی علیرغم اینکه وضعیت وخیم دیده میشود، من بطور فزاینده ای خوشبین هستم و پیشرفت زیادی را که حاصل کار با ارزش شما، تلاشهای شما، در فداکاری شما و پیگیری شما که سیاست آمریکا در توافق با منافع آمریکا و تعهد آمریکا به حقوق بشر است می بینم.
صدای شما باعث شده که صدای مجاهدین خلق بعنوان صدای مقاومت شنیده شود. صدای شما باعث شده که این طور حمایت دو حزبی بدست بیاورید که بر این اعتقاد است که رژیم فعلی ایران نامشروع است و به تعهداتش نمی توان اعتماد کرد. و صدای شما باعث شده که مقاومت شجاع و محترم ایران وارزشهایی که نمایندگی میکنند، برسمیت شناخته شود.
ما مشترکاً کارهای زیادی داریم که انجام دهیم ولی من مطمئن هستم که ما اگر با هم در سمت درست تاریخ قرار بگیریم،کارهایمان به یک ایران که با همسایگانش در صلح و یک دوست آمریکا خواهد بود منتهی میشود. یکبار دیگر تصریح کنم که این افتخاری بود برای من که امروز صبح با شما و این سخنرانان برجسته باشم. و از ادامه کار مشترکمان با هم استقبال میکنم.
نماینده تانکردو:
ما اکنون کسی را در اینجا داریم که از جامعه اطلاعاتی و جامعه امنیتی بتواند به ما تصویری بدهد. این فرد سرهنگ دیوید هانت است که برای 29 سال تجربه نظامی دارد، شامل تجربیات گسترده عملیاتی در عملیات ویژه، ضد تروریسم و عملیات اطلاعاتی.
سرهنگ هانت بعنوان هماهنگ کننده ضدتروریسم بازیهای المپیک تابستانی سئول در کره جنوبی عمل کرده است. سرهنگ هانت با ما سخن خواهد گفت.
سرهنگ هانت:
قبل از هرچیز از دعوت شما تشکر میکنم و اینکه اجازه دادید که در این پنل به سخنان بقیه گوش بدهم. این روز بزرگی برای من است. شما سالیان سال است که راجع به این موضوعات صحبت میکنید ولی یک سری جنبه های پراتیک وجود دارد که بایستی روی آنها متمرکز بشویم. دیشب یکی از دوستانم به من یک کتاب را نشان داد که رویش نوشته است “لیست کسانی که برای آزادی برخاک افتادند” من به آن می گویم کتاب شهدا. تعداد 120 هزار نفر توسط این رژیم کشته شده اند، به قتل رسیده اند، یا تیرباران شده اند. از هنگامی که رژیم ایران بر سر کار آمده است خانواده های زیادی از بین رفته اند. این اطلاعاتی هست که اکنون در مقابل ماست. این مجموعه بزرگی است، یک کتاب قطور و سنگین است، این تنها یک جلد آن است و در آن عکسهای مردان، زنان، و کودکان است و بعضا تمام اعضای یک خانواده که نابود شده اند. دلیلی که من این لیست شهدا را به شما نشان میدهم این است که در کنار شعارها و در کنار وضعیت اندوهناک قرارگاه اشرف و ارزشهایی که اشرف نمایندگی می کند، عواقب مشخص به لحاظ مرگ و زندگی برای شما دوستان عزیز وجود دارد که همه آنها در این کتاب شهدا نمایندگی می شوند. این بسیار تکان دهنده است که بتوان به این لیست نگاه کرد و تازه این تنها یک جلد از چندین جلد است. نکته من برای همه ما این است که این خیلی خوبست و نیکوست که همه مان در این جا در هتل ویلارد جمع شده ایم و سخنرانی می کنیم، اما اینها کسانی هستند که بطور واقعی جانشان را از دست می دهند بخاطر آنچه در ایران اتفاق می افتد. بنابر این می خواهم این نکته را تصریح کرده باشم.
حرف من بسیار مختصر و مفید است به خصوص بخاطر اینکه قبل از یک کندی دارم حرف میزنم، می خواهم که همه ما به این فکر کنیم که فردا چگونه خواهد بود؟ البته شما برای حال حاضر می خواهید روی این متمرکز بشوید که حاکمان ناشایست ایران که به چنین جنایاتی دست می زنند را بکشید، از میان بردارید، سرنگون کنید، از اریکه قدرت پایین بکشید، نابود کنید یا هر عبارتی که میخواهید بکار ببرید. اینها حکامی هستند که به این میزان شیطانی هستند، که از حزب الله و حماس حمایت می کنند، سربازان آمریکائی را در عراق می کشند، و اصلاً ضرورت ایجاد کمپ اشرف را باعث شده اند. حرف من این است که اولاً این امر سرنگونی رژیم، کاری بسیار بسیار دشوار است، حتی بلحاظ عملی کاری که به آن کمر بسته اید آسان نیست، و اگر اینکار آسان نیست به نظرم کار بعدی حتی مشکل تر است. شما بایستی برای شرایط بعد از سرنگونی آلترناتیو مناسب آن و رهبر ذیصلاح آنرا از قبل آماده داشته باشید کشور ما کشور بزرگی هست و من افتخار داشته ام که نزدیک به 30 سال یونیفورم نظامی به تن کرده ام و این کشور را با هیچ جای دیگری عوض نمی کنم. اما یکی از کارهایی که ما در ایالات متحده آمریکا خوب انجام نمی دهیم این است که به فردا فکر کنیم. ما جلوی بینی خودمان را خیلی خوب می بینیم، برای امروز خوب هستیم ولی برای فردا بسیار افتضاح هستیم. ما در رابطه با عراق خوب عمل نکردیم و تا آنجا که به افغانستان برمیگردد به هنگام سازندگی خوب عمل نکردیم. نکته دیگری که میخواهم شما به خاطر بسپارید این است: اگر ارزیابی جامعه اطلاعاتی درست باشد، و آنها هیچ موقع صد در صد درست نبوده اند، اگر همه آنها درست باشند، این اولین بار خواهد بود که جامعه اطلاعاتی در رابطه با موضوعی اینقدر دقیق بوده است. بنابر این فردا از این بابت خیلی مهم است که شما با این رژیم چکار می خواهید بکنید، با این جنگجویان آزادی عالیرتبه مردم ایران چکار می خواهید بکنید، و با خاطره این 120 هزار شهید مردم ایران چه می خواهید بکنید؟ بنابر این از بابت نظامی، از بابت اطلاعاتی، فردای تحولات مهم است که بایستی به آن فکر کنید. ما بعنوان یک کشور به این سئوال که فردا می خواهیم در افغانستان یا در عراق چه بکنیم پاسخ ندادیم. و ما هزاران نفر از افرادمان را از دست داده ایم، میلیاردها دلار را هزینه کرده ایم چرا که به این سئوال ما پاسخ نداده بودیم. و حتی همین الآن هم این سئوال بی پاسخ مانده است. اگر شما نتوانید به این سئوال پاسخ بدهید که تهران فردا به چه شکلی خواهد بود، آنوقت به حرفهایی که امروز می زنید نمیتوانید جامه عمل بپوشانید.بله ما این افراد ساکنان اشرف را آزاد خواهیم کرد و البته وقتی که کمپ بسته شد همه ساکنان را از عراق خارج می کنیم. این تعهد ماست که بایستی انجام بدهیم. این حداقلی هست که آمریکا در قبال ساکنان متعهد است، ما بعنوان حداقل قول دادیم که جان آنها را حفاظت کنیم. اما موضوع بزرگتر اینکه کشوری را تبدیل به آنچه که شما در آرمان تان دارید بکنید، به همان اندازه مهم است که شما بایستی برای سرنگونی حاکمان فعلی ایران انرژی صرف کنید. اگر شما به این سئوال در مورد فردا جواب ندهید، سرنگونی را هم محقق نخواهید کرد، ما این تجربه تلخ را یکبار آزمایش کردیم.تاریخ معاصر میگوید ما فردی داشتیم به اسم چلبی که ما میلیونها دلار را هزینه او کردیم. گفتیم که او از هواپیما پیاده شده و حکومت را بدست خواهد گرفت. ما حتی او را از هواپیما پیاده نکردیم، او قرار بود که نفر جدید باشد، نه؟ و نتیجه اینکه برای همه این سالیان این بلاها در عراق سرمان آمده است. و حالا ما یک نفری را که دوست داریم در افغانستان داریم، او انگلیسی اش خیلی خوبست، او دوست ماست، ما در گذشته او را خیلی دوست داشتیم. تا اینکه بعداً یادمان آمد که برادرش یک شیاد است. در ضمن جامعه اطلاعاتی درحالیکه برادرش یک شیاد بود به او پول می داد. نکته من برای شما این است که ما سابقه خیلی خوبی نداریم، با همه حسن نیت هایمان و با اینکه سربازان خیلی خوبی داریم. شما بایستی از این تجربیات ما درس بیاموزید. تجربه هم این است که تا به این سئوال پاسخ ندهید که فردا چه خواهید کرد کار امروز را هم نخواهید توانست که انجام بدهید.ما به شهدای شما احترام میگذاریم، این ها دوستان ما هستند، و ما از افرادی که به آنها تعهد داده ایم حفاظت خواهیم کرد، اما سئوال بزرگتر که بایستی جواب داده شود این است که فردا چی؟
خدا همه شما را حفظ کند، برای شما در این آرمانتان آرزوی موفقیت میکنم.
تانکردو: حالا، یک همکار سابق من، پاتریک کندی. آقای کندی نماینده کنگره از ناحیه یکم ایالت رد ایلند بوده است از سال 95 تا 2011 . او عضو حزب دمکرات و عضو خانواده کندی است. فرزند سناتور فقید، ادوارد کندی از ایالت ماساچوست. در زمان مرگ پدرش او آخرین عضو خانواده کندی در کنگره آمریکا بود.
پاتریک کندی: با تشکر از شما. من افتخار می کنم که بار دیگر با شما و دراین هیأت سخنرانا هستم تا به شما نشان بدهم که تا چه میزان ما متحد هستیم، حتی در این صحنه که یک برشی است از نظرات مختلف سیاسی، از نمایندگان محافظه کار کنگره و مقامات دولتی و مشاوران سیاسی، تا چپ، مانند یک کندی که در جناح لیبرال حزب دمکرات است.
من ابتدا می خواهم به همه شما بگویم، همانطور که دیک موریس اشاره کرد، پیشبرد یک کارزار موفق سیاسی به این معنی است که شما به افراد هرچه بیشتری در کنار خود نیاز دارید زیرا هدف شما همان هدفی است که همه ما را متحد می کند و آن هدف این است که ما همه خواستار فصلی نوین در تهران هستیم که دمکراسی در آن حاکمیت داشته باشید.
لذا، شاید جاداشته باشد روی نکاتی که ما درمورد آنها توافق داریم تأکید کنیم، هم دمکراتها و هم جمهوریخواهان ، هم محافظه کاران و هم لیبرالها.
و آن این است که حول این واقعیت موافقیم که سیاست خارجی ایالات متحده در مورد رژیم ایران وارونه است. ما به اپوزیسیون اصلی رژیم ایران، مجاهدین، برچسب تروریسم زده ایم در حالی که با تروریست های واقعی که آخوندهای حاکم درتهران هستند، مذاکره می کنیم.
ما با یک وضعیت فاجعه آمیز انسانی مواجه هستیم و بجای آنکه ملل متحد تلاش کند ساکنان اشرف را به یک محل امن جابجا کند، ما مارتین کوبلر از سازمان ملل را داریم که دارد افراد را از خانه شان به یک شکنجه گاه می برد که سابقاَ کمپ لیبرتی بود. این عقبگرد است.
امروز ما در روزنامه در باره تراژدی سوریه که صدها نفر در آخر هفته ، زنان و کودکان ، کشته شدند می خوانیم و ملل متحد در حالی که این کشتار صورت میگیرد با بشار اسد در حال مذاکره است و افراد بشار اسد مدعی هستند او این کار را نکرد و یک دسته شبه نظامی تحت کنترل رژیم ایران این جنایت را مرتکب شد.
ما مجدداَ به یاد می آوریم که ما در مورد مذاکره با رژیم تروریست آخوندها در تهران صحبت می کنیم. در باره تروریسمی که نه فقط منحصر به داخل ایران، بلکه در مورد تروریسمی که امروز به خاطر رژیم تهران در سوریه رخ می دهد.
و واقعیت این است که رژیم تهران یکی از حامیان بین المللی بشار اسد است. آیا نیاز است که ما یک درس دیگر را در مورد این که با چه چیزی برخورد می کنیم، بگیریم در حالی که نمونه های کافی را در برابر خودمان داریم؟
هدف من امروز این است که ما نیاز داریم یک علامت جداگانه به کسانی که امروز توصیه کرده اند بفرستیم. و شما امروز شنیدید که ما باید رژیم ایران را با زور تهدید کنیم. شما امروز شنیدید که ما چگونه نیاز داریم مطمئن شویم که اگر تحریمها مؤثر واقع نشوند و مذاکرات پیشروی نداشته باشند، عواقبی وجود خواهند داشت.
جالب است که وزارت خارجه دو چیز مختلف را در مورد مجاهدین می گوید. یکی این که آنها می گویند، خوب مجاهدین در ایران خیلی نامحبوب هستند. ما نمی خواهیم با مجاهدین همسو باشیم زیرا حمایت ما را از تلاشهای واقعی برای دمکراسی در ایران به زیر علامت سئوال می برد.
خوب شما از آن کتابی که سرهنگ هانت بلند کرد، دیدید که رژیم تهران کاری را کرده است که عملاَ تمامی اعضای اپوزیسیون را از جمله 120 هزار ایرانی که از مجاهدین حمایت کردند را بکشد. و چرا رژیم ایران می خواهد مطمئن شود که مجاهدین در لیست تروریستی باقی می مانند؟ زیرا آنها مجاهدین را یک تهدید مرگبار برای حیات خودشان در ایران می دانند.
من پیشنهاد می کنم که ایالات متحده از یکی از انتخابهایی که در دسترس اوست استفاده کند انتخابی که حمایت هم چپ و لیبرال ها و دمکراتها را دارد که خیلی با نظر دیک موریس در مورد این که ما چگونه در ایران تغییر رژیم داشته باشیم، موافق نباشند. و بپرسیم، چند نفر آمریکایی هستند که میخواهند تعداد بیشتری از آمریکاییان در صحنه های نبرد در خاورمیانه کشته شوند؟ من این جرئت را به خودم می دهم که چنین چیزی هم دمکراتها و هم جمهوریخواهان را که از این که آمریکاییان خون خودشان را در خاورمیانه به زمین بریزند، خسته شده است، متحد خواهد کرد.
من این را میخواهم بگویم که اگر شما واقعیت را به جامعه آمریکا بگویید و به آنها بگویید که یک انتخاب وجود دارد، ما می بینیم که در خیابان های سراسر سوریه مردم علیه کسانی که آنها را وحشیانه از طریق دیکتاتوری بشار اسد سرکوب می کنند، قیام کرده اند و کماکان ادامه می دهند و به خیابانها می ریزند. اعتقاد من به مردم ایران است که این رژیم را سرنگون کنند و آنرا به چالش بکشند.
همانطور که سرهنگ هانت گفت، چه کسی پس فردا آنجا خواهد بود؟ مردم ایران خواهند بود که با عواقب آن باید زندگی کنند. من معتقدم که آنها به تمامی کمک های موجود نیازمند هستند. و چرا سیاست خارجی آمریکا بر این استوار است که دستان سازمانیافته ترین اپوزیسیون، سازمان یافته ترین اپوزیسیون از نظر مالی و از نظر سیاسی وصل ترین اپوزیسیون، مجاهدین، را ببندد. من این را فهم نمیکنم. وقتی می بینیم که سوری ها خواهان کمک بین المللی، مالی و سیاسی هستند که به آنها کمک کند بشار اسد را سرنگون کنند.
اگر ما حمایت شما را به مردم ایران بدهیم و شما در سراسر جهان گسترده هستند، جامعه تبعیدی ایران به زمان شاه و آخوندها برمیگردد. این جامعه متشکل از موفقترین ایرانیان در این جامعه است. آنها آمادگی دارند که حمایت مالی کنند و رژیم را سرنگون کنند. ایالات متحده می باید از سر راه آنها کنار برود و به آنها اجازه بدهد که این کار را بکنند.
ما می توانیم بعد از خارج کردن مجاهدین از لیست کارهای زیادی می توانیم بکنیم. ما می توانیم این اپوزیسیون عظیم دمکراتیک را از چله رها کنیم به آن کمک مالی بکنیم و بدون حضور سربازان آمریکایی در ایران، از آن حمایت کنیم. ما می توانیم از همه مهمتر در کوتاه مدت، از یک جنایت انسانی که ممکن است درصورت ادامه لیست گذاری مجاهدین واقع شود، جلوگیری کنیم . زیرا این لیست گذاری چیزی جز بهانه یی نزد مزدوران عراقی رژیم ایران برای قتل اعضای مجاهدین در کمپ لیبرتی نیست، درست مشابه آنچه دو بار در گذشته رخ داد.ما می باید مطمئن شویم که دولت می داند که آنها می توانند ساده ترین کار و بشردوستانه ترین کار را انجام دهند. به عنوان یک سیاستمدار، من همواره دوست داشته ام کاری را انجام دهم که هم درست باشد و از هم از نظر سیاسی صحیح باشد و می تواند جهانی را نجات دهد. من فکر می کنم ما یک دستور کار داریم و همه اینها ربط به خروج مجاهدین از لیست دارند. با تشکر از شما.
تانکردو: شما از تعدادی از سخنرانان شنیده اید که من انها را به عنوان مقامات سابق معرفی کرده ام. ما اکنون افتخار داریم و من افتخار دارم که کسی را معرفی کنم که می توانم به شما بگویم عضو فعلی کنگره آمریکا ست، نماینده جودی چو. او عضو کمیته قضایی و عضو کمیته جنایی، تروریسم و امنیت داخلی است. دکتر چو به عنوان رئیس کاکوس آمریکایی، آسیایی، پاسیفیک انتخاب شد. این نماینده همواره از حقوق ساکنان کمپ اشرف حمایت کرده است و او از ایالت کالیفرنیا انتخاب شده است. لطفا به او خوشأمد بگویید.
نماینده چو: من امروز اینجا هستم که بگویم من همواره در اینجا در حمایت از ساکنان کمپ اشرف خواهم بود.
من هرگز ویدئویی را که از آنها دیدم فراموش نمی کنم. آنها آرزوهایشان را برای این که من به آنها در مبارزه شان کمک کنم، بیان داشتند. و من به حدی تحت تأثیر قرار گرفتم که جملات خود آنها را بشنوم که در مورد مبارزه شان و تغییر قریب الوقوعی که در حال شکل گیری بود، صحبت کردند. من اشک ریختم.
خدا را شکر، بخاطر تلاش های شما، این کمپ قتل عام نشد. این بیشترین ترس من بود که این باورنکردنی بود. اما هنوز کار زیادی برای انجام دادن باقی مانده است. من خیلی نگران هستم که ساکنانی که به کمپ لیبرتی رفته اند، نمی توانند مایملک خودشان را با خودشان ببرند، این درست نیست. و من بسیار نگران هستم که می شنوم ساکنان حتی نمی توانند کامیون های ویژه ای را که به کسانی که نقص عضو دارند، کمک کنند، با خودشان ببرند. این درست نیست. و من بسیار نگران می شوم که می شنوم آنها از ابتدایی ترین امکانات و تأسیسات در لیبرتی برخوردار نیستند. این کمپ شرایط پذیرش همه این ساکنان را ندارد و می گویم که ما نباید آنها را انتقال دهیم تا زمانی که کمپ لیبرتی در شرایطی باشد که بتواند آنها را بپذیرد.
و البته ایالات متحده می باید و می تواند کار بیشتری انجام دهد. ابتدایی ترین چیز که باید بکند این است که لیستگذاری مجاهدین را لغو کند.
من باید بگویم که شما در میان متعهد ترین افرادی هستید که تا به حال دیده ام. شما جلساتی را در واشینگتن دی سی برگزار کرده اید. شما با مقامات بسیاری تماس گرفته اید و ما از شما شنیده ایم. به همین خاطر است که این شمار زیاد ازمقامات در جلسات شما هستند. و من هم به همین خاطر اینجا هستم. من فکر می کنم شما در بین مؤثرترین و شگفت انگیز ترین مبلغانی هستید که من تا بحال دیده ام. ساکنان کمپ اشرف به شما نیاز دارند. آنها به شما نیاز دارند که تا آنجا که می توانید مؤثر باشید زیرا این مسئله بود ونبود است. ولی من می خواهم به شما بگویم که شما روی قلب من تأثیر گذاشته اید و قطعاَ من در تک تک قدم های شما در کنارتان خواهم بود تا مطمئن شوم که بالاخره آزادی را برای ساکنان اشرف بدست خواهید آورد. با تشکر خیلی زیاد از همه شما.
تانکردو، خوب، بار دیگر، ما این برنامه را خاتمه می دهیم و امیدوارم که سازنده بوده باشد. من باید بگویم طی زمان، تمامی سالهایی که من حول این موضوع مشخص درگیر بوده ام به شکلی با ورنکردنی روحیه گرفته ام که می بینم چه چیزی اینجا در حال رخ دادن است. زیرا آنچه شما می بینید بیانگر آنچیزی است که نماینده کندی گفت. یک تعداد غیرقابل باوری از افرادی که از سوابق متنوع زیادی همگی حول یک هدف جمع شده اند.
من فکر نمی کنم و بیاد ندارم که در زندگی ام در کنگره، و رک بگویم، در هر موضوعی در زندگی، یک موضوعی بدینگونه از حمایت چنین جمع کثیری از افراد با چنان سابقه های متنوعی برخوردار بوده باشد. نمایندگان پیشین کنگره از هر دو طیف. سفرا در دولت های مختلف دموکرات و جمهوریخواه. اعضای فعلی کنگره از هر دو طیف که حمایت می کنند و مشاوران چند رئیس جمهور. این بطور واقعی خیلی حیرت انگیز است.
ولی چیز دیگری وجود دارد که به نظرمن بیشتر غیر قابل باور است و هر بار که این جلسات برگزار میشود به آن اشاره می کنم. ولی این برای من حیرت انگیز است و آن این است که در کجا و در کدام وضعیت ، در چه زمان دیگری، شما می توانید به خاطر داشته باشید که افراد به این شکل با هم متحد بشوند، کسانی که یهودی، مسیحی و مسلمان هستند و همه با هم متحد شده اند و از خدای قادر متعال خواهان حمایتش و حفاظتش از کمپ اشرف و یا موضوعی مانند این هستند و چنین چیزی درکجا ممکن است اتفاق بیفتد؟
بنابراین، من قانع هستم که رهبران سیاسی ما نمی توانند گوش خودشان را به این نوع فشار ببندند و من همچنین قانع هستم که خداوند گوشش را به دعای های ما نخواهد بست. با تشکر از همه شما.