در یک اجلاس بین المللی که برای یادبود شهادت هفت مجاهد قهرمان در جریان حمله جنایت بار موشکی رژیم به لیرتی در اورسوراواز برگزار شد، طاهر بومدرا مسئول پرونده اشرف در سازمان ملل اطلاعات تکان دهنده یی درباره توطئه های یونامی و مارتین کوبلر علیه مجاهدین ارائه کرد.
در این اجلاس طاهر بومدرا توضیح داد که حادثه اخیر کمپ لیبرتی از قبل طراحی شده و قابل پیش بینی بود. و «ما در این رابطه هشدار داده بودیم. اما متأسفانه، ملل متحد بسیج شده بود تا واقعیت را پنهان کند».
وی گفت در یونامی به دستور کوبلر سناریوها و اطلاعیه های مطبوعاتی مختلفی تدوین شده بود تا در برخورد با هر مسأله یی اظهارات مجاهدین را منحرف کند. بومدرا فاش کرد که وقتی من در یونامی بودم، در این باره بحث میکردیم که چطور در مجاهدین «سر را از بدنه» جدا کنیم: «نقل مکان، که در واقع نقل مکان نیست بلکه یک جابجایی اجباری است. هدف واقعی انحلال اشرفیها است. اما نمیتوانید آنها را منحل کنید، بنابراین بایستی رهبری را از جمعیت کمپ لیبرتی جدا کنید. این طرز بیان و سخن ما بود، که بقیه جمعیت هر کدام راه خود را خواهند گرفت و در طبعیت محو خواهند شد. اما رهبری دستگیر خواهد شد».
متن کامل سخنرانی طاهر بومدرا را در زیر ملاحظه میکنید:
خانم رئیس جمهور، آقای نخست وزیر، خانمها و آقایان،
من اینجا هستم که پیامی به ملل متحد در نیویورک بفرستم. آن چیزی که خواهم گفت تنها یک یادآوری به آنها است که آن حادثه یی که در کمپ لیبرتی رخ داد قابل پیش بینی بود. ما در این رابطه هشدار داده بودیم. اما متأسفانه، ملل متحد بسیج شده بود تا واقعیت را پنهان کند. خانم رئیس جمهور، بگذارید به شما بگویم که اطلاعیه مطبوعاتی صادره توسط یونامی و کوبلر، حتی در اکتبر 2011، پیامی بود که ما به نیویورک فرستادیم تا بگوییم که سازمان مجاهدین از یک دستگاه تبلیغاتی بسیار قدرتمندی برخوردار است و ملل متحد بایستی خود را جهت مقابله با این تبلیغات آماده کند و آن را منحرف کند.
نماینده ویژه دبیر کل ملل متحد دستور داد تعدادی سناریو تدوین شود و یک اطلاعیه مطبوعاتی پیشنویس برای هر سناریوی محتمل آماده شود. شما اطلاعیه یی را خواندید که بعد از قتل اشرفی ها در کمپ لیبرتی صادر شد. به انفجارهایی در کمپ اشاره شده است. معنی آن چیست؟ انفجارها در کمپ؟ به این معنی است که احتمالی وجود دارد که خود اشرفیها باعث این انفجارها بودند. این کاملاً غیر قابل قبول است و اتفاقاً جنایتکارانه است.
در اینجا، مایلم به کمپ لیبرتی برگردم و یک سفری به کمپ لیبرتی خواهیم داشت چون تاکنون در مورد گزارشها ملل متحد صحبت کرده ایم، در مورد شرایط زیستی در کمپ لیبرتی، اما هرگز در مورد برآورد امنیتی کمپ لیبرتی صحبت نکردیم. برآورد امنیتی بطور جدا از شرایط زیستی کمپ لیبرتی صورت گرفت. من اولین نفری بودم که مأموریت به داخل کمپ لیبرتی را هدایت کردم، همراه با کادر امنیتی یونامی و اولین موضوعی که به آن اشاره کردیم خود تیوالها بودند. برای کسانی که با تیوال آشنا نیستند، آنها دیوارههای بسیار مستحکم به شکل یک T بر عکس هستند. این تیوالها به نحوی در اطراف کمپ طراحی شدند تا تردد ساکنین را محدود کنند. بالای تیوالها شما دوربینها را دارید، سیمهای خاردار و دوربینها و همچنین دستگاههای شنود. من یک متخصص امنیتی نیستم اما تیم من آنجا بود، متخصصین امنیتی آنجا بودند. آنها گفتند این به نحوی طراحی شده تا کنترل کند، جمعیت را کنترل کند. کنترل جمعیت یعنی طرحهایی وجود دارد که در آینده عملی خواهند شد و تنها سئوال زمان است. من نمیخواهم بیشتر به این بپردازم و باز بر میگردم. بگذارید اظهارات کوبلر به اشرفیها را یادآوری کنم، هنگامی که او گفت من از جانب شما امضاء کردم تا جان شما را نجات دهم، ما به او هشدار دادیم که این کار او نجات جانها نیست. البته، دور میز رهبری یونامی ما داشتیم در مورد جدا کردن سر از بدنه صحبت میکردیم. نقل مکان، که در واقع نقل مکان نیست بلکه یک جابجایی اجباری است. هدف واقعی انحلال اشرفیها است. اما نمیتوانید آنها را منحل کنید، بنابراین بایستی رهبری را از جمعیت کمپ لیبرتی جدا کنید. این طرز بیان و سخن ما بود، که بقیه جمعیت هر کدام راه خود را خواهند گرفت و در طبعیت محو خواهند شد. اما رهبری دستگیر خواهد شد.
از این جایگاه من بار دیگر هشدار میدهم که حملات بیشتری خواهد بود. دستگیری هایی خواهد بود، من از این بابت مطمئن هستم. اما چرا ملل متحد سکوت کرده است؟ این طرحها وجود دارند، ما میدانیم. ما آنها را آماده کردیم. بنابراین، چرا ملل متحد سکوت کرده است. در واقع، افراد زیادی سئوال میکنند چرا کوبلر آنقدر مشتاق بستن کمپ اشرف و انتقال افراد به کمپ لیبرتی است، بیش از هر کس دیگر، حتی بیشتر از خود عراقیان، چرا؟ بگذارید به شما بگویم، این فردی است با یک مأموریت. مأموریت یک رابطه عاشقانه بین یونامی و نخست وزیر مالکی است. این واضح است و تاکنون برای نخست وزیر مالکی خوب بوده است چون او در واقع یونامی را گروگان گرفته است. به نحوی دیگر میگویم، یونامی اجاره شده است و کوبلر دارد این اجاره را میپردازد. این خود واقعیت است و ملل متحد در نیویورک دارد این را تأیید میکند. تنها چیزی که برای آنها اهمیت دارد این است که اینطور دیده شود که سازمان ملل آنجا را پاک نگه داشته است و اینکه به یک دولت دمکراتیک و دولتی که به حقوق بشر احترام میگذارد وجود دارد و اکنون، ملل متحد را داریم که به این دولت کمک میکند. بگذارید به شما یادآوری کنم آن 36 اشرفی که دستگیر شده بودند بطور واقع به یک مرکز بازداشت، یک زندان سری تحت نظر تیپ 56 منتقل شده بودند. این یک تیپ بدنام و رسوا است که مستقیماً وابسته به نخست وزیر است. این تیپ وابسته به هیچ سپاهی از ارتش نیست، بلکه متعلق به نخست وزیر است. تیپ 56. این مکان، این مرکز بازداشت یا زندان مخفی «شرف» نام دارد، نه اشرف، زندان شرف. بار دیگر، این موضوع به قدری کنایه دار است که چنین زندان سری شرف نامیده باشد.
آن 36 اشرفی در آنجا نگهداشته شده بودند، یعنی تنها با چند متر فاصله از ویلای نماینده ویژه دبیر کل. اما با این حال نماینده ویژه دبیر کل امروز به کمپ لیبرتی میرود و میگوید من در مکانی زندگی میکنم که درست مشابه شما است. این مرد در گمراه کردن جامعه بین المللی متوقف نمیشود. او به آنها میگوید من در مکانی مشابه شما با تیوال زندگی میکنم. بگذارید به شما دقیقاً بگویم که این مکان چگونه است.
مجتمع ملل متحد در منطقه سبز و خود منطقه سبز یک منطقه بسیار بزرگ امنیتی است. اما ساکنین ملل متحد، نخست سقف را دارید که بسیار مهم هستند چون موشکهایی که از بالا فرود میآیند بطور معمول سقف را سوراخ کرده و منفجر میشوند و ویرانی ایجاد میکنند. سقف مجتمع یونامی غیرقابل نفوذ است. یک متر کیسه شن روی سقف وجود دارد. سپس یک جداره فولادی دارید. سپس یک متر فضای خالی دارید. سپس یک لایه دیگر کیسه شن دارید که این نفوذ هرگونه موشک را غیر ممکن میکند. دیوارهای کانتینرهایی که ما در آن سکونت داشتیم دارای دیوارهای کیسه شن به عرض یک متر بودند که از کانتینر حفاظت میکردند. موشک RPG نمیتواند از این دیوارها نفوذ کند. وقتی من میشنوم که نماینده ویژه دبیر کل محل سکونت خود را با کمپ لیبرتی مقایسه میکند، کمپ لیبرتی بنگالهایی دارد که پوستة آنها بسیار نازک است. یک سرباز قوی میتواند با یک دست به آن ضربه بزند و آن را بشکند. اما بدترین موضوع، تراکم بالای جمعیت در نیم کیلومتر مربع است. تراکم بالا آن چنان آنها را آسیب پذیر میکند که اگر یک سنگ از بیرون دیوارها به داخل بندازید، حتماً به نفری آسیب میرسانید. این مکان بسیار شلوغ و خیلی متراکم است.
بنابراین، این مسائل برای ملل متحد مخفی نیستند. این موارد به نیویورک گزارش شده اند. اما ما به اشرفیها میگوئیم که شما را به جایی میبریم تا جان شما را نجات دهیم. اگر این نجات جان آنها است، من که مانده ام، و بسیار سخت است که ببینیم مالیات دهندگان آمریکایی، فرانسوی و آلمانی به برقراری چنین سیستمی کمک میکنند تا اشرفیها را آزار داده و چنین قساوتی در اشرف و کمپ لیبرتی مرتکب شوند.
من میخواهم بگویم تا وقتی افراد مسئول پرونده اشرف در حال گمراه کردن جامعه بین المللی هستند، و جامعه بین المللی حرف آنها را جدی تلقی میکند، بار دیگر جنایات جدی در کمپ لیبرتی صورت خواهد گرفت. اما چگونه این را متوقف کنیم؟ برای من بسیار واضح است. تا زمانی که ساختار فعلی یونامی برقرار است، قتل عامهای دیگری خواهد بود، و مخفی کاری هایی خواهد بود. گزارشهای حقوق بشر، و من این را در برابر کنگره گفتم، این گزارشها دستکاری شده اند. ما گزارشها را آماده میکردیم با این هدف که مالکی عصبانی نشود. این گزارشها قبل از اینکه علنی شوند در ژنو و نیویورک بازبینی و اصلاح شده و آنها حرف آخر را میزنند. هر چیزی که ممکن است مالکی را عصبانی کند پاک میشود. این نحوه کارکرد ما در یونامی بود.
من یک نکته دیگر در مورد رسانه ها و پاتک تبلیغات مجاهدین خلق اضافه میکنم. دفتر روابط عمومی یونامی این را وظیفه روزانه خود گذاشت که بطور روزمره همه اطلاعات منفی گزارش شده علیه اشرفیها که در عراق یا در خارج آن منتشر شده را سر جمع کند و یک گزارش تهیه کرده برای همة مراکز سازمان ملل بفرستد تا ببینند که مطبوعات در مورد اشرفیها چگونه گزارش میدهند. این یک کار عمدی برای ضربه زدن به اشرفی ها است. من نکات مهم زیادی برای گفتن، نه به حضار در اینجا بلکه به نیویورک دارم. میخواهم با اجازة خانم پرزیدنت به صورت خیلی خلاصه مقایسه ای در رابطه با پیدا کردن راه حلها انجام دهم. این مقایسه ای است با یک کمپ مشابه در عراق به نام کمپ مخمور. کمپ مخمور جایی است که 11000 نفر از اعضای پ ک ک، حزب کارگران کردستان در آن زندگی میکنند. آنها در کمپ مخمور زندگی میکنند. آنها مسلح هستند. آنها یک گروه مسلح هستند که با ترکیه می جنگند. این گروه بطور آزاد با سلاحهای خود در کمپ راه میروند. هیچ کس مزاحم آنها نمیشود. وقتی سازمان ملل میخواست به آنها رسیدگی کند، کمیساریا طی سه ماه همه آنها را ثبت نام کرد و وضعیت آنها را عادی کرده و به آنها مدارک سفر داد. به آنها این حق را دادند که در عراق تردد کنند. به آنها این حق را دادند که کارهای انتفاعی انجام دهند. به آنها همچنین مدارک سفر داده شد تا به خارج از عراق سفر کنند، تا آنها که میخواهند دنبال تحصیلات بروند یا به عنوان توریست سفر کنند. این وضعیت کمپ مخمور است. من شخصا این موضوع را با کمیساریا مطرح کردم و پرسیدم علت این استاندارد دوگانه چیست؟ ما در اینجا در اشرف، جمعیتی را داریم که سالها پیش خلع سلاح شدند،که توسط آمریکا و همچنین عراق تایید شده است، و حالا یک جمعیت مدنی غیر مسلح است. اینجا اما یک گروه مسلح داریم، بطور علنی سلاح حمل میکنند و از حفاظت برخوردار هستند. مخمور هم به عنوان یک کمپ پناهندگی رسمی اعلام میشود. بنابراین، وقتی از این استاندارد دوگانه سئوال میکردم، هیچ پاسخی به سئوالم دریافت نکردم. من میخواهم بگویم که در مورد اظهاراتم مسئولیت میپذیرم و توپ در زمین نیویورک است. آنها بایستی فوراً یک هیأت تحقیق اعزام کنند که نه تنها در مورد شرایط این قتل عام تحقیق کند، بلکه همچنین در مورد نحوه اداره این موضوع توسط یونامی و کوبلر تحقیق کنند. این یک گزینه است. گزینه دوم، آنها میتوانند این اظهارات من را به عنوان توهین و افترا به ملل متحد تلقی کنند و مرا به دادگاه ببرند، سکوت یک راه حل و یک پاسخ به مساله نیست. من یک شاهد هستم و مسئول اظهاراتم هستم. من را به دادگاه ببرید یا یک هیأت تحقیق اعزام کنید. اما سکوت غیرقابل قبول است.
خواهران و برادران، خیلی سخت است که تجربه 3،5 ساله خودم در اشرف را با شما در میان بگذارم. به همین دلیل است که من با سئوالات متعددی مواجه بودم و فکر میکنم که ضروری است امروز آنها را برای شما روشن سازم. و با روشن ساختن آنها برای شما من همچنین دارم پیامی به نفرات در نیویورک میفرستم. امیدوارم که آنها از تجاربی که تا بحال در اشرف و کمپ لیبرتی داشتیم درس بگیرند. میخواهم در مورد وضعیت در کمپ لیبرتی برای شما سخن بگویم تا ببینیم که آیا ادامه حضور آنها در آنجا واقعی و عملی است یا نه و اینکه راه حلهای دیگر چیست. همانطور که میبینید این دایره قرمز کمپ لیبرتی است. این ورودی اصلی به کمپ لیبرتی است که دو بی ام پی (زرهیهای روسی) در آنجا مستقر هستند. اینجا محل هالیبرتون (KBR) است که قرار بود در ادامه کمپ لیبرتی باشد اما در نهایت عراقیها از اتصال آن به کمپ لیبرتی امتناع کردند. این محل کاخ سفید نام دارد. کاخ سفید محلی است که کمیساریای عالی پناهندگان با اشرفیها را در آن مصاحبهها انجام میدهد. در این پایین مقر نیروهای واکنش سریع وجود دارد. درست در همین نقطه. بنابراین وقتی که به آن طرف کاخ سفید میرویم در سمت چپمان مقر نیروهای واکنش سریع را میبینیم. و پشت آن آکادمی نیروهای پلیس است و تمام منطقه از امنیت بالایی برخوردار است. برای توضیح باید بگویم که هیچ امکانی وجود ندارد که حتی سازمان ملل با خود یک سوزن داخل کمپ لیبرتی ببرد و نمایان نشود. همانطور که میبینید کل این مجموعه نسبت به حملات بسیار آسیب پذیر است، بخصوص که همانطور که میدانید نیروهای پلیس و ارتش عراق یکدست نیستند. شرایط پیچیدهای در درون نیروهای پلیس و ارتش وجود دارد. دفتر نخست وزیری طرحهایی دارد، و آنها از واژه ”به هر وسیله ممکن” استفاده میکنند، که این افراد باید از کشور خارج شوند. حالا ببینید وضعیت امنیتی به چه صورت است وقتی که هیچ راه خروجی برای این افراد وجود ندارد اما این مجموعه در برابر حملات بسیار آسیب پذیر است. حملات از همه جهات. بسیار ساده است که از این نقطه خمپاره شلیک شود. وقتی که خمپارهای در درون کمپ منفجر میشود، شما میتوانید مشاهده کنید که چقدر این محل فشرده است، وقتی که خمپاره منفجر میشود، افراد هیچگونه پناهگاهی ندارند. باید یادآوری کنم که در مقر یونامی تعدادی پناهگاه وجود دارد به محض اینکه اتفاقی میافتد افراد به داخل این پناهگاهها میروند و بلافاصله حفاظ مناسب اتخاذ میکنند. در چنین محلی هیچ جایی برای حفاظ گرفتن وجود ندارد. ساختمانها و بنگالها دیوارههای نازکی دارند، بنابراین پناهگاه نیستند. جای دیگری هم برای پناه گرفتن وجود ندارد. بنابراین هر حمله خسارات جدی ببار خواهد آورد. اما آیا ما خواهیم گفت که این مکان به عنوان یک مکان راحت برای نگهداری این افراد خواهد بود؟ در زبان فرانسوی ما میگوییم: این به اصطلاح موقتی است که طول می کشد. و طول خواهد کشید. این وضعیت ادامه دار خواهد بود، چرا که من قبل از جابجایی شروع به بررسی کردم که ما چند نفر را میتوانیم از عراق خارج کنیم. من این بررسی را رو در رو با تصمیم گیرندگان سفارتها در بغداد انجام دادم. من از هر سفارت در بغداد با لسیتی در دست سئوال کردم که شما چند نفر را میتوانید قبول کنید و من میتوانم به شما آمار دهم: ایالات متحده آمریکا، من حاضر به پذیرش بیش از 6 نفر نیستم. دو تن از آنها تا کنون رفتهاند. بنابراین 4 نفر باقی میمانند که ممکن است برده شوند، به شرط این که در فرودگاه امضاء دهند که به محض ورودشان به آمریکا دستگیر خواهند شد. در آخرین نوبت این شرایطی بود که وجود داشت. وقتی آنها را به فرودگاه بردیم به آنها سندهایی را دادند که امضاء کنند که به محض رسیدن دستگیر خواهند شد، و مرد جوان حاضر نبود آن را امضاء کند بنابراین وی را به اشرف بازگرداندند. فرقی بین جمعیتی که تابعیت یک کشور ثالث را دارا هستند و کسانی که ما در سازمان ملل به آنها وابستگی به کشور ثالث میگوییم، وجود دارد. وابستگی به این معنی است که در زمان معینی آنها در آنجا زندگی میکردند و یا وضعیت پناهندگی منقضی و غیره دارند. ما حدود 900 نفر با چنین وضعیتی داریم و من با دیپلوماتها در بغداد رو برو میشدم و به آنها میگفتم که آیا این افراد واجد بازاسکان شدن هستند یا نه. حتی یک سفارت حاضر نیست حتی یک نفر از کسانی که ما به آنها افراد دارای وابستگی میگوییم را قبول کند. بنابراین با کمی بزرگ نمایی، اگر آمار و ارقام را کنار هم بگذاریم، بجزء چند نفری که دارای تابعیت هستند، هیچ بازاسکان به کشور ثالثی وجود نخواهد داشت. و اکثر نفراتی که دارای تابعیت هستند تا بحال رفتهاند. بنابراین ما با وضعیتی مواجه هستیم که همه در سفارتها در بغداد فکر میکنند و آرزوهایی در سر میپرورانند که حتماً راه حلی خواهد بود، اما هیچ کس حاضر نیست برای چنین راه حل موثری قیمت بدهد. وقتی که من از سوئدیها سئوال کردم که چند نفر را میتوانید به سوئد ببرید؟ گفتند صفر. هلندیها چند نفر؟ صفر. آلمانیها؟ ما میدانیم که تقریباً 400 نفر دارای وابستگی به آلمان داریم، و حتی خود آقای کوبلر اذعان کرد که آنها از وی بهتر آلمانی صحبت میکنند، اما آلمان، سفارتش و خود سفیرش به من گفت که آلمان آماده قبول کردن هیچ کس بجزء 12 مورد نیست. و آنها هم قرار نیست به آلمان برده شوند بلکه بررسی خواهند شد. و من به وی گفتم که یعنی چی که بررسی شوند آنها دارای تابعیت هستند. آنها گفتند نه، نه، نه مشکلاتی در رابطه با قوانین مهاجرت وجود دارد و هر تصمیمی که اتخاذ شود از طریق پروسه قضایی خواهد بود. فرانسه. فرانسه آماده پذیرش حتی یک اشرفی نیست. این سفارت فرانسه است. من با آنها تماس گرفتم، با آنها نشستم و موضوع را به تفصیل با آنها در میان گذاشتم. آنها آماده پذیرش حتی یک مورد هم نیستند. دیگر کی؟ انگلیس. آنها ادعا کردند که بدون در نظر گرفتن افراد دارای تابعیت، 52 کیس افراد دارای وابستگی وجود دارد. اما انگلیس آماده قبول کردن هیچ یک از آنان نیست. بنابراین راه حل چیست؟ عراقیها میگویند که ما به هر طریق ممکن آنها را اخراج خواهیم کرد و شما عواقب آن را میبینید.
ما باید آنها را جدی بگیریم. آنها به هر چیزی دست خواهند زد. به چه معنی؟ کشتارهای بیشتری خواهد بود. و چرا اینطور است؟ دولت عراق تلاش خواهد کرد که جامعه بینالمللی را وادار کند که این افراد را بپذیرد. جامعه بینالمللی میگوید که نه این کار را نخواهیم کرد. عراقیها دوباره ضربه خواهند زد، دوباره کشتار خواهند کرد تا جامعه بینالمللی را وادار به انجام کاری کنند و هیچ کس حاضر نیست کاری بکند و کشوری که در برابر اشرفیها اولین مسئولیت را دارد، کشوری است که به آنها استاتوی افراد حفاظت شده تحت کنوانسیون چهارم ژنو را داد که ایالات متحده است. آیا ایالات متحده آماده است که الگویی شود و این افراد را بپذیرد؟ نه حاضر نیست. بنابراین راه حل چیست؟ آیا آنها را در کمپ لیبرتی نگه خواهیم داشت تا در معرض خطرات واقعی باشند؟ راه حلهای دیگر در عراق چیست؟ راه حل کمپ اشرف است. در اشرف پناهگاه وجود دارد. تراکم جمعیت در کمپ اشرف کمتر است. 36 کیلومتر مربع قابل مقایسه با نیم کیلومتر مربع نیست. بازگشت به اشرف در حالی که به دنبال راه حلی هستیم، برای سلامت و امنیت افراد است.باید به این افراد مکان امنی بدهیم. به اثبات رسیده که کمپ لیبرتی مکان امنی نیست بلکه قتل گاه است. مکان امن بازگشت به اشرف است. در این رابطه مشکلاتی وجود دارد. مالکی هرگز حاضر نیست که این را بپذیرد. وی همچنین در دسامبر سال پیش گفته بود که ما کمپ را خواهیم بست اما تحت فشار بینالمللی نظر خود را عوض کرد و زمان را تمدید کرد. بنابراین فشار نتیجه میدهد و اگر ما فشار بیشتری بگذاریم، امکان بازگشت به اشرف به عنوان یک مکان امن، وجود دارد. این یک ضرورت است برای اینکه جان افراد را نجات دهیم. کمپ لیبرتی مکان امنی نیست و ساکنان را در معرض خطرات جدی قرار میدهد. این هم گواه آن. ما باید این پیام را به جامعه بینالمللی، به سازمان ملل و به ایالات متحده برسانیم که تا زمانی که جامعه بینالمللی به دنبال یک راه حل پایدار است، این افراد باید به مکان امنی باز گردانده شوند. من از شما متشکرم.