گلهای پریشان در باد
برای ادای احترام به سی هزار گل سرخ که پایان محتوم شب میهن را نوید دادند
از مدتی قبل میخواستم به مناسبت سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی در سال 1367 چند جمله ای بنویسم ونسبت آن قهرمانان بظاهر خاموش اما پرخروش ادای احترام کنم. در این زمینه تا به حال دهها هزار صفحه نوشته شده، اما بی تردید هنوز نسبت درصدی که از حقایق این فاجعه ملی فاش گشته یک رقمی بیشتر نیست. روزی که جنایتکاران حاکم بر کشورمان سرنگون شوند و پرده ها برافتد همه خلقهای جهان ماهیت ضد بشری رژیم آخوندی وسران آن، بخصوص شخص خمینی، را بیشتر خواهد شناخت و آنها را لعنت تاریخی خواهد کرد.
در عین حال متأسفم بگویم که تا کنون این امکان فراهم نشده که سران جنایتکار نظام حاکم به خاطر این جنایت عظیم، که بی تردید برجسته ترین مصداق جنایت علیه بشریت در نیمه دوم قرن بیستم است، به پای میز محاکمه کشانده شوند. با این امید که این امکان در آینده فراهم آید.
اما هدفم از نوشتن این یادداشت فقط اشاره ای گذرا به یک بعد از این جنایت بزرگ، وآن هم بعد کمی آن، است. سوآل این است که در قتل عام زندانیان سیاسی که اوایل مرداد سال 1367 آغاز شد و در زندانهای سراسر کشور جریان یافت وتا پایان آن سال در برخی از زندانها ادامه داشت، چه تعداد از فرزندان رشید مردم ایران به دارآویخته شدند یا به جوخه های تیرباران سپرده شدند؟
با توجه به اینکه این جنایت بزرگ در حداکثر سریت ممکن صورت گرفته و باتوجه به اینکه در بسیاری از زندانها حتی یک نفر هم زنده نماند که راوی داستان باشد یافتن عدد دقیق قتل عام شدگان زمان زیادی میبرد.
ضمن اینکه حتی اگر از همه زندانها هم کسی یا کسانی زنده میماندند باز هم امکان بدست آوردن تک تک افرادی که در این فاجعه به قتل رسیدند امکانپذیر نبود. برای اینکه همه خیالشان راحت باشد با تأکید میشود گفت که تا زمانی که این رژیم حاکم است امکان ندارد رقم دقیق قربانیان رژیم را بشود احصا کرد.
یک دلیل مادی بیاورم: چهار سال پیش یکی از دوستان قدیمی من طی یک نامه اسم وعکس دو برادر خود را برای من فرستاد ونوشت آن دو بخاطر هواداری از مجاهدین خلق اعدام شده و در جنگلهای شمال دفن شده اند. من وقتی به لیست شهدا وبه واحد تحقیق شهدای مجاهدین مراجعه کردم متوجه شدم که اسامی این دو نفر را نداشتند. این درحالی است که دوست من از زندانیان سیاسی زمان شاه است و از همان سالهای اول دهه شصت در خارج بوده و با من هم تماسهایی، هرچند غیر فعال، داشته است.
پس از این مقدمه سؤال اصلی را تکرار میکنم:
در جریان قتل عام زندانیان سیاسی در سال 1367 چند زندانی قتل عام گردید؟
لازم به بحث طولانی نیست که در این زمینه حرفها وبحثها ونظرات زیادی هست، اما تا کنون کمتر دیده ام که کسی با بررسی کلیه جواب موضوع به این سوآل جواب داده باشد.
من هم شخصا تحقیقات گسترده راجع به این موضوع نکرده ام که فی المثل در آن زمان در کل زندانهای سراسر ایران و در تک تک زندانها چند زندانی سیاسی وجود داشت وچند درصد آنها زنده ماندند. هر چند این کار هم شدنی است وباید کرد. اما در اینجا تنها به گزارشهایی که خوانده ام ومطالبی که در این گزارشها آمده اکتفا میکنم.
مقدمتا بگویم که طی سالهای دهه شصت مجاهدین ومقاومت ایران اطلاعات مربوط به اعدام وشکنجه وجنایتهای رژیم آخوندی را بطور منظم طی اطلاعیه ها ویا مصاحبه ها و کنفرانسهای مطبوعاتی در اختیار مراجع بین المللی ورسانه های خبری جهان قرار میدادند. اطلاع رسانی مجاهدین در این زمینه همراه با اسناد ومدارک زنده از این جنایات وفعالیتهای گسترده آنها درسراسر جهان وبخصوص در ارگانهای مختلف سازمان ملل متحد بود که به محکومیتهای این رژیم در کمیسیون حقوق بشر، مجمع عمومی سازمان ملل، زیر کمیسیون منع تبعیض وحمایت از اقلیتها و... راه برد و در نهایت موضوع نقض وحشتناک حقوق بشر توسط این رژیم به موضوع جدی در سطح بین المللی تبدیل شده که در عمل به تعیین گزارشگر ویژه حقوق بشر از طرف کمیسیون حقوق بشر انجامید.
یادآوری این موضوع از این جهت است که مقاومت ایران همواره منبع معتبر اطلاعات واخبار داخل ایران وبخصوص در زمینه نقض حقوق بشر بوده است.
با این وجود سریتی که رژیم بر این قتل عام سال 67 حاکم کرده بود، وبا توجه به اینکه در بسیاری از زندانهای شهرستانها کلیه زندانیان سیاسی قتل عام شده بودند، مقاومت ایران نیز با درنگ بسیار به ارزیابی درست در مورد رقم واقعی قتل عام شدگان دست پیدا کرد.
بدنبال قتل عام زندانیان سیاسی در سال 1367، مقاومت ایران ابتدا بر پایه یک گزارش محرمانه شورایعالی قضایی تعداد قتل عام شدگان در 4 اول این جنایت را دوازده هزار تن اعلام کرد.
اما در نهایت پس از گذشت زمان بسیار و بررسیهای گسترده و با تکیه بر اطلاعاتی که از داخل کشور بدست آورد وبا توجه به آمار وارقامی که از زندانیان سیاسی قبل از قتل عام، تعداد آزاد شدگان وتعداد زندانیان بعد از قتل عام داشت چنین ارزیابی کرد که در جریان قتل عام سی هزار تن اعدام شده اند.
طی این سالهای کسانی که دکان حقوق بشر باز کرده اند همواره این عدد را مورد تشکیک قرارداده اند وآن را اغراق تلقی کرده اند.
اما واقعیت این است که انجام این جنایت با سکوتی سنگین و همراه با سانسور مطلق انجام گرفته است بطوریکه در هفته های اوج این جنایت حتی از رفتن پاسداران دست اندر کار این کشتار عظیم نیز به خارج زندانها جلوگیری میشده است.
به این دلیل است که هرچه زمان گذشته ابعاد گسترده این جنایت بیشتر بر ملا شده وآمار وارقامی که اعلام شده به آمار مقاومت ایران نزدیک ونزدیکتر شده و یا حتی در برخی موارد فراتر از آن رفته است.
اطلاعیه های عفو بین الملل
در بین ارگانهای بین المللی که این جنایت را مورد بررسی وپیگیری مستمر قرارداده اند بی تردید سازمان عفو بین الملل با فاصله بسیار از بقیه جلو تر بوده است.
اما خود عفو بین الملل که در بین سازمانهای بین المللی بیشترین توجه روی این واقعه داشته ابتدا مینیمم اطلاعات را در این مورد نداشته است. روند اعلام تعداد اعدام شدگان ونحوه این اعلام از سوی این سازمان نشاندهنده درجه سریت وابعاد اعدامهاست.
- عفو بین الملل در 11 شهریور 1367 ( یعنی در حالی که بیش از یک ماه از شروع اعدامهای جمعی میگذشته و در حالی که یک ماه قبل از آن منتظری در نامه خود به خمینی از «اعدام چند هزارتن در چند روز» صحبت کرده بود) یک بیانیه اضطراری منتشر کرد ونگرانی خود را از اینکه «ممکن است صدها زندانی سیاسی اعدام شده باشند» ابرازداشت.
- این سازمان بعدا در گزارش خود در سال 1389 توانست اسامی دو هزارتن از اعدام شدگان را بدست آورد. در این گزارش آمده است که هنوز هم بعد از دو سال معلوم نشده است که چه تعداد در این دوره شش ماهه مرداد تا دی 1367 اعدام شده اند. عفو بین الملل توانسته است اسامی بیش از 2000 نفر را ثبت کند.
در نهایت در تاریخ 20 ژانویه 2009 ( اول بهمن 1387) این ارگان حقوق بشری در اطلاعیه ای که به علیه منهدم کردن آثار خاوران صادر کرد اعلام کرد که در جریان قتل عام سال 1367 بین 4500 تا 10000 نفر اعدام شده اند.
دو نکته در رابطه با این اعلام توجه را جلب میکند:
یکی اینکه بالاخره بعد از بیش از بیست سال عفو این آمار را اعلام کرده که بسیار بیش از آمارهای قبلی است.
دوم اینکه عددی که اعلام کرده قبل از هر چیز بیانگر اطلاعات ناقص ودشواری دست یافتن به اطلاعات درست است. زیرا تفاوت بین دو عدد بسیار بیش از حد معمول در اینگونه ارقام است.
به این ترتیب روشن میشود که حتی بعد از گذشت بیست سال نیز هنوز امکان بدست آوردن عدد ورقم واقعی دراین زمینه چقدر دشوار است.
مقامات رژیم
اما مهمتر از عفو بین الملل ارقامی است که از طرف مقامات خود رژیم اعلام شده است. در این زمینه دو نفر عدد ورقم اعلام کرده اند یکی مرحوم آیت الله منتظری ودیگری رضا ملک.
آیت الله منتظری در نامه ای که در تاریخ 9 مرداد 1367 به خمینی نوشت چنین گفته است: « اعدام چند هزار نفر درظرف چند روز هم عکس العمل خوب ندارد ...». بنابراین صحبت از این است که در «چند روز» قتل «چند هزار نفر» صورت گرفته است. نکته قابل توجه اما این است که اگر به اصل نامه منتظری مراجعه شود روشن میشود که او ابتدا بجای کلمه «چند» کلمه «چندین» نوشته وبعد «ین» آن را خط زده است. معلوم میشود که در ذهن او این بوده که «چندین» هزار تن اعدام شده اند اما بعد بقول علما «احتیاط» کرده وآن را خط زده است. با یک مراجعه ساده به کتاب لغت روشن میشود که «چندین» بین ده تا بیست را شامل میشود در صورتیکه «چند» بین سه تا ده است. بنابراین در ذهن منتظری ابتدا تعداد افراد اعدام شده بسیار بیشتر از آن چیزی بوده است که دیگران گفته اند. تازه نوشته منتظری تنها به همان روزهای آغاز قتل عام برمیگردد در صورتیکه این جنایت حد اقل شش ماه جریان داشته است.
اما رضاملک یک مقام بالای وزارت اطلاعات است که بخاطر افشا کردن برخی جنایات رژیم دستگیر شده و سالهاست در زندان اوین (احتمالا بند 209 ) بسر میبرد.او در یک نوار ویدیویی که بصورت مخفی از زندان بخارج فرستاده, از اعدام 33700 زندانی سیاسی در چند روز سخن میگوید. او در این نوار که خطاب به بانکی مون دبیرکل سازمان ملل فرستاده چنین گفته است:
« جنایت این رژیم به حدی است که در طی چند شب در سال 67 بیش از 33700 (سی و سه هزار و هفتصد نفر) زندانیان دارای حکم ، پنج سال ، دوسال ، یکسال حکم داشتند اعدام و در گورهای دسته جمعی توسط کانتینرها و بولدزرها به خاک سپرده شدند.»
رضا ملک در همین نوار از وجود 192 گور دستجمعی نیز سخن میگوید.
اما فاکتهای دیگری نیز وجود دارد که نشاندهنده ابعاد قتل عام زندانیان سیاسی در سال 1367 است، از جمله:
گزارش سازمان ملل
گزارشگر اعدامها در کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل در گزارش سال 1989 خود میگوید:« در روزهای 14.15 و16 اوت سال 1988, اجساد 860 تن از [زندان] اوین به گورستان بهشت زهرا منتقل گردید. باید توجه داشت که عدد ذکر شده در این گزارش از یک زندان به یک گورستان در عرض سه روز است. این درحالی است که اساسا اعدام شدگان آن روزها را نه به گورستان بهشت زهرا بلکه به گورهای دستجمعی در قبرستان«خاوران» میبردند.
بسیاری از گزارشهایی که زندانیان باقیمانده از قتل عام نوشته اند نیز نشاندهنده استفاده از کامیونها وکانتینرهای پر از اجساد اعدام شدگان است که از اوین وزندانهای دیگر حمله میشده است.
اظهار نظرهای برخی ایرانیان که در این زمینه کار کرده اند
روزنامه های غربی
روزنامه لاکروا چاپ فرانسه در تاریخ 13 بهمن 1388 مقاله ای در مورد اعدامهای پس از قیام 1388 درج نمود و در آن از
درج نمود ودراین مورد چنین نوشت:
«اعدام همواره در ایران وسیله ای بوده که برای ارعاب مردم از آن استفاده میشده است، مانند اعدام جمعی کردها در مرداد 58 و اعدامهای دهه شصت در جریان جنگ ایران وعراق، وهمچنین در سال 1367 زمانی که رژیم اعدام 30000 تن از زندانیان سیاسی را سازماندهی که اغلب آنها اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران بودند...»
همچنین روزنامه تورونتو استار چاپ کانادا در تاریخ 15 شهریور 1383 در مقاله ای طولانی با عنوان «خاطراتی از یک قتل عام درایران» که حاوی یک جان بدر برده بااسم مستعار «پیمان» است، از قول او چنین نوشت: « در تابستان 1367، بیشتر دوستان مدرسه ای او، وهزاران تن دیگر مرد، زن وکودک، شاید تا حدود 30000 زندانی سیاسی، بصورت مخفیانه در زندانهای سراسر ایران قتل عام شدند...»
روزنامه انگلیسی ساندی تلگراف نیز در تاریخ 16 بهمن 1379 در مقاله ای در مورد این قتل عام بزرگ در تیتر خود چنین نوشت: « فتوای خمینی به کشته شدن 30000 تن در ایران انجامید»
نتیجه گیری
به این ترتیب میبینیم که هر چه زمان میگذرد وهرچه حقایق بیشتر روشن میشود ابعاد این جنایت بزرگ بیشتر روشن وروشنتر میشود و اعداد وارقام اعلام شده از سوی جریانات مختلف به عدد ورقمی که مقاومت ایران اعلام کرده است نزدیک میشود.
سنابرق زاهدی
16مرداد1391