عارضههای ورود به دوران سرنگونی؛ قانونمند و سرسخت گلوی رژیم را می فشارد و خلاصی از آن غیرممکن است.
علائم بالینی دوران سرنگونی درکجا خودش را ظاهر کرده است؟
هزیمت و نه عزیمت خامنهای به خراسان شمالی آینه تمام نمای تحقق آنچیزی بود که 31سال است مردم ایران در پی آن هستند و اکنون مرحله آن فرارسیده است. یک هفته بعد از تظاهرات کم سابقه در «بازار تهران» آن هم به دلیل سقوط تقریبا کامل ارزش ریال و رکود کامل بازار؛ خامنهای به خراسان شمالی سفر کرد. «تظاهرات بازارتهران» شاخص و نمودار مرحله مهارناپذیری بحرانهای اقتصادی اجتماعی و سیاسی رژیم است. چون به دلیل بافت و ساختار حاکمیت؛ «بازارتهران» بخشی از این حاکمیت (به عنوان حلقه مهمی از کلیت نظام نه فقط در وجه اقتصادی) و یکی از شاخصهای میزان تعادل آن است و به همین دلیل «وضعیت بازار» علائم بالینی یعنی کاملا علنی و با بروز بیرونی و غیرقابل پوشاندن؛ در پیکره نظام را ارائه می کند. از همین رو هم هست که در بازار تهران تا زمانی که آخرین ذره توان برای مهار اوضاع توسط نظام وجود دارد؛ تظاهراتی رخ نمی دهد و به عبارت دیگر وقتی بازار تهران تظاهرات میکند، رژیم در مرحله ارتحال است. درچنین شرایطی، نفس رفتن خامنهای به خراسان شمالی، در گیرودار شرایطی که به طور معمول و قانونمند در همه حاکمیتها؛ عنصر کانونی تصمیم گیرنده و خط دهنده باید برای مهار بحران درصحنه اصلی باشد و بتواند علاج وقایع را بکند؛ خودش به خودی خود گویای وضعیت نابسامان نظام و ضعف ناشی از مرحله پایانی و درهم شکستگی کلیت نظام است. چیزی فراتر از طلسم شکستگی ولایت… و معنی اش این است که درجه خرابی اوضاع رژیم؛ با انهدام کلیت نظام قابل تعریف است و تهدید و محاصره بحرانهای غیر قابل مهار تا آن اندازه بالا است که ولی فقیه بیچاره مجبور به هزیمت از میدان اصلی؛ می شود. به همین دلیل درچنین شرایطی است که خامنهای درشهرهای مختلف خراسان شمالی بر روی همه محورهای غیر قابل مهار کنونی انگشت می گذارد و به سختی، به رغم عربده کشی ظاهری؛ برای همه زار میزند و از «موجودیت ولایت فقیه» مایه میگذارد. در واقع خامنهای به خراسان شمالی می گریزد که بتواند دورتر از چتر گسترده بحران؛ در فضایی که از کانون بحران نقدا فاصله دارد؛ چشم انداز تیره و تار سرنگونی رژیم و هول و هراس از واقعیتهای موجود را به باندهای رژیم حالی کند… و از همه مهمتر برای تحولات سهمگین آینده. از جمله: سرنگونی محتوم اسد به معنی بربادرفتن سنگر استراتژیک صدور تروریسم در منطقه؛ اجبار به تعیین تکلیف بر سر موضوع اتمی در مرحله تاثیرگذاری تحریمها؛ رویارویی با چالش بزرگ انتخابات از یک سو و تهدید قدرتمند شورش اجتماعی با بهم خوردن تعادل بالایی نظام از سوی دیگر؛ فراتر از هشدار؛ یعنی آمادگی بدهد. حرف خامنهای هم به باندهای رژیم خیلی رو راست است. انقباض بیش از پیش در باند ولی فقیه. یعنی یا باید بامن بیایید یا نظام سرنگون می شود. صحبتهای خامنهای در چند محورسرجمع شامل موارد زیر بود:
1ـ به رسمیت شناختن بحران جدی در کشور واعتراف تلخ و کشنده به خیزش مردم برای اولین بار و اشاره به شرایط هول آور پیش رو و در تقدیر.
بجنورد ـ 19مهر 91: دو سه ساعت یک عده توی خیابان تهران میآن چند تا سطل زباله رو آتش میزنند اونها اونطرف دنیا خوشحالی، ابراز خوشحالی میکنند که آره، شلوغ شد شلوغ شد، ما وضع ما بدتر (توجه کنید) یا وضع شما؟!
بجنورد ـ 19مهر 91: یک عدهیی بهنام بازاری آمدند توی خیابانها اغتشاش کنند، فوراً بازاریهای محترم با موقع شناسی اعلامیه دادند اعلام کردند دروغ میگن اینها از ما نیستند. ..... حرف من در فتنه 88 هم همین بود، در فتنه 88 بعد از انتخابات با اون عظمت چند روز بعد از انتخابات یک عده آمدند اظهار مخالفت کردند یک عده هم از این فرصت استفاده کردند سلاح گرفتند کار را به آشوب و تشنج کشاندند پایگاه بسیج را گلوله باران کردند حرف ما این بود آن کسانی که بهنام اونها این کارها انجام میگرفت باید همون وقت اعلامیه میدادند اعلام بیزاری میکردند میگفتند اینها از ما نیستند نکردند، اگر میکردند فتنه زودتر ریشهکن میشد، مسائل بعدی پیش نمی آمد ...
شیروان ـ 24مهر91: همه در سال 78، هم درسال 88 با فاصله 10ساله، نقشه و توطئه دشمن یکی بود. یک جور بود. در هر دو مورد، سعیشون این بود که بتوانند ثبات سیاسی رو در کشور به هم بزنند.
بجنورد19مهر91: البته مشکلاتی وجود دارد، من حالا اشاره خواهم کرد، مشکلاتی است در سطح کشور، منطقه شما هم، از همین مشکلات که در درجه اول مسأله بالارفتن قیمتهاست، مسأله اشتغال است، اینها چیزهایی است که جزو گرفتاریهای مردم است، مخصوص اینجا هم نیست در سرتاسر کشوره، … مسأله بالارفتن قیمتها، و مسأله اشتغال و بیکاری، جزو دغدغههای اصلی است ...
2ـ جدا کردن تحریمها از سیاست اتمی برای حفاظت از رژیم در برابر مردم
بجنورد19مهر91: تحریم از اول بوده است، اینها امروز تحریم را، دشمنان ما، چه دولت آمریکا، چه بعضی از دولتهای اروپایی، تحریم رو مرتبط کردهاند به مسأله انرژی هستهیی، دروغ میگن، اون روزی که اینها تحریمها را برقرار کردند، انرژی هستهیی در کشور نبود، صحبتش هم نبود…
بجنورد19مهر91: در همین چند روزی که نوسان قیمت ارز و ریال خبر اصلی اول خبرگزاریهای اونها تشکیل میداد سریعاً ابراز خوشحالی کردند متانت و دیپلوماسی رعایت نمیکنند بچهگانه و کودکانه ابراز خوشحالی میکنند که مشکل درست کردیم برای ملت ایران، مشکل درست کردیم برای جمهوری اسلامی…
اسفراین22مهر91: دشمن از راههای مختلف وارد میشود یک روز صحبت تحریمه، یک روز صحبت تعرض نظامیه، یک روز صحبت جنگ نرمه، یک روز صحبت تهاجم فرهنگی و ناتوی فرهنگی است……ما هوشیار باشیم بیدار باشیم متوجه باشیم دچار غفلت نشویم، خیال نکنیم که حالا همهچی روبراهه با خیال راحت مشغول کارهای شخصی خودمان فقط باشیم از نگاه به آینده کشور غفلت کنیم.
3ـ انذار و نه هشدار به باندهای به آخر خط رسیده در تخاصم و تضاد، برای مدارا و به قول رسالت «خم» یکدیگر را نگرفتن.
بجنورد ـ 19مهر91: خطر واقعی چیست؟ خطر واقعی اینست که ..... روحیه و امید را از دست بده دچار یأس بشه، صبر و مقاومت را از دست بده، در درجه اول ثبات سیاسی کشوره، .... منازعات و درگیریهای خطی و جناحی و سیاسی، نتوانسته است، ثبات سیاسی کشور را از دست بدهد، از بین ببرد…»،
خراسان شمالی ـ 24مهر91: برخی نقطه درگیری با دشمن را اشتباه میگیرند و توپخانه خود را به سمت آن نقطه بهکار میاندازند درحالیکه دوست در آنجا قرار دارد نه دشمن. برخی رقیب انتخاباتی خود را شیطان اکبر به حساب میآورند درحالیکه شیطان اکبر آمریکا و صهیونیسم است نه رقیب جناحی و انتخاباتی.
خراسان شمالی ـ 24مهر91: البته گاهی ممکن است یک فرد در لباس خودی باشد اما حرفهای دشمن را تکرار کند .... باید با او حد و مرز و خط فاصل تعریف کرد. …شما که با همان نگاه و احساسات رژیم صهیونیستی ولو با ادبیات دیگر جلوی جمهوری اسلامی میایستید و با همان منطق آمریکا با نظام اسلامی عمل میکنید پس چه فرقی با رژیم صهیونیستی و آمریکا دارید؟
خراسان شمالی ـ 24مهر91: البته ممکن است اختلافات عمیق و بزرگ هم باشد اما در هیچ حال نباید دوست را به جای دشمن گرفت… انتخابات نزدیک نیست ولی برخی از همین حالا وارد این عرصه میشوند که اصلاً این مسأله را تأیید نمیکنم زیرا هر چیز باید در جای خود و وقت خود انجام شود.
بجنورد19مهر91: اونجایی که دشمنی دشمن، توطئه دشمن حس میشود بهصورت لحظهیی باید همه حساسیت نشون بدن
4ـ اعتراف به رویگردانی از حاکمیت در روحانیت و بسیج و سپاه و خط و نشان کشیدن از اوج استیصال.
خراسان شمالی ـ 23مهر91: کسانی هستند، از راه برمیگردند کسانی هستند احساس خستگی میکنند، کسانی هستند به گذشته خودشون شک میکنند، کسانی هستند به لبخند دشمنان و فریب دغلکاران از راه در میروند…
خراسان شمالی23مهر91: برخی حرفها و تبلیغات ظاهر دینی دارد اما در باطنش جدایی دین از زندگی را دنبال میکند.
خراسان شمالی24مهر91: حضور در بسیج افتخار است اما به شرط اینکه صلاحیتهای حضور در بسیج حفظ و تقویت شود.
5ـ اعتراف وارونه به بحرانی از گسست و فروپاشی در راس نظام.
خراسان شمالی24مهر91: با وجود اختلاف نظرها و سلایق سیاسی. لاکن ثبات کشور استمرار، از اول انقلاب تا امروز داشته است، به سمت هدفها حرکت کردند. منازعات و درگیریهای خطی و جناحی و سیاسی، نتوانسته است، ثبات سیاسی کشور را از دست بدهد، از بین ببرد،
6ـ ابراز نگرانی از چالش انتخابات و علم کردن سلامت انتخابات به معنی تصمیم بر مهندسی مورد نظر خودش هم برای رای سازی و هم زمینه سازی برای کوتاه کردن دست احمدی نژاد.
خراسان شمالی ـ 24مهر91: انتخابات مایه آبرو و افتخار کشور است و همه مراقب باشند که این مسأله مایه بیآبرویی نشود.… (در سال88)عدهیی سعی کردند آن انتخابات را مظهر اختلاف وانمود و جنجال سیاسی طبیعی انتخابات را به فتنه تبدیل کنند که البته ملت در مقابل آن ایستاد و هر وقت شبیه آن اتفاق بیفتد ملت در مقابل آن خواهد ایستاد… البته لازم است مراقبتهای گوناگون از جهات مختلف برای سالم بودن انتخابات صورت گیرد.
خراسان شمالی ـ 24مهر91: شرکت عظیم مردم در انتخابات مصونکننده است و از هماکنون تمام تلاش دستاندرکاران باید بر این مسأله مهم متمرکز شود که حضور مردم در انتخابات خرداد92 حضوری گسترده باشد… باید همه از خدا بخواهند و چشمان خود را نیز باز کنند تا نتیجه انتخابات گزینشی خوب و همراه با صلاح انقلاب و کشور باشد.
7ـ و مهمتر از همه؛ درنمایش بی سابقهیی از ضعف و استیصال ناشی از جدیت مرحله سرنگونی، «خانمهای بدحجاب» را با عبارت «او یک نقصی دارد. مگر من نقص ندارم؟» از روی جنازه ولی فقیه گذراند:
تابناک22مهر91: به این کانونهای فرهنگی ـ هنری بروید و پذیرای جوانان باشید. با روی خوش هم پذیرا باشید؛ با سماجت، با مدارا…ممکن است ظاهر زنندهیی داشته باشد؛ داشته باشد. بعضی از همینهایی که در استقبال امروز بودند … خانمهایی بودند که در عرف معمولی به آنها میگویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد میریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ … او یک نقصی دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهای این حقیر باطن است؛ نمیبینند. «گفتا شیخا هر آنچه گویی هستم / آیا تو چنان که مینمایی هستی؟». ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهی از منکر هم میکند؛ نهی از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت. بنابراین با قشر دانشجو ارتباط پیدا کنید…»
این حرفهای ولی فقیه البته فقط ایمان به مرحله سرنگونی رژیم را می افزاید چون در تمام 31 سال گذشته این رژیم که با «یاروسری یا توسری» برخورد با زنان آزاده میهنمان را شروع کرده یک لحظه از سرکوب آنان به این جرم آخوند ساخته و حتی قتل آنها (نمونه زهرا بنی یعقوب)؛ غافل نبوده است. سال گذشته؛ آخوند احمد خاتمی به دستور همین ولی فقیه در نماز جمعه تهران گفت: «به نظر میرسد دیگر با کار فرهنگی نمیتوان جلوی بدحجابی در جامعه را گرفت و فکر میکنم برای حل این مسأله باید خون ریخته شود تا این معضل از جامعه ما ریشهکن شود»(7اردیبهشت90) .
اما به دلیل تغییر دوران؛ و ورود رژیم به دوران سرنگونی با تمام علائم و نشانههای بالینی این مرحله؛ عوارض این دوران قانونمند سرسختتر از خواست و تقلای ولی فقیه و تمامی عناصر وابسته به او و باندهای ریزشی و غیر ریزشی نظام؛ به سختی گلوی رژیم را می فشارد و خلاصی از آن برای رژیم غیرممکن است هرچند بالاترین ظرفیت خودش را برای سبعیت و سرکوب واعدام در داخل و صدور بحران و تروریسم و به قول خودش جنگ نامتعارف درخارج؛ به کار بگیرد و به هرمیزان بر دستیابی به بمب اتمی یا به قول پاسدار شریعتمداری برای رسیدن برنامه هستهیی به «نقطه تعادل» برتلاشهایش بیفزاید.
در مرحله شمارش معکوس؛ آنچه نصیب رژیم جنایتکار آخوندی است؛ فقط شدت گرفتن واگرایی درونی و از هم پاشیدگی و اوج گیری ظرفیت انفجاری مردمی است که هراس از آمدن آنها به خیابان سراپای رژیم را به لرزه انداخنه است. فوران بحرانها تا آنجاست که یک قلم درحالی که ولی فقیه در خراسان شمالی گلوی خودش را برای انذار باندهای رژیم پاره می کرد؛ رسالت 15 مهر هراس و وحشت از انتخابات پیش رو را برملا کرد و نوشت: رقابت امروز، میان (1) اصولگرایان، (2) جبهه پایداری، و (3) خط دولت، یک رقابت تند و شکننده است، که میتوان توقع داشت که لااقل به اندازه نبردهای جناحی گذشته تلفات داشته باشد. شمار زیادی از افرادی که دلسوز و متعهدند، متهم خواهند شد، و بسیاری از حکما و فضلا، از بیم ناتوانی از مداخله مؤثر در فضاهای فتنهآلود پیاپی، شتر انقلاب را بهحال خود رها خواهند کرد. … در آستانه انتخابات ریاستجمهوری آتی که از هماکنون نشان میدهد، آبستن فتنه و خصومت مجدد است… روشن است که آن چه در میان است، گفتگوهای فنی و تکنیکی بر سر حل مسائل نیست؛ تسویه حسابهایی است که به نام اصول کلی صورت میگیرد… و به استناد شرایط موجود، … مجدداً، به سوی یک فتنه جدید گسیل میشویم.
از سوی دیگر؛ درگیریهای علنی بین سران سه قوه نظام که قبل از سفر خامنهای در کنفرانس مطبوعاتی احمدی نژاد و با حملات تند آنهم با اشاره صریح به خود خامنهای و نام بردن علنی از لاریجانی و سپاه پاسداران و گلاویز شدن با باندهای دیگر نظام اوج تازه گرفته بود؛ در اولین روزهای بازگشت ولی فقیه از سفرخراسان شمالی؛ سقفهای جدیدی را در نوردید؛ و تنها طی یک روز؛ سران سه قوه نظام همدیگر را به طور علنی سکه یک پول کردند. احمدی نژاد نامه محرمانه صادق لاریجانی به خودش برای بازدید از زندان اوین و جوانفکر را علنی کرد، قوه قضاییه رژیم را زیر سؤال برد و خطاب به سرکرده قوه قضاییه گفت:« در حالی که جنابعالی به آسانی به رئیس جمهور..اتهام می زنید، آیا می توان برای آحاد مردم..امنیت قضایی متصور بود؟....باید اذعان نمایم که برخی معتقدند این رفتار به یک رویه در مسئولین بلند مرتبه قوه قضائیه تبدیل شده است» (فارس1آبان). به دنبال آن آخوند سعیدی نماینده خامنهای در سپاه به احمدینژاد حمله کرد و گفت: «اشکال کار اینجا است که روسای جمهور نقش و جایگاه خود را با رهبری نظام اشتباه میگیرند. هم تئوریسین میشوند و هم فراتر از اختیارات خود را، در قدرت اعمال میکنند. در حالی که ولی فقیه باید اعمال ولایت کند» (عصر ایران1آبان). علی لاریجانی رئیس مجلس ارتجاع هم وارد درگیری قوه قضاییه و احمدی نژاد شد و با اشاره به احمدی نژادگفت: این که کسی بخواهد مقابل رهبری گردنکشی کند عزت نیست (فارس و عصرایران1آبان). این وقایع البته عربده کشی ناشی از هراس خامنهای در خراسان شمالی را که بخوبی مرحله سرنگونی را حس کرده؛ بیش از پیش قابل فهم می کند.
واقعیت این است که بحرانهای سیاسی؛ اقتصادی؛ اجتماعی و بین المللی که رژیم را احاطه کرده؛ کیفیت عوض کرده ولی رژیم درمرحلهایست که تمامی ظرفیتهایش را مصرف کرده است. بی سبب نیست که رفسنجانی که دو سال پیش حرف ولی فقیه را بالاتر از قانون ا علام می کرد و می گفت: سیاست هایی که رهبری امضا می کنند، باید بالاتر از قانون رعایت شود (فارس23شهریور89)؛ الان می گوید تهدید سرنگونی جدی است و اگر ولی فقیه می خواهد برود حرفهای 27تیر90 مرا گوش کند. اگر نکند معلوم نیست آینده نظام چه می شود…یا درهمین موضوع تظاهرات بازار عسگراولادی؛ عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و از سران موتلفه رو در روی خامنه ای که می گوید اخلالگران از بازاریها نبودند؛ اعلام میکند «به فریاد اعتراض معترضان در بازار برسید». علت این درخواست عسگر اولادی اصلا بریدن از نظام نیست بلکه تنها و تنها وحشت از سرنگونی است.
واقعیت این است که در این مرحله ولی فقیه نمی تواند چند صدایی را در درون نظام تحمل کند؛ به همین دلیل اکنون به نسبت سال 88 در وضعیت اساسا مچالهتری به لحاظ باندهای درونی خودش قرار دارد و برسرمیزش، کسی برای یاری باقی نمانده است. در این مرحله البته ولی فقیه نه رفسنجانی و نه احمدی نژاد را رقیب خودش نمی داند؛ ولی مشکلی که دارد این است که نمی تواند در مختصات این مرحله و با ازدست دادن تمامی ذخایر و امکانات رژیمش بحران در درون و بیرون حاکمیت را مهار کند. چون نه امکان عقب نشینی و مثلا تن دادن به رفسنجانی یا احمدی نژاد مدل91 را دارد و نه امکان پیشروی در انقباض را. چون معنی انقباض به هم زدن تعادل بالایی فعلی نظام است که نتیجه پیشاپیش برایش روشن است. در سال88 کروبی و موسوی اجرای بی تنازل قانون اساسی را می خواستند و خامنهای نتوانست قبول کند و با وجود مهندسی انتخابات؛ در نتیجه جابه جایی تعادل در بالای نظام؛ مردم به خیابان آمدند و اگر خیانت بیهزینگی رهبران سبز نبود؛ رژیم را جارو می کردند. این استعداد جامعه ملتهب ایران، در کنار خودش، مردم سوریه و بهار عرب را نیز دارد که پروسه دموکراسی خواهیشان به خلاف تلاش و خواست رژیم؛ از درون نیروهای دموکرات مسلمان گذشته و باعث شده ولی فقیه در منطقه نیز قدرت صدور ارتجاع و تروریسم را که از پایههای اصلی حیاتش بوده از دست بدهد.
اکنون اما؛ ولی فقیه نه می تواند با ساختار قبلی ادامه بدهد و نه میتواند بدون به هم خوردن تعادل بالایی نظام انتخابات را از سربگذراند؛ طرف حسابهای این بار اما؛ اجرای بی تنازل قانون اساسی را نمیخواهند؛ خواسته این بار، تحقق بی تنازل سرنگونی است و نیروهایی که به خیابان می آیند؛ نیروهای کروبی و موسوی نیستند؛ نیروهایی هستند که از زخم خیانت در قیام88 با الگوی ایستادگی و فدای اشرف گونه و جنگ صدبرابر عبور کرده اند و رژیم چه بخواهد و چه نخواهد؛ قاعده بازی ولی فقیه را به هم خواهند زد و تا جارویش نکنند خیابان را ترک نخواهند کرد… شاه سلطان خمینی مرگت فرارسیده …