بدرقه دو دانشجوی محکوم به حبس توسط دانشجویان

به گزارش رسیده از بابل، دانشجویان دانشگاه صنعتی نوشیروان بابل مراسمی برای بدرقه دو دانشجوی محکوم به حبس تعزیری به نامهای ایمان صدیقی و محسن برزگر برگزار کردند. بیش از 600 دانشجو در این برنامه شرکت داشتند. ابتدای این جلسه که با استقبال بی نظیر دانشجویان همراه بود بحث در مورد حکم صادرشده انجام شد و  دانشجویان همه این حکم ضد مردمی را محکوم کردند .

سپس بیش از 600 دانشجو این دو دانشجو را بدرقه کردند .دانشجویان با خواندن سرود یار دبستانی و همچنین شعار دانشجوی زندانی آزاد باید گردد دقایقی درمقابل سر در دانشگاه تجمع کرده و با این دو دانشجو خداحافظی کردند.
«نیما نحوی » دانشجوی محکوم به حبس تعزیری نیز باید بزودی خود را به زندان معرفی کند.
بیانیه دانشجویان به این مناسبت در زیر آمده است:
به نام خالق آزادی
این روز ها سخن گفتن از به بند کشیدن و محرومیت از تحصیل دانشجویان این سرزمین حرف جدیدی نیست و گویا به این سمت پیش می رویم که این امر در جامعه ی ما امری طبیعی باشد. وقاحت را به جایی رسانده اند که نیاز به دلایل و مدارک کافی برای اتهامات خود نمی بینند و برای اجرای اهداف خود به هیچ قانونی و حقوقی پایبند نیستند.
آن چه این روزها شاهد آن هستیم نقض پایه ای ترین حقوق اولیه ی انسانی است که دامنه ی این فجایع به دانشگاه ما نیز رسیده است. در این دوره که حکم غیر انسانی صادر شده برای سید ضیاء نبوی1 (فارغ التحصیل از دانشگاهمان) بر دوش ما سنگینی می کند، خبر تایید احکام سنگین و ظالمانه ی دادگاه سه تن از همکلاسی هایمان2 (ایمان صدیقی، محسن برزگر و نیما نحوی) داغی برسینه ی ما گذاشت که مدت ها اثرش خواهد ماند.
اخبار ناگوار به این دو ختم نمی شوند. اتهام محاربه برای دیگر همکلاسیمان، بهزاد آذر هوشنگ (فارغ التحصیل از دانشگاهمان) و خبر اخراج و محرومیت از تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد برای همکلاسی دیگرمان، سیاوش سلیمی نژاد3، نیز آشفتگی خاطر هر شنونده ای را موجب شد.
همه این ها در حالی است که احکام دادگاه سه تن دیگر از همکلاسی هایمان4، علی تقی پور (فارغ التحصیل از دانشگاهمان) و حمید جهان تیغ و حسام باقری، نیز تایید شده است.
ما جمعی از دانشجویان دانشگاه صنعتی نوشیروانی، این اعمال و احکام ظالمانه و ارتجاعی را شدیدا محکوم می کنیم. بانیان این فجایع بدانند که جنبش دانشجویی، جنبش همیشه زنده و سبز است و چراغی است که شاید کم فروغ شود اما هرگز خاموش نمی شود و روزی فرا می رسد که شعله های آن دامن شما را خواهد گرفت.
شب های تاریک، شب های خاموش
شب های مرگ زندگی
شب های بیداد، شب های فریاد
در تنگنایی این چنین تاریک تاریک
جان را امیدی زنده می دارد که فردا
-فردای نزدیک-
این خلق خاموش
با صبح پیروزی کشد بانگ رهایی
پر می گشاید در بهشت روشنایی