استرون استیونسون، رئیس هیأت رابطه باعراق در پارلمان اروپا:
همه شما مطلع هستید که در ساعات اولیه صبح 9 فوریه، یک حمله شریرانه موشکی صورت گرفت که طی آن بیش از 45 موشک در یک منحنی پرواز خیلی محدود به متراکم ترین نقطه لیبرتی شلیک شد، جایی که افراد در حال استراحت بودند. حمله به مدت 15 دقیقه ادامه داشت که برای یک حمله تروریستی در عراق خیلی غیر عادی بود. سرهنگ مارتین بعداً در این رابطه بیشتر توضیح خواهد داد.
از شواهد زیادی که در این رابطه تا بحال شنیدهایم، منجمله از یک متخصص نظامی عراقی که از کمپ بازدید به عمل آورد و آثار این حمله که باعث کشته شدن 8 نفر و نقص عضو شدن 10 نفر گردید و 90 زخمی جدی بر جای گذاشت را مشاهده کرد. این متخصص نظامی عراقی گفت که این موشکها باید از فاصله حدوداً 5/3 کیلومتری خارج از کمپ شلیک شده باشد که کاملاً در محدوده امنیتی است که کمپ لیبرتی را احاطه کرده است. و این تنها میتوانسته با همکاری کامل خود دولت عراق به اجراء در آید.
اطلاعات خوبی وجود دارد که نشان میدهد این حمله با همکاری بین نیروی قدس رژیم ایران و همدستی خود دولت عراق به اجراء در آمد. باید به شما بگویم که اکنون 6 هفته از این حمله گذشته است و تا به امروز اجازه ورود حتی یک جلیقه ضدگلوله و کلاهخود به کمپ لیبرتی داده نشده است. باید این سئوال پرسیده شود که چرا نه؟ شاید سرهنگ وسلی مارتین بتواند به برخی از این سئوالات پاسخ دهد.
وقتی که ما در این پارلمان متقاعد شدیم که بر روی سازمان مجاهدین فشار وارد کنیم تا از اشرف، محلی که در آن از امنیت نسبی برخوردار بودند، به کمپ لیبرتی منتقل شوند، به ما گفته شده بود که سلامت و امنیت آنها مطلقاً تضمین خواهد شد. و آمریکاییها، EEAS و شخص بارونس اشتون و سازمان ملل تضمین دادند که سلامت و امنیت این افراد مهم ترین مسئله خواهد بود و امنیت آنها تضمین خواهد شد.
من به یاد میآورم که به من و آلخو ویدال کوادراس از طرف نماینده ویژه دبیر کل سازمان ملل مارتین کوبلر، کتاب قطوری از عکسهای لیبرتی نشان داده شد و نتیجه گیری ما پس از دیدن این عکسها این بود که به نظر میرسد این مکان خوبی برای انتقال این افراد به آنجاست.
مساحت آن تنها نیم کیلومتر مربع است که خیلی کوچک است اما به ما تضمین داده شده که سناریوی درهای چرخشی به اجرا در خواهد آمد که در آن افراد از اشرف به لیبرتی منتقل خواهند شد، مورد مصاحبه قرار خواهند گرفت و برای دریافت استاتوی پناهندگی بررسی خواهند شد، و بلافاصله به کشورهای ثالث منتقل خواهند شد.
شخص آنتونیو گوترز، کمیسر عالی پناهندگان سازمان ملل، به من گفت که سناریوی درهای چرخشی به اجرا درخواهد آمد و تا آن زمان از ساکنان لیبرتی انتظار میرود که تنها به مدت کوتاهی در آنجا باقی بمانند. اکنون میتوانم به شما بگویم که ظرف این یک سال، تعداد پیکرهای بی جانی که از لیبرتی خارج شدهاند بیشتر از تعداد نفراتی است که منتقل شدهاند. این خیلی خشمانگیز است. بنابراین ما فریب داده شدیم.
ما دریافتیم که کتاب عکسها که توسط مارتین کوبلر به ما نشان داده شد، توسط کارمندان یونامی دستکاری شده بود. و شما این را از طاهر بومدرا خواهید شنید که به کارمندان یونامی مکرراً گفته میشد که کیفیت عکسها خوب نیست و باید کیفیت آنها بهتر و بهتر روتوش کاری شود تا هر شواهدی از فرسودگی محل از این عکسها محو شود. و ما در این رابطه فریب داده شدیم و ما بر روی ساکنان اشرف فشار وارد کردیم که به کمپ لیبرتی منتقل شوند و امنیت آنها را تضمین کردیم.
اکنون آنها بیرحمانه مورد حمله قرار گرفتند و 8 تن از آنان کشته شدند. و من به نوعی خودم را مقصر آن میدانم. و عجیب است که قبل از انتقال 3100 نفر از اشرف به لیبرتی، 17500 دیوار بتونی که در اطراف کمپ لیبرتی وجود داشت تا امنیت این پایگاه نظامی آمریکایی را در برابر مشخصاً حملات موشکی و خمپارهیی تامین کند، برداشته شده بود. همه این 17500 تی وال قبل از ورود اولین ساکنان اشرف به این بنگالهای شکننده که باید در آن مستقر شوند در یک منطقه متراکم نیم کیلومتر مربعی، برداشته شده بود.
باید سئوال شود چرا علیرغم مخالفتهای ساکنان اشرف، این تی والها برداشته شد و آنها اینطور در برابر حملات، آسیب پذیر به حال خود رها شدند. بنابراین اکنون خواستههای مهمی وجود دارد که میخواهیم آنها برآورده شوند. قبل از هر چیز، تی والها باید بلافاصله برگردانده شوند. همچنین کلاهخود و جلیقههای ضدگلولهای که در اشرف هست، تنها به یک کامیون نیاز است که آنها را به کمپ لیبرتی منتقل کند. آنها باید بلافاصله همین امروز به کمپ لیبرتی منتقل شوند.
باید اجازه انتقال تجهیزات پزشکی به کمپ لیبرتی داده شود. به آنها اجازه داده نشد که تجهیزات پزشکی خود را از کمپ اشرف به کمپ لیبرتی منتقل کنند. چرا دولت عراق از ساختن سنگرها و پناهگاههای بتونی، که در صورت یک حمله مجدد بتوانند در آن پناه بگیرند، جلوگیری میکند؟
چرا در حالی که مارتین کوبلر توافق کرد که وسعت نیم کیلومتری کمپ میتواند 2،5 کیلومترگسترش یابد، آنهم درحالیکه این زمین در آنجا وجود دارد و خالی و بدون سکنه است.
اگر وی به قولی که رو در رو در پاریس به ما داد، عمل میکرد در 9 فوریه تلفات کمتری وجود میداشت چرا که آنها در یک مساحت 2،5 تا 3 کیلومتر مربعی پراکندگی بیشتری میداشتند. چرا به این قول عمل نشده است؟
من باید سؤال کنم به چه دلیل مارتین کوبلر بر روی ساکنان لیبرتی فشار میگذارد تا به وضعیت قبلی برگردند؟ او به جامعه بینالمللی التماس میکند که روی آنها فشار بگذارد تا به پروسه مصاحبهها با کمیساریای عالی پناهندگان برای دریافت استاتوی پناهندگی برگردند. گویی که هیچ اتفاقی نیفتاده و در 9 فوریه هیچ حملهای صورت نگرفته و کسی کشته نشده و همه چیز به روال قبل برگردد.
طاهر بومدرا، مسئول پرونده اشرف درسازمان ملل:
متشکرم آقای رئیس، صبح همگی به خیر
من مشاور اسبق آقای کوبلر نماینده ویژه دبیرکل و همچنین رئیس سابق دفتر حقوق بشر یونامی هستم. من از مقام خود در اعتراض به آمادهسازیها در انتقال ساکنان از کمپ اشرف به کمپ لیبرتی و همچنین وضعیتی که در کمپ لیبرتی وجود داشت و من شاهد این هر دو بودم، استعفا دادم.
بگذارید در شروع به شما بگویم که من کسی بودم که در تنظیم یادداشت تفاهم برای بسته شدن کمپ اشرف و جابجایی به کمپ لیبرتی جلودار بودم. و من میتوانم به شما اطمینان بدهم که پیشنویسی که من در تنظیم آن پیشتاز بودم همان یادداشت تفاهمی نبود که عملاً توسط نخستوزیر مالکی مورد تأیید قرار گرفت. این پیشنویس در 25 دسامبر که روز کریسمس بود، بازنویسی شد. این بازنویسی ما بین مارتین کوبلر، و فالح فیاض، مشاور امنیتی نخستوزیر صورت گرفت.
اما اجازه بدهید که تاریخچه این یادداشت تفاهم را نیز به شما بگویم. ما آنرا با نیت و هدف غایی از هم پاشاندن سازمان مجاهدین خلق آماده کردیم. این هدف نهایی بود. این یادداشت تفاهم سازمان مجاهدین را از هم پاشانده و آنها را از عراق اخراج میکرد. این مطلقاً سیاست دولت عراق بود و یونامی نیز آنجا بود که به این امر کمک و آنرا اجرا کند تا که دولت عراق این سیاست را به اجرا در آورد و ما اینکار را انجام دادیم.
من استعفا دادم زیرا که دیدم که بعنوان رئیس حقوق بشر دارم جامعه بینالمللی و سازمان ملل را گمراه میکنم. اما چگونه؟
ما پیشنویس یادداشت تفاهم را تنظیم کردیم ولی هیچکاری نکردیم تا بطور مؤثری حفاظت کنیم. آنچه ما انجام دادیم بستن کمپ اشرف و جابجایی ساکنان به کمپ لیبرتی بود.
قبل از اینکه آدمها به کمپ لیبرتی فرستاده شوند ما دو ارزیابی از کمپ لیبرتی صورت دادیم. ما ارزیابی انساندوستانه و ارزیابی امنیتی را انجام دادیم. و متأسفم بگویم که هیچکس هیچگاه آن ارزیابی امنیتی که ما در نوامبر 2011 انجام دادیم را ذکر نکرد. این ارزیابی امنیتی بگونه دقیقی روی آسیبپذیری کمپ در مقابل حملات از هوا، حملات موشکی، انگشت گذاشت. اما ما کاری نکردیم تا ساکنانی را که بزودی به آنجا میآمدند را حفاظت کنیم. برعکس، سازمان ملل 62 سرباز فیجی دیگر را استخدام نمود تا امنیت پرسنل سازمان ملل که به کمپ لیبرتی میرفتند را تأمین کند. اما هیچ اقدامی برای ارتقاء امنیت و یا تضمین امنیت اشرفیان صورت نگرفت.
این وضعیت امنیتی بود. در رابطه با ارزیابی انساندوستانه من گزارش کردم که آن کمپ مناسب اسکان 3200 نفر نیست و وضعیت کمپ بلحاظ انساندوستانه وحشتناک بود. رئیس من مارتین کوبلر، از من خواست که دستکاری عکسها و گزارشات را بعهده بگیرم. از من خواسته شد که عکسهایی جذاب از کمپ را تهیه کنیم. این لغتی بود که وی استفاده کرد: “جذاب”. و ما تعداد زیادی عکس تهیه کردیم؛ حدود 500 عکس از کمپ و او خودش عکسها را انتخاب کرد که کدامین عکسها قابل عرضه به جامعه بینالمللی و اشرفیان است. ما اینکار را کردیم و جامعه بینالمللی را گمراه کردیم و ما هیئت اتحادیه اروپا را که من یک هفته در میان بریف میکردم فریب دادیم. من آنها را در رابطه با وضعیت حقوق بشر ، نه فقط در کمپ لیبرتی بلکه در عراق بطور عام بریف میکردم. به این ترتیب ما جامعه بینالمللی را گمراه کردیم و من، هم به کوبلر و هم به سازمان ملل بطور عام هشدار دادم که وضعیت آنطوری که کوبلر، آنرا به جامعه بینالمللی مینمایاند نیست.
متأسفانه کسی به حرفهای من گوش نداد و من دیگر ادامه ندادم چون فکر کردم که از خارج از سازمان ملل بجای از داخل سازمان ملل بهتر میتوانم پیامم را به گوشها برسانم.
همچنین میخواهم اشاره کنم که در آماده کردن این ریل کار، ما با سفارت ایران ملاقات کردیم و هر بار که ما با سفیر ایران ملاقات میکردیم اول باید گزارش کارمان را که باید به او میدادیم، آماده میکردیم. اینکه تا اینجا چه کارهایی انجام دادهایم و آنها هیچگاه راضی نبودند. به حدی که سفیر از دادن ویزا به کوبلر، برای رفتن به ایران خودداری نمود و من به شما میگویم کوبلر، تنها زمانی ویزای رفتن به ایران را دریافت کرد که اولین گروه اشرفیان به کمپ لیبرتی منتقل شدند. پس اینکار صورت گرفت.
حالا ما ملاقاتهایی با مقامات عراقی داشتیم و آنها علناً اظهار میکردند که آنها با استانداردهای حقوق بشری یونامی یا سازمان ملل محدود نخواهند شد. و این امر چیزی علنی و مکتوب است. هر بار که ما وضعیت انساندوستانه را مورد بحث قرار میدادیم به ما گفته میشد که استانداردهای سازمان ملل را فراموش کنید. ما رفتار درخور افراد بسیار مهم را با کسانی که تروریست هستند، انجام نخواهیم داد.
وقتی ما عاقبت تصمیم گرفتیم که به جلو حرکت کنیم، برای اینکه جامعه بینالمللی را متقاعد کنیم که همه چیز جور است، سازمان ملل یک متخصص سرپناهسازی را استخدام کرد و وی را از اتیوپی آورد تا کمپ لیبرتی را چک و تأیید کند که این کمپ متناسب با استانداردهای بینالمللی مورد نیاز است. من با او بودم و متخصص سرپناهسازی حاضر به اینکار نشد. ما با هم بودیم و ما در جزئیات وضعیت کمپ را مورد بحث قرار دادیم و او پیشنویس گزارشی را تنظیم کرد و در آن گفت که قادر به تأیید نیست.
بعد کوبلر تصمیم گرفت که بدون او کار را پیش ببرد و باور کنید که اینکار با پول زیاد مالیات دهندگان صورت گرفت؛ پول اتحادیه اروپا و همچنین آمریکا. این پول زیاد صرف شد تا کسی را بیاوریم تا گزارشی بدهد و بعد این گزارش رد شد و بعد هم کوبلر گزارش خودش را بجای آن صادر کرد.
و ما نهایتاً همه را متقاعد کردیم که همه چیز طبق استانداردها است. و من رو در رو از کوبلر، سؤال کردم چطور ما میتوانیم چنین کاری بکنیم؟ ما سازمان ملل هستیم و ارزشهایی هست که ما باید مطابق این ارزشها عمل کنیم.
کوبلر، با دست روی شانه من زد و گفت مثبت باش. مثبت باش یعنی که حقوق بشر را فراموش کن، استانداردهای حقوق بشری را فراموش کن، ما باید کاری را انجام بدهیم. ما باید کمپ اشرف را ببندیم. ما باید این افراد را جابجا کنیم. این مأموریت است و این کاری است که یونامی دارد انجام میدهد.
در کارم بعنوان یک افسر حقوق بشر من همواره به عراقیان میگویم و همواره به آنها از موضع خودم بعنوان رئیس دفتر حقوق بشر میگفتم، مشورت میدادم و درخواست میکردم که استانداردهای انساندوستانه قرار داده شده توسط ارتش آمریکا قبل از آنکه کمپ [اشرف] را تحویل عراقیان دهند باید اجرا شود. من گفتم استانداردهایی در مورد مداوای پزشکی، غذا، آب، برق... هست. این استانداردها توسط ارتش آمریکا قرار داده شده و ما باید به آنها ملتزم باشیم. چرا که تمامی تدارکاتی که به اشرفیها میرسد پولش را خودشان میدهند آنهم به قیمتهایی که بیش از قیمتها در عراق است. بیشتر خدمات و نیازهای آنها از خارج کشور از کویت وارد میشود.
شما لابد از من سؤال میکنید که چرا از کویت وارد میشود؟ بدین خاطر که در عراق قانونی هست که همکاری با اشرفیان را جرم میداند. لذا هر سازمان یا فردی که در حین همکاری با اشرفیها گیر بیافتد، طبق قانون ضدتروریسم مورد تعقیب جزایی قرار خواهد گرفت. و به این علت است که آنها باید با قیمتهای بسیار بالا کالاها را وارد کنند.
با این وجود من میشنوم که دولت میخواهد توجیه کند که هر آنچه که میتواند برای تسهیل زندگی آنها انجام داده است. آنها نمیتوانند هیچ ارتقایی در وضعیت کمپ بدهند. وقتی از آنها سؤال میکنم که چرا اینکار را میکنید آنها جواب میدهند که ما نمیخواهیم زندگی آنها راحت باشد چون در اینصورت آنها هیچگاه عراق را ترک نخواهند کرد. پس ما باید زندگی را برای آنها “غیرقابل تحمل” کنیم. پس زندگی باید غیرقابل تحمل شود و بعد آنها مجبور میشوند که بروند.
اما اجازه بدهید که اشاره هم بکنم که حدود 200 حکم دستگیری علیه آنها وجود دارد. این احکام دستگیری برخی در تهران و برخی در بغداد صادر شده است. این احکام دستگیری رهبری اشرفیان را مورد هدف قرار میدهد. و این ریل بستن کمپ اشرف و فرستادن آنها به کمپ لیبرتی برای این است که در عمل رهبری دستگیر شود. مشکل ایران و عراق رهبری است و نه بقیه جمعیت.
پس وقتی که آنها به کمپ لیبرتی منتقل میشدند در عالم واقع ما انتظار داشتیم که در جریان این انتقال یک وضعیت بهم ریخته ایجاد شود بگونهای که ساکنان معمولی ناپدید شوند و بعد در این بهم ریختگی دولت [عراق] وارد شده و رهبری را دستگیر خواهد کرد. اما آنطور که دولت امید داشت اینکار پیش نرفت و هیچ اشرفی کمپ را ترک نکرده است و در نتیجه آنها نمیتوانند به طور آشکار عملیاتی بکنند که رهبری دستگیر شود.
من میتوانم به شما بگویم و من با عراقیان در این رابطه صحبتهای طولانی داشتهام که وضعیت امنیتی در این حد متوقف نمیماند و ما شاهد اقدام 9 فوریه بودیم. و این غیرقابل پیشبینی نبود. ما میدانستیم که اتفاق خواهد افتاد و ما حالا میدانیم که حملات بیشتری رخ خواهد داد و این حملات در بغداد سازماندهی میشوند. دولت مالکی مسئول این حملات است. من میتوانم به شما بگویم که من در این باره صحبت کردهام و به من همواره گفته شده که این آدمها جنایتکار و تروریست هستند و آنانیکه خون ریختهاند باید دستگیر و به رژیم ایران تسلیم شوند و آنانی که خون کسی را نریختهاند راه خودشان را در بیرون خواهند رفت و ناپدید خواهند شد. طرح این بود.
من خیلی متأسفم که خودم را در وضعیتی میبینم که تمامی ارزشهایی که در پیوستن به سازمان ملل من به آنها ملتزم بودم، حالا در وضعیتی هستم که دقیقاً با ضد آن ارزشها مواجه می شوم . وقتی بعنوان رئیس حقوق بشر میگفتم که هیچکسی نباید بدون طی ریل قانونی به خاطر یک جرم بازداشت و نگه داشته شود.
سازمان ملل و یونامی به طور خاص تمام کارها را بر این پایه قرار دادهاند که این آدمها گناهکار هستند. من مخالف این فرض بودم و به کوبلرگفتم که تو نمیتوانی اینکار را بکنی. وی گفت مثبت باش. و مثبت باش یعنی که چشمهایت را ببند.
برخلاف اصل برائت، سازمان ملل و منجمله کمیساریای عالی پناهندگان مفروض گرفتهاند که این آدمها گناهکار هستند و لذا واجد شرایط پناهندگی نیستند. و این امری است که پروسه پناهندگی را با تأخیر روبرو کرده است. و بگذارید یادآوری کنم که یک پروسه مشابه در کمپ مخمور بوده است. شما همه میدانید که کمپ مخمور محلی برای پناهندگان پ.کا.کا. است....................
و من باید به شما بگویم کسانی که ریل آنها طی شده که فکر کنم 1500 نفر هستند آنها مشخص نشده که پناهنده مورد نگرانی جامعه بینالمللی هستند. زمانیکه مشخص شود که شما پناهنده هستید، شما حق تردد آزادانه، حق برخورداری از اسناد برای مسافرت، حق تحصیل دارید، و تمامی حقوق پناهندگان در مورد شما صادق خواهد بود. اشرفیها این حقوق را ندارند ولی کمیساریای عالی پناهندگان در این رابطه سکوت کرده است.
بدتر اینکه کمیساریای عالی پناهندگان، اگر شما به بند هفتم یادداشت تفاهم نگاه کنید که توسط کوبلر، و دولت عراق امضا شده، بند هفت، کمیساریا را از دستورکار اصلیاش خلع کرده است. این بند میگوید که دولت عراق به کمیساریای عالی پناهندگان اجازه میدهد که پروسدور تعیین استاتو پناهندگی را انجام بدهد اما به نتیجه آن ملتزم نیست. یعنی که دولت عراق استاتوی پناهندگی این افراد را به رسمیت نخواهد شناخت هر چند که مورد تأیید کمیساریای عالی پناهندگان باشد و ما اینرا گزارش نکردیم. من بزودی صحبتهایم را تمام میکنم.
در پایان من میخواهم به کسانی که اینجا هستند بگویم که گزارش دبیرکل به شورای امنیت چگونه تهیه شد که ریل خاص خود را دارد. هر نماینده ویژه دبیرکل فصل مربوط به خودش را خودش تهیه میکند که بعد اینها در گزارش دبیرکل به شورای امنیت سرجمع میشود. لذا سه فصلی که در آنها در مورد اشرف صحبت شده بود و توسط کوبلر، ارائه شد، در بغداد توسط خود کوبلر آماده شده بود. لذا اینجا میبینیم که شورای امنیت گمراه میشود و این متأسفانه بسیار خطرناک است.
از توجه شما خیلی متشکرم.
استیونسون: خیلی متشکرم طاهر بومدرا، میخواستم حالا صحبت را به سرهنگ وسلی مارتین بسپارم
سرهنگ وسلی مارتین، فرمانده نیروهای آمریکایی حفاظت اشرف:
خانم ها و آقایان، از اینکه این فرصت را در اختیار من گذاشتید که اینجا باشم تشکر میکنم، و آقای استیونسون از شما خیلی قدردانی میکنم که اجازه دادید صحبت کنیم. وضعیت در سراسر عراق وخیمتر شده است.
نوری المالکی، 10 سال پیش او یک دستفروش خیابانی در دمشق بود. الان او به تمام معنی به یک دیکتاتور در عراق تبدیل شده است. او انبوهی نیروهای امنیتی اطراف خود تشکیل داده و دستورکارهای متعددی دارد که هیچکدام آنها در راستای منافع عراق نیست.
یکی از نیروهایی که او حول خودش تشکیل داده حزب الله عراق است.
این حمله( به لیبرتی ) میان احمدی نژاد و نوری مالکی هماهنگ شده بود تا نیروی قدس بتواند وارد شود و این را انجام دهد. حزبالله عراق هم وارد صحنه شد و گفت ببینید ما این حمله را انجام دادیم. نخیر، آنها این حمله را انجام ندادند. دقت این حمله میبایستی از درون منطقه مجتمع کمپ لیبرتی، کمپ ویکتوری و کمپ اسلیر آمده باشد و من به شما تضمین میدهم که یک دیدبان بالای تپه مستقر بوده است.
من قبل از اینکه سرهنگی در دستگاه پلیس نظامی باشم سربازی در توپخانه بودم. من یاد گرفتم که چگونه درخواست آتش کنم و یاد گرفتم چگونه دقت آتش را تنظیم کنم. همچنین، نیروهای شبه نظامی به مدت 15 دقیقه حمله نمیکنند. آنها 2 یا 3 موشک شلیک کرده و سریعاً محل را ترک میکنند. این حمله برای 15 دقیقه با دقت بالا ادامه داشت، و تصحیحات آتش از تپه سیگنال ارسال میشد. من هر تعداد نسخه یی که از این گزارش داشتم توزیع کردم و درخواست دارم شما اگر امکانش را داشتید آن را بررسی کنید، و آن را با خودتان برده و هر وقت فرصت داشتید به تجزیه و تحلیل بپردازید.
یک موضوع را لطفاً در نظر داشته باشید. من خودم در لیبرتی زمانیکه در J3 در عملیات بازداشت بودم، زندگی کرده ام. آنجا بنگال هایی بود که آنجا گذاشته شده تا ما بتوانیم شبها جایی داشته باشیم که بخوابیم. ما داخل مجتمع نمیماندیم. ما هر روز صبح به خارج از مجتمع رفته و روزانه 19 ساعت کار میکردیم. سپس به مجتمع بر میگشتیم و این فقط مکانی برای استراحت بود. الان، در یک قسمت بسیار کوچک از کمپ لیبرتی، شما 3100 نفر دارید که تلنبار شده و انواع تهدیدات علیه آنها وجود دارد. تهدیدهای ساخته شده از قبل و جود دارد. تی والهایی که برداشته شدند به این دلیل بود که در حمله موشکی بعدی تعداد کشته ها به حداکثر برسد.
سرهنگ صادق یک جنایتکار جنگی است. من او را با سرهنگ گرازیانی از ارتش ایتالیا در لیبی در سالهای دهه 1920 مقایسه میکنم که اجازه داد انواع وحشیگری ها رخ دهد. من از دادگاه اسپانیا تشکر میکنم که به صورت صحیح او را بابت اعمال جنایتکارانه اش شناسایی کرده است. این بایستی توسط تمامی کشورها، از جمله آمریکا، انجام شود. آمریکا در برخورد با مسأله ایران اشتباه کرده است که از سال 1953 بود که کودتایی به حمایت سیا صورت گرفت. ما از یک دیکتاتور بسیار وحشی، یعنی شاه، حمایت کردیم. یک فرصتی برای دموکراسی وجود داشت که متأسفانه شکست خورد و در ادامه آن خمینی به قدرت رسید. آمریکا از آن زمان تاکنون بصورت درستی با این مسأله برخورد نکرده است.
تصمیم خانم آلبرایت در 1997 که آنها(مجاهدین) را به عنوان سازمان تروریستی لیست گذاری کند تا با دولت رژیم ایران مماشات کند کاملاً اشتباه بود. لوئی فری، که رئیس اف بی آی در آن زمان بود و در برابر او ایستاد و گفت تو در این کار اشتباه میکنی. متأسفانه این لیست گذاری صورت گرفت و بعد کشورهای اروپایی و همچنین دولت کانادا در همین مسیر قدم برداشتند. من خیلی خوشحال شدم که دولتهای اروپایی آنها را از لیست خارج کردند.
تکرار کنم که مسأله مبرم امنیت است. آن تی والها بایستی برگردانده شوند، سنگرها را برگردانید، به آنها اجازه دهید گونی شن داشته باشند، به آنها اجازه دهید غذا و تغذیه مناسب داشته باشند.
همین الان، و این در گزارشم قید شده، آنها با بیماریها و انواع مشکلات روبرو هستند. منابع سپتیک تخریب شده و وقتی خراب شدند که در فصل باران بودند، و تمام آن سپتیک مخلوط محیط اطراف شد. چه اقدامی صورت گرفت؟ هیچ.
الان هوا نسبتاً خوب است، اما یک ماه بعد هوا بسیار گرم خواهد شد. انواع پشه ها وجود خواهند داشت. بیماریها هم گسترش پیدا میکنند. همانطوری که گفتم، سیستم های دفاع بدنی ساکنان تحلیل یافته و بسیار خسته هستند.
وقتی در سفارت کانادا بودم و نیز در مواقع دیگر، به من اتهام زده شده که این کار را برای منافع مالی آن انجام میدهم. من پول دریافت نکردم، هیچ وقت هم بابت کاری که انجام میدهم یا گزارشی که مینویسم پولی دریافت نکرده ام.
ما به این افراد وعده موقعیت افراد حفاظت شده دادیم. ارتش آمریکا و همه ارتش های جهان تحت سه کلمه عمل میکنند: وظیفه، شرف و وطن. متأسفانه وقتی استاتو افراد حفاظت شده را لغو کردیم ما همه آن سه کلمه را نقض کردیم، و متحدان خودمان را به دولت مالکی طرفدار ایران تحویل دادیم.
دروغ های زیادی در مورد این سازمان طرح شده است. من تحقیقات و بررسی های شبانه را انجام داده ام. من توانسته ام دروغ ها را جدا کنم و کشف کردم که اغلب اطلاعات غلط در مورد این سازمان از جانب وزارت اطلاعات ایران صادر میشود.
همچنین، بگذارید نگاهی به آینده ثبات خاورمیانه بیاندازیم. ما داریم فروپاشی حکومت ها را در عراق، سوریه و همه جا میبینیم. یکی از جدیترین سرچشمه های مشکلات، رژیم حاکم در ایران است. اما، کانادا، اروپا و آمریکا، بطور خاص آمریکا، هنوز نفهمیده اند که چگونه باید با این رژیم برخورد کرد. مماشات روش درست برخورد نیست.
آخرین دلیل این است که هر جا سفر میکنم با جوانان خانواده های ایرانیان در اروپا، کانادا و آمریکا ملاقات میکنم. من افراد جوان فوقالعاده ای را میبینم که بسیار به خانواده های خود متعهد هستند و در دموکراسی رشد میکنند. من نمیتوانم به این فکر نکنم که خاورمیانه چه عظمتی خواهد شد اگر که ثبات در آنجا برقرار شود.
پروفسور ویتاتاس لندسبرگیس، رئیس جمهور پیشین لیتوانی، عضو کمیسیون خارجی پارلمان اروپا:
اگر اجازه هست میخواهم یک سئوال دیگر بپرسم. آیا نیت دولت عراق این است که زندگی را برای آنها غیر قابل تحمل کند؟
بومدرا: بله
پروفسور ویتاتاس لندزبرگیس: آیا این برابر با شکنجه جمعی نیست؟ فرض من بر این است که سازمان ملل علیه شکنجه است. در اینجا موضوع بازداشت نیست، بلکه شکنجه است، تا زمانی که از آنجا خارج شوند.
بومدرا:
در حقیقت ما مدارک آن را داریم که مشاور امنیت ملی ربیعی، کسی که تا سال 2009 مشاور امنیت ملی بود و کسی که کمپ اشرف را در زمان انتقال آمریکاییها تحویل گرفت، او دقیقاً با همین کلمات گفت که “ما زندگی را برای آنها غیر قابل تحمل خواهیم کرد”. این به ثبت رسیده است و در دسترس عموم است.
دوم اینکه، فالح فیاض، مشاور امنیت ملی کنونی هم در 28 سپتامبر2011 در جلسهای که با وی در امان در اردن داشتیم و صورت جلسه آن نزد سازمان ملل است، در حضور کمیساریای عالی پناهندگان گفت که ما با این افراد طبق استانداردهایی که شما خواستار آن هستید رفتار نخواهیم کرد چرا که آنها تروریست هستند. این هم به ثبت رسیده است.
در تمام طول مدت کارم با دولت عراق، که به عنوان کسی که عضو هیئت سازمان ملل است وظیفه داشتم به دولت عراق مشورت بدهم، بارها وقتی مسائلی پیش میآمد به آنها هشدار میدادم، به آنها میگفتم کاری که شما میکنید اشتباه است. و همیشه این پاسخ را میگرفتم که آنها [دولت عراق] زندگی این افراد را در این کشور تسهیل نخواهند کرد و باید اطمینان حاصل میکردند که آنها در عراق احساس راحتی نکنند و در نتیجه مجبور به ترک کشور شوند.
من فردی بودم که شمارش اجساد د و حمله را انجام دادم. در هر دو حمله من رو در روی آنها بودم. درصبح جمعه 8 آوریل 2011 من در خانه فالح فیاض، بودم چرا که میخواستم حمله [نیروهای عراقی به اشرف] بلافاصله متوقف شود. بنابراین ما صبح زود به خانه او رفتیم.
پاسخ او این بود که هیچ اتفاقی نیافتاده است.
من به او گفتم که همین الآن یک حمله در جریان است. ساعت 8 صبح روز جمعه بود و تا آن لحظه 22 نفر کشته شده بودند و من به وی گفتم که لطفاً حمله را متوقف کنید. وی پاسخ داد که هیچ اتفاقی نیفتاده است.
و من در تماس با اشرف بودم و میدانستم که حمله ادامه دارد. بنابراین وی میتوانست آن حمله را متوقف کند.
اما این داستان سر درازی دارد و من دیگر روی آن نمیروم. تنها خواستم به شما این مورد را بگویم که ببینید نیّات جنایتکارانه وجود داشت.
با تشکر.
ایگناسیو سالا فرانکا، نماینده پارلمان اروپا، مسئول روابط خارجی گروه دموکرات مسیحی پارلمان اروپا:
مهمترین سئوال این است که تلاش کنیم از 3100 نفر حفاظت کنیم، آنها تحت حفاظت قانون بین المللی هستند، تحت حفاظت ملل متحد هستند، تحت مسئولیت مردم عراق هستند. بیش از 60 نفر از ساکنین کشته شده اند و صدها نفر مجروح شدند، و بالاخره کسی بایستی در این رابطه مسئول باشد.
اتحادیه اروپا روابط قوی با دولت عراق دارد و من فکر میکنم اتحادیه اروپا بایستی به نحو مناسبی واکنش نشان دهد. من متأسفم که بعد از گوش کردن به صحبت های افراد در اینجا، مهمترین مسأله این است که ما چگونه میتوانیم امنیت آن افراد را تضمین کنیم. چه کسی در مورد کسانی که کشته شدهاند پاسخگو است. و ما نمیتوانیم چنین شرایطی را بپذیریم. ما از پارلمان میآئیم و بایستی به نحو بسیار قوی واکنش و موضع اتحادیه اروپا را بیان کنیم، که حفاظت از جان آنها است، این بایستی تعهد بسیار قوی ما باشد، آقای رئیس، با تشکر.