دیدار نیوت گینگریچ رئیس پیشین کنگره آمریکا، کاندیدای ریاست جمهوری، با مریم رجوی


نیوت گینگریچ رئیس پیشین کنگره آمریکا، که امسال از کاندیداهای حزب جمهوریخواه در انتخابات ریاست جمهوری بود، صبح یکشنبه چهارم تیرماه با مریم رجوی در محل اقامت ایشان در اورسورواز دیدار و گفتگو کرد.
آقای گینگریچ از مهمانان گردهمایی  ایرانیان در ۳تیر بود اما بعلت شرایط جوی و از تاثیر آن بر پرواز از آمریکا به اروپا، نتوانسته بود در گردهمایی شرکت کند پیامی به این گردهمایی فرستاد. او بهترین درودهایش برای عموم شرکت‌کنندگان و مجاهدان اشرف و لیبرتی فرستاد و بیشترین حمایتهایش را از حقوق و حفاظت آنها اعلام کرد. او برای حقوق بشر و دمکراسی در ایران آرزوی موفقیت کرد.
وی هنگام ورود به محل اقامت رئیس جمهور برگزیده مقاومت در
اورسورواز، در روز چهارم تیر با استقبال هموطنان آزاده و نمایندگان کمیته برگزاری گردهمایی ۲۳ژوئن روبرو شد و در جمع آنها سخنانی ایراد کرد.
او طی سخنانی گفت: قبل از هرچیز بگذارید بگویم اگر میدانستم که چنین استقبال گرمی خواهد بود تلاش میکردم که شب جمعه به اینجا شنا کنم و پروازم را لغو میکردم .همه دوستانم از آمریکا که من صبح وقتی رسیدم آنها را دیدم، به من گفتند عجب گردهمایی شگفت‌انگیز و قدرتمندی دیروز داشته‌اید.
وقتی که من برخی ویدئوها را دیدم باید بگویم خانم رئیس جمهور رجوی آن شور و علاقه‌ای که در جلسه نسبت به شما ابراز شد، نسبت به علاقه‌ای که من برای رسیدن به اینجا داشتم، ثانوی بود. من از سازمان شما میخواهم که منتخبی از ۲۰تا۳۰دقیقه آنرا تهیه کنند و در منطقه واشنگتن دی. سی روی آنتن ببرنند. با این امید که برخی در وزارت خارجه ممکن است این حقیقت را ببینند که این یک جنبش جهانی گسترده برای آزادی در ایران است و هیچ تشابهی با توصیفات وزارت خارجه آمریکا ندارد. من فکر میکنم کاری که شما دیروز کردید، تاریخی و خارق‌العاده بود و از این بابت باید مورد توجه قرار گیرد. که هرکس در ایالات متحده تصمیمات سیاست خارجی را میگیرد، دریابد که این جنبش چقدر بزرگ و چقدر گسترده است و در چه ابعادی از حمایت دوحزبی در خود آمریکا برخوردار است. برنامه بسیار موفقیت آمیز شما از نظر من واقعاً ستودنی است.
اکنون اجازه بدهید به اختصار در مورد سه موضوع صحبت کنم.
من این نکات را با ملاحظات انسانی میگویم چرا که بر خلاف خیلی از شما در این زمینه متخصص نیستم.
من تاریخ‌دان هستم ولی این موضوعی است که من مدت زیادی در طول حیاتم با آن زندگی کرده‌ام.
فکر کنم که اول باید در باره طبیعت دیکتاتوری حاکم بر ایران صحبت کنم. صحبت دوم در مورد اهداف صحیح استراتژیکی آمریکا در برابر این دیکتاتوری است. و سوم در مورد چالشهای مشخص و فوری در کمپ اشرف و کمپ لیبرتی.
در مورد طبیعت این دیکتاتوری، ابتدا «مارک بردن یک خبرنگار آمریکایی» کتابی به اسم مهمان آیت الله نوشت: که بررسی بحران گروگانگیری ـ ۱۹۸۰ ۱۹۷۹است. چرا که اولین حملات رژیم ایران علیه آمریکا را به تصویر کشیده بود و حرفش این بود که رژیم خمینی، همین دیکتاتوری که ادامه دارد، گیج نیست، این یک  دیکتاتوری است که میخواهد یک ساختار قدرت را نه تنها بر مردم ایران و مردم
خلیجفارس، بلکه در سراسر جهان بسازد.
این دیکتاتوری دست‌اندرکار سرکوب است، ضدحقوق بشر است و فعالیتهایی دارد که قابل تحمل نیستند و این برای سازمان ملل خجالت‌آور است که آنها به تعامل با این دیکتاتوری که گویی یک دولت معمولی است ادامه میدهند، چرا که واقعیت آنها، اینطور نیست.
بنابراین گام اول بسیار ساده است، ما هرگز به صلح و عدالت در این منطقه دست نخواهیم یافت، تا وقتی که این دیکتاتوری پابرجاست.
این موضوع من را به نکته دوم میرساند و اینکه استراتژی آمریکا چه چیزی باید باشد. اهداف ما نباید تمرکز روی سلاح اتمی باشد، اهداف ما نباید تمرکز روی قراردادهای استراتژیک موقت باشد، اهداف ما باید تمرکز روی کمک به مردم ایران برای سرنگونی دیکتاتوری و از بین‌بردن آن باشد.
من بر این باورم که ما باید یک استراتژی داشته باشیم و با هر هم‌پیمانی در خارج و داخل کشور، کار کنیم. کسانی که خواستار دیدن آزادی مردم ایران هستند، خواستار حق انتخابات آزاد، خواستار تساوی و حقوق کامل زنان هستند و این حق را داشته باشند که از مأموران مخفی نترسند، بدون نگرانی از شکنجه، بدون نگرانی از اعدام و ما باید به تحقق چنین ایرانی متعهد باشیم.
نهایتاً ایالات متحده باید قاطعانه در مورد کمپ اشرف و لیبرتی دخالت کند، ما مسئولیت اخلاقی داریم، ما بعنوان ایالات متحده تعهد دادیم، انسانهایی به ما اعتماد کردند، انسانهایی از ما حفاظت کردند، افسران ما که در آنجا بودند، بارها و بارها حقیقت را گفته بودند، من بر این باورم که کنگره آمریکا باید به وزارت خارجه فرمان بدهد و روی دخالت ما اصرار کند.
ما باید اینرا با دولت عراق به یک موضوع عمده تبدیل کنیم. این دولتی است که در بسیاری جهان به رژیم ایران نزدیکتر است تا به آمریکا، دولتی که من فکر میکنم در زمینه ارزشهایی که به آن باور داریم، بسیار غیرقابل اعتماد است. ما باید یک بازنگری داشته باشیم چرا که آنها در کمپ لیبرتی به وقوع می‌پیوندند، یک خیانت بزرگ به تعهد آمریکا در برابر کسانی است که بصورت فعال در زمانی که ما به کمک آنها نیاز داشتیم، به ما کمک کردند.
بنابراین من میتوانم به شما تضمین بدهم که من این پیام را با خود به کشورم خواهم برد.
بگذارید یک چیز دیگر در مورد مبارزه بزرگی که رئیس جمهور رجوی و همه  هواداران وی و دیگران به پیش برده‌اند بگویم.
میدانم که برخی اوقات همه چیز ناامید کننده و نگران کننده میشود. من سه کتاب در مورد جرج واشنگتن خوانده‌ام. در روز کریسمس ۱۷۷۶ ارتش آمریکا از ۳۰هزار به ۲۵۰۰هزار کاهش یافته بود. یک سوم کفش نداشتند، آنها پاهایشان را با کیسه می‌پوشاندند و وقتی که رژه میرفتند پایشان خون میآمد. آنها از جان گذشته بودند، جرج واشنگتن از یک رودخانه یخ زده در طوفان و برف عبور کرد، آنها ۹مایل را در تاریکی شب پیاده رفتند، تا یک یگان نظامی را غافلگیر کنند، تا برای زنده نگهداشتن انقلاب نوعی پیروزی بدست بیاورند.
کلمه عبور سری آنها در آن شب، یا مرگ یا پیروزی بود. آنها همین منظور را داشتند. انقلاب به یک تار مو بند بود. آنها پیروز شدند، آنها یک یگان آلمانی را غافلگیر کردند، آنها ۸۰۰سرباز را دستگیر کردند و تنها یک آمریکایی کشته شد، ولی این داستان دو بخش دارد.
میخواهم این را بگویم چرا که بعضاً آدم نگاه میکند و میگوید، شرایط ما خیلی سخت است، این جنگ تا ۱۷۸۳به پایان نرسید و ادامه داشت، در حالیکه این واقعه در کریسمس ۱۷۷۶رخ داده بود. بنابراین به رغم همه قهرمانیها، همه شجاعتها، همه ریسک‌پذیریها، تنها کاری که آنها در آن لحظه کردند، این بود که از شکست جلوگیری کنند. من این داستان را به این دلیل میگویم که آزادی بعضاً نیاز به مبارزات عمیقی دارد،  آزادی به فداکاریهای بزرگ و صبر زیاد نیاز دارد، ولی آزادی نخواهد آمد، مگر اینکه انسانها، شجاعت، تعهد و دیسیپلین لازم را به یک بُعد کلیدی در زندگیشان تبدیل کنند.
جدا از گردهمایی عظیمی که دیروز داشتند، شما در آستانه روشن کردن یک شعله هستید، شعله‌ای که میتواند روح آزادی را فروزان کند، میتواند بقیه جهان را قانع کند که علیه دیکتاتوری در کنار شما باشند، و این را اثبات کند که دیکتاتوری نمیتواند بماند، من شما را بخاطر شجاعتتان می‌ستایم.
شما را بخاطر آزادگییتان می‌ستایم. من رهبر شما را بخاطر کار عظیمی که انجام داده است، و پافشاری و شجاعتش می‌ستایم. این مایه افتخار من است که در اینجا حضور دارم و صادقانه بگویم که این استقبال چیزی نیست که من هرگز آنرا فراموش کنم. با تشکر فراوان.
مریم رجوی خطاب به آقای نیوت گینگریچ گفت: مایلم گرمترین تشکراتم را به خاطر حضور شما در اینجا و همچنین بخاطر مواضع قوی شما، رودروی رژیم ملاها و دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران ابراز کنم.
شما میدانید که برای مردم ایران و مقاومت ایران و مجاهدان اشرف و لیبرتی، مواضع قوی شما بسیار مهم و با ارزش است. چرا که شما بیش از من و ما مطلعید که رژیم آخوندها نه فقط تهدیدی برای مردم ایران، بلکه تهدیدی برای همه جهان است و تهدیدی برای صلح و آرامش بین‌المللی.
به همین دلیل مردم ایران در هرکجا که باشند به خوبی از مواضع قوی شما، در این زمینه مطلعند و من از مواضع شما تشکر میکنم، و اطمینان دارم که روزی ما خواهیم توانست شما را بعد از سرنگونی آخوندها به ایران دعوت کنیم.