تلویزیون لومن بلو- سوئیس: طولانی ترین تحصن در تاریخ ژنو تظاهر کنندگان ایرانی آغاز سومین سال تحصن شان را برگزار کردند

ا

ینگرید بتا نکور امروز در ژنو بود. با او در میدان سازمان ملل مصاحبه کردیم، در حالیکه  تظاهر کنندگان ایرانی آغاز سومین سال تحصن شان را که درتاریخ ژنو طولانی ترین تحصن است برای حمایت ازساکنان کمپ اشرف ولیبرتی برگزار کردند زیرباران شدید معترضان ایرانی، نزدیکان، دوستان, هواداران ساکنان اشرف ولیبرتی ازمقاومت خود دست برنداشته اند. آنها امروز سومین سال تحصن خودراشروع می کنند و به این مناسبت اینگرید بتانکور به صورت فوق العاده حضور داشت وبا متحصنین ابراز همبستگی می کند،
مصاحبه اینگرید بتانکور:
وقتی که زیرباران، روزها می گذرند، وراه حلی نمی بینیم، بزرگترین تهدید نا امیدی است. ولی باید بدانید که هر روزی که می گذرد مثل یک قطره باران است واین قطره یک باران شدید را تشکیل می دهد واین باران، دریایی پراز امیدرا. واین دریای امید به ایمان تبدیل می شود واین ایمان می تواند کوه ها راتکان دهد. من معتقدم که این افراد که دوسال است برای عدالت ، برای خواهران وبرادرانشان اینجا هستند روشنایی را خواهند دید. آنها تحقق خواسته هایشان راخواهند دید. من میدانم که ما موفق خواهیم شد، ما پیروزخواهیم شد.
لومن بلو
9 فوریه گذشته کمپ لیبرتی مورد حمله موشکی قرارگرفت که منجربه کشته شدن 8تن  و مجروح شدن100 تن گردید .
نماینده ساکنان ، امکان حملات بعدی را یک تهدید می داند .

بهزاد نظیری
جان کری اعلام کردکه رژیم ایران پشت حمله ای که اتفاق افتاد بود وازاحتمال حمله بعدی ابراز نگرانی کرد . بنابراین یک دلیل بیشتر برای این خانواده ها ، دوستان، هواداران مقاومت ایران و شخصیت های ژنو که گردهم بیآیند ودر برابر احتمال حمله بعدی هشدار دهند.
لمان بلو
تظاهرکنندگان خواستاربرکناری نماینده سازمان ملل متحد در عراق ، مارتین کوبلرشدند و او را متهم به دورغ گفتن به ساکنان کمپ لیبرتی با فرستادن آنها به زندان لیبرتی شدند.

مارک فالکه نماینده پارلمان ژنو
سلام برهمه
دوستان عزیز، همکاران مقاومت
برای آغازسومین سال تحصن در اینجا در ژنو خوش آمدید، شما امروز به رغم باران و مشکلات در تمام مدت اینجا هستید.
همچنین ما اینجا هستیم برای بزرگداشت سالگرد ترور دکترکاظم رجوی، که 23سال پیش توسط تیم بزدل تروریستی در حومه ژنو ترور شد.
باید تأکیدکنم این شخصیت که شهر ژنو او را شهروند افتخاری خود شناخت و یک خیابان به نام کاظم رجوی است با فاصله یی کمی دورتراز همینجا، خیابانی که درسال 2008 با نام رجوی افتتاح شد و ما برای ادای احترام به شهادت او و تمام آنچه که برای مردم ایران انجام داده یک معبر عمومی را به نام او  و در یاد بود او داریم.
شما همه اعضای خانواده های شهیدان اشرفی، همه مقاومت، به واقع  شما قلب آزاد کردن ایران را دارید ، همچنین همه افراد آزادیخواه از سقوط رژیم ایران که بدترین رژیمی است که الان ما درجهان داریم استقبال می کنند و شما آمده اید تا به شرایط غیرقابل قبولی که برکمپ لیبرتی اعمال شده اعتراض کنید. درحالیکه درکمپ اشرف امنیت وجود داشت. شما به یک بازداشتگاه، به لیبرتی جا به جا شدید، این یک شرم واقعی برای سازمان ملل است که به وضوح مسئولیت دارد و بطورخاص برای کوبلر، که شما همه او را می شناسید، الان همه او را با این خیانت می شناسند
بله ما  به مقاومت ادامه می دهیم وهمچنین به افشای سازمان ملل ، وازسازمان ملل وکمیساریای عالی پناهندگان می خواهیم که به مسئولیت هایشن عمل کند وکاری که جامعه  بین الملل آنهارا درآن قرارداده وملقب کرده انجام دهد که دفاع کندیعنی دفاع کند از افراد بی دفاع، همیشه افشا خواهیم کرد باند کوبلر را افشاء خواهیم کردکه درسطح بین الملل این رویه  نباید باشد که به افراد خیا نت کنند، به افرادی که درخطرهستند، می خواهیم که ازحمله جدید ی مانند آنچه در9 فوریه که موشکها روی کمپ لیبرتی فرود آمد جلوگیری کنیم، بنابراین به جنگ ادامه می دهیم، ادامه می د هیم  به دفاع وافشای سازمان ملل که می خواهیم کارشان که دفاع از افراد است  را انجام دهند، زیرا  به همین خاطر است که توسط جامعه بین المللی به آنها بودجه داده می شود، به آنها پول داده نمی شود که ازجنایتکاران دفاع کنند .
زنده باد مقاومت ایران و زنده باد ایران آزاد

اینگرید بتانکور  کاندیدای ریاست جمهوری کلمبیا
این من هستم که باید به شما بگویم مرسی. این من هستم که باید از شما تشکر کنم، چرا که من امروز به لطف شماست که اینجا هستم، بخاطر شجاعت و عزم شماست. وقتیکه که من به این وضعیت آب و هوا (باد و باران) نگاه می کنم، این درست که است که ما بهار را می خواهیم، من فکر می کنم که همه ما این ارتباط بین وضعیت هوا و احساس درونی را گاه و بیگاه داریم. و من فکر می کردم که قلب من است که گریه می کند ، مثل این شعر زیبای« ورلن» که می گوید قلب من گریان است، مانند این بارانی که بر این سرزمین ها می بارد. در قلبهای ما گویی باران می بارد ، چرا که ما در اینجا در برابر سازمان ملل متحد ایستاده ایم. ما در برابر یک هیولای عظیم الجثه ایستاده ایم. در برابر یک نوع دایناسور که چشم هایش را بسته است. چشمهایش را بسته است در حالیکه ایجاد شده برای آنهایی که قربانی بیعدالتی ها هستند امنیت بیاورد در این دنیا و اما خوب به نظر می رسد که سازمان ملل چشمهایش را بسته است، کر و لال شده است، دیگر حسی ندارد، نسبت به رنج بشر... حالا دو سال می شود که همرزمان شما روز و شب در اینجا زندگی می کنند تا این سازمان ملل را  حساس کنند، این کارمندانی  را که پشت پنجره ها پنهان شده اند، تا اینکه آنها بفهمند، تا اینکه آنها همدردی داشته باشند.
لابد از خود می پرسند: چرا من؟ آنجا چه می گذرد؟ آیا نسبت به وضعیت زندانیان اشرفی درلیبرتی بی اطلاع هستند؟ آنها هم اکنون نمی دانند که در ایران چه می گذرد؟ آیا از خود سؤال می کنند که بدانند چرا این افراد زندگی شان را در اینجا می گذرانند، چرا این فدا کاری را می کنند تا در اینجا باشند؟ آنها چه می خواهند؟ دنبال چه چیزی هستند؟ اما خوب، روزها در اینجا سپری می شود، این کارمندان به زندگی روزمره خود مشغولند، در کاغذهایشان، در نامه نگاریهایشان که باید در یک روال روتین اداری امضا کنند و آنگاه دیگر به مسئولیتهای خود واقف نیستند. و به این جانهایی که می توانند نجات دهند. و به مسئولیتشان در قبال جانهایی که از دست رفته اند. جانهایی که در مقابل جهل و بی مسئولیتی قربانی شده اند. و من در اینجا  به طور خاص به مسئولیت آنهایی که رؤسا یا همکاران کوبلر هستند فکر می کنم. کوبلر که ما همه می دانیم کیست. او از طرف سازمان ملل منصوب شده تا بین زندانیان اشرفی و عراق میانجی باشد ولی او آدمی است که به کلی فراموش کرده از او چه انتظاری می رفت. علت مأموریت او چه بود؟ او به مأموریت خودش خیانت کرد، او از کنار وظیفه خودش گذشت، او جانبداری کرد. جانب دروغ را گرفت. جانب جنایت را گرفت. جانب سکوت را گرفت. جانب زد و بند و فساد را گرفت. چرا که یک فساد بزرگ وجود دارد در برابر این جنایات که دیگران مرتکب می شوند، وقتیکه که کسی وظیفه اش این باشد که گواهی بدهد، جلوگیری کند، پیشگیری کند. من فکر می کنم که کوبلر در مورد کشته شدگان اشرفی مسئولیت دارد، در قبال همه آنهایی که ما از دست داده ایم، مسئولیت دارد، همچنانکه مسئولیت دارد به خاطر آنهایی که الان جانشان در خطر است. در حالیکه قرار بود او کسی باشد که 3000نفر را به سوی کشورهای میزبان سمت و سو بدهد، او متأسفانه مسئول مرگ آنهایی شده است که در حیات خود آزاد نشدند، اما در مرگ خود رها شدند، ولی هیچگاه این امکان را نیافتند که از حقوق خود بهره مند شوند. به این خاطر است که ما اینجا هستیم، چرا که وظیفه ما گفتن است. حرف زدن است. ما حق نداریم سکوت کنیم. ما حق مأیوس شدن نداریم. تنها حقی که داریم مقاومت کردن است، باید مقاومت کرد، باید ابتدا در برابر بی مسئولیتی مقاومت کرد، در برابر بند و بست مقاومت کرد. در برابر لاقیدی اداری مقاومت کرد، باید این را نپذیرفت که امروز سازمان ملل تبدیل به چنین هیولایی شده که حرفی نمی زند، هیچ مشکلی را حل نمی کند، بی تحرک است،  ریختن خونها آن را تحت تأثیر قرار نمی دهد، گریه های کودکان و زنان و مردان و سالخوردگان آنرا تکان نمی دهد. باید مقاومت کرد. و ما یک مثال فوق العاده و استثنایی داریم. مثال این خانواده ای که همگی آن را ستایش می کنیم : خانواده رجوی.
این درست است که امروز ما به لطف آنهاست که اینجا هستیم. به خاطر فداکاری های آنهاست، بخاطر فدای کاظم رجوی، که 23 سال پیش ما را ترک کرد ولی ما نمی توانیم او را فراموش کنیم، چرا که فداکاری او، حماسه او همان حماسه ایران است. یک ایران لگد مال شده، تحقیرشده، خیانت شده. ایرانی که زعمای خودش به آن خیانت کرده اند. در حالیکه با پایان گرفتن رژیم دیکتاتوری شاه، ایران این احساس را داشت که بهار دارد فرامی رسد، اما خمینی خیانت کرد. او کشور را قفل کرد. از آن یک زندان ساخت، زندانی برای میلیونها ایرانی که امروز حتی جرأت سخن گفتن، لبخند زدن، خندیدن و امیدوار بودن ندارند. آری، خانواده رجوی، خانواده یی است که من از طریق مریم دوستش دارم و ستایشش می کنم، مریم که مهر فراوانی به او دارم و به خاطر اوست که امروز اینجا هستم. خانواده رجوی همان خانواده یی است که به ما امید می بخشد، به ما امکان زندگی در یک ایران مدرن را می بخشد. وقتی که می گویم مدرن و پیشرفته، منظورم در مفهوم شایسته این کلمه است، یعنی مدرن در برابری بین مردان و زنان. نه از آن جهت که ما به عنوان زنان بدنبال یک برابری تلافی جویانه باشیم.  ما نیاز به یک برابری برای زنان داریم، ولی نه فقط از جانب مردان، بلکه می دانیم که این برابری که ما بدنبال آن هستیم برای همراهی در زندگی است. در احترام به یکدیگر، در شایستگی، در احترام به آزادی. من این را قبول ندارم و باور ندارم که سرنوشت زنان، سرنوشتی باشد که خمینی حکم کرده است و جانشین او ادامه داده است. رژیمی که از زنان انسانهایی بدون چهره ساخته است. موجوداتی بدون زندگی، بدون شخصیت، بدون مسئولیت. رژیمی که زنان را به اسارت کشیده است و با اسارت زنان، مردانی ساخته است که مستبد هستند. حتی بدون اینکه خودشان بدانند. ما نیاز داریم که مرد و زن ایرانی رها شوند چرا که به روشنی  ما نیاز داریم این فریاد را سردهیم که باید در جهانی زیست که جهان صلح باشد، جهان هماهنگی، جهانی که در آن بتوان به شایستگی زندگی کرد. که بتوان در آن از کرامت انسانی برخوردار بود. بدون آنکه کسی را  به مذهب یا طبقه اجتماعی اش بشناسیم و بدون آنکه کسی را  به صفت مرد یا زن بودن یا بچه یا کهسنال بودن نگاه کنیم. بسیار مهم است که ما در این هدف موفق شویم. و برای اینکه موفق شویم باید مقاومت کنیم. به همین خاطر است که ما امروز که در اینجا هستیم، در کمی این احساس را داریم که این باران که امروز همراه ماست، با ما خوشرفتاری نکرده، ولی با اینحال با هم جشن می گیریم. امیدی را که در خود داریم جشن می گیریم، جشن می گیریم که می توانیم باور داشته باشیم و با ایمان خود ببینیم جهانی را که باید فرا برسد، چرا که من یقین دارم که یک روز، خیلی زود، من در ایران خواهم بود و در ایران خواهم بود تا در شادی شما شریک باشم، می دانم که اکثریت شما، به لحاظ خانوادگی در وضعیت دشواری قرار دارید، نیمی از اقوام شما در ایران هستند، برخی زندانی همین رژیم هستند و شما در اینجا بهای آنرا می پردازید. اما حامیان و حاملان این امیدواری هستید. باید بهای سنگینی پرداخت و من در اینجا هستم که بگویم با شما هستم، هم امروز و هم تا لحظه آخر، زمانی که ما در سرزمین ایران فرود بیاییم، پس بیایی گرامی بداریم ، بیایید این روز بارانی را گرامی بداریم. چرا که ما در اینجا هستیم با این ظرفیت و توان که «نه» بگوییم، به همه آنهایی که می خواهند ما ازیاد ببریم آنچه را که اکنون در ایران می گذرد.
متشکرم از همه شما که در اینجا هستید.

شایسته سلمانی مادر مجاهد شهید حنیف کفایی
خواهران و برادران عزیز
با درود فراوان به روان پاک شهید و مدافع بزرگ حقوق بشر دکتر کاظم رجوی
دو سال از حمله جنایتکارانه به اشرف در 19 فروردین سال1390 میگذرد، در اثر آن قتل عام حنیف کفایی فرزند ... ساله من به همراه 36 تن دیگر از دختران و پسران و خواهران و برادران من به شهادت رسیدند و جان بر سر پیمان خود نهادند. این یک خط سرخ فامی است که از روز اول تاسیس این سازمان جان مایه رویارویی با دو دیکتاتوری شاه و شیخ بوده است.
شهید بزرگ حقوق بشر، دکتر کاظم رجوی که الان ما بیستمین سالگرد شهادت او را گرامی میداریم، قریب سی سال پیش گفته بود ما تاریخ حقوق بشر را با خون خود مینویسیم). این مسیری است که از ابتدا تا کنون ادامه داشته است. به همین ایام نگاه کنید به فروردین ماه به ماه آوریل، از30 فروردین1351 روز شهادت 5 تن از اعضای اولیه مرکزیت سازمان مجاهدین تا 30 فروردین1354 شهادت مجاهدان شهید کاظم ذوالانوار و مصطفی خوشدل تا 4اردیبهشت1370 روز شهادت دکتر کاظم رجوی و روز 19فروردین شهادت 37 مجاهد خلق در حمله به اشرف و 29 فروردین1380 روز حمله سراسری دشمن غدار به قرارگاههای مجاهدین در عراق که همه به یاد می آورید.
 بزرگداشت کاظم به عنوان شهید و مدافع بزرگ حقوق بشر, در واقع , بزرگداشت همه شهدا و اسرای مقاومت قبل و بعد از اوست چرا  که او دادخواه خون آنها در همه جا بود, و مظلومیت آنها را در همه محافل حقوق بشری فریاد میزد. او با یک مبارزه تاریخی و بی امان با یک کارزار کم نظیر در تاریخ مقاومت ما به دفاع از زندانیان سیاسی در زمان شاه برخاست و با مایه گذاری از همه چیز خود از اعدام برادر مسعود رهبر مقاومت جلوگیری کرد. از این رو همه ما و همه مجاهدان و مبارزان آزادی تا به ابد به او مدیون هستند به همین خاطر بود که آخوندها همواره از او کینه داشتند
او همین مسیر را  بعد از 30 خرداد60 , در افشای اعدام دختران و پسران خردسال و زنان باردار و زنان و مردان رشید این مقاومت, ادامه داد و خشم مضاعف آخوندها را برانگیخته بود و دست آخر نیز او را در باصطلاح پایتخت حقوق بشر به شهادت رساندند
اما امروز کاظم رجوی در چهره تک تک شما تکثیر شده است. او اجازه نداد که جامعه جهانی، سازمان ملل متحد و دولتهای غربی همانطور که تمایل خودشان بود، در مقابل جنایات رژیم شاه سکوت نموده و با آن همراهی کنند و امروز شما خواهران و برادرانی که سومین سال است جلو مقر اروپایی ملل متحد یعنی میدان ناسیون و در جلو ساختمان کمیساریای عالی پناهندگی و حقوق بشر, در سرما و گرما و در باد و باران و طوفان, به دفاع از حقوق مجاهدان اشرفی برخاسته اید، اجازه نمیدهید که جنایات فاشیسم دینی حاکم بر ایران به فراموشی سپرده شود شما مستمرا جنایات رژیم آخوندی را علیه اشرفیان و علیه مردم ایران افشا میکنید و چهره پلید مالکی و حکومت دست نشانده ملایان جنایتکار در عراق را افشا میکنید و همدستان مالکی و خامنه ای مانند کوبلر را به همه جهانیان معرفی میکنید که چگونه دست در خون مردم ایران و دست در خون اشرفیان این عصاره مقاومت و ایستادگی و شرف و افتخار ملت ایران دارند.
بیچاره شب پرستان که خیال میکنند, با بخون کشیدن اختران شب کوب میتوانند, آرمان آزادی مردم ایران را از جوشش و خروش باز دارند. غافل از این که خون120 هزار جاودانه فروغ از محمد حنیف نژاد تا کاظم رجوی تا شهیدان فروردین ماه  امروز در مؤسسان چهارم ارتش آزادیبخش ملی ایران تبلور یافته است که دیر نخواهد بود که برای همیشه این رژیم غرقه در بحران را به زباله دان تاریخ بیندازند و با بردن مریم رجوی رییس جمهور مقاومت ایران به تهران درآسمان غمزده میهن ما طرحی نو در اندازند. طرحی عاری ازهرگونه استثمار و بهره کشی انسان از انسان
درود  بر همه شما
از همه شما متشکرم