از جمله این که «اوضاع اقتصادی وخیم است. آنقدر وخیم که با وجود کسب منابع مالی بیمانند در سالهای اخیر، روز به روز بر تعداد فقرا و گرسنگان کشور افزوده میشود...اوضاع بینالمللی نیز که کما فیالسابق وخیم است. آنقدر وخیم که دریغ از یک دوست که بی طمع منفعتی هنگفت، دستمان را به خاطر وجود خودمان، به گرمی بفشارد! …اوضاع اجتماعی وخیم است. آنقدر وخیم که موج قوی افزایش زنان و کودکان خیابانی و کار بر توان ضعیف متولیان امر چیره شده است. …اوضاع فرهنگی و اعتقادی وخیم است. آنقدر وخیم که بسیاری از مقولههای ضد فرهنگی در میان اقشار گستردهای از جامعه به فرهنگ تبدیل شده اند. …
راست آن است که اوضاع این روزهای کشور بسیار نابسامان و اسفناک است و چشمها را نباید بست!…
متن کامل این سرمقاله را در زیر ملاحظه میکنیدْ
چشمها را نباید بست!
این روزها شاهد وخامت همزمان اوضاع اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اعتقادی کشور هستیم.
اوضاع اقتصادی وخیم است. آنقدر وخیم که با وجود کسب منابع مالی بیمانند در سالهای اخیر، روز به روز بر تعداد فقرا و گرسنگان کشور افزوده میشود. روز به روز نمودار خط بقاء از قامت دهکهای بیشتری از جامعه بالا میرود و خط فقر به سرعت در کار به زیر راندن طبقه میانی جامعه است. سرمایهگذاری در صنایع عمده و فراهم کردن زیرساختها که لازمه حیات آینده جامعه میباشد به اغما رفته است. خلق کار و ایجاد تولید، بی هیچ ملاحظه و مراقبهای جای خود را به توزیع ریال در میان مردم داده است. طیف وسیعی از روستاییان پر تلاش و نعمتآفرین، دیگر چشم به«سر خرمن» و زمان برداشت محصول ندارند بلکه مشتاق آمدن روز برداشت یارانه اند. از آنروزی که بلور نازک اقتصاد به تبرداران پر جست و خیز سپرده شده است، چنان ترکهایی در آن ایجاد شده که اختلاسهای میلیاردی از آن به بیرون میتراود ... .
اوضاع بینالمللی نیز که کما فیالسابق وخیم است. آنقدر وخیم که دریغ از یک دوست که بی طمع منفعتی هنگفت، دستمان را به خاطر وجود خودمان، به گرمی بفشارد! این البته داستانی است که در عرصه بینالملل چندان غریب نیست و همگان، در پی منافع ملی خود هستند ولی ما گاهی دلمان میخواهد آنها را جور دیگری ببینیم و باور کنیم!
اوضاع اجتماعی وخیم است. آنقدر وخیم که افزایش نگران کننده آمار طلاق و کاهش خیره کننده آمار ازدواج به یکی از کم دغدغهترین معضلات اجتماعی این روزها تبدیل شده است. در اوج نیاز اقتصادی مردم، حتی وعدههای وسوسه برانگیز مالی و ملکی و کاری نیز کسی را به فرزندآوری تشویق و تحریض نمیکند. موج قوی افزایش زنان و کودکان خیابانی و کار بر توان ضعیف متولیان امر چیره شده است. برای جلوگیری از گسترش ناامنی در جامعه، زورگیر نیازمند خیابانی در کوتاهترین زمان ممکن محاکمه و اعدام میشود اما با مدیران کارنابلدی که درصدی از کل بودجه کشور را یک روزه به بیراهه میبرند، به تذکری شفاهی بسنده میگردد!
اوضاع فرهنگی و اعتقادی وخیم است. آنقدر وخیم که بسیاری از مقولههای ضد فرهنگی در میان اقشار گستردهای از جامعه به فرهنگ تبدیل شده اند. گاه یک کانال غیر فرهنگی ماهوارهای به تمام موجودی تلویزیون کشور ترجیح داده میشود. زیر پوست جامعه، آزادیهایی روانند که حتی در بلاد منادی آزادیهای اجتماعی نیز به شدت نکوهیدهاند. میراثهای ارزشمند فرهنگی و اعتقادی در جامعه به سرعت رنگ میبازند و گرایش به افکار، اعتقادات و مذاهب دیگر پررنگتر میگردد.
راست آن است که اوضاع این روزهای کشور بسیار نابسامان و اسفناک است و چشمها را نباید بست!اگر ریشه این نابسامانیها ضعف دولت است، آنانی که در مقابل ناکارآمدی او سکوت کرده و میکنند، آنانی که با عدم قاطعیت در برابر او راه را بر استمرار خطاهایش هموارتر میکنند و آنانی که چشمها را بسته و گوشها را گرفته و رو سوی خدا دعا میکنند که صبری یابند تا دوره این دولت تمام شود، بدانند که با این ملک و مملکت، با زنان و مردان این کشور، با مظلومان و محرومان و دردمندان این سرزمین، بسیار نامهربانی کرده اند. پهنه این نامهربانی به وسعت تمام زخمهای نشسته بر پیکر وجب به وجب کشور و نفر به نفر ملت ایران است.
اما اگر ریشه این نابسامانیها ضعف قوانین است، آنان که باید این ضعفها را ببینند و نمیبینند، آنانکه لزوم رفع ضعف قوانین را از هر چیز دیگر واجبتر ندانسته و نمیدانند و آنانکه بی هیچ ملاحظهای چه شخصی و چه گروهی، سریعا به ترمیم خلأهای قانونی بروز خطایایی که به چنین وضعیتی منجر شده است همت نگمارده و نمیگمارند، در حق این ملک و مردم ظلمی روا داشتهاند به وسعت تمام غمهای نشسته بر سیمای این روزهای ایران و ایرانیان، مادامی که تازیانه ضعف این قوانین بر جسم و جان آنها ردی از درد و داغ و آه و افسوس مینشاند.