استماع طاهر بومدرا و سفیر لینکلن بلومفیلد درباره اشرف ،لیبرتی ولیست آمریکا

کنگره ایالات متحده آمریکا
اجلاس زیرکمیته نظارت و تحقیقات
استماع طاهر بومدرا و سفیر لینکلن بلومفیلد
درباره اشرف، لیبرتی و لیست آمریکا
13سپتامبر2012(23شهریور1391)

روهرا باکر: دینا روهرا باکر  - رئیس کمیته تحقیقات و نظارت بر اعمال دولت

زیر کمیته بازبینی و تحقیقات برای کمیته خارجی کنگره رسمی می شود. ما الان یک استماع رسمی راجع به ایالات متحده و شکست آن در برابر کمپ اشرف و در ادامه وضعیت استراتژیک در عراق و منطقه داریم. من این را می گویم چون پشت حمله به کمپ اشرف، رژیم ایران قرار دارد  که از طریق دولت مالکی در عراق که خود را با دیکتاتوری در تهران همسو کرده است، عمل می کند. اشرف فقط یک مثال از این تهدید گسترش یابنده نسبت به منافع آمریکا در منطقه است و نمودی بسیار سمبلیک است از آنچه که ما در این منطقه انتظار می کشیم. چونکه شبه نظامیان شیعه و گروه های تروریستی مثل حزب الله هستند که در عراق عمل می کنند و توسط رژیم ایران پشتیبانی مالی و تسلیح می شوند. نیروی ویژه مخصوص رژیم ایران، نیروی قدس نیز در عراق خود جدای از دولت مالکی عمل می کند. پرزیدنت اوباما قادر نبود  برای «قرارداد وضعیت جدید نیرو» با نخست وزیر مالکی مذاکره کند تا بگذارد یک نیروی کوچک نظامی آمریکا بعد از سال 2011 در عراق حضور داشته باشد و سپس او در مورد تعداد کارکنان سفارت آمریکا و اطلاعات مرکزی محدودیت گذاشت و دولت عراق مصمم بود این نیروها کشور را ترک کنند. تا نتوانند اعمال آنها را چک کنند. رژیم ایران نیز مصمم بود که ایالات متحده خارج شود. روزی که آخرین سرباز آمریکایی از عراق خارج شد، معاون رئیس جمهور طارق هاشمی یک دشمن دیرینه نخست وزیر مالکی متهم به تروریسم شد. هاشمی ابتدا به کردستان، یک استان در عراق و سپس به ترکیه گریخت و در 9 سپتامبر به مرگ از طریق حلق آویز محکوم شد. مالکی که زمانی به عنوان یک عراقی وطن پرست شناخته می شد بطور کاملا واضح به یک فرقه گرا تبدیل شده که علیه سنیها و کردها در کشور توطئه می کند او یک  ناآرامی داخلی جدید و خشونت  را در کشور دامن زده است. سنیها متقاعد شده بودند که در عراق به القاعده پشت کنند چون ما به آنها قول داده بودیم که آنها یک سهم عادلانه در یک کشور دموکراتیک بدست خواهند آورد. این قول در حال از بین رفتن است و درها ممکن است دوباره به روی القاعده باز شود تا خود را بازسازی کند.
مقاله ای که دوشنبه در روزنامه انگلیسی گاردین منتشر شد  سوالاتی را  مطرح میکرد که آیا مالکی به سرعت به یک دیکتاتور تبدیل خواهد شد یا خیر؟ این مقاله با این اظهارات تمام شد که تلاش مالکی برای کنترل میتواند کشورش را به دوران جنگ داخلی بازگرداند.  عراق تامین کننده اسلحه و مهمات برای دیکتاتوری سوریه است که تلاش میکند که قیام اکثریت سنی خود را سرکوب کند. رژیم سوریه یک متحد رژیم ایران است. 
ما ارتشی را  به بغداد فرستادیم تا از دست یک دولت مخاصم راحت شویم. اینکار را کردیم.  ولی بعد درحالیکه هنوز نیروهایمان آنجا بودند.  یک دولت متخاصم به قدرت رسید.  ولی این دولت جدید متخاصم دولتی است هم خط با خطرناکترین رژیم در منطقه یعنی رژیم ایران. که حامی تروریسم است و میخواهد سلاح های اتمی بسازد.  آمریکا باید خیلی راجع به این فکر کند که ببیند در آینده باید چکار کند و چه سیاست هایی در پیش بگیرد.  ولی مطمئن هستم که ما همیشه باید در کنار مردمی باشیم که تلاش میکنند آزادی بدست آورند.  اینجا، جایی است که افراد اشرف وارد میشوند.  داستان کمپ اشرف، ممکن است بصورت یک داستان حقوق بشر شروع شده باشد ولی در پایان ماجرا قسمتی از این واقعیت  است که چگونه و چه کسی عراق را از دست داد.
لینکن بلومفیلد امروز با ماست تا این داستان را مطرح کنیم.  ما از سفیر دانیال فرید دعوت کردیم تا از طرف وزارت خارجه شهادت بدهد ولی سفیر فرید مسئول کمپ اشرف ومسئول این موضوع ، اکنون خارج از کشور است و وزارت خارجه گفت که او تنها کسی است که میتواند در این رابطه درست صحبت کند. بنابراین به جای او  امروز ما با خودمان لینکلن بلومفیلد را داریم .  از آنجا که توجه به اینکه بعد از خروج نیروهای آمریکایی از عراق، تمام سیاست ما در عراق بعهده وزارت امور خارجه است. باور این برای من مشکل است که آنها قادر نبودند یک نفر پیدا کنند که به اینجا بیاید و به ما بگوید که این داستان چیست. بگذار همینگونه باشد.

سفیر لینکلن بلومفیلد:مدیرکل وزارت خارجه آمریکا 2001-2005 در امور سیاسی ـ نظامی و کنترل صادرات تسلیحات

 آقای بلومفیلد، رئیس مرکز سیمپسون است. او فرستادة ویژه برای سیستم دفاع هوایی در سالهای 2008 و 2009 بود و معاون وزیر خارجه برای امور نظامی و سیاسی در سالهای 2001 و 2005. آقای بلومفیلد پیش از آن به عنوان دستیار معاون وزیر خارجه در امور خاورنزدیک در سالهای 1992 و 1993خدمت کرده است. دستیار نایب رئیس برای امور امنیت ملی در سالهای 1991 و 1992 و معاون دستیار اصلی وزیر دفاع برای امور امنیت بین المللی در سالهای 1988 و 1989 و در میان سایر موقعیتها فکر نمی کنم دیگر جایی برای موقعیتهای بیشتر تا سالهای 1981، وجود داشته باشد. 
آقای بلومفیلد اگر شما بتوانید شهادت خود را محدود کنید تا ما بتوانیم چند سوال مطرح کنیم خیلی ممنون خواهیم شد چون ما خیلی زود در انتظار یک رأی گیری مجددا  در کنگره  هستیم  و باید برای رای گیری برویم. اگر ممکن است لطفا شروع کنید
بلومفیلد:
آقای رئیس روهراباکر از شما سپاسگزارم. از دعوت شما برای ادای شهادت در مقابل این زیرکمیته متشکرم. با اجازه شما من یک شهادت آماده کرده ام که میخواهم در پرونده این استماع ثبت شود.
روهرا باکر: بدون هیچ اعتراضی ثبت میشود
بلومفیلد: من همچنین انتظار دارم که به بریفینگ آقای بومدرا نیز اشاره کنم. لذا در صورتیکه مجاز باشد درخواست دارم که بریفینگ آقای بومدرا و شهادت او  نیز در پرونده این استماع ثبت شود
روهرا باکر: بدون هیچ اعتراضی ثبت میشود.
بلومفیلد: با اجازه شما من ابتدا فقط میخواهم یک دقیقه صحبت کنم. من پنج شغل مختلف در وزارت امور خارجه داشته ام و در مورد وزارت امور خارجه صحبت خواهم کرد اما مایلم چند جمله ای در احترام و در تسلیت به چهار کارمند وزارت خارجه که جان خود را در بنغازی از دست دادند بیان کنم.
این یک ضایعه دردناک بود. من میخواهم تسلیت خود را به خانواده ها، دوستان و جامعه وزارت امور خارجه ابراز کنم. این اتقاق، یادآور اهمیت و سختی کار آنهاست و اگر چه من یک موضوع کادر و چارچوب یک سیاست را ترسیم خواهم کرد امری که یک مشکل و ضعف برای وزارت خارجه است،  اما این بهیچوجه القاء کننده بی احترامی به ماموریت حیاتی آنها و افرادی که به آّنها خدمت میکنند نیست.
من فقط یک پیام دارم و امیدوارم که افراد شهادت مرا درک کنند. نسخه هایی از شهادت من موجود می باشند و  برای ثبت در پرونده ارائه خواهند شد.
آقای بومدرا بعنوان یک متخصص حقوق بشر و بعنوان یک مقام قبلی سازمان ملل شهادت داد و از شهادت و بریفینگ او مشخص بود که او بسیار نگران است که سازمان ملل به اصول خود پایبند باشد. 
بنا براین دلیل اینکه او استعفا داد این بود که فکر کرد که به اصول سازمان ملل وفادار نبوده است.  و من به این موضوع احترام میگذارم. 
افرادی در این اتاق هستند و رای دهندگانی اعضای این زیر کمیته اینجا هستند که اعضای خانواده آنها در کمپ لیبرتی میباشند.  و کمپ اشرف و هیچگونه سوالی وجود ندارد که آنها بسیار نگران سلامت دوستان و خانواده شان در لیبرتی و اشرف هستند  ومن هر دوی این نگرانی ها را دارم ولی پیام من در مورد یک نگرانی سوم است  یعنی منافع آمریکا و سیاست آمریکا.
  من فکر میکنم که اقای بومدرا چیزی را زیر پروژکتور قرار داده است که نتایج جدی روی سیاست آمریکا دارد و آقای رئیس شما هم در این رابطه صحبت کردید و من میخواهم همان چیزی را که شما گفتید رسا تر بگویم. از نگاه من، آنچه که ما فکر میکردیم درعراق درحال اتفاق افتادن است، عبارت است از  جابجایی  3400تن به مکانی که کمیساریای عالی پناهندگان موضوع پناهندگی آنها را مورد بررسی قرار خواهد داد و دولت آمریکا امید وار است اکثر آنها (اگر نه همه) واجد شرایط پناهندگی باشند و در کشورهای ثالثی پذیرفته خواهند شد و به آنجا خواهند رفت. 
در یک دنیای عالی، همه آنها مکان امنی پیدا خواهند کرد و مسئله حل خواهد شد.  و وزیر کلینتون خودش شهادت داد در فوریه به کمیته روابط خارحی مجلس نمایندگان که این سیاست ایالات متحده است که تلاش کند این افراد بعنوان پناهنده به سریع ترین وجه ممکن در امنیت و سلامت، تحت نظارت و مراقبت آنها به کشورهای ثالث منتقل شوند. 
آنچه ما از آقای بومدرا شنیدیم چیزی کاملا متفاوت است.  شما شنیدید که او در مورد سفارت ایران صحبت کرد، من او را در اقلا پنج ملاقات شنیده ام که میگوید سفارت رژیم ایران بر سر میز تصمیم گیری میباشد و آنچه ما شنیده ایم این است که یک عنصر دولت عراق که نزدیک به نخست وزیر عراق است، طرحی را پیش میبرد که در واقع طرح رژیم ایران است.  من امروز به اینجا آمده ام چون من معتقد نیستم سناریویی که آقای بومدرا افشا کرده، سناریوی واقعی و همخوان با اهداف  ایالات متحده باشد بلکه معتقدم این سناریو یونامی  با سناریوی آمریکا مخالف یکدیگر هستند.  من فکر میکنم این مشکلات جدی ایجاد میکند و ریسک های جدی هم ایجاد میکند. 
یک نتیجه آن این است که این امر ایالات متحده را در موضعی بسیار وحشتناک قرار میدهد.  چون به این افراد در کمپ اشرف در واقع دو انتخاب میدهد.  یا به جایی بروند که می دانند یک بازداشتگاه ،  با 7 ایستگاه ایست و بازرسی است  و زیر کنترل گروهی است که توسط کلنل صادق محمد کاظم فرماندهی میشوند، فردی که کشتار آوریل 2011 در کمپ اشرف را  فرماندهی کرد. او این کشتار را فرماندهی کرد. آقای بومدرا میگوید که او دستور میگرفت. ما این را در محاکمه نورنبرگ نیز شنیدیم،  ولی او خودش این کشتار را فرماندهی کرد و او اکنون فرمانده امنیتی در کمپ لیبرتی است. من دعا میکنم که کسی در وزارتخارجه آمریکا از این خبر نداشته است که در زمانیکه به این پروسه رضایت میدادند میدانستند که دارند این افراد را تحت فرماندهی فردی قرار می دهند که کشتار را رهبری کرد. این خود به تنهایی باید یک نقض حقوق بشر باشد که شما را درمعرض کسانی قرار بدهند که شما را مجروح کرده و افرادی را از میان شما کشته اند که به روشنی یک مشکل است. در نتیجه، مقاومتی در میان این جمعیت بوده است که در چنین موقعیتی قرار داده نشوند ولی به آنها گفته شده بود، باز هم از جانب وزیر خارجه در همان استشهاد، که بررسی او در لیست سازمانهای تروریستی خارجی - تصمیم او که مجاهدین را مجددا در لیست بگذارد یا از لیست خارج کند – عمدتا به میزان همکاری که این جماعت از خود نشان دهند بستگی خواهد داشت  و اینکه با میل خود محل استقرارشان را ترک کنند به کمپ لیبرتی بروند. حالا شما به این انتخابها نگاه کنید.
من باید بگویم که ما در پروسه دادگاه استیناف شنیدیم که وزیرخارجه کلینتون خودش بشدت سرگرم بحرانهای بالنسبه بزرگی در دنیاست و اینگونه برداشت میکنم که او خودش نتوانسته است این پرونده را بررسی کند ولی وزیر خارجه را در موقعیتی قرار بدهیم که بگوید یا بروید به یک بازداشتگاهی که شما غیر مسلح خواهید بود و با افرادی مواجه بشوید که نفراتی را از بین شما کشته اند، یا اینکه تصمیم بگیرید در لیست تروریستی از الان تا ابدیت باقی بمانید که نه میتوانید مسافرت کنید، خانواده هایتان از نفرات دیگر در آمریکا جدا شده اند، همه تحرکاتتان توسط بازرسان مالی و اف بی آی و نفرات ضدتروریستی تعقیب میشوند. این حق انتخابی است که ما به آنها داده ایم.
من نمیتوانم باور کنم که ایالات متحده، اگر همه واقعیتها را میدانست که ما اکنون از آنها آگاه شده ایم، به خودشان اجازه میدادند، به ایالات متحده اجازه میدادند که در پشت یک چنین انتخابی قرار بگیرند. در اینجا قطعا باید یک راه حل سومی باشد که اصول حقوق بشری را محترم بشمارد و من فکر میکنم که ایالات متحده بهتر از این چیزهاست و من امیدوارم که وزیر خارجه با این چیزها آشنا شود، حداقل با این واقعیتها. ما نباید مردم را وادار کنیم که به جایی با چنین وضعیت ناموجه و غیرقانونی بروند.
ثانیا، نگرانیهایی بوده و من تحقیقاتی انجام داده ام از طریق یک منبع علنی در مورد تاریخچه مجاهدین که اطلاعات رژیم ایران سالها اطلاعات نادرست شایع میکرده و این به آن معنی نیست که مجاهدین مقاومت مسلحانه علیه ملایان در ایران انجام نمیداده اند، من در این مورد میتوانم صحبت کنم، ولی نکته من این است که وقتی آخرین گروه اشرف را ترک کند چه حفاظتی برای آنها و ما خواهیم داشت که تلاشی برای کار گذاشتن شواهد تقلبی در آنجا نخواهد بود که وانمود کند آنها مشغول طراحی فعالیتهای تروریستی بوده اند و به این ترتیب در آنجا دست ببرند.

روهراباکر:
 این غیرقابل بحث است که دیکتاتوری ملایان ایران اکنون نفوذ بسیاری بر روی حکومت عراق و سیاستهایش دارد، درست است؟
بلومفیلد:
 آنها بخشی از حکومت را در دست داشتند. من شک دارم که این تمایل همه مردم باشد، اما بله.
روهراباکر:
 نفوذ زیادی بر روی حکومت عراق و سیاستهایش، که کمکی به مردم عراق نمی کند. گزارشهایی بوده است که یک نوع جوخه های عملیاتی ایرانی در داخل عراق وجود داشته است. آیا چیزی در این مورد شنیده اید؟ من از فرمانده سابق نیروهای ائتلاف در عراق که مأموریت این کار را برای 10سال ، پنج شش سال داشت، شنیدم که آنها مأموران ایرانی را در داخل عراق دنبال می کردند. آنها توانستند به یک خانه امن آنها دست پیدا کنند و 6 نفر آنها را در یک شب دستگیر کردند که 4 نفر آنها پاسپورتهای دیپلوماتیک داشتند که اجازه دادند بروند.
روهراباکر:
 آیا عناصر حزب الله وجود دارند؟
بلومفیلد:
من در مورد واحدهای حزب الله چیزی نمی دانم. در هرحال برای فهم قضیه باید دانست که سفیر ایران در بغداد یک فرمانده ارشد نیروی قدس است. من نمی توانم بگویم این را می دانم. اما قطعاً باید مدیر امنیت ملی را فراخواند و از او سؤال کرد که جوابش مشکل نیست. 
روهراباکر:
مشکل در سؤال کردن نیست، در گرفتن پاسخ درست است. پس بنابراین شما امروز تأکید می کنید که سرهنگ صادق که فرمانده نیروهایی بود که به کمپ اشرف حمله کردند و 34 نفر افراد غیرمسلح را قتل عام کردند و صدها تن زخمی شدند، اکنون فرمانده حفاظت کمپی است که ما موافقت کردیم آنها را به آن جا بفرستند؟
بلومفیلد:
 بله درست است!
روهراباکر: تأسفبار است. و حتما نیروهای ما در صحنه این را می دانند. این واقعا تأسفبار است.
روهراباکر:
 این شرم آور است و خیانت است به همه اعتقادات مردم آمریکا. ما با این افراد قرارداد بستیم و حالا ما فردی که تا کنون مرتکب کشتار علیه آنها شده است را میبینیم که مسئول امنیت آنها گذاشته شده است.
بلومفیلد:
 اگر من بتوانم نکته ای  را بیان کنم آقای رئیس. ما میتوانیم به عقب نگاه کرده و بگوییم که این کار اشتباه بوده و آن کار اشتباه بوده است ولی ما همچنین میتوانیم به جلو نگاه کرده و بگوییم که چیزهای بدتر نیز میتواند رخ بدهد، کشتار سوم میتواند رخ بدهد، این برای شرف و شهرت آمریکا مخرب خواهد بود. چیزی که من از گفتار آقای بومدرا متوجه شدم این بود که نیروهای آمریکایی که استاتوی افراد حفاظت شده تحت کنوانسیون چهارم ژنو را به همه ساکنان اشرف در سال 2003 تفویض کردند و به آنها کارتهای افراد حفاظت شده دادند – من گزارش رَند را دارم که ما میتوانیم روی آن بحث کنیم و من نکاتی در مورد این گزارش دارم که تلاش میکند استدلال کند که این استاتو هیچوقت نمیباید داده میشد – ولی این استاتو هنگامیکه سربازان آمریکایی از اشرف بیرون کشیدند منقضی نشد.
آقای بومدرا میگوید تحت ماده 45 از کنوانسیون چهارم ژنو که من آنرا خواندم و تلاش کردم که بفهمم، بعنوان یک وکیل، اگر به طرفی که شما مسئولیت حفاظت را منتقل میکنید، یعنی عراق، کارش را بخوبی انجام دهد در آن صورت مشکلی نیست، ولی اگر طرفی که شما حفاظت را منتقل میکنید کارش را انجام نمیدهد شما در این صورت همچنان همان مسئولیت را بعهده خواهید داشت، و او این نکته را در ستونی که در نشریه هیل به چاپ رسید نوشته است که ایالات متحده یک تعهد قانونی بین المللی دارد تا همین امروز به قوت خودش باقی است، قولی که ما در سال 2003 به آن ساکنان داده ایم از اعتبار ساقط نشده است. پس این بیش از یک موضوع اخلاقی است بلکه یک تعهد قانونی میباشد. من جرأت میکنم که این را بگویم، و به همین خاطر است که بسیاری از رهبران سابق آمریکا روی این موضوع صحبت کرده اند.
روهراباکر:
این تنها یک تعهد برای انجام یک قرار داد نیست بلکه چیزی که ما داریم راجع به آن صحبت میکنیم احتمال کشتار انسانهای غیر مسلح است و اگر چنین فرایندی رخ بدهد به این دلیل نخواهد بود که ما این را نمیدانستیم چنین چیزی محتمل بوده است و عجب اشتباهی ما مرتکب شده ایم و اهمیتی به این واقعیت ندادیم که سرهنگی که آخرین بار بر کشتار نظارت کرد اکنون مسئول امنیت آنها گذاشته شده است. این یک اشتباه نیست بلکه اقدام پلیدی در اجرای مسئولیت از جانب نفرات ما است که قرار است سیاست های دولت ما که منعکس می کند آنچه را که من پایه اخلاقی سیاست آمریکا توصیف می کنم. منظورم این است که اگر ما یک پایه اخلاقی در سیاست خود نداشته باشیم چگونه می توانیم چیز دیگری از دنیا انتظار داشته باشیم.
این همه چیزی است که هست. این درباره یک خطا نیست بلکه در مورد یک معامله عمدی است که ترتیب داده شده است و از مردم آمریکا مخفی نگه داشته شده است. چگونه تایید می کنید که این معامله به طور واقع وجود دارد؟ به قول قدیمی ها کواک کواک. اگر شبیه یک اردک است و شبیه اردک راه می رود و شبیه اردک صدا می کند و شبیه اردک پرواز می کند احتمالا یک اردک است. و این احتمالا چیزی است که ما در دست خود داریم. نه یک اردک بلکه یک معامله غیراخلاقی بین دولت ما و دیکتاتوری ملاها داریم چون تمام علائم حکایت از یک سیاست بد دارد. من حالا فرصت را به قاضی پو می دهم که به ما می گوید که آنچه من گفتم قابل قبول است؟ نوبت شما است.

قاضی تدپو:
 با تشکر آقای رئیس، آقای بلوم فیلد، من از صراحت شما تشکر می کنم. ما یک گروه بزرگی در اینجا داریم که پشت سر من نشسته اند. ما اصلا به وظیفه خودمان  در مورد این افراد، مجاهدین خلق خوب عمل نکرده ایم، در وضعیتی که آنها قرار گرفته اند به خاطر آمریکا بوده است و این نظر من است. ما به آنها به عنوان سازمان تروریستی برچسب زدیم، ما چشمان تروریستها را در این سالن نمی بینیم، آنها تروریست نیستند و این در قدرت و توان ما ست که در این وضعیت بد کمک کنیم. در قبال دولت مالکی، درقبال رژیم ایران.  با جنایتکارانی که دارند زندگی و اموالشان را میدزدند، ما در قدرتمان است که این مسئله را حل کنیم. 

روهراباکر:
بله، خیلی واضح است که دولت تهران و دیکتاتوری ملایان نیت خوبی ندارد، به هر حال چیزی که آنها واقعا میخواهند این است که این افراد همانطور که شما گفتید، محو بشوند که دیگر باعث آزار رژیم نشوند. به نظر میرسد دولت عراق با نیت خوب عمل نمیکند. هر دولتی که یک عامل جنایت را مسئول امنیت همان گروه افرادی بکند که مورد کشتار قرار گرفته اند، مطمئنا کار کردن با حسن نیت نیست و بدون شک اینها خوب میدانند که دارند چکار میکنند. حالا می ماند دولت امریکا، آیا ما با حسن نیت داریم عمل میکنیم؟ آیا وزارت خارجه ما از روی حسن نیت عمل میکند؟ با در نظر گرفتن این واقعیت که این موضوع می توانست حل شود، دست کم معتقدیم که ما یک امکان خوبی داریم که این شرایط را با یک شیوه قابل قبول حل و فصل کنیم، درصورتیکه نامگذاری ما در مورد این گروه به عنوان یک گروه تروریستی کنار می رفت. من نمی فهمم که چگونه میتوانیم فرض کنیم که دولت ما با حسن نیت عمل میکند. این خیلی بد است. خیلی بد. رژیم ملاها با نیت خوب عمل نمیکند، سگهای ملاها با نیت خوب عمل نمیکنند، عراق با حسن نیت عمل نمیکند و وزارت خارجه آمریکا نیز از روی حسن نیت عمل نمیکند، من به نوعی مایوس و سرخورده هستم که ما در میان این جماعت هستیم.
بنابراین بگذارید این حادثه تاریخی را در نظر بیاوریم که در سال 1939 یو اس سنت لوییس یک قایق مسافربری بود و در آن یهودیان سوار شده بودند و به سمت غرب حرکت کرد و کل ساکنان کشتی یهودیانی بودند که از هولوکاست می گریختند، آقای بلومفیلد شما می دانید بر سر آن کشتی چه آمد- آیا نمی دانید؟ ما آنها را برگرداندیم. ما آنها را برگرداندیم یعنی وقتی که ایالات متحده آنها را برگرداند، چرا کشور دیگری آنها را قبول کند؟  ما آنها را برگرداندیم و به کوبا رفتند و به سایر نقاط رفتند و هیچکس دیگر آنها را نپذیرفت، چرا که ایالات متحده آنها را برگردانده بود و تعداد قابل توجهی از آنها دوباره به اروپا برگشتند و در هولوکاست مردند. آیا این نوع تصمیم گیری قابل قبول است؟ ایالات متحده امروز نیز در حالیکه گروهی از مردم که مورد کشتار واقع شدند با علم به اینکه مورد کشتار واقع می شوند،  ما می گوییم نه، ما آن نامگذاری را عوض نمی کنیم و انتظار داریم که کشتی به مسیرش ادامه دهد.

بلومفیلد:
آقای رییس من دیدگاه خودم را ارائه می کنم. به عنوان کسی که در 5 دولت کار کرده ام،  نمی توانم محاسبات سیاسی را از ذهنم خارج کنم. موضوعات زیادی هستند که ایده آل نیستند، موضوعات زیادی هستند که سخت هستند بعضی وقتها بسیار سخت هستند، نتایج خوب نیستند. هیچکس نمی تواند بگوید برای وزارت خارجه این آسان است و من این را تشخیص می دهم. سوال حالا این است که ما چکار باید بکنیم که شرایط را تصحیح کنیم. آنچه که باید انجام دهیم این است که آن را به عنوان یک مسئله مطرح کنیم و مسیر رو به جلو را به آنها نشان دهیم و بگوییم اگر این کجی ها را صاف کنی میتوانیم موضوعات را به شیوه درستی حل کنیم ولی نمیتوانی حقوق جمعیتی را که در معرض خطر قرار گرفته اند، نقض کنی. در مورد لیست گذاری وزارت خارجه من فکر می کنم این قیاس میتواند کمی فراتر رود. لیست گذاری یک سازمان تروریستی خارجی چیست؟ چه معنی میدهد؟ به این معنی است که ما برخی از باهوش ترین، وطن پرست ترین افراد خلاق را  که برای کار در خزانه داری و در اف بی آی و مراکز ملی ضدتروریسم مناسب هستند، به کار گرفته ایم، اینها کسانی هستند که قرار است تروریستها را در سراسر جهان ردیابی کنند. بنابراین اگر شما در این لیست قرار دارید آنها شما را زیر نظر دارند و از طریق اینترپل دنبال شما هستند، آنها نقل و انتقالات مالی شما را چک و کنترل میکنند، آنها شرکتهای پوششی را کنترل میکنند، آنها مانیفست شرکتهای هواپیمایی را چک میکنند و این شغل آنها است و به خوبی آن را انجام میدهند، بنابراین، اگر گروهی در این لیست باشد، و من یک دولت اروپایی باشم، وقتی با خود فکر میکنم، میگویم آیا واقعا میخواهم کسانی را بیاورم که زیر ذره بین وزارت خزانه داری و اف بی آی و کسانی از این قبیل هستند؟ و شرکت هواپیمایی امنیت و همه اینها را به درد سر بیاندازم؟. فکر نمیکنم که دولت آمریکا نسبت به بار و فشاری که لیست وارد میکند، صادق باشد. اینکه آیا باید در لیست باشند یا خیر؟ من هرگز پاسخی به این سوال نداده ام. من روی این موضوع مطالعه کرده ام، ولی گذاشتم که مردم خودشان شواهد و مدارک را بخوانند. من به زودی تحقیقات و مطالعاتی را که در جزئیات روی تمامی اتهامات، از جمله تاریخچه و پیشینه انجام داده ام، کامل خواهم کرد. نمیتوانم هیچ چیزی را منطبق با قانون 2004 طی 4-5 سال گذشته پیدا کنم که در کادر تعریف تروریسم باشدسی. سپس ما دادگاه را داریم که خواهان شواهد شدند و چیزی ندیده اند آنها هنوز منتظر این پرونده هستند. آنها نیز خواهند گفت شما به یک کشور خارجی داده اید ولی به دادگاه استیناف نداده اید.
روهراباکر: یا اینکه چرا به زیر کمیته تحقیقات نداده اید که قرار است سیاست خارجی دولت آمریکا را در کنگره مورد بررسی قرار دهد.
بلومفیلد: شما آنچه که در ذهن من بود را کامل کردید
روهراباکر:
این انزجارآور است، برای من روشن است و برای هر ناظر صادقی نیز روشن است که لیستگذاری توافق فاسد با یک کسی است و آن کس احتمالا رژیم ملاها در تهران است. نمیدانم بابت آن چه چیزی گرفتیم، احتمالا از برخی فعالیتهای تروریستی حمایت نکنند مادامیکه ما این گروه«تروریست»!  را در لیست نگه داریم. این دیکتاتوری تروریستی است که برخی از مردم را در کشورما به قتل رساند. و چه کسی با آنها به مخالفت سازمانیافته برخاست.
از شهادت شما قدردانی میکنم و از شما متشکرم.
آمریکا تصمیم درستی خواهد گرفت مادامیکه ما به عنوان شهروندان آمریکایی تصمیم گیرندگان را در مسیر درست نگه داریم و بگوییم این استانداردهای ما به عنوان آمریکایی است و شما بهتر است این استانداردها را نمایندگی کنید در غیر اینصورت شما دولت ما نیستید، همه اش برای همین است، همه ما با هم آمریکا هستیم و بهتر است برای چیزی بهتری در این جهان بایستیم یا اینکه دیگر هیچ امیدی برای هیچکس در این جهان وجود نخواهد داشت. متشکرم.
این جلسه در اینجا خاتمه پیدا می‌کند.


پایان