پشت پرده زد وبند ننگین برای حمله 17ژوئن 2003 علیه دفتر شورای ملی مقاومت درفرانسه

در نهمین سالگرد آزادی خانم مریم رجوی که به دنبال حمله گسترده و کودتای 17ژوئن 2003صورت گرفت، بارزسی پلیس و دادگستری فرانسه ازمحل اقامت و دفاتر نیکلاسارکوزی که از قضا درست در روز سوم ژوئیه یاد آور نقشی است که نیکلا سارکوزی به عنوان وزیرکشور وقت فرانسه در آن حمله شرم آور  و بند و بست ننگین با فاشیسم مذهبی حاکم برایران داشت و عبرت روزگار ، اینکه ، هم سارکوزی و هم شیراک و دومینیک دو ویلپن به محض برکناری از قدرت، به خاطر تخلفات مالی و غیر قانونی خود هدف بازرسی و تحقیق قرار گرفتند.
دراین باره اشاره به بخشهایی ازکتاب ژان کلود موریس سردبیر وقت ژورنال دو دیمانش که به عنوان خبرنگار شاهد بند وبست ننگین شیراک و سارکوزی و دوویلپن با حکومت آخوندی در تهران بوده است به اندازه کافی گویاست،

آقای ژان کلود موریس پشت پرده زد وبند ننگین برای حمله 17ژوئن 2003 علیه دفتر شورای ملی مقاومت درفرانسه را با انتشارکتابی تکان دهنده بر ملا کرد.
بدون شک شیراک و سارکوزی و دوویلپن فکر نمیکردند که حقانیت و مشروعیت و برق فدای حداکثر مقاومت مردم ایران برای آزادی واستقلال و بخصوص معصومیت مشعلهای انسانی, بر وجدانها این چنین اثر خواهد گذاشت و  زبانها را خواهد گشود و خورشید حقیقت, دود و دم سیاه ناشی از بسیج شیطان سازی علیه مجاهدین و مقاومت ایران و تهمتهای ناروای تروریسم و سکت و فرقه گرایی را کنار خواهد زد.
مماشاتگران و آخوندها گمان نمیکردند که روزی سری ترین مکالمه ها وزدوبندهایشان در پس دیوار های سیاه و ستبر بازگو خواهدشد, و زمستان خواهد رفت و روسیاهی به توطئه ها و سیاستهای کثیف استعماری و ارتجاعی خواهد ماند.
ژان کلود موریس سردبیر وقت ژورنال دودیمانش که شخصا شاهد گفتگوی دومینیک دو ویلپن و کمال خرازی وزیرخارجه رژیم درتهران بوده, زیر عنوان «شکار مجاهدین» , جزئیاتگفتگوها در جلسه دربسته را برملا کرده و می نویسد: «دو هیئت بدور یک میز دراز چوبی که بر روی آن دو پرچم ایران و فرانسه قرار دارد در مقابل یک دیگر نشسته اند. هجده نفر در سکوت به هم نگاه میکنند. فقط سه نفر حرف میزنند. کمال خرازی, وزیر خارجه , دمینیک دو ویلپن و مترجم....
خرازی تشکر کند ومی گوید: ”مایلم به شما رضایت دولت خودمان را از تحویل دادن کالاهایی که اخیر به ما رسیده است, ابراز کنم. اما ما نیاز به تجهیزات بیشتری داریم” .
وزیر رژیم ایران سپس به فرانسه درس میدهد و می گوید : ” به نظرمی رسد تروریستهایی که در ایران به ما ضربه زده اند در اور سور اوآز ازیک موقعیت دارای مصونیت برخورد دارند. مبارزه علیه تروریسم باید بدون تبعیض باشد. ریشه کن کردن این پدیده ضد بشری نمی تواند بدون همکاری جامعه بین المللی تضمین پیدا کند”
ژان کلود موریس می افزاید: این جمله آخر, روز بعد در سایت اینترنت سفارت ایران در پاریس تکرار شده است. اما آنچه را که سایت سفارت نمی گوید و قابل فهم است که سری باقی بماند پاسخ غافلگیر کننده یی است که دومینیک دو ویلپن به خرازی میدهدو می گوید : ”میتوانم به شما اعلام کنم که نیکولا سارکوزی دارد یک عملیات را  در این رابطه تدارک میبیند”.
سردبیر وقت ژورنال دو دیمانش, دربخشی ازمقدمه کتابش به شهادت, مشعل فروزان آزادی صدیقه مجاوری براثر خودسوزی در مقابل د اس ت اشاره کرده و می نویسد: یک زن ایرانی, خود را در مقابل د اس ت به آتش میکشد. آنها چهار نفرند که فتیله را آتش زدند: شیراک, سارکوزی, ویلپن و بازپرس بروگیر: مصلحت حکومتی!
در پشت میز مذاکره در تهران، ابتدا کمال خرازی دعوت از ژاک شیراک برای یک سفر رسمی از ایران را در آینده ای نزدیک تکرار میکند.
ویلپن از او تشکر میکند و می گوید منتقل خواهد کرد....  بعد نوبت خرازی است که تشکر کند ومی گوید: ”مایلم به شما رضایت دولت خودمان را از تحویل دادن کالاهایی که اخیر به ما رسیده است, ابراز کنم. اما ما نیاز به تجهیزات بیشتری داریم”
من حواسم را جمع می کنم تا ببینم: کدام کالاهای تحویل شده ؟ کدام تجهیزات؟ آیا  سلاح بوده است؟[معلوم می شودکه]  اکثر آنها سلاحهای قراردادی است و تجهیزات دیده بانی.
خرازی ادامه می دهد: ” میدانید که دولت ما به مبارزه سر سختانه علیه قاچاق تریاک ادامه میدهد. مرز ما با افغانستان , کوهستانی و وسیع است و مشکلات زیادی در تحت نظر گرفتن آن داریم. ما نیاز به تجهیزات بیشتر داریم. ما حاضریم از نیکولا سارکوزی در تهران استقبال کنیم”
سردبیروقت ژورنال دو دویمانش درکتابش ادامه می دهد: در اوایل ژوئن2003، من در مقر وزارت کشوربودم . در پایان یک مصاحبه حول سیاست داخلی فرانسه با روزنامه ژورنال دو دیمانش، نیکلا سارکوزی مانند معمول از صحبتهایش راضی است . او بازوی مرا می گیرد و می گوید: “با این [مصاحبه] فروش خوبی خواهی کرد. من مشتری خوبی هستم، هان؟“
در پاسخ، من آهسته سوالی را می پرسم که در طول مصاحبه مطرح نشده بود: “عملیات شما علیه مجاهدین خلق برای چه زمانی است؟“.
سارکوزی گفت:- “از کجا می دانی؟“
ازنحوه سؤالش این طور به نظر می رسید که مطمئن است  که خبر از کاخ الیزه درز پیدا کرده وبه من رسیده، اما اینطور نیست،  اطلاع من از موضوع، از نتایج سفر من به تهران است، ولی من سارکوزی را از اشتباه در نمی آورم. سارکوزی با وجود اینکه به من می گوید “دوستش” هستم، ولی تاریخ دستگیریهای دسته جمعی در اورسوراواز را به من نمی دهد.
این یک راز است و سارکوزی فقط اجراکنندة یک «پرونده دولتی» است.
ژان کلود موریس پس  ازنقل بخشهای دیگری از مذاکرات خرازی و  ویلپن, باطنزی تلخ می نویسد: ...هرچه هست به هرحال واقع گرایانه است(زیراکه): دولت در پاریس قول ضربه زدن به اپوزیسیون ایران را داده  و میتواند قراردادهای نفتی در جریان را به نهایت برساند... در خروج از سالن مذاکرات, دومینیک دو ویلپن, برون لومر و فرانسوا نیکولو, سفیر فرانسه در تهران, متوجه حضور من میشوند. آنها با هم نگاههای پر از تعجبی را رد و بدل میکنند. ویلپن به من گفت «چطور تو اینجا بودی! خوب انچه که پیش آمده, آمده است , اما هیچی ندیدی و هیچی نشنیدی».
در ادامه این گزارش تکان دهنده,نویسنده زیرعنوان «دستگیریهای جمعی در اورسوراوآز » چنین می نویسد:
22 مه 2003. دو ماه پس از ملاقات بین دومینیک دوویلپن و کمال خرازی در تهران، وزیر کشور نیکلا سارکوزی سفیر جمهوری اسلامی ایران را در مقر وزارت کشور به حضور می پذیرد. اسم او نیز خرازی است[صادق خرازی].... سفیر از وزیر فرانسوی نیکلا سارکوزی، در مورد تاریخ عملیات علیه سازمان مجاهدین خلق ایران جویای اطلاعات می شود و با خاطری آسوده آنجا را ترک می کند و به تهران تلکس می زند: “عملیات در طول ماه ژوئن پیش بینی شده است”. همه چیز از یک سال پیش آماده است، از همان زمانی که سرویسهای اطلاعاتی رژیم ایران لیست مخالفانی را که مایلند آنها را در پشت میله های زندان ببینند، به DST تحویل داده بودند.