درخواست اعدام برای دونفر ”زورگیر“ در بیدادگاه به ریاست قاضی صلواتی جنایتکار

دادگاه چهار ”زورگیر“  که به اتهام دزدیدن اموال یک نفر با استفاده از چاقو دستگیر شده بودند صبح شنبه 9 دی 1391 در شعبه 15 دادگاه انقلاب!؟ تهران برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری حکومتی مهر، در این دادگاه که به ریاست قاضی صلواتی جنایتکار برگزار شده دادستان حکومت آخوندی برای دو نفر از متهمین تقاضای اعدام کرده است. مروری بر آنچه در این دادگاه گذشته نشان میدهد که بجای متهمانی که قربانی همین رژیم پلید، که توسط زورگیر ترین اراذل و اوباش و دزد های میلیاردی در بیت خامنه ای و سپاه جهل و جنایت و غارت اداره میشود، هستند خود این جنایتکاران از جمله همین قاضی صلواتی باید در دادگاه های مردمی پاسخگوی جنلیات و دزدی ها و زورگویی هایشان باشند.

بنا بر این گزارش امیر اسمعیل رضوان فر باصطلاح نماینده دادستان در شروع دادگاه میگوید: افرادی که همچنان در سراب استفاده از سلاح سرد هستند توجه کنند که بر اساس قانون نگهداری سلاح سرد و گرم جرم می باشد و اگر این سلاح را به روی مردم بکشند با حفظ شرایطی محارب محسوب می شوند.

در جریان دادگاه متهم ردیف اول با حضور در جایگاه میگوید: متولد سال 68 هستم و تاکنون سه فقره سابقه کیفری دارم.
وی در پاسخ دادستان که از او میخواهد در مقابل اتهام محاربه و افساد فی الارض و ایجاد رعب و هراس، از خودش  دفاع کند میگوید: جرمم را قبول دارم، اما مادرم مریض بود و برای عمل احتیاج به 4 میلیون پول داشت. پدرم چند سال پیش فوت کرد و مادرم در خانه های مردم کار می کرد، اما به دلیل مریضی دیگر نتوانست کار کند و ما تحت پوشش نهادهای حمایتی هستیم. ... اما خرجمان در نمی آمد و مادرم نیز احتیاج به عمل داشت گفتم به هر طریقی این پول را جور می‌کنم و به خاطر فقر مجبور شدم دست به این کار بزنم.
...... در مورد انگیزه ام باید بگویم که فقر و بیماری مادرم باعث شد که دست به این سرقت ها بزنم، اما اشتباه کردم؛ چرا که پول حرام پاگیر می شود. آمدم کمک حال مادرم باشم، اما نشد.
قاضی: می خواستی با پول حرام به مادرت کمک کنی؟
متهم: مجبور بودم، با توجه به پیری و مریضی مادرم باید از یک جایی پول جور می کردم، اما قبول دارم که اشتباه می کردم پدرم 10 سال پیش به علت ناراحتی قلبی فوت کرده است.

شاکی این پرونده در پاسخ سؤال نماینده دادستان درباره انتظار وی از دادگاه میگوید: هر تصمیمی گرفته شود، قبول دارم و از متهمان نیز شکایت دارم. (ولی) نمی خواهم متهمان اعدام شوند.

شاکی دوم هم به داستان پاسخ مشابهی میدهد: می خواهم براساس قانون برخورد شود، اما دوست ندارم آنها به اتهام محاربه اعدام شوند، امکان دارد این افراد پس از بازگشت دوباره به جامعه دست از رفتارهای نادرست خود بردارند.

یکی از وکلای تسخیری متهمین (شاید برای خلاصی وجدان خودش) به اندازه یک ارزن پرده ها را بالا میزند و میگوید: ....در جامعه ای که رشوه گری انجام می‌شود و ماشین دو میلیاردی و رستوران (با غذای) 150 هزار تومانی وجود دارد این جوان ها هم خام می شوند و می‌گویند ما هم باید از این موضوع نصیبی ببریم.

در پایان قاضی صلواتی که پرونده جنایات خودش از کوه دماوند هم سنگین تر است بجای آنکه جواب بدهد که در شکنجه و قتل ستار بهشتی و دیگر شهدایی که در بیدادگاه های  او و دیگر جنایتکاران رژیم سلاخی شده و میشوند از چه سلاح ها و ابزاری استفاده میشود که مصداق محاربه با خدا و خلق نیست میگوید: اگر فردی با کشیدن سلاح اقدام به ایجاد اخافه و رعب و وحشت کند از مصادیق محاربه است و اگر پرونده ای به دادگاه انقلاب تهران ارجاع شود با قاطعیت با آن برخورد می کنیم.
خبر نگار خبرگزاری رژیم در پایان گزارش میگوید تعدادی از متهمان در طول دادگاه گریه میکردند و از شاکی و قضات تقاضای بخشش داشتند!!.