رفسنجانی بعد از حذف وی به دستور خامنه ای، به اعضای ستاد انتخاباتی خود گفت: خدمت رهبر رفتم و گفتم در انتخابات نامزد نمیشوم تا اگر ایشان فکری درباره کسی در نظر دارند انجام دهند.
اشاره کردم که « نگفتم نمی آیم»، همین یک جمله کافی بود که لشکرکشی سنگینی کنند. پس از آن بود که سیل نامهها و تلفنها از نجف، قم و مشهد که همه از مراجع بزرگ بودند برای نامزدی بنده آغاز شد. چطور میتوانستم اینقدر مستبد به رأی خودم باشم که به آنها و بهخصوص این جوانان نه بگویم؟
رفسنجانی اظهارات قبلی اش درمورد بالا کشیدن خامنه ای ومخالفت وی با کاندیداشدن خودش را تأیید کرد وگفت: من خود میدانم نباید میآمدم و در جلسات خصوصی هم گفتم که اینها را از هرکس بهتر میشناسم. یک روز قبل از نام نویسی این تفکر بر من افتاد که دیگر نمیتوان در برابر مردم مقاومت کرد. اینکه شخصاً چه کردم بماند، چون از آن حرف در میآید. پس از ثبتنام تا نیمهشب بیدار ماندم و به شرایطی که ما در داخل و بیرون کشور داریم و این آدمهایی که بوق به دست دارند و البته تکتک آنها را با تفکرات و امیالشان میشناسم فکر کردم.
وی افزود: اینها نمی فهمند دارند چه میکنند؟ حتی اگر دشمنی و رقابت هم داشته باشند عقل میگوید که بگذارید بیاید و بعد رسوا کنید. میگذاشتید مردم با امید پای صندوق میآمدند و بعد از ۶ ماه متوجه میشدند که همه چیز دارد گرانتر میشود.
رئیس مصلحت نظام، درباره وضعیت رژیم تحت ولایت خامنه ای وبحرانهای مرگبار اقتصادی واجتماعی، گفت:”با این کوه مشکلات هرکس که راضی به پذیرفتن مسئولیت باشد باید ابتدا قصدش را پرسید که با این بودجه بدون منابع چگونه میخواهد ۲۵ درصد حقوق کارمندان را افزایش دهد؟ دولتی که بیش از ۵۰۰ هزار میلیارد تومان به بانکها و پیمانکاران بدهکار است را چگونه میخواهد اداره کند؟ پولی نمانده و اگر هم باشد قابل انتقال به داخل نیست.
رفسنجانی درباره افلاس و انزوا و تأثیر تحریمها گفت : پولهای خارجی را خوشبینانه به چین دادیم و آنها با دریافت هزینهای آن را به یوآن تبدیل کردند و بعد هم گفتند بهجای پول کالا میدهیم و بعد از آن هم گفتند نه هر کالایی، بلکه آنچه خودمان تعیین میکنیم میدهیم. هند هم آمده نفت ما را با قیمتی خیلی ارزان میخرد اما حاضر نیست حتی روپیه بپردازد. این گزارش وزیر بازرگانی و رئیس کل بانک مرکزی است که در یکی از جلسات تلخ مجمع آمدند و گفتند. ما کشاورزی کوچکی داریم. با سمهای چینی محصولات پارسال و امسال را از دست دادیم حالا ببینید مردمی که داروی چینی میخورند چه میکشند. چند سال پیش، بهترین داروهای دنیا را میخریدیم. وضع دارو و غذا این شده و هیچکس نمیداند فردا چه میشود. کاسب وقتی جنس میدهد باید جایگزین آن را بخرد اما نمیداند فردا باید به چه قیمتی جایگزین کند و ناچار آن را نگه میدارد. در مجلس سنای آمریکا دو طرح خطرناک وجود دارد؛ منتظر انتخابات بودند که تکلیف روشن شود و گویا از این پس فعال میشوند...بعد هم قرار است اگر اسراییل به ایران حمله نظامیکرد به او کمک نظامیکنند. شاید جنگ روانی باشد اما به قول علما هر احتمالی برای انسان تکلیف میآورد.
رفسنجانی وضعیت نظام را با بحران سرنگونی در مقطع پایان جنگ وزهر آتش بس مقایسه کرد و با تاکید براین تفاوت که رژیم منزوی و پرازخصومت و افتراق است، گفت: همان تجربه پس از جنگ را با مقداری تغییرات یک فرمول قابل حل است. خارجیها آن دوره به من میگفتند easy man، چون خیلی کم طول کشید که درهای خارج به روی ما باز شد. الآن هم میشود آن تجربه را به آسانی انجام داد اما با این تفاوت که مردم آن موقع دلسوز بودند. این همه خصومت و افتراق در جامعه وجود نداشت.
مایوس نشوید. در هیچ حالتی انسان نباید دچار یاس شود. برای ما هم این حالت قابل تصور نبود. ممکن است اندکی با تأخیر ضررها ادامه یابد اما روزی میرسد آنها که باید میآیند. اگر نگرانی باشد تنها از طرف دشمنان خارجی است که البته جدی است.
امید است که در شرایط موجود تصمیم جدی بگیرند و فرصتی دیگر به ما و مردم داده شود و خودم امیدوار هستم. از همه مردم هم میخواهم که امیدشان تبدیل به یاس نشود و آرامش خود را حفظ کنند. به هرحال ما چارهای نداریم و آنها که این کار را کردند نیازی به دشمن خارجی ندارند چرا که مشکلات از درون در حال وقوع است.
یکی از ضروریترین کارها این بود که حماسه سیاسی رهبری محقق شود که نشد.
2خرداد1392