آیا 24 سال بعد از مرگ خمینی، اوج متضاد جدایی ناپذیری که دو قطب اصلی حاکمیت را در این مدت تشکیل میدادند به نقطه پایانی خود رسیده اند؟ و در اوج گیری بحرانهای درونی رژیم نهایتا رژیم با یک جراحی بزرگ به سمت حذف رفسنجانی خواهد رفت؟ یا بحران تمام نظام را فرا گرفته و زمینه سرنگونی فراهم خواهد گردید؟ نتیجه هر چه باشد یک چیز مشخص است و آن اینکه رژیم از این بازی بمراتب ضعیفتر از گذشته بیرون خواهد آمد.
جدول زمانبندیهای اصلی انتخابات ریاست جمهوری
نام نویسی کاندیداها |
بررسی صلاحیت کاندیداها |
تبلیغات انتخابات |
روز انتخابات |
از 17 تا 21 اردیبهشت 92 (7 تا 11 می 2013) |
از 22 تا 31 اردیبهشت 92 از 12 تا 21 می 2013 |
از 2 تا 23 خرداد 92 از 22 می تا 13 ژوئن 2013 |
در روز جمعه 24 خرداد 92 14 ژوئن 2014 |
جناح های درگیر در انتخابات
از زمان خمینی تا کنون دو گروه اصلی در انتخابات ریاست جمهوری رژیم نقش بازی میکردند.
1- جناح موسوم به خط امام
2- جناح مذهبی سنتی تر (نزدیک به بازار)
میرحسین موسوی(نخست وزیر وقت)، کروبی و همانها که بعدها خود را اصلاح طلب نامیدند جزو خط امام بودند و جبهه موتلفه، جامعه روحانیت مبارز و ... (که خامنه ای هم جزو این جناح بود) راست سنتی.
بعداز سال 76 خط امام بنام اصلاح طلب و طرفداران خامنه ای بنام راست محافظه کار معروف بودند.
از دوره احمدی نژاد، طرفداران خامنه ای بعنوان اصولگرایان در مقابل اصلاح طلبان شدند.
در تمام این دوران رفسنجانی تلاش میکرد که خود را مافوق جناح ها قرار دهد ولی عملا در جبهه خط امام و اصلاح طلبان بود.
در انتخابات 2009 خامنه ای از همه امکانات و قدرت و اختیارات خود استفاده کرد که ریاست جمهوری مجدد احمدی نژاد را به کرسی بنشاند. بعد از انتخابات بنظر میرسید که خامنه ای با این سیاست انقباضی، توانسته رژیمش را یک پایه کرده و حداقل برای یک دوره از شر تضادهای چند سره گی خلاصی یافته است. اما قیام سال 2009 که با شکست طلسم خامنه ای همراه بود، موقعیت خامنه ای را بشدت تضعیف و آسیب پذیر کرد.
از آن زمان تاکنون باند خامنه ای به نام اصولگرایان به سه دسته کلی انشعاب شده است که در زیر این سه دسته کلی انبوهی انشعابات رخ داده اند.
در نتیجه هم اکنون باند خامنه ای دست کم به سه دسته اصلی و انبوهی تمایلات گوناگون تجزیه شده است. بنابراین با احتساب اصلاح طلبان و رفسنجانی بعنوان یک قطب، در این انتخابات برخلاف تمام دوره های قبل 4 قطبی خواهد بود:، امری که از این جنبه هم این انتخابات ریاست جمهوری را از تمام انتخابات دیگر متفاوت و برای رژیم فوق العاده حساستر میکند.
این چهار قطبچه کسانی هستند؟
این چهار قطب عبارتند از:
جدول کاندیداهای اصلی 4 قطب انتخاباتی
|
ائتلافها |
کاندیداها |
توضیحات |
قطبهای انتخاباتی |
ائتلاف 2+1 |
علی اکبر ولایتی، حداد عادل و باقر قالیباف |
قرار است از این نفرات یکی کاندید باقی بماند |
اصولگرایان قطب1 |
ائتلاف 5 نفره |
منوچهر متکی ، آخوندمصطفی پورمحمدی، محمدرضا باهنر، یحیی ال اسحاق، آخوند محمد حسن ابوترابی فرد |
آنها ظاهرا توافق کردند که یکی بماند و 4 نفر کنار بروند ولی معلوم نیست که اینکار را بکنند و این محقق شود. |
اصولگرایان قطب1 |
مستقلین |
نفرات معروف و شناخته شده این قطب: محسن رضائی، آخوند علی فلاحیان، صادق واعظ زاده (پسر خاله خامنه ای) |
بعنوان مستقل شرکت کرده اند |
جبهه پایداری قطب2 |
طرفداران خط سابق احمدی نژاد |
کامران باقری لنکرانی و سعید جلیلی |
بطور رسمی کامران باقر لنکرانی را معرفی کردند ولی ممکن سعید جلیلی هم کاندید شود |
حامیان دولت قطب3 |
باند احمدی نژاد |
رحیم مشائی، نیک زاد، علی اکبر صالحی ... |
احمدی نژاد اگر مشائی رد صلاحیت شود، کاندید دیگری در صحنه خواهد داشت |
اصلاح طلبان قطب4 |
اصلاح طلبان - رفسنجانی |
رفسنجانی - محمد خاتمی، آخوند حسن روحانی ، محمدرضا عارف، اسحاق جهانگیری |
اگر رفسنجانی کاندید شود، بقیه در انتها بنفع رفسنجانی کنار میروند |
خامنه ای و کاندیداتوری رفسنجانی
- رفسنجانی (آیا منظور شما اینجا رفسنجانی نیست؟) در یکسال گذشته بر خلاف سه سال قبل در صحنه فعال شده و بطور جد از مواضعش در مقابل مواضع حاکم دفاع کرده است. او مطرح میکند که خط رئیس جمهور کردن احمدی نژاد در سال 1384 اشتباه بوده و این خط اشتباه یکسره کردن نظام به این نقطه انجامیده است.
- او مدعی است که در سال 1387 در نشستی با تعدادی از اعضای خبرگان که بعضی از اعضای شورای نگهبان هم در بین آنها بوده اند پیش بینی کرده که انتخاب احمدی نژاد برای دور دوم به آشوب منتهی میشود. در انتخابات سال 88 او نامه بی سلام به خامنه ای نوشت و به او هشدار داد. متعاقبا در 26 تیر 88 در آخرین خطبه نماز جمعه اش مواضع خود را اعلام کرد و تاکنون از هیچ کدام از این مواضع عقب ننشسته است.
- رفسنجانی شرایط رژیم را از جهت داخلی، اقتصادی، و بین المللی بحرانی تحلیل میکند و راه حل را در یک دولت فراگیر ملی میبیند. خواست او از خامنه ای این بود که رفسنجانی را در رهبری سهیم کند و با توافق هم رئیس جمهوری را سرکار بیاورند که توان تشکیل این دولت فراگیر را از تمامی جناح های رژیم داشته باشد و چهره قابل قبول برای غرب هم باشد که بتوان وارد تعامل (سازش و مماشات با غرب) روی موضوع اتمی و تحریم ها شد.
- علیرغم تمام تلاش های رفسنجانی، خامنه ای با او تاکنون راه نیامده است . در صحبتی که در 27 فروردین 92 او در هنگام دیدار با استانداران زمان ریاست جمهوریش داشت، نکات زیر را از ملاقات اخیرش با خامنه ای درز داد:
1) خامنه ای شرایط کشور را بحرانی نمیداند (تحلیل رفسنجانی را قبول ندارد)
2) به من دیگر اعتماد ندارد. (آن روی سکه این حرف این است که من هم دیگر امید و اعتمادی به او ندارم)
3) سپاه پاسداران که اقتصاد و سیاست کشور را در دست گرفته، تمام حکومت را میخواهد. (خامنه ای قصد دارد کسی را روی کار بیاورد که هژمونی سپاه در قوه اجرائی را اعمال کند)
- بعداز این ملاقات، رفسنجانیدر 7 اردیبهشت جلسه ای در تشخیص مصلحت نظام که شامل ترکیبی از خبرنگاران، طلاب، دانشجویان و ... ترتیب داد. در یکساعت اول این جلسه 6 نفر صحبت کردند و هرکدام با بیانی مطرح کردند که شرایط نظام بحرانی است و تنها کسی که میتواند آنرا نجات بدهد، رفسنجانی است و از او خواستند که کاندید بشود.
- رفسنجانی در پاسخ به این درخواست ها در حالیکه تلویحا تائید کرد که کسی جز خودش ناجی این وضعیت نیست گفت “من که نگفتم که نمی آیم“
- بدنبال این جمله “من که نگفتم که نمی آیم“ که در روزهای بعد هم از طرف خودش و باندش بنحوی مطرح گردید، موجی از تهاجم باند ولی فقیه علیه رفسنجانی شروع شده است. حرف آنها این است اگر بخواهی برای ریاست جمهوری کاندید شوی، بشدت ترا افشا میکنیم تا جاییکه حتی وزیراطلاعات هم او را به حصر خانگی (مانند موسوی و کروبی) تهدید کرد. علاوه بر حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات، حسن شریعتمداری، علی اکبر ولایتی، برادر بزرگتر خامنه ای در چند روز اخیر به او حمله کرده اند. بعنوان یک اهرم فشار اولین جلسه دادگاه مهدی هاشمی را هم در روز 15 اردیبهشت 92 برگزار کردند.
چند سئوال و جواب در مورد کاندیداتوری احتمالی رفسنجانی
پاسخ: واقعیت این است که طلسم ولایت ولی فقیه در سال 1388 شکست و اساسا وضعیت قابل مقایسه با دهه 70 که رفسنجانی رئیس جمهور بود نیست. از طرف دیگر بدنبال خیانتی که خامنه ای در سال 84 به رفسنجانی کرد و با مهندسی انتخاباتی احمدی نژاد را از آستینش در آورد، آن رابطه قبلی بین آنها وجود ندارد. اصل حرف این است که خامنه ای این را درک میکند که در شرایط بحرانی کنونی رژیم، شکاف آنهم در بالاترین نقطه نظام، بسرعت به سرنگونی او منجر میشود.
در اخبار و تحلیل های رژیم مدتها است که مطرح میشود یک وحشت از تکرار قیام 88 مطرح میشود. بعداز اینکه کاندیداتوری رفسنجانی جدی تر شده این مسئله هم شدت یافته است. از جمله آخوند علم الهدی، نماینده خامنه ای در استان خراسان در روزهای اخیر گفت:« فتنه امسال نسبت به فتنه 88 بسیار پیچیده تر است، و باید با همه هستی و وجود در عرصه انتخابات وارد شویم و از جان و آبرویمان هزینه کنیم. ما در حماسه سیاسی باید دست به کارهایی بزنیم که علاوه بر اینکه ممکن است خطرات جانی برای مان داشته باشد آبرویمان به خطر بیفتد. اگر تمام فتنهها و انحرافها و نفاقها با همه وجود به عرصه بیایند، شما نه تنها جان و بدن، بلکه حیثیت و آبروی خود را به مسلخ بیاورید».
پاسخ: آخوند علم الهدی در صحبتهای خود تا اندازه ای وضعیت خامنه ای طلسم شکسته را در این شرایط بحرانی ترسیم میکند. انشقاق در درون باند خامنه ای، دردسر احمدی نژاد (که معلوم نیست با رد صلاحیت مشائی توسط شورای نگهبان چه خواهد کرد،) و رفسنجانی که از 27 فروردین 92 نه در وحدت بلکه در تضاد بطور علنی با خامنه ای وارد صحنه شده است، بیانگر این است که ولی فقیه هیچ چشم انداز مشخصی برای حل این تضاد در بالا ندارد. وحشت از این است که این انشقاق در بالا برای پائین یعنی جامعه روزنه ای باز کند که در آن صورتآن صورصورتصصص مردم و ارتش آزادی وارد صحنه خواهند شد و این کابوسی است که علم الهدی به آن اشاره میکند. در درون رژیم مطرح است که اگر رفسنجانی کاندید شود و بعنوان کاندید به تلویزیون بیاید و گوشه ای از بحرانها را بگوید و تقصیر را به گردن خامنه ای بیاندازد چه میشود؟ اگر مانع تلویزیون آمدن او بشویم چه خواهد کرد؟ اگر انصراف بدهد و اعلام کند انتخابات آزاد نیست چه میشود؟ ایا سال 88 تکرار نمیشود؟ کابوس شکل گیری مجدد قیام است.
پاسخ: همه چیز ممکن است. اما اساسا جواب این سئوال منفی است زیرادر حال حاضر رفسنجانی رئیس تشخیص مصلحت نظام است که شورای نگهبان به ریاست جنتی زیر دست او در این مجلس هستند، چگونه جنتی و شورای نگهبان میتوانند صلاحیت رفسنجانی را رد کنند؟ این واقعی است که رفسنجانی در اوایل انقلاب خامنه ای را به شورای انقلاب آورد و او بود که در خبرگان خامنه ای را آیت الله و ولی فقیه کرد. شخص جنتی در همان جلسه خبرگان حاضر بوده است همین جنتی و خیلی از آن اعضای خبرگان هم هنوز هستند. بنابراین رد صلاحیت رفسنجانی امکان پذیر نیست. (حتی نمیتوان معادله رفسنجانی – خامنه ای را با معادله منتظری و خمینی مقایسه کرد)
نتیجه گیری
تمامی قرائن دال بر این است که خامنه ای با چالش جدی با ورود رفسنجانی مواجه است و دردسر رفسنجانی بزرگتر از احمدی نژاد برای خامنه ای شده است. اگر خامنه ای موفق شود که مانع کاندیداتوری رفسنجانی شود (که در آنصورت قطعا مانع خاتمی و مشائی هم خواهد شد) از بین کاندیداهای دیگر براحتی نفر خودش را میاورد و خط انقباض را پیش میبرد. اما اگر رفسنجانی کاندید شود چه تا پای صندوق برود یا اعلام انصراف بدهد انصراف بدهد، خامنه ای هزینه سنگینی باید پرداخت کند.
در یک کلام بنظر میرسد در سرفصل این انتخابات زوج متضاد جدائی ناپذیر به آخر خط رسیده اندژ و این جراحی یا تعیین تکلیف خامنه ای در هر شق به مرگ رژیم ختم میشود. یا بعبارت دیگر مرحله سرنگونی را عینیت می بخشد