محدثین در مصاحبه خود با این روزنامه چاپ کویت، توضیح داد که: رژیم تهران با 5 بحران روبروست که عبارتند از: فروپاشی اقتصاد و تراکم خشم (مردم) ومخاصمات درونی و سست شدن رژیم بشار و معضل اتمی.
وی در بررسی جدید خاورمیانه و شمال آفریقا پس از گسترش بهار عرب بر این دیدگاه تأکید کرد که نجات دمکراسی نوخاسته در جهان عرب که خونهای زیادی برای آن داده شده جلوگیری از افتادن منطقه در دامن بنیادگرایی و تروریسم است و لازمه آن حمایت از حمایت از مقاومت مردم ایران و برپایی یک جبهه متحد ضد بنیادگرایی در این منطقه است.
بخشهایی از این مصاحبه:
قرار است انتخابات ریاست جمهوری ایران در تابستان آینده برگزار شود، آیا تغییر دراماتیکی را در رابطه با اوضاع داخلی رژیم تهران پیش بینی میکنید؟
ج. آنچه تحت عنوان انتخابات ریاست جمهوری یا مجلس در ایران تحت حاکمیت ملاها برگزار شده و میشود، هیچ گاه شباهتی با انتخابات آزاد و واقعی نداشته و اصولاً ولایت فقیه در ستیز بنیادی با رأی آزادانه و حاکمیت مردم است.
نتیجة چنین انتخاباتی برآیند منازعه قدرت در میان باندهای مختلف رژیم ولایت فقیه است. همه کاندیداهای ریاست جمهوری باید هم در نظر هم در عمل به ولایت فقیه متعهد باشند و این تعهد باید توسط شورای نگهبان که اعضایش توسط شخص خامنه ای ولی فقیه تعیین میشوند، مورد تایید قرار گیرد. در عین حال از نظر قانون اساسی این رژیم همه تصمیم گیریهای کلیدی و ارگانهای کلیدی به دست ولی فقیه است و رییس جمهور صرفا یک نقش اجرایی و نه تصمیم گیری ایفا میکند.
اما تا آنجا که به انتخابات ژوئن 2013 بر می گردد با توجه به شرایط ویژه ای که رژیم در آن بسر می برد از اهمیت ویژه ای برخوردار است زیرا رژیم آخوندی در شرایط کنونی با بحرانهایی مواجه است.
س. این بحرانها بنظر شما کدامند؟
رژیم با 5 بحران اصلی روبروست:
اولا، وضعیت اقتصادی بسیار بحرانی است. فروپاشی پول رسمی کشور و رسیدن نرخ تورم به مرز 50% و بیکاری به بیش از 30%
ثانیا- نارضایتیهای انباشته در میان عموم مردم، یک وضعیت انفجاری به جامعه ایران داده است
ثانیا: مخاصمات درونی باندهای مختلف رژیم به نحو بی سابقه ای شدید و عمیق شده است
رابعا: وضعیت سوریه و سقوط احتمالی بشار اسد جبهه منطقه ای رژیم را در آستانه فروپاشی قرار داده است .
خامسا: تا آنجا که به پروژه های اتمی رژیم برمی گردد رژیم به نقطه تعیین تکلیف نزدیک می شود . یا باید از پروژه های اتمیش عقب نشینی کند و همچنانکه خمینی جام زهر آتش بس را سر کشید خامنه ای نیز جام زهر کوتاه آمدن از پروژه تسلیحات اتمی را سر بکشد و یا اینکه به سمت رویارویی با غرب پیش برود که هر کدام از آنها عواقب نابود کننده ای برای رژیم بهمراه خواهد داشت.
لغو برچسب تروریستی علیه سازمان مجاهدین خلق ایران توسط وزارت خارجه آمریکا و برداشته شدن برخی از قید و بندها از اپوزیسیون سازمان یافته این رژیم، به بحران هایی که رژیم را احاطه کرده است بطور مضاعف خصلت سیاسی و سرنگون کننده داده است.
انتخابات قبلی ریاست جمهوری شاهد درگیری خونینی بود و اشکالات زیادی داشت، انتخابات آتی را چگونه پیش بینی میکنید؟
با توجه به شرایطی که فوقا ذکر شد انتخابات ریاست جمهوری رژیم فرصتی برای بروز بحران های بیرونی و درونی خواهد بود و تبدیل به یک موقعیت خطرناک برای رژیم خواهد شد و می تواند بسا فراتر از سال 2009 رژیم را در معرض خطر جدی قرار دهد و به عبارت دیگر نه تنها خامنه ای قادر به تحمیل فرد مورد نظر خود برای ریاست جمهوری نباشد بلکه تمامیت رژیم در معرض سرنگوی قرار گیرد.
در سال 2009، جنگ قدرت میان دو جناح حکومت بر سر پست ریاست جمهوری بسرعت به رویارویی مردم با رژیم تبدیل شد. باز شدن این شکاف فضایی برای سرازیر شدن مردم به خیابانها و شروع قیامهای ضدحکومتی ایجاد کرد.
در حقیقت اعتراض به تقلبهای انتخاباتی بهانهیی برای ابراز خشم مردم علیه تمامیت رژیم و طرح درخواستهایشان برای سرنگونی این رژیم بود.
در شرایط کنونی می تواند وضعیت به غایت خطرناک تری برای تمامیت رژیم بوجود بیاید
بعد از فرو ریختن همپیمانان رژیم تهران، آیا این پیشبینیها از نظر شما درست است که ما بزودی شاهد بهار فارسی (ایرانی) مانند بهار عربی خواهیم بود، یعنی وقوع انقلاب داخلی که رژیم ایران را سرنگون سازد؟
ج. حقیقت اینست که بهار ایرانی از 4 سال پیش شروع شده است و شکی نیست که سرنگونی متحد استراتژیک رژیم در منطقه یک ضربه استراتژیک به حکومت ملاهاست و موانعی که بر سر راه بهار ایرانی بوجود آمده است را بر میدارد. رژیم آخوندی یک حلقه جهنمی تطرف ایجاد کرده که با فرو ریختن سوریه این حلقه در هم می شکند.
آنچه به این پیشبینی اعتبار میدهد، رویکرد خود ملاهاست. هدایت روزانه اوضاع سوریه به وسیله اتاقهای جنگ در تهران و دمشق، برعهده گرفتن حفاظت نقاط کلیدی نظیر دمشق توسط سپاه پاسداران، حجم کمکهای مالی و تسلیحاتی و تدارکاتی آنها به دیکتاتوری سوریه، به کارگیری دولت وابستهاش در عراق برای ایفای نقش پشت جبهه فعال برای اسد و اختصاص بخش زیادی از اموال مردم عراق به سر پا نگهداشتن رژیم اسد، تبلیغات شبانه روزی در ایران( که قیامها در سوریه را مانند وقایعی در نزدیکی تهران القا میکند) و ...همه گویای این است که ملاها سرنوشت سوریه را فراتر از سرنوشت یک همپیمان میبینند و آن را مسأله بود و نبود خود تلقی میکنند.
در صورت از بین رفتن رژیم کنونی ایران شکل روابط بین نظام جدید با عراق در سایه حمایت رژیم کنونی تهران از رژیم نوری المالکی نخست وزیر عراق چگونه خواهد بود؟
واقعیت این است که رژیم ملاها از روز اول به حاکمیت رسیدن دنبال تحقق رویاهای توسعه طلبکانه خمینی بود این توسعه طلبی از ویژگیهای رژیم ولایه فقیه است، حتما جنگ 8 ساله با عراق در دهه هشتاد را بیاد میآورید که در ابتدا خمینی برای آن زمینه سازی کرد و پس از خارج شدن قوای عراقی از خاک ما در ژوئن 1982 با شعار فتح قدس از طریق کربلا برای ادامه جنگ پافشاری کرد. زمانیکه خمینی در ترس از سرنگونی توسط ارتش آزادی بخش ملی ایران آتش بس را بپذیرفت، آنرا به سرکشیدن جام زهر تشبیه کرد. اما متأسفانه آنچه را که رژیم طی 8 سال جنگ بدست نیاورده بود، آمریکا در سینی طلا پس از اشغال عراق به وی تقدیم کرد.
رژیم آخوندی آن اندازه در عراق میدان یافت که عملا نخست وزیر مطلوب و دست نشانده خود را در عراق روی کار آورده و سرپا نگه داشتند، حتی بعد از برگزاری انتخابات در سال 2010 و برغم اینکه ائتلاف العراقیه به رهبری ایاد علاوی در انتخابات پیروز شد رژیم ملاها با زور و تهدید مالکی را در پست نخست وزیری نگه داشتند. بدون پشتیبانی رژیم ملاها مالکی حتی یک روز قادر به ماندن در نخست وزیری نیست و بایستی حساب جنایاتش را علیه خلق عراق و خواهران و برادران مجاهدمان در اشرف پس بدهد،
اعدامهای جمعی زندانیان سیاسی، تعرض به حقوق مردم کرد و جنگ افروزی، فساد افسار گسیخته دولتی در ابعاد بیسابقه اینها همه تحت اشراف و تحت کنترل رژیم ایران انجام میشود. کما اینکه حملات گسترده تروریستی که بخش زیادی از آنها از تهران هدایت میشود و دولت مالکی هم بخوبی از آن مطلع است و منشا انرا بخوبی میداند.
رسیدگی به دو فقره جنایت علیه بشریت در اشرف علیه مجاهدین خلق در دادگاه اسپانیا دنبال میشود و به محض رفع مصونیت بایستی در برابر دادگاه مزبور حاضر شود. شما به کارنامه جنایاتی که همه روزه در عراق صورت میگیرد توجه کنید
در رابطه با حزب الله لبنان در سایه حمایت مالی و نظامی رژیم تهران از این حزب چی؟
حزب الله در لبنان تماما زاده رژیم ولایت فقیه است و به دستور خمینی در سال 1982 تشکیل شد. حزب الله بلحاظ تاکتیکی کارکردش برای رژیم ایران ابزاری برای صدور تروریسم و گروگانگیری است و بلحاظ استراتژیک بر هم زدن تعادل منطقه و جلوگیری از پیش رفت روند صلح در منطقه. حزب الله در حقیقت شیعه لبنان را در خدمت منافع فاشیسم دینی حاکم بر ایران به گروگان گرفته است و رژیم از آن بعنوان برگی با طرف حسابهای بینالمللی استفاده میکند،
رژیم ملاها در کارهای تروریستیاش در پاریس و آلمان و بسیایر از کشورهای دیگر از عناصر حزب الله استفاده میکند و الان نیز همه قدرت آنرا در سرکوب مردم سوریه به کار میگیرد.
هیچ تردیدی نیست که سرنگونی رژیم ملاها پایان بلافاصله حزب الله خواهد بود.
جنبشها و دستجات فلسطینی که رژیم تهران از آنها حمایت میکند چی؟
در رابطه با فلسطین البته بدیل توجهات عربی اسلامی که روی آن بود رژیم ملا با دجالیت از روز اول حاکمیت شعار آزادی قدس سر داده و بزرگداشت روز قدس اعلام نموده در عین حال با کینه توزی فراوان با رهبران سازمان آزادیبخش فلسطین و دولت خودگردان ضدیت بعمل آورده و مستمر توطئه چینی میکند. رژیم ملاها بیشترین ضربه را به آرمان مردم فلسطین زده و عامل اصلی شقه کنونی فلسطین هست، هرگاه که آشتی ملی فلسطین پیش میرود با دخالت رژیم متوقف میگردد و به عقب میرود. با بنابراین سرنگونی رژیم ملاها مانع اصلی آشتی ملی فلسطین کنار میرود.
رژیم آخوندی در جنگ غزه نیز از یک سو در صدد است توجهات جامعه جهانی و کشورهای منطقه را از کشتار مردم سوریه منحرف کند، و از سوی دیگر خود را حامی مردم فلسطین نشان دهد و از ابعاد نفرتی که بخاطر حمایت از بشار اسد دامنگیرش شده است بکاهد.
طبق یک رشته رهنمودها که از نیروی قدس به واحدها و افراد تابعه اش داده شده آمده است:
-”قبل از جنگ غزه، ایران و حامیانش در منطقه منزوی بودند. سمعه نظام بخاطر سوریه مخدوش شده بود. جنگ غزه و اسرائیل وضع را عوض خواهد کرد. جمهوری اسلامی و حامیانش در این جنگ رو آمده و تا حدودی از انزوا خارج شدند. الان مشخص شد که ایران نه تنها حرف میزند، بلکه در میادین جنگی هم حضور دارد و امروز غزه و حزبالله با موشکهای ایران حفاظت میشود. جمهوری اسلامی باید هر چه بیشتر تبلیغ کند که غزه توسط موشکهای ایران حفاظت میشود و اسرائیل توسط موشکهای ایرانی ناامن میشود.
- جنگ غزه باعث میشود امریکا و غرب در مذاکرات احتمالی آینده در تعادل دیگری پای میز مذاکره با ایران بیایند. جنگ غزه و اسرائیل، یک پیروزی نظامی برای حماس است و یک پیروزی سیاسی برای ایران می باشد.
- جنگ غزه از یک نظر دیگر هم به نفع سوریه( بشار اسد) تمام شد. و معلوم شد ایران موشک به حماس و جهاد اسلامی داده اما کشورهای عربی مانند قطر و عربستان که میخواهند بشار اسد را سرنگون کنند هیچ کاری نکردند به غزه خیانت کردند.... تبلیغات جمهوری اسلامی در این زمینه در الجزیره و بقیه رسانه ها خیلی مهم بود و انعکاس زیادی در مجامع بینالمللی داشت”.
برنامه اتمی ایران نگرانی منطقهای و بینالمللی را دامن میزند آیا شما اطلاعات و ادلهای حول خبرهایی که صحبت از قصد رژیم تهران برای تلاش در جهت توسعه سلاح اتمی میکنند، دارید که بتوانید آنها را برای ما فاش سازید؟
بله ما مطمئنیم که رژیم آخوندی با تمام قوا در صدد دست یابی به بمب اتمی است. رژیم در آستانه سقوط میخواهد با دست یابی به بمب اتمی تعادل قوا را تغییر داده و بقای خود را تضمین کند
رژیم ولایت فقیه بقای خود را در بسط نفوذش در منطقه و بقول خودش در جهان اسلام از محیط تا خلیج جستجو میکند. و از این رو هدف مقدم ملاها از مسلح شدن به سلاح اتمی نه اسراییل بلکه بر هم زدن تعادل در منطقه و تحمیل هژمونی خود بر کشورهای عربی و اسلامی است. به همین منظور به مدت 18 سال تا سال 2002, رژیم آخوندی پروژه اتمی خود را پنهانی گسترش داد و پیش برد. نفس این پنهان کاری قبل از هرچیز نشان از اهداف غیر متعارف آن دارد. ولی افشاگریهای مقاومت ایران جای هیچ شک وشبهه ای را باقی نگذاشت.
بر اساس اطلاعات دقیق مقاومت ایران از داخل این رژیم، آخوندها روی هر سه حلقه ضروری برای دست یابی به بمب اتمی بسرعت کار میکند. غنی سازی، کار تسلیحاتی ( بمب سازی) و موشکهایی که بتوانند کلاهک اتمی حمل کنند. پس از شروع بهار عرب و بخصوص پس از سرنگونی دیکتاتور لیبی، خامنه ای در یک جلسه خصوصی اعلام کرد اگر قذافی از پروژه های اتمی اش عقب ننشسته بود به این سرنوشت دچار نمی شد و درسی که ما از سقوط او میگیریم اینست که با پروژه های اتمی را تسریع کنیم. این سخنان را بصورت سر بسته خامنه ای در سخنرانی عمومی اش نیز گفت و تاکید کرد ما الان در میانه راه هستیم وقتی به قله برسیم شرایط فرق میکند و دشمنی ها کم میشود. مقصودش از قله رسیدن به بمب اتمی بود
پروژه های اتمی بخلاف اینکه رژیم ادعا میکند به هیچوجه طینت سیویل ندارد و مهمترین دلیل اینکه تماما تحت کنترل سپاه پاسداران است
چه اطلاعاتی حول برنامه اتمی ایران دارید؟
بنا به اطلاعاتی که مقاومت ایران دارد، اطلاعاتی که توسط شبکه اجتماعی سازمان مجاهدین خلق در داخل کشور تهیه شده، ارگان مرکزی که بر ساخت بمب در پروژه اتمی رژیم ملاها نظارت دارد، «سازمان پژوهشهای نوین دفاعی» با نام اختصاری «سپند» میباشد که زیر دست معاون وزیر دفاع هست. این مرکز در سایت «مژده» در غرب دانشگاه مالک اشتر در منطقه لویزان واقع است و ریاست آنرا محسن فخری زاده مهابادی بعهده دارد که از دوسال پیش پروژه ساخت کلاهکهای اتمی را بدست گرفته و تیمی که مشغول ساخت بمب اتمی است بین متخصصین سپاه پاسداران و وزارت دفاع (دانشگاه مالک اشتر) است، بعنوان تیم فخری زداه شناخته میشود و مقاومت ایران اسامی 60 تن از مدیران و کارشناسان قسمتهای مختلف این مرکز و 11 ارگان و شرکت وابسته به آن را تدقیق نموده است. این سازمان عبارت است از یک تشکیلات کامل برای پژوهشها با شبکه خرید و فراهم کردن قطعات و ابزار لازم، این ارگان از 7 قسمت تشکیل شده که هر قسمت در زمینه تخصصی خاص خود پژوهش میکند، این قسمتها در زمینههای زیر عمل میکنند:
اول. آمادن کردن ماده اصلی ساخت بمب اتمی ، اورانیو غنی شده و مواد انفجاری
دوم. کار روی فلزات از جمله فلز ساخت کلاهک اتمی
سوم. تولید فلزات ضروری برای ساخت کلاهک اتمی
چهارم. ساخت مواد منفجره شدید الانفجار برای تولید چاشنی بمب
پنجم. انجام تحقیقات برای ساخت مواد شیمایی پیشرفته
ششم. طراحی و محاسات الکترونیکی خاص کلاهک اتمی
هفتم. کارهای لیزری برای استفادههای اتمی
متاسفانه جامعه جهانی و بخصوص شورای امنیت و کشورهای اروپایی و آمریکایی در این زمینه به غایت ضعیف عمل کرده اند و پس از اینکه مقاومت ایران برای جهان اهداف رژیم را برای دست یابی به بمب روشن کرد بجای اینکه این رژیم را تحت شدیدترین تحریمها قرار دهند شروع به مذاکره و امتیاز دادن کردند و به این وسیله بیشترین وقت را به این رژیم برای تکمیل پروژه های اتمی اش دادند. تحریمها بسیار دیر و بسیار ناقص اعمال شده است.
امروز نیز تحریمهای همه جانبه علیه رژیم که هنوز با آن فاصله زیادی داریم، یک شرط ضروری اما ناکافی برای جلوگیری از دست یابی این رژیم به بمب اتمی است. راه حل نهایی تغییر رژیم بدست مردم و مقاومت ایران است. همان راه حلی که خانم رجوی رییس جمهور برگزیده مقاومت درسال 2004 در پارلمان اروپا معرفی کرد.
آیا حذف نام سازمان از لیست تروریستی شروع حل مشکل کمپ اشرف در عراق با توجه به محنتهای شدید ساکنانش خواهد بود؟
نوری المالکی نخست وزیر دست نشانده ملاها در عراق که مجری مقاصد شوم رژیم ملاها برای از بین بردن مجاهدین خلق است، همواره به این برچسب برای توجیه جنایات خود علیه مجاهدان اشرف متوسل شده است. رفع این برچسب البته یک حربه مهم را از دست مالکی گرفته است، اما واضح است که رژیم آخوندی که سیطره بسیار بالایی بر دولت عراق و امور این کشور دارد، دست از سرکوب و اذیت و آزار مجاهدین در عراق بر نمیدارد. چون این رژیم بقای خود را در نابودی مجاهدین می بیند.
به انقلابهای عربی که به «بهار عرب» معروف شده و تغییر رژیمهای تونس و مصر چگونه مینگرید، و چه تأثیری بر شما دارند؟
ج. بهار عرب حرکتی است اصیل و برخاسته از خواسته واقعی و ریشه دار برای تحقق دمکراسی و حاکمیت مردم که لازمه برخورداری از یک آزادی واقعی است. قیامهای مردمی به خوبی این حقیقت را به اثبات رساند که دمکراسی خواهی یک خواست واقعی و ریشه دار در جوامع ماست.
در عین حال فاشیسم مذهبی حاکم بر ایران همه تلاش خود را به کار برده و می برد تا با بهره برداری از شرایط جدیدی که در منطقه بوجود آمده است و با سوء استفاده از فضای دمکراتیک تطرف دینی را پیش ببرد و عوامل و ایادی خودش را در این کشورها نفوذ بدهد. این درحالیست که اکثریت قاطع مردم مسلمان در این کشورها از بنیادگرایی و از رژیمی مانند رژیم آخوندی در ایران بیزارند. تحولات روزهای اخیر در مصر و برگزاری مجدد میلیونی در میدان تحریر بخوبی تمایلات مردم مصر را نشان میدهد.
بعد از بهار عرب آیا گشایش عربی به روی اپوزیسیون ایران را پیش بینی میکنید؟ یا نزدیکی به رژیم حاکم تهران را؟
ج. طبیعی است که منافع مردم و مقاومت ایران و کشورهای عربی بخصوص آنها که با جنبش دمکراتیک مواجه اند ایجاب میکند که روابط بسیار خوبی با هم داشته باشند و فکر میکنم ما باید در این مسیر پیش برویم و این چیزی است که در بسیاری از وجوه آن شروع شده است. این از آنجا بسیار ضروری تر می شود که تنها راه اینکه جنبشهای بهار عرب, از دمکراسی نوپا و جوان خود حفاظت کنند, مرزبندی قاطع با رژیم بنیادگرای حاکم بر ایران است.
از سوی دیگر رژیم حاکم بر ایران و شخص ولی فقیه تلاش سخت و البته شکست خورده ای را داشته تا تحت عنوان ” بیداری اسلامی”, جنبشهای بهار عرب را ناشی از این رژیم و وابسته به خود جلوه داده و از این طریق, آنها را از مسیر خود منحرف نموده و بسمت خود بکشاند. علاوه بر آن اکنون رژیم حاکم بر تهران با تمام قوا به جنگ خونین با بهار عرب در سوریه پرداخته و آن را نبرد مرگ و زندگی برای خود میداند. بنابراین راهی برای نزدیکی بهار عرب به رژیم آخوندی که خود در معرض سقوط نزدیک با تجدید بهار ایرانی می باشد, وجود ندارد.
من به همه برادران و خواهران عربمان فراخوان میدهم که برای نجات دمکراسی نوخاسته در جهان عرب که خونهای زیادی برای آن داده شده است و برای جلوگیری از افتادن منطقه در دامن بنیادگرایی و تروریسم و برای آزادی مردم ایران از بیرحم ترین دیکتاتوری معاصر، به حمایت از مقاومت مردم ایران و دفاع از حقوق پیشتازان این مقاومت در اشرف ولیبرتی بپاخاسته و یک جبهه متحد ضد بنیادگرایی روی بیاورند.
یمن دخالت رژیم تهران در امور داخلیاش را خیلی مورد انتقاد قرار داده است. نظر شما راجع به راههای تصحیح رابطه با یمن چیست؟
واقعیت این است که نه فقط یمن بلکه همه کشورهای منطقه از دخالتهای تروریستی و توطئههای این رژیم در امان نیستند. دخالت رژیم ایران که از روز اول در دکترین ولایت فقیه به آن ” صدور انقلاب” اطلاق شده است, یک سیاست نیست, بلکه استراتژی رژیم یعنی که جزء لا ینفک و جزء وجودی این رژیم است به نحوی که بدون آن, موجودیت اش در خطر قرار میگیرد. تنها از این طریق است که ”ولایت فقیه” معنی پیدا میکند بنابراین تمام کشورهای اسلامی وعربی در معرض این خطر مستقیم قرار دارند. تنها با سرنگونی رژیم ملاها هست که این وضعیت بلافاصله تصحیح میشود چون یک ایران دمکراتیک و با حاکمیت مردم عامل ثبات و صلح و همزیستی در منطقه خواهد بود.