کنفرانس در واشینگتن: سیاست ایالات متحده و مقاومت ایران, تعهدات آمریکا در قبال مجاهدان اشرفی ( قسمت اول)

  

 

د رروز 25 اوت ( 4 شهریور 1391) کنفرانسی در واشینگتن تحت عنوان « رژیم ایران،ضربه پذیر در داخل- تروریزم درخارج» برگزار گردید ،دراین کنفرانس تعدادی ازشخصیت های و سیاستمداران آمریکایی پیرامون تعهدات ایالت متحده آمریکا در قبال مجاهدین اشرف به بحث و بررسی پرداختند.

 

سخنرانی افتتاحیه پاتریک کندی و پیام جیمز جونز

از همه شما بسیار بسیار متشکرم. باعث افتخار است که مجددا در کنار شما  هستم در رابطه با یک موضوع مهم که خبرهای مربوط به آن همه روزه در میان است و در صدر نگرانی های همه است، یعنی سرنوشت و امنیت جهان ما. و برای آن دسته از شما که برای یک آرمان بشردوستانه مبارزه میکنید، یعنی برای ساکنان اشرف و لیبرتی، این موضوع همیشه در صدر فعالیت های شما بوده است.
امروز ما از یک گروه بسیار برجسته از سخنرانان برخورداریم و در رابطه با بسیاری از زوایای مبارزه برای ادامه فشار وارد کردن در مورد این موضوعات صحبت خواهیم کرد.
اما یک پیام اصلی وجود دارد که بسیاری از موضوعاتی را که ما امروز به آنها خواهیم پرداخت را در بر میگیرد. پیام این است که موضوعات پیش رو چه در چارچوب مسائل امنیت ملی و چه در چارچوب مسائل بشردوستانه یا مباحث استراتژیک، راه حل بطور عام یکی است، یعنی پاسخ واحدی که به نگرانی های بشردوستانه حضار دراین جا و  به نگرانیهای سیاسی و استراتژیک و همچنین به  مسائل امنیت ملی که همه در رابطه با آن حساسیت دارند پاسخ خواهد داد. راه حل عبارت از این است که لیستگذاری سازمان مجاهدین خلق ایران لغو شود تا این سازمان بتواند رسالت استراتژیکی خود یعنی سرنگونی ملایان حاکم در ایران را محقق سازد .
برخی از سخنرانان در اینجا در رابطه با بعد سیاسی این موضوع سخن خواهند گفت. برخی دیگر به موضوعات امنیتی و سایرین به مسائل انسانی خواهند پرداخت.
اجازه بدهید امروز با مبحث امنیت ملی آغاز کنیم. و در این رابطه، مایلم نامه ای را از طرف ژنرال جیمز جونز که مشاور امنیت ملی رئیس جمهور اوباما، و فرمانده شورایعالی فرماندهی ائتلاف در اروپا، و فرمانده نیروهای دریایی بوده است، برای شما قرائت کنم.
نظرات او نظرات بسیاری از کسانی را که شما امروز سخنان آنها را خواهید شنید و یا در گذشته شنیده اید نمایندگی میکند. از دید او موضوع لغو لیستگذاری سازمان مجاهدین خلق ایران علاوه بر اینکه یک نگرانی بشردوستانه است یک موضوع امنیت ملی نیز هست.
او در پیام خود چنین میگوید:
«من بار دیگر به همکاران خود می پیوندم تا سرخوردگی و ناراحتی خود را در رابطه با عملکرد گمراه کننده دولت عراق پس از برانگیختگی جهانی و محکومیت بین المللی نسبت به رفتار آن با ساکنان اشرف و انتقال آنها به کمپ لیبرتی بیان کنم.
از زمانیکه نیروهای مسلح عراقی در آوریل سال 2011 به طور غیرموجه به کمپ اشرف یورش بردند، و این اقدام منجر به کشته و مجروح شدن مردان، زنان و جوانان غیرمسلح شد، دولت عراق به طور فزاینده یی خود را این طور نمایان کرده که نه تنها نسبت به فداکاریهای آمریکا و متحدانش برای آوردن آزادی و امید و  برای بهبود زندگی مردم عراق قدرشناس نیست، بلکه بطور فزاینده یی نشان داده است یک همدست فرمانبردار و مستمر برای رژیم ایران است.
مهم است که کردار دولت عراق با بروز ماهیت واقعی آن افشا شود؛ یعنی دولت سرسپرده و وابسته به مقاصد رژیم ایران. بهترین مصداق این امر رفتار بیرحمانه و سنگدلانه آن نسبت به ساکنان اشرف و لیبرتی است.
به رغم تلاشهای بسیاری از افراد و سازمانها در سراسر جهان برای جلب توجه به رنج چندهزار نفری که در قلب این موضوع هستند، پیشرفت در قبال مسئله ای که به ظاهر راه حل نسبتا ساده ای دارد در هر مرحله توسط دولتی سد شده  است که به وضوح این ممانعت  را به نفع خود می بیند. زمان آن فرا رسیده است که به این بازی بیرحمانه موش و گربه پایان داده شود و خشم جامعه جهانی از سوی دولت عراق و رژیم ایران احساس شود.
آمریکا سعی کرده است که نقش سازنده ای را در حل کردن این موضوع ایفا کند اما موفقیت تا بحال به رغم تلاشهای روزمره چند تن از رابط ها محدود بوده است. اخیرا یک مقام ارشد سازمان ملل  گواهی داد که در گزارشهای سازمان ملل در رابطه با شرایط کمپ لیبرتی عامدانه اغراق شده است و این گزارشها بازتاب دهنده یک واقعیت بسا بدتر،  نبوده اند.
کار صحیح و بشردوستانه برای آمریکا این است که لیستگذاری مجاهدین را  که  راهبند ساکنان اشرف و کمپ لیبرتی است لغو  کند و در اسرع وقت پیش گام طرح استقرار  در کشورهای ثالث بشود . سوم اینکه سازمان ملل باید تلاشهایی را از سر بگیرد تا چنانکه مورد انتظار است در رابطه با این مسائل عمل کند. و بالا خره آمریکا و متحدان هم‌نظر آن باید هرآنچه را که لازم است انجام دهند تا رفتاروحشیانه دولت عراق در این زمنیه تغییر یابد-جیمز جونز».
خب، سخنران اول جلسه امروز یکی از حامیان جدی در این تلاش ها بوده است، چون دادستان کل مایکل موکیزی، وزیرپیشین دادگستری آمریکا، کسی است که در حیطه حقوق سررشته دارد. او اولین مسئول  اعمال قانون در کشور ما بوده است.
او نشان خواهد داد که چگونه قانون میتواند در نهایت منجر به رفتار شایستة کرامت انسانی و بشردوستانه با ساکنان لیبرتی و اشرف شود، چیزی که همه حضار برای آن مبارزه میکنید.
بنابراین اجازه بدهید او را معرفی کنم و در عین حال اشاره داشته باشم که او نقش کلیدی در این داشت که دادگاه فدرال آمریکا در اینجا در ناحیه کلمبیا حکم بدهد که وزارت خارجه آمریکا باید لیستگذاری مجاهدین را لغو کند؛ چنانچه نتواند دلایل جدیدی را برای نگهداشتن نام مجاهدین در لیست ارائه کند.
و به سبب دخالت قانونی او بود که اکنون مهلت اول اکتبر در برابر ماست که طبق آن وزارت خارجه باید سیاست رسمی خود را در رابطه با نامگذاری مجاهدین در لیست این وزارتخانه  را تغییر دهد.
لطفا از  وزیر پیشین دادگستری آمریکا مایکل موکیزی استقبال کنید.

مایکل موکیزی وزیر دادگستری آمریکا 2007 - 2009

من میخواهم از پاتریک کندی تشکر کنم، کسی که من او  نه تنها یک دوست بسیار خوب برای شخص خودم میدانم،  بلکه همچنین او را به عنوان یک دوست عالی برای تمام انسانهای آزاد در همه جا میدانم، چراکه او یکی از نمایندگان بهترین سنتها در عرصه سیاست آمریکاست.
متشکرم پاتریک، از تو متشکرم که در اینجا حضور داری و معرف من بودی.
همانطور که میدانیم نزدیک به دو هزار تن از ساکنان اشرف به لیبرتی منتقل شده اند و حدود 1200 تن از آنها هنوز در اشرف هستند. برنامه هایی برای انتقال گروههای دیگر در شُرُف اجراست. به نظر میرسد ارتش عراق که ظاهرا مسئول حفظ امنیت ساکنان بود اکنون بسیج  مستمری را پیش گرفته برای اذیت و آزار آنها در راستای طرحی که به نظر میرسد هدفش برانگیختن پاسخی از سوی ساکنان است تا سپس به عنوان بهانه ای برای اعمال خشونت بیشتر توسط نیروهای عراقی مورد استفاده قرار گیرد. ساکنان اشرف در مقابل این بسیج سعه صدر چشمگیری را از خود نشان داده اند.
در یک رویداد اخیر، اگرچه دولت عراق اجازه داد وسائل تصفیه آب که در واقع توسط خود ساکنان خریداری شده بود به کمپ وارد شود، اما مکررا از ورود شن و ماسه که مواد مورد نیاز برای تصفیه آب است ممانعت کردند تا این وسائل مورد استفاده قرار نگیرد و هیچ توضیحی جز بیرحمی محض و بیجا برای این کار وجود ندارد.
صرفنظر از این، ساکنان ابتکار عمل را بدست گرفتند و اعلام کردند که به رغم عملکرد شرم آور مقامات عراقی، 400 تن دیگر از ساکنان کمپ اشرف به سوی کمپ لیبرتی حرکت خواهند کرد و تلاشهایی برای آماده سازی این انتقال هم اکنون در جریان است.
اما حتی همین توافق برای انجام آنچه وزارت خارجه آمریکا و دولت عراق ادعا کرده اند که مورد نظرشان است با وقت کشی و مانع تراشی مواجه شده است. دولت عراق، ظاهرا بدون هیچ انتقادی از سوی آمریکا، جواب مثبت را رد کرده است.
نیروهای دولت عراق در بازرسی ساکنان و اموال آنها تاخیر ایجاد کرده اند تا جریان انتقال به تاخیر بیافتد.
واقعا وقت آن رسیده که به چنین نمایشها و رفتاری پایان داده شود.
شاید به یاد داشته باشید که در جریان پاسخگویی در کنگره در (فوریه) گذشته، وزیر کلینتون به این اشاره کرد که همکاری سازمان مجاهدین در پروسه انتقال از اشرف به کمپ لیبرتی عاملی خواهد بود در تصمیمگیری او پیرامون اینکه آیا نام مجاهدین از لیست حذف خواهد شد یا خیر.
این حرف،  هم در آن زمان و هم حالا بی تعارف کاملا غیرقانونی است. چون هیچ ربطی به موازین حقوقی ندارد. و وزارت خارجه مکررا در این رابطه مورد چالش قرار گرفته است.
و من سعی کردم چیزی پیدا کنم که بتوانم نکته مثبتی را در جریان نحوة پاسخگویی وزارت خارجه در این زمینه بازگو کنم و فکر میکنم بالاخره موفق به یافتن آن شده ام. نکته اینجاست که وقتی آنها نمیتوانند در راستای بهترین سنتهای آمریکا کار کنند، خیلی بد عمل میکنند. این مثبت ترین نکته یی است که میتوان گفت! بنابراین آنها اخیرا این ایده را درز داده اند که توجیه حقوقی بستن کمپ اشرف این است که این کمپ به عنوان مکانی برای آموزشهای شبه نظامی که بیان نشده چه بوده اند مورد استفاده قرار گرفته و بنابراین ما باید کمپ اشرف را ببندیم. چون مکانی است که آموزشهای شبه نظامی در آن جریان داشته است. حال، البته که وزارت خارجه سابقا چنین ادعایی نداشت و دلیلش هم روشن است. چون هیچ مبنایی برای این ادعا وجود ندارد. این ادعا از خیلی جهات مزخرف است. به قدری که آدم نمیداند از کجا شروع کند.
میتوان از اینجا شروع کرد که ساکنان اشرف از زمانی که تسلیحات خود را در سال 2003 و در جریان اشغال عراق توسط آمریکا در ازای وعده حفاظت تحت کنوانسیون ژنو تحویل دادند دسترسی به اسلحه نداشته اند. به این نکته این حقیقت را اضافه کنید که در دو مورد ساکنان کمپ اشرف در معرض قتل عام توسط نیروهای عراقی قرار گرفتند اند و ما ویدئوهایی را مشاهده کرده ایم که نشان میدهد آنها حتی مقابله هم نکردند.
و در نهایت، باقی ساکنانی که در اشرف مانده اند چه مانور و یا آموزش شبه نظامی میتوانند اجرا کنند؟ اکثر آنها که البته به لیبرتی منتقل شده اند.
و همانطور که دقایقی پیش گفتم، باید به این قضیه پایان داده شود. ادامه نامگذاری سازمان مجاهدین خلق مانع اصلی برای استقرار آنها درکشورهای ثالث است و مجاهدین همه آنچه را که در توان داشته انجام داده تا حتی با تقاضای بی ربط بستن اشرف همکاری کند. دیگر بس است.
و زمانی بهتر از این برای لغو لیستگذاری نمیتوان یافت. مذاکرات اتمی با رژیم ایران هیچ نتیجه ای نداشته است.
همه گزارشها حکایت از آن دارد که رژیم ایران فعالیت های خود برای کسب تسلیحات اتمی را ادامه میدهد و به آنها شدت بخشیده است. خطر از بین رفتن هیچ حسن نیتی در لغو لیست‌گذاری وجود ندارد چون اصلا از ابتدا حسن نیتی در کار نبوده است.
در طرف دیگر، ملایان حاکم بر ایران با این امکان واقعی مواجهند که متحد اصلی خود در خاورمیانه یعنی رژیم  وحشی بشار اسد در سوریه در معرض سرنگونی حتمی است. این، زمانی ایده آل برای دولت آمریکا خواهد بود تا  کار درست را انجام دهد و لیست گذاری مجاهدین را لغو کند که همواره سئوال برانگیز بوده و به ویژه الان بالکل غیرموجه است. تا بدینوسیله ساکنان اشرف و اعضای مجاهدین بتوانند آزاد باشند تا بتوانند آنچه را که همواره خواهان تحقق آن بوده اند انجام دهند، یعنی تغییر رژیم در ایران.
من در نوبت های قبلی، چه بطور شفاهی و چه بطور مکتوب، درنگ نکرده ام که از رهبران مجاهدین و ساکنان اشرف و لیبرتی تقاضا کنم حتی صبر و تحمل بیشتری را در مقابل اقدامات تحریک آمیز و بی عدالتی هایی که متحل آنها شده اند نشان دهند تا مشخص شود که آنها هر کاری را  که توانسته اند برای لغو نامگذاری انجام داده اند حتی با علم براینکه اصلا استاندارد مورد نظر وزارت خارجه بی ربط است.
اما امروز هنگامیکه آنها تابحال جان خود را باز هم در معرض خطر قرار داده اند تا انتقال گروه دیگری را محقق کنند و تلاششان سد شده است، دیگر زمان آن نیست که از ساکنان تقاضای گذشت بیشتر شود. بلکه وقت آن است که به وزارت خارجه فشار آورده شود تا آنچه عقل سلیم میگوید را  انجام دهد.
فیلسوف قرن هجدهم ادموند برک گفته است برای پیروزی شر تمام آنچه لازم است این است که افراد نیک سیرت دست روی دست بگذارند و هیچ کاری نکنند. ما به اینجا آمده ایم تا بگوییم که امروز افرادی که چه در اینجا حضور دارند و چه ندارند، قصد دست روی دست گذاشتن و بی عملی ندارند. حرفهای ما شنیده شده و در آینده هم شنیده خواهد شد تا زمانیکه ساکنان اشرف و سایر اعضای مجاهدین آزاد باشند تا به هم میهنان خود یاری رسانند تا رژیم فعلی را ساقط کنند و کشور خود را تبدیل به تمدن درخشانی کنند که در گذشته وجود داشت.
از شما بسیار متشکرم.

پاتریک کندی:

ما همچنین یک مقام بسیار بسیار برجسته دمکرات را در میان خود داریم، که دوست خوب رئیس جمهور آمریکاست، فرماندار پیشین ایالت کلورادو که میزبان نامزدی سناتور باراک اوباما به عنوان رئیس جمهور آمریکا بود. او بعنوان دادستان سابق مسائل حقوقی این قضیه را هم درک میکند و میتواند درباره موضوعات قانونی صحبت کند

بیل ریتر فرماندار ایالت کلرادو2007-2011

من شاید امروز با تجربیات متفاوتی به اینجا می آیم چون سخنرانان دیگر افرادی هستند که در همین واشنگتن و در خارج از آمریکا تجربیات عظیمی کسب کرده اند. تجربیات زیاد در حوزه های امنیت ملی، فعالیت در کنگره در سطح سنا و مجلس نمایندگان.
من فرماندار ایالتی در غرب آمریکا بودم اما فکر میکنم آنچه مهم است که شما از من بشنوید و آنچه امیدوارم بتوانم شما را در باور به آن تشویق کنم این است که مردم آمریکا اهمیت زیادی برای شما و مبارزه و اراده شما برای مبارزه قائلند.
من دادستان و فرماندار بوده ام. من بعنوان دادستان در رابطه با نظام عدالتی در آمریکا و به طور عام در رابطه با موضوعات مربوط به عدالت و مفهوم آن بسیار فکر و تامل کرده ام. و منظور ما از مفاهیم نتیجه عادلانه و رفتار عادلانه ارتقای ماهیت و  گوهر انسانی است. منظور این است که با افراد باید طوری رفتار شود که مشوق بروز کیفیت های بهتر و متفاوتی در زندگی باشد.
زمانی یک شعار در ورودی دفتر یکی از روزنامه ها وجود داشت که میگفت : «ای عدالت! آنگاه که از تمام مکان های دیگر رانده شدی، باشد که نزد ما سکنا گزینی».
و بعنوان یک آمریکایی من فکر میکردم که این شعار چیزی است که در قوانین و قانون اساسی ما حک شده است و ما تا حدی پرچمدار این نیت در جهان بودیم که باید از عدالت پیروی کرد و این را در قوانین و موازین عملکرد خود در حیطه قانونی، چه از نوع مدنی و چه جنایی، جاری کردیم. یعنی نیت و میل به پیروی از عدالت وجود دارد.
وقتی ما به رژیم ایران نگاه میکنیم، می فهمیم که از دید ما و شما، عدالت در سطح بسیار ناچیزی است. و در واقع، این رژیم شاید مهمترین عامل بی ثباتی در خاورمیانه و حتی جهان باشد؛ هرگاه که موضوع جستجو برای یک زندگی بهتر، به دور از بی ثباتی و توام با صلح، در میان باشد.
بنابراین رژیم ایران باید تغییر کند. و شما این را بهتر از همه آمریکاییها درک میکنید. اما ماهم به آن باور داریم چون اساسا به عدالت باور داریم. شما میدانید که موضوع تغییر رژیم در نهایت مربوط به برقراری عدالت است.
حال هم من و هم سایر سخنرانان درک میکنیم که صرفنظر از تجربیاتمان تغییر یک رژیم بسیار پیچیده و دشوار است. ما ضرورت آن را بعنوان یک امر عدالت جویانه را درک میکنیم. اما همچنین میدانیم که چقدر بغرنج است و چه تصمیمات سختی باید توسط تصمیم گیرندگان این کشور و سایر نقاط جهان گرفته شوند. ما به نبرد شما ایمان داریم. ایمان داریم که یک نبرد عادلانه است.
اما از نقطه نظر عدالت و پس از مطالعه و شنیدن و مشاهده در رابطه با این قضایا، برای من آنچه که دشوار نیست موضوع لغو لیست‌گذاری سازمان مجاهدین خلق ایران است.
از نقطه نظر عدالت به نظر من اینطور می آید که تنها کاری است که ما میتوانیم انجام دهیم؛ بعد از وعده هایی در سال 2003 به ساکنان اشرف داده شد و بسیاری از آن وعده ها پایمال شد. و این موضوع هم باید درک شود که ساکنان کمپ سلاح های خود را تحویل دادند در عوض وعده هایی به آنها داده شد، یک رشته وعده های ادامه دار، نه تنها از طرف دولت آمریکا و سازمان ملل، بلکه در واقع از جانب جامعه بین المللی به شهروندان کمپ اشرف. حال میدانیم که از بسیاری جهات آن وعده ها واقعا به طور یکجانبه و یکطرفه پایمال شده اند.
ما درک می کنیم که این امر چگونه توان آنها و کیفیت زندگی آنها و امکان آنها برای داشتن یک زندگی انسانی را تحت الشعاع قرار داده است. برای مردم آمریکا ایدة انتقال از اشرف به لیبرتی و اینکه از یک بعد انتقالی موقتی است، در حقیقت انتقالی است از مکانی به مکانی بدتر برای رسیدن به جایی بهتر، و این یک انتقال عادلانه نیست.
مجددا میگویم که از نقطه نظر من بعنوان فرماندار که تجربه نظامی ندارد، مگر بعنوان فرمانده کل گارد ملی ایالتی، احساس من این است که مردم آمریکا این قضیه را اساسا متوجه میشوند چون ما بطور ماهوی میتوانیم حس کنیم که چه چیزی عادلانه است و چه چیزی حق است.
در زمانیکه من فرماندار بودم، گروهی از افراد نزد من آمدند و به من گفتند ما میدانیم که ایران بسیار دور است. اما یکی از بزرگترین حساب های بازنشستگی در ایالت کلورادو هنوز روابط خود با شرکت هایی که با ایران رابطه دارند و حتی از این رابطه سود میبردند قطع نکرده بود. و اگرچه کلورادو یک ایالت کوچک با جمعیت 5.5 میلیون نفر است، اما ما گفتیم که میتوان کاری انجام داد و قوانینی را وضع کردیم و من آنها را امضا کردم که بر حسب آنها حساب بازنشستگی کارمندان دولتی باید از سرمایه گذاری با حکومت ایران امتناع کنند. تا با این اقدام به تحریم های اقتصادی که در سراسر کشور جریان داشت بپیوندیم.
بنابراین اگرچه من در این جلسه در کنار کسانی هستم که تجربیات وسیعی در واشنگتن دی سی دارند، آنچه میتوانم به شما بگویم این است که شما بعنوان یک اجتماع درگیر جنگ بسیار مهمی شده اید و باید هرچه در توان دارید انجام دهید تا پیام خود را نه تنها به کنگره و به نهادهای دولتی که در واشنگتن مستقر هستند ببرید بلکه به مردم آمریکا منتقل کنید، و این کار را از طریق دفاتر فرمانداران و مجالس ایالتی پیش ببرید و خواهان قطعنامه ها و حتی تصویب قوانین شوید. چون نهایتا 50 ایالت این کشور دعاوی سیاسی مهمی دارند که به واشنگتن دی سی منتقل کنند.
حتی در شرایطی که آنها نتوانند اساسا بر روی تصمیمگیریها تاثیر بگذارند اما قطعا میتوانند قوای بیشتر و صدای رساتری را در اختیار شما بگذارند که بگوید ما خواهان عدالت هستیم. ما خواهان عدالت در ایران هستیم و همچنین نگاهمان به سوی ساکنان اشرف و لیبرتی است که همانطور که امروز گفته ایم پناهجو و پناهنده هستند و شرایطی که آنها در آن زندگی میکنند عادلانه و انسانی نیست و ما مردم آمریکا حامی چیزی متفاوت از آنچه هستیم که در کمپ اشرف و کمپ لیبرتی در جریان است.
من فکر میکنم استراتژی هایی که امروز به آنها اشاره شد درست هستند. از دید بودجه، و از این نقطه نظر که ما میتوانیم دولت عراق را بخاطر درگیر بودن و شراکت با رژیم ایران مجازات کنیم و از دولت مالکی همه سئوالات مهم را بپرسیم در خصوص همدستی آنها با رژیم ایران یا نیت آنها برای نامگذاری تروریستی علیه مجاهدین و باید سئوالات مهم را در رابطه با چگونگی تنبیه آنها هم بپرسیم و همچنین بنظر من این را به یک سئوال حول عدالت تبدیل کنیم و در همه آمریکا به آن عمومیت بدهیم. و باید با تصمیم گیرندگان در تمامی سطوح سیاسی این کشور تماس گرفته شود و تضمین پیدا کنید که نه تنها مردم آمریکا بلکه سیاستگذاران ایالتی را هم مطلع سازید تا آرمان شما را درک کنندو به آن ملحق شوند.
آمریکاییها به عدالت باور دارند. امرسون گفته است: «عدالت تا ابد! و هرکس که در دفاع از آن مبارزه کند، به خدا اگر ده بار هم جان خود را از دست دهد، پیروزمند خواهد بود و بر مرگ و رنج فائق خواهد آمد».
از شما بخاطر تعهدتان نسبت به این آرمان برحق متشکرم.