کنفرانس مطبوعاتی استرون استیونسون رئیس هیأت رابطه با عراق در پارلمان اروپا
پیرامون تحولات مربوط به اشرف و لیبرتی ,اسکاتلند- 17اوت2012(27مرداد91)
فکر می کنم همه ما در این سالن به موضوع اشرف علاقمند هستیم و از سازمان مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مقاومت ایران حمایت می کنیم چرا که اعتقاد داریم رژیم ایران، رژیم ملایان، علی خامنه ای و احمدی نژاد، اینها یکی از خطرناکترین رژیمها و یکی از ستمگرترین رژیمها در جهان امروز هستند و این رژیمی است که در واقع امر نه تنها می تواند تمامی خاورمیانه را دستخوش بی ثباتی سازد بلکه می تواند یک تهدید برای صلح جهانی باشد ؛ با توسعه افسار گسیخته پروژه تسلیحات اتمی اش. و این سازمان مجاهدین خلق ایران بود که با ریسک کردن عظیم روی جان هوادارانشان در داخل ایران توانستند گزارشهای ارزشمندی را بدست بیاورند و علنی کنند در شرایطی که کسی خبر نداشت رژیم ایران در حال توسعه و تولید سلاح اتمی است. ولی علیرغم همه اینها آمریکاییها بر نگاه داشتن نام سازمان مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مقاومت ایران در لیست خود اصرار دارند. من 3 سال قبل در یک سخنرانی در واشینگتن این موضوع را متذکر شدم که حتی نلسون ماندلا 3 سال قبل که من در آمریکا بودم در لیست آنها قرار داشت. هنوز تا امروز حزب الله بنحو غیر قابل باوری اسمش در این لیست قرار ندارد. ولی اکنون دادگاههای فدرال آمریکا به هیلاری کلینتون و وزارت خارجه آمریکا تا اول اکتبر وقت داده اند که یا نام سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت را از این لیست خارج سازند یا دلایل حقوقی برای این ارائه بدهند که چرا می خواهند اسم آنها را در لیست نگه دارند. و دادگاه گفته است که در غیر اینصورت ما نام آنها را از لیست خارج خواهیم ساخت که این بی نظیر است و ... اینکه دادگاه ها در آمریکا این را به وزارت خارجه بگویند که ما این باصطلاح اطلاعات طبقه بندی شده و محرمانه را دیده ایم. و من این اطلاعات را دیده ام چون همان مدارک است که دادگاه های بریتانیا اصرار می کردند که علنی خواهند کرد زمانی که گفته می شد که هیچ دلیلی برای لیستگذاری وجود ندارد و قضات انگلیسی گفتند که این کاری غیر عقلانی است که دولت انگلیس اسم سازمان مجاهدین خلق را از ابتدا در لیست خود قرار داده است و قضات به پارلمان دستور دادند اسم آنها را از لیست خارج کنند. و متعاقبا این علنی شد که بخاطر تقاضای انگلیس بود که اتحادیه اروپا اسم سازمان مجاهدین خلق ایران را در لیست ای یو قرار داد و اتحادیه اروپا نیز مجبور شد این نامگذاری را لغو کند. و با لغو نامگذاری سازمان مجاهدین خلق ایران در سراسر اروپا اکنون، آمریکاییها اینطوری موضع گرفته اند و بر اساس همان مدارک باصطلاح محرمانه- که اکثر این مدارک را وقتی ما دیدیم اطلاعاتی بودند که توسط آژانسهای اطلاعاتی در تهران مهیا شده بودند- بر نامگذاری اصرار می کنند. و این چیز خیلی شگفت انگیزی بود و مدارکی هم که توسط دادگاه های بریتانیا علنی شد شامل یک متن 4 صفحه ای مکالمه تلفنی با من بود که یک نفر که مدعی بود از طرف وزارت خارجه است به دفتر من در بروکسل آمده و به من گفت که ما فکر نمی کنیم که این ایده خوبی باشد که شما به برلین رفته و در یک گردهمایی مجاهدین سخنرانی کنید. و من سوال کردم چرا این کار را نکنم؟ و وی گفت بخاطر اینکه آنها تروریست هستند و من گفتم برعکس من معتقدم که آنها قهرمان هستند و من کاملا قصدم این است که به برلین بروم و سوال کردم که من با چه کسی دارم صحبت می کنم و اسم خانم براون به من داده شد و یک شماره تلفن به من داده شد و زمانی که وی گوشی تلفن را قطع کرد من از اعضای دفترم خواستم که با وزارت خارجه تماس بگیرند و با این خانم صحبت کنند و البته وقتی دستیارانم تماس گرفتند روابط عمومی در وزارت خارجه گفت فردی به نام خانم براون نمی شناسند و آنجا کار نمی کند. و زمانی که دادگاهها در انگلستان متن پیاده شده این مکالمه را بعنوام مدرک علنی کردند و اینکه چه کسی به من زنگ زده بود، این خانم براون از ام آی 5 (سیستم جاسوسی انگلستان) بود. این سیستم های اطلاعاتی ما بود که داشتند به یک پارلمانتر منتخب می گفتند و دستور العمل می دادند که من چطور باید وظایفم را انجام دهم. این باور نکردنی است. و ابعادی اینچنینی از این قضیه است که تا همین امروز نیز من را در رابطه با این موضوع عصبانی می کند.
همانطوری که همه ما می دانیم این افراد وقتی ملایان داشتند اپوزیسیون در داخل ایران را سرکوب می کردند برای نجات از دست ملایان و به عراق رفتند و 26 سال پیش اشرف را تاسیس کردند و با تلاشهای عظیم و هزینه های عظیم آن را ساختند و اشرف را به یک شهر کوچک با بیمارستانها و مناطق مسکونی و امکانات تهیه غذا ، مغازه ها و کارخانه و کارگاه تبدیل کردند و شروع به تولید یکسری چیزها برای کسب درآمد در داخل عراق کردند تا بتوانند برای ادامه حضورشان در عراق خود را بلحاظ مالی تامین کنند. بعد از اشغال عراق توسط آمریکا، آنها توسط آمریکاییها از آنجا که یک بخش اپوزیسیون مسلح در آن زمان بودند، خلع سلاح شدند و آمریکاییها با تک تک این افراد در کمپ اشرف که 3500 نفر بودند و نیمی از آنها را زنان تشکیل می دادند مصاحبه کردند. از تک تک آنها مصاحبه بعمل آمد و در پایان این مصاحبه های گسترده توسط اف بی آی و اطلاعات مرکزی آمریکا به تمامی آنها یک نوع کارت هویت با عکس ساکنان توسط دستگاه نظامی آمریکا داده شد که در آن گفته می شد هیچگونه ارتباطی بین این افراد و تروریسم به هیچ وجه یافت نشده است و به آنها تضمین برای امنیت و سلامت شان تحت حفاظت آمریکایی ها در داخل عراق داده شد. البته آمریکاییها اکنون عراق را ترک کرده اند و با خودشان این قول و تعهداتی را که داده بودند، برده اند!
و نه تنها این کار را کرده اند بلکه دارند زیرآب تعهدشان را می زنند که البته این اهداف ملایان را بخوبی برآورده می کند چرا که ملایان سازمان مجاهدین خلق ایران را بعنوان اپوزیسیون اصلی خود میدانند . ملایان بعد از انتخابات تقلبی احمدی نژاد بعد از قیام سال 2009 بسیار عصبی شده و متشنج شده اند و بشدت نگران وضعیت خودشان هستند چرا که آخرین متحد آنها بشار اسد امیدواریم که در آخرین روزهای خودش در قدرت در سوریه باشد و حالا تنها 25 درصد کشور را تحت تسلط خودش دارد. این بزرگترین متحد ملایان بوده و الان آنها بشدت نگران و عصبی هستند که این متحدشان را دارند از دست می دهند و حالا از نوری مالکی نخست وزیر عراق بعنوان دست نشانده خودشان می خواهند که نفوذ آنها را به داخل عراق گسترش دهد و مالکی که انتخابات را به ایاد علاوی با اختلاف دو کرسی باخت به تهران زنگ زده و آنها مقتدی صدر را که البته از مالکی متنفر است مجبور کردند به ائتلاف با مالکی بپیوندد. آنها کردها و باندازه کافی حامیانی را جمع کردند تا به مالکی یک اکثریت بسیار ضعیف و ناچیز اهدا کنند که مجددا دولت را تشکیل بدهد و نخست وزیر بشود و وی ادامه این سمت را تماما به رژیم تهران مدیون و بدهکار است. و تا زمانی که وضعیت بدین منوال است هر بار که مالکی به تهران میرود به وی گفته می شود علیه سازمان مجاهدین خلق دست به عمل بزند. وی در ماه آوریل امسال به تهران رفت و با رهبر رژیم علی خامنه ای ملاقات کرد که به مالکی گفت شما چهار اقدام و دست آورد فوق العاده داشته اید که هیچگاه فراموش نخواهد شد. اولا شما آمریکاییها را از سرزمین خود اخراج کردید، ثانیا شما در پروسه بیرون راندن مجاهدین از کمپ اشرف هستید، ثالثا شما عناصر سنی بعثی در داخل دولت خود بطور خاص معاون رئیس جمهور منتخب خود هاشمی را که اکنون برای حفظ جان خود فرار کرده... را سرکوب کرده اید و رابعا حمایت شما از بشار اسد و این ها چهار دستاورد محقق شده از نظر علی خامنه ای است . و این اوج رسوایی است که یک نفر این حرفها را علنی بزند و اینطور با« افتخار» آن را اعلام کند.
حالا بگذارید من یک نمونه را به شما بگویم و اینکه نوری مالکی چطور کار می کند. در راس برنامه وی هر بار که او به تهران می رود این است که از او سوال می کنند که در رابطه با اشرف داری چه کار می کنی؟ و به این دلیل است که دو قتل عام علیه اشرف صورت گرفت.
بر این اساس بود که ما به دولت عراق گفتیم که ما با یک تیم از طرف سازمان ملل خواهیم آمد، با یک تیم ناظر از طرف سازمان ملل که اوضاع را مانیتور خواهد کرد که همه چیز بصورت درست و امن انجام شود و ما با این افراد مصاحبه کرده و آنها را به کشورهای امن منتقل خواهیم کرد و مشکل اشرف شما حل خواهد شد ولی مالکی گفت نه شما نمی توانید. شما نمی توانید با هیچیک از این افراد در اشرف مصاحبه کنید و ما گفتیم باشد اشکالی ندارد ما آنها را به بیرون درب اشرف برده و خارج از اشرف با آنها مصاحبه خواهیم کرد ولی او گفت نه شما همه آنها را به یک کمپ دیگر بصورت کامل منتقل خواهید کرد. و آنگاه آمریکاییها هم گفتند ما با این موافق هستیم. ما تعدادی پایگاه های نظامی قدیمی در صحراها داریم که می توانیم این افراد را به آنجا منتقل کنیم. وقتی ما به این پایگاه های نظامی سابق نگاه کردیم آنها کاملا غیر قابل استفاده بودند. انگیزه آنها این بود که آنها را در فاصله پروسه انتقال به کمپ لیبرتی عذاب داده و مورد تهدید قرار دهند و به آنها زور بگویند و اجحاف کنند. تا آنها را به نقطه ای برسانند که بگویند دیگر خسته شدیم و فقط ما را به ایران برگردانید و این البته چیزی بود که ملایان بدنبالش بودند و طلب می کردند و این موقعیت ایده آل برای آنها بود.
ولی بعد ما انتخاب نماینده ویژه سازمان ملل را داشتیم. مارتین کوبلر بعنوان نماینده ویژه سازمان ملل در عراق برگزیده شد. و موضوع کلیدی او این قرار بود باشد که این بود که این 3200 نفر که در کمپ اشرف هستند بصورت امن به کمپ لیبرتی، این کمپ عظیم 40 هزار هکتاری منتقل شوند، توسط کمیساریای عالی پناهندگی با آنها مصاحبه شود و بعد به کشورهای دوست منتقل شوند. هیلاری کلینتون نیز سفیر دن فرید را بعنوان نماینده ویژه برای اشرف برای برخورد با این مشکل انتخاب کرد. حتی در اروپا کاترین اشتون یک نماینده ویژه انتخاب کرد که فقط 6 هفته بر سر کار بود و بعد کنار رفت. بنا بر این یک جنبش جهانی برای به رسمیت شناختن این موضوع و جلوگیری کردن از هر گونه خشونت و خونریزی ایجاد شد.
ولی خیلی سریع من به این حقیقت دست پیدا کردم که این حرکت از کمپ اشرف به کمپ لیبرتی که توسط دولت عراق پیشنهاد شده است یک تقلب و فریب بوده است. آنها قرار نیست به کمپی با مساحت 40 هزار هکتار منتقل شوند. در واقع به آنها فقط نیم کیلومتر مربع اختصاص داده خواهد شد که دورتادور آن را حصارهای بزرگ و سیاج کشیده اند. و چندین لایه نیز گاردهای نظامی گذاشته اند و ایستگاه های پلیس در داخل کمپ بدون هیچگونه وصل به شبکه آب بغداد، بدون وجود ژنراتورهای لازم و مکفی برای برق مورد نیاز – ژنراتورهایی که به آنها تعلق گرفت و از نیروهای آمریکایی به جا مانده بود در وضعیت داغان و وخیم، از کار افتاده و بسیاری از آنها 12 سال عمر کرده و کاملا غیر مناسب بودند- و بنگالهایی که قرار بود در آنها سکنی داده شوند نیز در وضعیت کاملا داغان و از دور خارج شده بودند. سطح این کمپ نیم کیلومتر مربعی تماما شن و سنگریزه بود که افراد دارای نقص عضو قادر به راه رفتن روی آن نخواهند بود. و زمانی که ما متوجه این مساله شده و به سفیر فرید و مارتین کوبلر فرستاده ویژه سازمان ملل اعتراض کردیم، به ما گفته شد که مارتین کوبلر با یک تیم از بغداد برای دیدار من و تعدادی دیگر از همکارانم که به این موضوع اعتراض کرده بودیم به دفترم در بروکسل می آید. و وی با خودش یک آلبوم از عکس های زیبا از کمپ لیبرتی آورد. و در هر کدام از این عکس های زیبا وی قسمت های داخلی این بنگالها را نشان می داد با تخت های خوب و قفسه ها و شرایط خیلی خوب و یک سالن غذاخوری زیبا با امکانات پخت و پز خوب و درختها و گیاهان و محوطه های سبز و با نشان دادن صفحات پی در پی این تصاویر اغراق شده زیبا به من این را القا کرد که مدرسه ای که من در آنجا درس خواندم وضعیتش از اینجا بدتر بود و یکی از همکاران من که دوران خدمت خود را در ارتش اسپانیا گذرانده بود گفت که کمپ های نظامی او که او در آنها بود از این وضعیتشان بدتر بود و ما با خانم رجوی در پاریس تماس گرفتیم و به ایشان گفتیم واقعا ما هیچ دلیل موجهی نمی بینیم که بر اساس آن اعتراض کنیم که اولین گروه 600 نفره از اشرف به لیبرتی نروند. و بنظر همه چیز کاملا خوب می رسد.
آقایان و خانمها، به ما متعاقبا توسط فردی که قبلا با سازمان ملل کار می کرده و بعد از سالها که بعنوان یک مقام بالا در سازمان ملل کار کرده است از کارش و حرفه اش بخاطر انزجار و تنفر از چیزی که الان می خواهم به شما بگویم کناره گیری کرده است، گفته شد که برای یک هفته مارتین کوبلر نماینده ویژه سازمان ملل و تمام تیم او در بغداد داشتند روی این عکسها از طریق فتوشاپ کار می کردند. وی گفت که وقتی عکسها را بعد از اینکه روی آنها کار می کردیم روزهای پی در پی نزد او می بردیم او می گفت نه هنوز یکسری گرد و غبار روی این قسمت می بینید و این را از بین ببرید و این محوطه در عکس هنوز رنگش قهوه ای است در حالی که باید محوطه سبز باشد. آنها بصورت تقلبی روی این عکس ها با فتوشاپ کار کردند و آنها را به پارلمان اروپا آوردند که ما را فریب بدهند. و من احساس گناه می کنم که اینطور قانع شده و گول خوردم و توسط این فریبکاری فریب داده شدم. من احساس گناه می کنم که من مغلوب این موضوع شده و به خانم رجوی گفتم که به مقاومتشان خاتمه دهند و 600 نفر را به محلی که چیزی بیشتر از یک زندان نبود منتقل کنند. و زمانی که انتقال اولین گروه مورد توافق قرار گرفت آزار و اذیت بطور واقعی شروع شد. حدود 24 ساعت تقریبا طول کشید که این افراد بصورت کامل بازرسی بشوند و هر قلم جنسی را هم که می خواستند با خودشان ببرند را باز کردند و یا خالی کردند و بارها و بارها بازرسی کردند تا اینکه سرانجام اجازه بردن آنها به کمپ لیبرتی را بدهند. آنها را از بردن صندلی های متعلق به افراد دارای نقص عضو و داروهای شخصی و سایر لوازم شخصی شان محروم کردند. به آنها گفته می شود که نمی توانند با هزینه خودشان سایبان هایی را برای حفاظت آنها در مقابل حرارت گرما بسازند، در حالی که در این فصل سال آفتاب سوزانی در آنجا وجود دارد، به آنها گفته شده است که نمی توانند مسیر عبور برای افراد معلول روی صندلی های چرخدار و افرادی که پای خود را از دست داده اند و از عصا استفاده می کنند و باید از محل سکونت خود به سالن غذاخوری بروند، درست کنند. سراسر این کمپ در وضعیت داغان و وخیم قرار دارد. ژنراتورها مرتب از کار می افتند و سیستم فاضلاب از همان روز اول لوله هایشان ترکیده و محیط کمپ از فاضلاب پر شده است. آنها از همان روز اول از 6 ماه قبل که به آنجا منتقل شدند گفتند که با هزینه های خودشان می توانند کمپ لیبرتی را به شبکه آب بغداد وصل کنند. و دولت عراق مستمرا گفته است که آنها اجازه این کار را خواهند داد و بصورت سیستماتیک و مستمر با گذاشتن موانع جلوی انجام این کار را گرفته اند. و هنوز بعد از 6 ماه این یکی از شرایطی است که ما خواهان برآورده شدن آن هستیم. یکی از اشرفی ها تحت خستگی مافوق طاقت و دراثر تنش و فشار بعد از اینکه به کمپ لیبرتی رسید دچار حمله قلبی شد و جان سپرد. و الان بعد از 150 روز که از مرگ او می گذرد هنوز جسد او توسط عراقی ها تحویل داده نشده است. و آن را به خانواده اش تحویل نداده اند نه تنها با نقض تمامی قوانین حقوق بشری بلکه حتی بر اساس ابتدایی ترین اصول و موازین اسلامی این کار را کرده اند. و این مطلقا نفرت آور است. و این نحوه رفتار بیانگر شیوه ای است که عراقی ها دارند با این موضوع برخورد می کنند.
و یکی از بدترین توهینها و آزار و اذیت ها انتخاب سرهنگ صادق بعنوان فرمانده نظامی مسئول در کمپ لیبرتی بود و او یکی از افسران فرمانده کلیدی در دو قتل عام بود که منجر به کشته شدن 49 نفر در کمپ اشرف شد و دولت عراق با انتخاب وی بعنوان فرمانده کمپ لیبرتی دست به یک عمل انزجار برانگیز زد و او کسی است که زندگی را برای آنها بصورت یک وضعیت غیرقابل تحمل بصورت روزانه در آورده است. شقاوت اخیر او این بود که وقتی کامیونهایی با مواد غذایی در گرمای هوای 55 درجه وارد کمپ لیبرتی شدند وی درست وقتی آنها از دروازه رد شدند فرمان داد که آنها را متوقف کنند و در حالی که قبل از اینکه وارد کمپ لیبرتی شوند از 6 مرحله بازرسی شامل بازرسی توسط سگ های ویژه، دستگاه های دتکتور و چک های پلیسی چک شده اند، حالا بعد از همه این مراحل صادق این کامیونها را در ورود به لیبرتی متوقف می کند و به ساکنان غیر مسلح گفته می شود که اجناس این کامیونها را با دست خالی کنند و این یعنی خالی کردن شاید 20 تن مواد غذایی در کامیونها و چون به آنها اجازه داده نشده است که لیفتراک هایشان را از کمپ اشرف با خودشان بیاورند و این نیز یکی از نگرانی های ادامه دار بوده است ولی به آنها اجازه داده نشده که لیفتراک هایشان را با خود بیاورند و آنها مجبورند که تمامی محتویات را شامل کیسه های برنج و مواد غذایی در گرما تخلیه کنند و بعد این مواد را برای 6 الی 7 ساعت روی زمین می گذارند بماند قبل از اینکه صادق بازرس و گاردها را برای بازرسی و چک کردن این مواد که خدا می داند برای چه چیزی چک می کنند، بفرستد و بعد از این مدت مواد غذایی تلف شده و فاسد می شود و بعد وی به ساکنان اجازه نمی دهد که دوباره کامیونها را پر کنند و به محلی که خاص تخلیه اجناس است ببرند و وی تنها اجازه می دهد که این مواد غذایی را در صندوق عقب یکی یا دو خودروی شخصی که به آنها اجازه داده شده از اشرف با خود به لیبرتی ببرند حمل کنند. این شیوه های تحت فشار قرار دادن، مورد اذیت و آزار قرار دادن و اهانت و زورگویی به این افراد است که آنها را مجبور می کنند در آفتاب سوزان این کارهای سخت کار اجباری را انجام دهند در حالی که آنها فاسد شدن مواد غذایی ای که آنها خودشان هزینه اش را پرداخته اند در درجه حرارت بالا از بین می رود را نظاره می کنند.
بنا بر این وقتی شما علل اینکه ما درگیر این موضوع هستیم را می بینید این است که مارتین کوبلر این یادداشت تفاهم را با دولت عراق بدون توافق ساکنان اشرف و بدون توافق من و سایر همکارانم در پارلمان اروپا امضا کرد و این یادداشت تفاهمی که کوبلر بصورت مکرر راجع به آن تضمین داده است که با این افراد بصورت کاملا انسانی برخورد خواهد شد و کلمه به کلمه اش توسط دولت عراق در روزهای پی در پی نقض شده است و مورد چالش قرار گرفته است.
من روزانه گزارشهایی را که احتمالا خیلی از شماها نیز دریافت می کنید، راجع به آن چه که در کمپ لیبرتی اتفاق می افتد دریافت می کنم. و شما می توانید این را روزانه ببینید که چطور عناصر اولیه یادداشت تفاهم نقض می شود و حالا هیچ جای سوالی نیست که چرا 2000 نفری که در این شرایط شبه زندان در حبس و بازداشت به سر می برند، در شرایطی که حق تحرک و آزادی رفت و آمد ندارند و نمی توانند کمپ لیبرتی را ترک کنند و به آنها اجازه دیدن اعضای خانواده شان را که نمی توانند به کمپ لیبرتی بروند نمی دهند و به آنها اجازه دیدار سیاستمدارانی نظیر من را نمی دهند و حتی به وکلایشان با نقض شرم آور ابتدایی ترین موازین استاتوی پناهندگی اجازه دیدار به موکلین شان را نمی دهند.
این افراد نمایندگان شجاع اصلی ترین اپوزیسیون بر علیه خطرناک ترین رژیم عصر حاضر هستند و من فکر می کنم که آنها سزاوار حمایت و کمک ما هستند و زمان آن فرا رسیده است که آمریکاییها و سازمان ملل کمی شجاعت بخرج داده و جلوی نوری المالکی بایستند و به او بگویند که رفتار او در گذشته و رفتار وی در حال حاضر کاملا غیر قابل قبول است و به او بگویند که دیگر از حمایت ما و سرمایه گذاری توسط غرب در صورتی که شروع به رفتار درست نکند و به تعهداتی که در یادداشت تفاهمی که با سازمان ملل امضا کرده است متعهد نماند، برخوردار نخواهد شد. و به او بگویند که احترام واقعی و کامل و با وقار نسبت به این افراد داشته باشد .
از شما متشکرم.