جمع بندی ناکامی بیش از ده طرح ترور برون مرزی دستگاههای امنیتی رژیم ایران در سال جاری و البته موفقیت تنها یک طرح از این سلسله عملیات (انفجار اتوبوس حامل گردشگران اسرائیلی در ساحل دریای سیاه در بلغارستان) و مقایسه ی تطبیقی آن با سایرعملیات تروریستی این رژیم بویژه در دهه ی 1360 و 1370 به فرضیه ها و سئوالاتی چند در خصوص استراتژی شبکه های امنیتی یاد شده و همچنین سیاست خارجه ملایان با غرب در شرایط کنونی دامن می زند.
1-بعلت حساسیت ویژه و استراتژیک ملایان ایران به پروژه ی ساخت”بمب اتمی”که البته ارتباط مستقیم وتنگاتنگی با”بودن یا نبودن”رژیم آنها دارد قصد دارند با شکست های تروریستی تاکتیکی ضمن اعلام حضور در خاک دشمن این هشدار را به رهبران غرب و بویژه آمریکا بدهند که رژیم ایران هدف چندان آسانی نبوده و در صورت احساس خطر جدی (حمله نظامی به تاسیسات هسته ای رژیم) غرب با عواقب سنگینی روبرو خواهد شد .این فرضیه زمانی تقویت می شود که بدانیم سرداران سپاه پاسداران بویژه در ماههای اخیر همواره در اظهارات خود بر این نکته تاکید و تصریح داشته اند که درصورت آغاز جنگ، پایگاه های آمریکا در کشورهای اطراف ایران و داخل کشورهای همسایه هدف قرار خواهند گرفت.
2-اگرچه به کارنامه تروریستی رژیم ایران از لحاظ طراحی و اجرا اشکالاتی وارد است اما در مجموع می توان گفت شبکه های برون مرزی این رژیم از آغاز تا همین اواخر هر فردی را که ملایان اراده کرده اند به قتل رسانده اند که البته بر خلاف اهداف خارجی درخصوص اهداف ایرانی همواره با مماشات و چشم پوشی های بی شرمانه ی رهبران وقت کشورهای غربی همراه بوده است .حال با توجه به این سابقه ناکامی های پی در پی”سربازان گمنام امام زمان” (عنوانی که ملایان به عوامل تروریستی خود می دهند) را ازیک لحاظ می توان انعکاسی از شکست مذاکرات پشت پرده احتمالی رژیم ایران با غرب (که همواره در جریان است) دانست.
3-درامتداد فرضیه شماره ی دو همچنین می توان مطرح کرد : نگاهی هرچند گذرا به کارنامه ی تروریستی رژیم ایران حاکی از آن است که تا همین اواخربه جز در مواردی استثنایی (ازجمله بمبگذاری مقر تفنگداران دریایی آمریکا در بیروت به سال 1983، انفجار مرکز همیاری یهودیان موسوم به آمیا در شهر بوئنوس آیرس آرژانتین به سال 1994 و حمله به پایگاه نیروی دریایی آمریکا در شهر خبر عربستان به سال 1996 میلادی) آنچه که که اکثریت قریب به اتفاق سیبل های”تروریسم دولتی ملایان تهران”را تشکیل می داد فعالان سیاسی ایرانی وبویژه اعضا ی”سازمان مجاهدین خلق ایران” به عنوان محور و شاکله ی اصلی اپوزیسیون رژیم ایران بودند اما اخیرا شاهد چرخشی محسوس دراین زمینه هستیم . با این توضیح که بنظر می رسد بر خلاف گذشته اهداف”اسرائیلی”و”عربستانی”درکانون توجهات شبکه های تروریستی برون مرزی رژیم قرار گرفته اند. بنظرمی رسد پاسخ این سئوال در ماهیت مناسبات دولت”نوری المالکی”با ملایان ایران است که البته بی تاثیر از رفتار و عملکرد مقامات مسئول آمریکایی در”یونامی”نبوده است. به این ترتیب می توان پیش بینی کرد : ر ژیم ایران براساس یک تقسیم کار مسئولیت کشتار مجاهدین را به نوری المالکی تفویض کرده وخود بدنبال اهداف خارجی است.
4- از وجهی دیگر این احتمال را می توان مطرح کرد که کانالهای ارتباطی اتاق فکر شیکه های تروریستی رژیم تحت نفوذ و سیطره ابزارهای شنود و جاسوسی سرویس های امنیتی خارجی و بویژه غرب است و یا افرادی از این اتاق توسط سرویس های یاد شده تطمیع و به نحوی اقناع شده اند و یا اینکه هر دو گزینه ی یاد شده در جریان است و عملیات تروریستی این شبکه ها اساسا پیش از وارد شدن به فاز اجرایی لو می رود. توجه داشته باشیم که در هر مورد عملیات شبکه های ضد تروریسم کشورهای مختلف در مقابله با عوامل تروریستی رژیم نسبتا کامل و در پرتو اطلاعات قابل ملاحظه از این عوامل صورت گرفته است.
5- فرضیه آخر که البته احتمال آن کمتر از سایر فرضها بنظر می رسد این است که رژیم ایران از طریق انجام یک سری عملیات تاکتیکی در کشورهاییی مشخص سعی دارد ضمن فریب سرویس های امنیتی این کشورها عملیات مورد نظر و اصلی را در کشورهایی دیگر انجام بدهند.البته همانگونه که اشاره شد در حال حاضر مصداق کاملا معینی در این خصوص در دسترس نیست و یا اینکه فعلا برای ما مشخص نشده است
علیرغم تمامی سردرگمی ها و تضادهای ظاهری در فرضیات تحلیلی بالا بنظرمی رسد بیشتر ازتمامی تئوریهای سیاسی-امنیتی رفتار اخیر شبکه های تروریستی برون مرزی رژیم ایران بر مبنای مدل”کانمانوتورسکی”که البته در حوزه ی اقتصاد مطرح و برنده ی جایزه ی نوبل سال 2002 شده است قابل فهم و تبیین و توجیه است.
پیش از این نظریه پردازان اقتصادی بر این باور بودند که نقطه عزیمت تصمیم گیری ها و اعتقادات افراد اصول و معادلات منطقی است وبر همین اساس نظریه هایشان را بر شالوده جهان ایده آلی استوار ساخته بودند که افراد در آن به مثابه عناصری عقلانی رفتار کرده و بنابراین ازهرفرصتی برای دستیابی به”لذت و منفعت بیشتر”استفاده می کنند.
اما بر اساس تئوری جدید که درک متفاوت و البته تازه ای از نحوه قضاوت ها و تصمیم گیری های افراد در شرایط”مخاطره آمیز”و”تردید برانگیز” ارائه می کند ”دانیل کانمان” و ”آموس تورسکی” (روانشناسان اسرائیلی) ثابت کردند که افراد در برخی از موارد کاملاً غیرمنطقی رفتار می کنند و انطباق تصمیم گیری ها و قضاوت هایشان با مدل های عقلانی تقریباً غیرممکن است.
به بیان ضمنی تر مدل رفتاری یاد شده در تعارض با توصیف عقلگرایانه از کنشگری انسان در پاسخ به این پرسش بنیادی”دانیل برنولی” (ریاضیدان هلندی – سوئیسی) که”چگونه مردم تصمیمات خطرناک اتخاذ می کنند؟“ پدیده ی”نفرت یا ترس افراد از زیان”را مطرح کرده و می گوید :”همیشه زیان ها بیش از منفعت ها به چشم می آیند، تاثیرات ابتدایی، قضاوت های بعدی را شکل می دهند و مثال های روشن و واضح در مقایسه با اطلاعات انتزاعی تر اما دقیق تر سهم بیشتری در تصمیم گیری ها دارند.”
حال در پرتو تعمیم این چارچوب مفهومی بر”صفحه ی قمار آیت الله ها“ می توان چنین نتیجه گرفت : نقطه عزیمت رفتارهای”تکانشی“ رهبران رژیم ایران که بویژه در تلاشهای آنها برای ناآرام کردن منطقه از طریق”ترور”نمود پیدا می کند ترس دیوانه وار از “سقوط و نیستی“ زودهنگام است که البته انعکاسی از وضعیت قریب الوقوع جامعه ی ایران و همچنین جامعه ی جهانی در رابطه با حاکمیت آنها است.
عدم مشروعیت ملایان و رژیم بنیادگرای آنها در افکار عمومی واحتمال قریب الوقوع قیامی همگانی و این بار خاموشی ناپذیر در داخل و انزوای فزاینده ی رژیم در جوامع بین المللی و بی کفایتی مسئولان نظام در حل تضادهای درونی و بیرونی و بویژه”بحران هسته ای“ حاکمیت از جمله فاکت ها یی هستند که در تشدید ترس ملایان و بر همین اساس در تصمیم گیریهای جنون آمیز و در نهایت رفتارهای دون کیشوت وار آنها موثر است .
دست آخر اینکه این قمار در پرتو هر دیدگاه و چارچوب نظری که تحلیل و تبیین شود در هر حال یک معنا و مفهوم بیشتر ندارد : ضرورت اقدام عقلانی و البته فوری کشورهای منطقه و بویژه غرب در مقابله با رژیم تبهکار ایران.
در این میان اما خروج هر چند پر تاخیر نام”سازمان مجاهدین خلق ایران“ – به عنوان جدی ترین آنتی تز بنیادگرایی در منطقه و در عین حال تنها آلترناتیو قابل اعتماد برای انجام تغییرات دموکراتیک در جامعه ی ایران – از لیست سیاه سازمانهای تروریستی ایالات متحده ی آمریکا را می توان به مثابه نشانه های وزیدن نخستین نسیم عقلانیت به غرب در رابطه با” حاکمیت ضد ملی ملایان”و همچنین دو اصل“ حق تعیین سرنوشت و حق حاکمیت ملی“ که البته از مهمترین اصول بنیادین حاکم بر سازمان ملل متحد است دانست و به این روند امیدوار بود
کامبیز – روزنامه نگار
3 مهر 1391