بنظر می اید که در این دوران خامنه ای می خواهد بجای جام زهر از روش سرم و تزریق قطره ای زهر استفاده نماید، اینکه شرایط به او این اجازه را بدهد امری خارج از دست اوست. وضعیت رژیم در مرحله ای است که دیگر نمی تواند جلوی ریزش در بدنه را بگیرد.
الان هر چه زمان بگذرد نتیجه چیزی جز این نخواهد بود که شقه بیشتر( قانونمند) در بالا امواج ریزش در پائین!؟
از تشدید جنگ گرگها بعد از هشدار ولی فقیه، اتفاقا آنچه قطعی است اینست که باندهای درونی نظام همگی آماده به میدان آوردن نیروی خود هستند آنهم در کف خیابان ( بخصوص در مراحل نمایش انتخابات)، راه دیگری هم ندارند هر جناحی که به حرف خامنه ای گوش کند دوبله بازی را خواهد باخت. احمدی نژاد ویا باند لاریجانی و لباس شخصی ها و.... اگر در به خیابان آوردن گروه ضربت ومسلح خود به کف خیابان دیر کرد داشته باشند حذف خواهند شد. خامنه ای نقشه راه خود را فقط برای حفظ خودش ترسیم کرده ولو به بهای اعدام علنی سران قوا در ناصر خسرو ویا پاستور وبهارستان، می خواهد بدنه آنها را از سرکرده هایشان مأیوس نموده تا پتانسیل واکنش خیابانی را از آنها بگیرد واینرا نیز می داند که مهندسی فروپاشی وجام زهر نیز همچون استراتژی انتخاب مرگ در مختصات کنونی نظامش مستلزم جراحی های بیشتر وقطع عضو های اندک باقی مانده است. قدرتنمائی باند ها اینک نه از حمایت ولی فقیه، بلکه از فرش کردن آنها در خیابان محاسبه می شود.. این از تبعات سرم زهر قطره ای است. لذا بر خلاف هشدار خامنه ای طلسم در رفته، دست او برای بقیه رو شده و می دانند که دولت بعدی و سران قوای دیگر هم همگی قربانیان مرحله ای و دوره ای ولی فقیه هستند. فاصله گرفتن از ولی فقیه در این شرایط اتفاقا تدبیر وعقلانیت در متن بن بست وفاز پایانی است. الان در کادر جنگ گرگها فقط یک قاعده وقانون عمل می کند، "ضد ولی فقیه باش تا از بین نروی، بقا با نفی ولی فقیه ممکن است". به گوشه ای از واقعیت فعلی کل نظام از زبان سایت حکومتی عصر ایران ۱۵ آبان ۱۳۹۱ در این باره توجه نمائید...
وقتی کتک خور دولت ملس می شود!
همه مشکلات تقصیر محمود احمدی نژاد است؟
با خلاصه سازی همه مشکلات در نهاد دولت، این توهم به وجود می آید که اگر فلان رئیس جمهور یا دولت برود، "همه"ی مشکلات حل می شود! نتیجه چنین خیال باطلی هم، امید بیهوده بستن به دولت بعدی است و بعد از آن که در دولت بعدی هم مشکلات حل نشد، سرخوردگی ایجاد می شود.بنابراین، انتقال "سهم بقیه قوا از مشکلات" به دوش دولت، هر چند می تواند در کوتاه مدت نفع جناحی داشته باشد ، اما در میان مدت و بلند مدت ، کارگشا نخواهد بود.به عنوان مثال ، آیا می توان نقش مجلس شورای اسلامی در مدیریت کلان کشور را نادیده گرفت؟
جعفر محمدی - هیچ کس نمی تواند نافی مسؤولیت شخص محمود احمدی نژاد و دولت تحت امرش در شکل گیری اوضاع کنونی و مشکلات روز افزون مردم باشد ؛ این نکته ای است که تا کنون ، بارها بدان تصریح و تأکید شده است و تاریخ نیز آن را گواهی خواهد کرد.
با این حال ، شکستن تمام کاسه ها و کوزه ها بر سر احمدی نژادی که دولتش آفتاب لب بام است ، نه می تواند منطبق بر انصاف باشد و نه حاوی نفع ملی است.
واقعیت این است که بخش مهمی از مشکلات موجود ، به سوء تدبیر دولت بر می گردد چه آن که قبل از تحریم های شدید اخیر نیز ، اوضاع اقتصادی داخلی چندان بسامان نبود. در واقع ، تحریم ها ، اوضاع «خوب» را «بد» نکردند ، بلکه اوضاع بدی که محصول عملکرد دولت بود را بدتر کردند.
اما اگر بخواهیم نگاهی نزدیک تر به واقعیت داشته باشیم ، باید بپذیریم که بخشی از «مشکلات افزوده شده کنونی» ، محصول تحریم هایی است که دولت ، واضع آنها نیست. همچنین برخی کاستی های غیردولتی -مانند ضعف پارلمان- نیز مزید بر علت شده اند تا مشکلات تشدید شود.
بنابراین ، باید سهم دولت از مشکلات (که زیاد هم هست) را جدا دید و به همان اندازه مقصرش دانست.
هر چند برای منتقدان دولت ، قاعدتاً دلچسب است که دولت را مسؤول "همه"ی کاستی ها بدانند و خود را برهانند، اما این نگاه ، گذشته از نامنصفانه بودنش ، این زیان ملی را نیز در دل خود دارد که شناخت ناقصی از علل مشکلات به دست می دهد و باعث می شود چاره اندیشی دقیقی صورت نگیرد.
با خلاصه سازی همه مشکلات در نهاد دولت ، این تصور و توهم به وجود می آید که اگر فلان رئیس جمهور یا دولت برود ، "همه"ی مشکلات حل می شود! نتیجه چنین خیال باطلی هم ، امید بیهوده بستن به دولت بعدی است و بعد از آن که در دولت بعدی هم مشکلات حل نشد ، سرخوردگی ایجاد می شود.
بنابراین ، انتقال "سهم بقیه قوا از مشکلات" به دوش دولت ، هر چند می تواند در کوتاه مدت نفع جناحی داشته باشد ، اما در میان مدت و بلند مدت ، کارگشا نخواهد بود.
به عنوان مثال ، آیا می توان نقش مجلس شورای اسلامی در مدیریت کلان کشور -که در دو قالب مهم قانونگذاری و نظارت تعریف شده- را نادیده گرفت؟
فراموش نکنیم که نهاد حکومت ، یک سیستم است و اگر در درون یک سیستم (مانند موتور خودرو) یک بخش خوب کار نکند ، بقیه قسمت ها نیز خواهند لنگید و ای بسا از حیز انتفاع نیز خارج خواهند شد.
"کتک خور" دولت ، این روزها ، "ملس" شده است و خیلی ها برای این که اولاً خود را تطهیر کنند و ثانیاً برای القای این که به پایان مشکلات ، تنها به اندازه ماه های پایانی عمر دولت ، زمان باقی است ، منتقد دولت شده اند و جالب اینجاست که همین ها عمدتاً تا همین دیروز ، "دست به سینه" دولت احمدی نژاد بودند.
البته بدیهی است که با اتمام دولت احمدی نژاد، آن بخش از مشکلات که ریشه در سوء مدیریت های احمدی نژاد و دولتش دارد ، رو به حل شدن خواهند گذاشت (مشروط بر این که یکی مانند رئیس جمهور فعلی بر سر کار نیاید) ، ولی بهبود اساسی اوضاع ، نیازمند نگرش های ملی تر و مصلحانه تری است که همه تقصیرها را بر گردن یک فرد یا یک دولت نیندازد.
ح. مهاجرانی
۱۵ آبان ۱۳۹۱