پیروزی سترگ در کارزار عظیم ملی که منجر به حذف نام سازمان مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مقاومت از لیست سیاه آمریکا شد به جد قابل ارج و تحسین است. بلا شک این توفیق در اثر پانزده سال مبارزه و تلاش بی امان در پهنه جهان، علیه توطئه و دسیسه های دشمنان استقلال و آزادی ایران که در رأس آن ایلغار آخوندی و حامیان بین المللی اش بود، حاصل گردید. آنچه طی این ایام بر مقاومت ایران گذشت از حافظه تاریخ معاصر پاک نخواهد شد. تبیین و تحلیل این دوران نیازمند بحث و تعمق زیادیست که طبعأ آیندگان به بررسی آن میپردازند. شب رفت و حدیث ما به پایان نرسید، شب را چه گنه قصه ما بود دراز. از این رهگذر چنانچه بر مدار این مقاومت حلقه یا دیواری نامرئی ولی موثر توسط حامیان رژیم در سطح جهانی ً استعمار نوً کشیده نمی شد و جنبش را محاصره کامل نمی کرد، چه بسا حصول به آزادی و رهائی مردم ایران در زمانی کوتاه تر میسر میشد. اما در ورای تمامی توطئه ها و نیرنگها علیه عالیترین مصالح ملی ملت ایران، این شورا و مجاهدین به روال و سنت مبارزه پیشکسوتان خویش در صدر مشروطیت، با فدای تمامی سرمایه انسانی خویش توانست با پرداخت هزینه سنگین و فدای حد اکثر، مسیر پر افتخار رهائی ملت از یوغ استبداد دینی را هموار سازد. با نثار شهدای گرانقدر از ندا در لندن تا قهرمانان اشرف چون صبا و نسرین و دهها تن دیگر از همرزمانشان در جوار خاک میهن و یا شهادت زندانیان مجاهد و پاکباز چون صارمی و کاظمی و حاج آقائی توسط دژخیمان رژیم، توانست راه هر نوع توطئه و نیرنگ دشمن را مسدود سازد. بله موجیم که آسودگی ما عدم ماست. بالطبع ملت ایران نیز بدلیل تأخیر در امر سرنگونی بهای سنگینی را هزینه کرد. البته پرداختن به ابتلا ئات جنبش در پانزده سالی که طی گردید ازحوصله و ظرفیت این نوشتار خارج است و نیازمند بحثی جداگانه است. اما اکنون دوران جدیدی را آغاز میکنیم که بدلیل فرو ریختن قید و بندها و موانع، این مقاومت بهاران آزادی مردم و پایان ارتجاع دینی را نوید میدهد.چشم اندازی که این قلم را بر آن داشت تا به اختصار به موقعیت و مختصات این جنبش و جایگاه آن در ژئوپولیتیک منطقه بپردازد.
مختصات یا ویژه گی های مقاومت ایران:
شورای ملی مقاومت و نیروی محوری آن سازمان مجاهدین خلق ایران، در اوج سربلندی و غرور ملی با خصلت اسقلال طلبانه اش و با اتکا به مردم ایران وحمایت شخصیتهای سیاسی و حقوقی برجسته در خارج از کشور، توانست دول غرب خاصه آمریکا را مجبور سازد تا برچسب تروریستی را حذف کند. راستی رمز این توفیق ملی و تاریخی چیست؟ در یک کلام پایبندی به اصول. به عبارتی با ایمان و ایقان به سرنگونی استبداد ولایت فقیه و با مبارزه ای حرفه ای و خلل ناپذیر در راه آرمان آزادیخواهی ملت شریف ایران جهت استقرار نظامی دمکراتیک و سکولار. بر مبنای این این اصل به رژیم اشغالگر ایران و حامیان رنگارنگ آن اعلام نمود که ملتی که عزم جزم کرده تا ارتجاع کهن سال در ایران را برای همیشه از صحنه سیاسی ایران محو سازد، از هیچ شانتاژ و تهدیدی نمی هراسد. بگفته ساموئل اسمایلز نویسنده انگلیسی (1904-1812): آری برای شنا کردن در جهت مخالف رود، قدرت و جرأت لازم است - هر ماهی مرده ای میتواند همسو با جریان آب حرکت کند. بر این سیاق از قضا با توان هر چه مضاعف نیروی خود را متمرکز کرد تا جایگاه واقعی و طبیعی اش را در سطح بین المللی باز یابد و چنین نیز شد. برگ زرینی را در تاریخ معاصر ایران رقم زد که دستاورد آنرا درآینده نه چندان دورمشاهده خواهیم کرد. موقعیت این جنبش که در تعادل داخلی و منطقه ای به شکل بارزی خود را بیان میکند از مختصاتی برخوردار است که عبارتند از:
الف: قابلیت و توانمندی
با تأمل به مصائب و مشکلات و سنگ اندازی هائی که رژیم با دستیاری استعمار نوعلیه مقاومت مشروع ایران بکار گرفت، ایستادگی و رزم و پایداری پرشکوه این مقاومت در برابرآن، بینه توانمندی و قابلیت این جنبش در مصاف با استبداد دینی در میهن اسیرمان ایران. از یک سو بیش از ده سال در محاصره دولت دست پرورده رژیم ملاها درعراق بسر برد که هنوز ادامه دارد. روزانه با انواع تضییقات و تهدیدات دشمن با حداقل امکانات مواجه است، بی آنکه سلاحی جهت دفاع مشروع از خود در مقابل هجوم ایادی رژیم داشته باشد ، و از سوی دیگر طی پانزده سال در معرض فشارو محدودیت و تحریم بزرگترین قدرتهای جهان از اروپا تا آمریکا قرار داشت . مضافا بر بمباران همه مراکز و قرارگاههای مجاهدین در عراق یا شبه کودتا و حمله و هجوم بی سابقه 17 ژوئن در فرانسه که حاصل زد و بند و معاملات ننگین با رژیم آخوندی و درجهت منافع حقیر مادی و کوتاه مدت مماشاتگران و طرف حسابهای بین المللی رژیم بود. رژیم فقها مماشات گران غربی و در راس آن ها آمریکا را متقاعد نمود که اگرخواهان این هستید که از منافع ملی ایران سود ببرید ابتدا جدی ترین تهدید موجودیت نظام را از سر راه آن بر دارید. لذا نام پر افتخار این جنبش به ناحق در لیست سیاه قرار گرفت و بدین سان جای جلاد با قربانی تعویض گردید. رژیم به این نیز قانع نشد و درخرداد سال2003، یک پیشنهاد بسته تشویقی توسط سفیرش در فرانسه، صادق خرازی و با وساطت سفیر سوئیس در تهران به رابرت نی عضو جمهوری خواه در کنگره آمریکا داد، و او نیز پیشنهاد رژیم را به کارل روو معاون کاخ سفید در دوران ریاست جمهوری جرج بوش داد. در این بسته تشویقی تلاش شده بود تا در صورت نابودی مقاومت در اشرف، رژیم تمام شروط آمریکا از جمله به رسمیت شناختن اسرائیل و ختم پروژه اتمی را بپذیرد. به همین سیاق رژیم تلاش نمود تا با کمک لابی خود در آمریکا (نایاک) و صرف هزینه کلان و با جذب صاحبان کارتلهای نفتی و تراستهای بانکی بمنظور کسب منافع مادی از بازار ایران، کوشش بخرج دهند تا اسم مقاومت در لیست سیاه آمریکا تمدید شود. البته شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین خلق بدلیل توانمندی و قابلیت هائی که دارد با اتکا به مردم ایران و با اعتقاد به آرمان آزادیخواهانه ملت تحت ستم ایران، مقاومتی سترگ وکارزارعظیمی را رقم زد و غرب و خاصه آمریکا را مجبوربه لغو برچسب تروریستی ساخت. از این رهگذر است که در شطرنج سیاسی میان مقاومت سازمان یافته و غاصبان حق حاکمیت مردم ایران و حامیان مماشات گر بین المللی آن، مقاومت با سربلندی توانست آنها را کیش و مات نماید. بدرستی بایستی تأکید کرد که شکسته شدن حلقه محاصره رژیم و استعمار نو محصول توانمندی و قابلیت های انکار نا پذیر این مقاومت می باشد که در رأس آن بایستی بحق از نقش بسیار مهم رئیس جمهور برگزیده شورای ملی مقاومت ایران برای دوران گذار و انتقال قدرت به مردم ایران یاد کرد که به عنوان نماد ملی و سلاح استراتژیک جنبش در مقابل رژیم زن ستیز آخوندی مدیریت و هدایت این ایام را با درایت و صبر و توانمندی بسیار در دست داشت. بنحوی که بارها و بارها از جانب شخصیت های جهان مورد تحسین و ستایش قرار گرفت.
ب: مسئولیت پذیری و فدای حد اکثر در چارچوب تشکیلاتی یکپارچه
الیگارشی دینی بیش از سه دهه تا آنجائیکه در توان داشت و با خدمت گرفتن امکانات دولتی کوشید تا علیه عالیترین مصالح ملی جنبش انقلابی دسیسه چینی نماید. در این راستا حد اکثر نیروی خود را بسیج کرد تا در صفوف و یکپارچگی تشکیلات مقاومت رخنه کرده و آنرا از درون متلاشی نماید.
اما ذره ای خلل در استواری و اتحاد در پیشبرد آرمان آزادی خواهی در چارچوب تشکیلات قوی و منظم پدید نیامد. از اعدام های گروهی تا بمباران پایگاههای مقاومت در نواحی مرزی ایران، از تحریک دولت فرانسه در یورش ناجوانمردانه به محل استقرار رئیس جمهور برگزیده شورای ملی مقاومت خانم رجوی و دستگیری ایشان و عده ای از اعضا و هواداران و مسئولین مقاومت تا قرار دادن نام مجاهدین در لیست های تروریستی اروپا و آمریکا. از خلع سلاح ارتش آزادیبخش ملی تا قتل عام مجاهدین بی سلاح در اشرف. اما دشمن و غاصب حق حاکمیت مردم طرفی نبست و مغلوب استحکام تشکیلاتی، مسئولیت پذیری و فداکاری اعضاء و حامیان جنبش گردید. آری در نبرد بین انسانهای پایدار و روزهای دشوار، این انسانهای پایدار هستند که میمانند و نه روزهای دشوار.
آنهائی که دستی در آتش دارند بخوبی درک میکنند که ذره ای از فشارها و تضییقاتی که طی این ایّام علیه مقاومت اعمال گردید می توانست به تلاشی هر نیروی سیاسی بیانجامد. آرتور کلارک نویسنده انگلیسی ( 2008-1917) به درستی اظهار میدارد که: تنها راه کشف ممکن ها، رفتن به ورای غیر ممکن هاست. این جنبش با چنین سازماندهی تشکیلاتی و عناصری که همواره از هیچ فداکاری دریغ نکرده استوار و متحد گامهای خود را در ورای غیر ممکن ها در راه احقاق حق حاکمیت مردم ایران بر می دارد.
ج : محبوبیت و مقبولیت
الیگارشی ولایت فقیه سالها است که تلاش میکند تا چهره مقاومت را خدشه دار کند تا شاید از محبوبیت جنبش در نزد ملت ایران کاسته شود. بارها و بارها بخت خود را آزموده است. با به خدمت گرفتن عناصر زبون و خائن به آرمان دمکراتیک مردم ایران، و با صرف هزینه های نجومی جهت بی اعتبار کردن مقاومت در خارج از کشور، کوشیده تا آنرا منزوی کند. تاکتیک رژیم این است که با استفاده از لابی خود با هدف ایزوله کردن جنبش دمکراتیک، محیط پیرامون اپوزیسیون اصلی را مسموم سازد. البته مقاومت بعد از سی سال درگیر بودن درکوران مبارزه اگر پشتوانه توده ای نداشت و حمایت مردم را توشه بار خود نکرده بود، امکان بقا نداشت. بر اساس اصل تعادل قوا، اگر پایگاه اجتماعی این مقاومت در طیف های گونگون مردم ایران وجود نمیداشت، صرف هزینه های کلان و تلاش رژیم در غرب بخصوص در آمریکا برای اینکه نام شورا و مجاهدین در لیست سیاه قرارگیرد و باقی بماند، را چگونه بایستی تفسیر کرد. اگر این مقاومت از پایگاه مردمی برخوردار نیست چه نیازی است که رژیم در هر مراوده با غرب، ابتدا خواهان مواضع سرسختانه آنها در قبال این جنبش باشد. این وحشت از چه بابت است؟ عملکرد رژیم ولایت فقیه علیه مقاومت ایران در مجامع بین المللی طی سه دهه اخیر بهترین گواه و بینه از گسترش پایگاه اجتماعی این جنبش در میان اقشارمختلف ملت میباشد و مطمئنأ این مهم از دید طرفهای خارجی نیز پوشیده نیست.
د : قانون مداری و عدالت خواهی
مهمترین رکن و شاخص در نظامهای دمکراتیک استقلال قوه قضائیه و میزان پایبندی اش به عدالت و برابری حقوقی است. در دمکراسی ها مردم قوه قضائیه را ملجأ و پناهگاه خود میدانند. در جامعه ای که افراد و نیروها امکان مبارزه مسالمت آمیز در چارچوب قانون را دارند ،آنها که ترازوی قانون را ملاک سنجش و عدالت خواهی قرار میدهند، بالطبع ماهیت دمکراتیک دارند. آقای مسعود رجوی مسئول شورای ملی مقاومت، همواره تأکید کرده است که: هر جا که ذره ای قانون باشد، ما در آن پیروز میشویم.
در واقع ایشان به وضوح و به بارزترین وجهی عمق عدالت جوئی و آزادمنشی این مقاومت را متجلی می کند. استقلال قوه قضائیه در دمکراسی غربی امکان ورود به یک کارزارحقوقی و قضایی حهت احقاق حقوق پایمال شده را میسر میکند در پرتو این قانونمندی است که مقاومت ایران با تمام وجود و با به خدمت گرفتن تمام ظرفیتهایش در دفاع از حقانیت خویش ابر قدرت آمریکا را وادار میکند تا ضرورت خارج کردن نام مقاومت از لیست تروریستی را به رسمیت بشناسد. هر چه باشد این جنبش ادامه دهنده راه دکتر مصدق فقید است که با اتکا به عدالت در مبا رزه علیه پیر استعمار به استقبال دادگاه لاهه رفت و سربلند و پیروز بازگشت.
ه :آزادی خواهی و استقلال طلبی با ماهیت صلح جویانه
مقاومت ایران با تمام اجزاء تشکیل دهنده اش یک جنبش ایدئولوژیک نیست، بلکه نیروئی است آرمانگرا. آرمان آن نیز از قلب تمام اعضاء و عناصر متشکله آن شکوفا میشود. به عبارتی آزادی خواهی و استقلال طلبی در گروه خون این جنبش است و نه در شعار. در حقیقت منشأ تمام تحرکات آن نیز عشق به آزادی و برقراری دمکراسی در ایران است. این فضیلت به یکباره خلق نشده است. دنیای محل زیست این مقاومت یکباره دیروز سبز نشده است. این دنیا برای خود تاریخی دارد و حکایتی که پرداختن به آن چراغ راه آینده است. حکایت فدای 120 هزار مجاهد و مبارز قهرمان که در راه آرمان دمکراتیک و رهائی مردم ایران جان خود را فدیه نموده و در مقابل ارتجاع مذهبی سر خم نکرده و تسلیم نشدند. بله، خون شهدا ضامن پیروزی و حقانیت مقاومت است و هرکس از گذشته خود غافل بماند قادر به پیشروی نیست. جورج سانتایانا، فیلسوف جمله ای دارد که :« آنان که گذشته را فراموش می کنند، محکومند اشتباهاتش را تکرار کنند». ذهن، اندیشه و باورهای این مقاومت در کوره مبارزه گداخته شده است. مروری بر تاریخ یک ربع قرن مبارزه در راستای حقوق پایمال شده ملت ایران جهت حصول آزادی، گویای حقیقتی است آشکار که این مقاومت ظرفیت و توان برقراری نظامی دمکراتیک و صلح طلب در میهن تحت اشغال آخوند ها را دارد. بدرستی که برجسته ترین اندیشه، اندیشه آزادی است. اندیشه یک نیروی ملی تبلوری است پیوند دهنده و بیانگر نیازها و عواطف ملتی است که در نبرد با استبداد شاه و شیخ جان های بسیاری را فدیه آزادیخواهی و استقلال کرده است. با عنایت به چنین تفکری است که میتوان با اتکاء به ملت ایران و انسانهای آزادی خواه در خارج از ایران، و نه امداد های غیبی(کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من)، به مصاف رژیم و استعمار نو رفت. برآیند چنین اندیشه و آرمانی است که در اوج فشارهای جانگداز ناشی از زدوبند های رژیم با ارباب بی مروّت دنیا و حامیان مماشات گر ملاها، از وظیفه ملی و صلح جویانه اش دریغ نکرده و ماهیت جنگ طلبانه نظام ولایت فقیه را در انظار جهانیان برملا کرده و پروژه اتمی را که ضد منافع ملی ملت ایران است را افشا میکند. با اتکا به فرمول « منافع ملی بلی، منافع گروهی خیر»، به سهم خود تلاش کرده است. در ورای تبلیغات دشمنان آزادی و استقلال ایران، هر زمان که لازم دانسته تنزه طلبی پیشه نکرده، و ریسک هر دشنام و افترائی را پذیرفته ولی از منافع ملت ایران ذرهای اغماض نکرده است. چه زمانی که برای ختم جنگ خانمان سوز ایران و عراق که خمینی به مدت هشت سال از قبول آتش بس بدلیل ماهیت ارتجاعی اش طفره میرفت، با امضاء قرار داد صلح با دولت وقت عراق، به جوار خاک ایران رفته و با کمپین و کارزار عظیم صلح طلبانه در سطح جهان تلاش کرد تا ماهیت جنگ طلبانه رژیم را افشا نماید. در همین راستا با تشکیل ارتش آزادی بخش، رژیم را در آستانه سرنگونی قرار داده و خمینی را وادار به نوشیدن جام زهر میکند. پاسدار حسین علایی مشاور سرکرده کل نیروهای مسلح نظام آخوندی درباره لرزه سرنگونی رژیم در حماسه کبیر فروغ جاویدان نوشت: «نیروهای مجاهدین قصد داشتند تا با بهرهگیری از ۲۵ تیپ سبک مکانیزه ...در یک برنامه زمانبندی شده ۳۳ ساعته خود را به تهران رسانده و نظام جمهوری اسلامی ایران را سرنگون و خود جایگزین آن شوند. محمود عطایی هم فرمانده محور پنجم بود که میخواست تهران را تصرف و بیت امام خمینی در جماران و نیز صدا و سیما را به تصرف در بیاورد». به گزارش خبرآنلاین ۱۱ مرداد، پاسدار علایی سرکرده قبلی نیروی دریایی سپاه پاسداران در باره پیشروی ارتش آزادیبخش ملی ایران تا دروازه کرمانشاه افزود: «نیروهای رزمی مجاهدین بهعنوان افرادی کارآزموده،...قبلاً به شهر مهران حمله کرده بودند و شعار ”امروز مهران فردا تهران“ را سر میدادند....تهاجم نظامی مجاهدین به استان کرمانشاه، با عدم انتظار و در نتیجه غافلگیری مسئولین ایرانی همراه بود. گرچه احتمال حمله آنها از سوی برخی از فرماندهان سپاه داده میشد ولی هیچ کس نمیدانست که نیروهای مجاهدین از کدام نقطه مرزی به خاک ایران، حمله خواهند کرد». به عبارتی از منافع ملی ایران است که استراتژی تعیین کرده و نه منافع کوتاه مدت گروهی اش. سان تزو، استراتژیست بنام چینی که چهار صد سال قبل از مسیح میزیست در کتاب ”هنر جنگ“ که هنوز در محیطهای آکادمیک تدریس میشود، مینویسد: « مهمترین حمله، حمله به استراتژی دشمن است». تهاجم افشاگرانه مقاومت در روشنگری از نیات استراتژی اتمی رژیم در دوران خاتمی نیز ناشی از نیازی بود در راستای منافع ملی مردم ایران و از سوئی مبین اهداف صلح جویانه و استقلال طلبانه این جنبش. لازم به یاد آوری است که در دوران خاتمی، رژیم برای پیشبرد اهداف استراتژیک خود، در پی سه عنصر زمان، ثبات داخلی (اختناق و سرکوب) و جذب اعتماد جامعه جهانی بود. یعنی بگونه ای رفتار میکرد که بتواند اعتماد دول غربی را کسب کند تا مخفیانه طرح های هسته ای خود را پیش ببرد. « ما میخواستیم با ایجاد فضای مناسب، ضمن اعتماد سازی، فرصت لازم را در اختیار دانشمندان هسته ای قرار دهیم تا بتوانند فناوری ها را تکمیل کنند..... نکته دیگر هم این بود که در ضمن در سایه بحث اتمی آرامش جامعه حفظ شود.» (1)
به بیانی نظام ولایت فقیه مترصد بود تا هرچه سریعتر نیت دستیابی به سلاح هسته ای را عملی سازد تا بدین وسیله بتواند اختناق بر مردم ایران را ازدیاد بخشیده و وضعیت لرزان خود را در جامعه تثبیت سازد و در سطح بین المللی نیز موقعیت رژیم جهت پیشبرد اهداف بنیادگرانه اش را تحکیم بخشد. اما زهی خیال باطل که شورای ملی مقاومت ایران با اینکه در محاصره و در معرض شدیدترین ابتلائات و دسیسه ها بود از وظیفه تاریخی و ملی خود عدول نکرده و با حد اقل امکانات ولی با اتکا به مردم و سمپاتهایش در ایران، اهداف ضد ملی و ضد میهنی رژیم را در نزد جهانیان برملا کرد. آخوند حسن روحانی رئیس وقت شورای امنیت ملی رژیم می نویسد: « در سال 1381، فعالیتها در فضای آرام پیش می رفت، ولی به ناگاه و با دستور آمریکا، منافقین با ترتیب دادن یک مصاحبه مطبوعاتی و وارد کردن اتهامات واهی سرو صدای زیادی به راه انداختند ». (2)
البته متهم کردن سازمان مجاهدین به فرمانبر آمریکا و نوکر اجنبی جلوه دادن مقاومت تبدیل به طنز تاریخ شده است و این از شیوه های کهنه تبلیغات نظامهای فاشیستی است که برای بی محتوا کردن ماهیت استقلال طلبانه و ملی اپوزیسیون بکار گرفته میشود. مهم این است که ”فضای آرام رژیم“ تبدیل به کابوس وحشت رژیم شده است. همانطور که حضورعنصر مقاومت بدلیل مسئولیت تاریخی و ملی اش خمینی را وادار کرد که جام زهر را بنوشد، اکنون خلف آن خامنه ای نیز در آستانه نوشیدن جام زهر دیگری است، اگر چنانچه از جنگ با آمریکا پرهیز کند.
جایگاه مقاومت در ژئوپولیتیک منطقه
بهار خاورمیانه که دارای خصلت گفتمانی معترض و ضد اقتدار گرائی است، نظام ولایت فقیه را با چالش جدی مواجه نمود. از این منظر رژیم تلاش کرد تا ماهیت ضد استبدادی قیام مردم در خاورمیانه بزرگ را به هویت گرائی اسلامی تحلیل و تعبیر نماید. در واقع بهار عرب رژیم را در ساختار حکومتی در معرض پارادوکس قدرت و امنیت مواجه ساخته است. به هر نسبتی که جنبش ضد اقتدار گرائی مردم گسترش پیدا میکند، قدرت حاکمیت کاهش یافته و امنیت و ثبات سیستم نیز به چالش کشیده شده و دچار نوسان میشود. یا بایستی به سرکوب موج نارضایتی ها توسل جوید، که نهایتأ خود را در خطراضمحلال قرار میدهد. بازتاب آن بی ثباتی و هموار شدن مسیر سرنگونی است. وضعیتی که متحد استراتژیک رژیم، بشار اسد در سوریه با آن مواجه است. به تعریفی استبداد آخوندی بدلیل عوامل تهدیدزا و امنیت سوز خود را در خطر می بیند. بعداز قیام مردم در سه سال پیش، عقربه های سرنگونی نظام ولایت فقیه شتاب بیشتری به خود گرفته است.
رشد و بیداری توده های تحت ستم در خاورمیانه، و گرایش اتودینامک مردم به سمت مقاومت قهر آمیز، و شکست تزهائی که راه به استحاله نظامها میبرد در چارچوب خاورمیانه و سرنگونی تقریبا محتوم متحد رژیم، بشار اسد، زنگ خطر هایی است که از دید رژیم پنهان نیست، مضافأ اینکه با جنبشی روبرو است که بیش از سه دهه است که مقاومت قهر آمیز را تجربه کرده است، و پرچمدار ضد بنیادگرائی در منطقه میباشد. ضروری است تاکید شود که مواضع سیاسی شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین در خصوص مبارزه مردم خاورمیانه در راستای تحقق دمکراسی و سکولاریزم در این منطقه موجب شده که با نیروهای دمکراتیک در خاورمیانه پیوند بخورد. از طرفی قابل توجه است که نیروی محوری مقاومت سازمان یافته این جنبش، سازمان مجاهدین خلق که بلحاظ اعتقادات مذهبی اش، مسلمان شیعه میباشد ، خود را در کنار نیروهای سنی با خصلت ضد بنیاد گرایانه قرار داده است، امری از منظر استراتژیک و ژئوپلتیک در خاورمیانه منحصربه فرد است. مواضع مقاومت ایران درقبال مبارزه مردم سوریه علیه بشار اسد جنایتکار مصداق بارز آن است. با توجه به موقعیت ژئوپولیتیک و استراتژیک منطقه و شاخص مهم این دوران، یعنی فروپاشی نظام های دیکتاتوری در خاورمیانه، ناقوس پایان الیگارشی دینی نیز به صدا در آمده است. به یقین بازنده اصلی تحولات خاورمیانه رژیم ملاها خواهد بود. فصل جدیدی گشوده شده است که شاخص عمده آن ارتقاء موقعیت جنبش در سطح جهان است. در سطح ژئوپولتیک منطقه نیز مقاومت بدلیل تاریخش، مواضع و عملکردش، و بالاخره قدرت تأثیر گزاریش در کانون توجه نیروهای دمکراتیک و ضد بنیاد گرا قرار گرفته است. شورای ملی مقاومت و نیروی محوری آن سازمان مجاهدین خلق ایران، انقلابیون عصر جدید در تاریخ معاصر ایران هستند و همچنان چون کوهی استوار و سرفراز در مقابل ایلغار آخوندی ایستاده اند. این در حقیقت ناشی از حقانیت مبارزه ایست که رسالت آن بدوش این نسل گذاشته شده است. نیروئی که خواستار جانشینی گروهی از حاکمان یا رهبران به جای گروه دیگر در چارچوب نظام نیستند. به تغییرات جزئی و یا اصلاحات در ساختار سیاسی استبداد دینی رضایت نمی دهند. هدفشان سرنگونی نظم کهنی است که از بیخ و بن پوسیده و فاسد است. در تقدیر این مقاومت است که با غلبه بر دشمنان حق حاکمیت مردم ایران، این بلیه شوم را برای ابد از میان بُرده و نظمی نوین درافکند. صفحه پرافتخار مبارزه برای به کرسی نشاندن حق حاکمیت مردم و استقرار مردم سالاری در ایران تحت اشغال آخوندها اکنون وارد دوران تعیین سرنوشت شده است.
-----------------------------------------------------
(1)- حسن روحانی، ”امنیت ملی و دیپلماسی هسته ای“، مرکز تحقیقات استراتژیک، تهران (1390)، صفحه 158
(2)- همانجا، صفحه 120
دکتر منشور وارسته