ژان فرانکو فراتینی، رئیس مشترک جنبش علیه نژادپرستی و برای دوستی بین خلقها (مرآپ)
با تشکر از حضورتان، به نام سازمانهایی که این میزگرد را برگزار نمودند، یعنی جنبش علیه نژادپرستی و برای دوستی بین خلقها، بنیان دانیل میتران و توسعه بین المللی. من به شما خوش آمد میگویم که متأسفانه یک بار دیگر، مانند جلسات قبلی، مربوط به وضعیت پناهجویان ایرانی در عراق است. این پناهجویان از 25 سال پیش ساکن کمپ اشرف بودند و تقریباٌ به زور مجبور شدند که به یک کمپ بسا محدودتر نقل مکان کنند. کمپی که بطرز عجیبی، لیبرتی نام دارد، کمپ آزادی که در واقع همانطور که گروه کار بازداشت های خودسرانه 2 بار در طی سال گذشته تأکید کرد این کمپ مشابه یک بازداشتگاه است.
جمهوری اسلامی ایران همه چیز را بکار گرفت برای خلاصی یا حتی حذف فیزیکی این ایرانیان که جزیی از مجاهدین خلق هستند که خود بزرگترین تشکل شورای ملی مقاومت ایران است. لذا از هنگام خروج دولت آمریکا از عراق، یعنی از اول ژوئن سال 2009، از طرف رژیم ایران به دولت عراق کارت سفید داده شد تا طرح حذف 3200 عضو مجاهدین خلق را تهیه کند.
هنگامیکه به سرگذشت این پناهجویان مینگریم، با خود میگوییم این یک صفحه سیاه در کارنامه ملل متحد است. ما امروز همراه با آقای طاهر بومدرا هستیم، که در سطح بسیار بالا، جزئی از این مأموریت سازمان ملل در عراق بود. او بطور خاص رئیس دفتر حقوق بشر یونامی و همچنین مشاور نماینده ویژه دبیر کل در مورد موضوعات اشرف بود.
طاهر بومدرا، مشاور ویژه یونامی درباره اشرف، رئیس اداره حقوق بشر، مسئول نظارت بر وضعیت انسانی در اشرف،
دوستان، همکاران، برادران و خواهران. صبح بخیر
خانمها و آقایان، ما معمولا روی شیوه های خوب تمرکز می کنیم، چه سازمان های غیردولتی باشیم یا در سازمان ملل، تمرکز بر روی شیوه های خوب است. اما متأسفانه این شهادت روی شیوه های بد تمرکز می کند و پاسخ من به سادگی این است که نمی توانم هیچ شیوه خوبی در هیات همیاری سازمان ملل در عراق پیدا کنم. من اینجا یک سند مورخ 17 ژوئن 2008 دارم که برای دولت عراق، به رهبری نخست وزیر ملکی، سیاستی به منظور اخراج جمعیت اشرف از عراق را مشخص می کند. شش قسمت از این سیاست را مشخص می کند، که از وقتی کنترل کمپ را در ژانویه 2009 دست گرفتند به شدت دنبال شده است. اول از همه، ممنوعیت هر گونه بازدید از کمپ اشرف و امروز کمپ لیبرتی. سازمان های غیر دولتی، روزنامه نگاران، وکلا و دیپلوماتها از بازدید از کمپ اشرف و کمپ لیبرتی ممنوع شده اند. هیات همیاری سازمان ملل در عراق برای تسهیل و کمک به چنین ممنوعیتی آنجا بود. من نمی توانستم بخشی از آن باشم. در این سند همچنین یک تحریم روی کمپ اشرف و امروز کمپ لیبرتی، دسترسی به غذا، آب، برق تحمیل می کند. دسترسی به بازار خارج، آزادی حرکت، همه این ها ممنوع، محدود شده است.
دسترسی به دارو. ماجراهای زیادی هست که می توانم به شما بگویم چه نوع تلاشهایی شخصا برای تسهیل دسترسی به دارو برای اشرفی ها کردم و چگونه مانع انجام این کار من می شدند. افراد صرفا بخاطر اینکه نمی توانستند به بیمارستان دسترسی داشته باشند در می گذشتند. من نمی توانستم بخشی از آن باشم.
دسترسی به عدالت. بهانه برای حمله به کمپ اشرف در ژوئیه 2009 ایجاد یک ایستگاه پلیس در کمپ اشرف بود. من چند بار رفتم و بدون اعلام قبلی از ایستگاه پلیس بازدید کردم که ببینم دقیقا چکار می کنند. من نتوانستم حتی یک کتاب ضبط حوادث در ایستگاه پلیس پیدا کنم متأسفانه، ایستگاه پلیس برای آزار و اذیت ساکنان آنجا بود و این در زندگی روزمره آنها احساس می شد. سند شورای وزیران توسط علی الدباغ اعلام شد که می گوید ما زندگی آنها را غیر قابل تحمل می کنیم تا به آنها فشار بیاوریم عراق را ترک کنند. نه تنها غیر قابل تحمل، بلکه آنها در موارد مختلف قتل عام شدند.
من می گویم که این کتاب بر شیوه های بد متمرکز است. من امیدوار بودم که ما از شیوه های خوب در هر کجا که هستند یاد بگیریم اما در فقدان شیوه های خوب، ما می توانیم از شیوه های بد یاد بگیریم و مطمئن شویم که آنها تکرار نمی شوند، مطمئن شویم که یک تجربه بد باید به عنوان درسی باشد و مطمئن شویم که که هرگز دوباره اتفاق نمی افتد. هنگامی که اشرف در ژوئیه 2009، مورد حمله قرار گرفت، 11 نفر کشته شدند، 300 نفر مجروح شدند، یونامی و کمیساریای عالی حقوق بشر اعلام کردند که ما درخواست تحقیق می کنیم. عراق گفت هیچ تحقیقاتی وجود نخواهد داشت. ما هرگز تا به این روز نداشتیم. نه تنها هیچ بررسی وجود نداشت، ما هرگز دوباره درخواست آن را نکردیم، فقط آن را فراموش کردیم. من آن را چند بار در طول حضورم در عراق مطرح کردم و همیشه این پاسخ را دریافت می کردم: چرا شما می خواهید یک مسئله فراموش شده را دوباره زنده کنید مثل اینکه من به نوعی مشکل ساز بودم.
یونامی 18 آژانس تخصصی سازمان ملل متحد موجود در عراق را فلج کرده است. من تعداد کمی از آنها را اسم می برم. یونیسف، که هیات عظیمی در عراق دارد، فلج شد، و در منطقه سبز قفل شد چون تمام سرمایه های یونامی برای بستن کمپ اشرف و اخراج آنها به کمپ لیبرتی اختصاص داده شد. برای اینکه یک آژانس سازمان ملل متحد در عراق فعال باشد به بودجه نیاز دارد و به امنیت نیاز دارد، بنابراین ما از خودمان بپرسیم، یونامی در این مورد در سه سال گذشته چه کرده است؟ وضعیت کرکوک، درگیری بین اعراب و کردها، یونامی چه کرده است؟ این یک مأموریت سیاسی است، دراینجاست که مفید است. این یک مشکل جدی است، ما باید به این مشکل رسیدگی کنیم. قانون اساسی عراق باید بازبینی شود. یونامی باید پشتیبانی فنی برای بازبینی قانون اساسی ارائه کند که در شرایط بسیار خاص تهیه شده است. یونامی در مورد آن چکار کرد؟ و من در این مورد زیاد وارد بحث نمیشوم، فقط می خواهم بگویم: بودجه، پول مالیات دهندگان، در عراق چگونه مصرف می شود؟ آیا فکر می کنید تنها من در سازمان ملل متحد هستم که در مورد این واقعیت میدانم؟ همه آن را میدانند کسانی که مسئول این قصور هستند، آیا به جای دیگری منتقل می شوند؟ برای ماموریت های دیگر؟ به سومالی یا کنگو که آنجا مخفی شود و این سابقه را فراموش کنیم؟ وقتی ما به سازمان ملل متحد گزارش می کنیم و واقعیتها را پنهان می کنیم، این آن صداقتی است که می نامیم؟ وقتی قتل های فرا قضایی و سریع صورت می گیرد و ما آن را به عنوان استفاده بیش از حد از زور و خشونت گزارش می کنیم. بسیاری از شبها ما خودمان را شکنجه میکردیم که وقایع را توجیه کنیم، سعی کنیم شواهد را رقیق کنیم، آنها را بسیار سبک وآسان کنیم آنها را از علائم جنایت بشوییم. آنها را به عنوان تنها حوادث عادی، بقبولانیم. هنگامی که به عنوان مثال حملات رخ دادند، افراد کشته شدند، در گزارش ما به جای حمله نوشتیم درگیری. نه، ما نمیگوییم حمله. ما آنجا برای حافظت هستیم، اما حفاظت از چه کسی؟ ما برای حافظت از دولت آنجا هستیم. این سیستم مشکلات جدی دارد. وقتی این مأموریت شروع شد، دولت عراق مطمئن شد که هر کاری این هیأت می کند به درخواست دولت است. و در نتیجه، یک مأموریت سیاسی مانند یونامی نمی واند هیچ گونه ابتکاری انجام دهد و هر کاری صورت میدهد با درخواست از عراق است. و وقتی دولت (عراق)خوشحال نیست، یونامی باید متوقف شود. وقتی در استفاده از این نوع کنترل مصر باشند چون ما این افراد را تروریست می دانیم. این زبان استفاده شده توسط مشاور امنیت ملی عراق در 29 سپتامبر 2011 بود. در طول مذاکرات یادداشت تفاهم امضا شده توسط سازمان ملل متحد و دولت عراق، دولت گفت: «ما اجازه نخواهیم داد کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل تعیین وضعیت پناهندگی برای این افراد را انجام دهد، زیرا آنها پناهنده نیستند آنها تروریست هستند». بنابراین ما باید زبانی پیدا می کردیم، زبان مناسبی، که در بند 7 یادداشت تفاهم بگنجانیم که میگوید کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل کار خود را انجام می دهد، اما دولت عراق را ملزم نمی کند. من این را می گویم و از توجه شما بسیار سپاسگزارم و از حضور شما تشکرمیکنم.
سرهنگ مارتین، فرمانده حفاظت اشرف
خانمها و آقایان متشکرم،
متأسفانه تمام زحمات کشورهایی که وارد عراق شدند در حقیقت برای هیچ بوده. در ساختمان وزارت کشور. ما برای سالها در پنتاگون به خود میگفتیم که نباید توازن قوا بین ایران و عراق را برهم زد چرا که در این صورت کل خاورمیانه به نابودی کشیده خواهد شد. اما این دقیقاً همان کاری است که انجام دادیم، زمانی که صدام حسین را از قدرت پایین کشیدیم و اجازه دادیم که دولتی حامی رژیم ایران شکل گیرد. من دیروز مطلع شدم که برادرزاده نوری المالکی در زمانی که به دولت اسد کمک میرساند در سوریه کشته شده است. این در حالیست که مالکی ادعا میکند هیچ منافعی در آنجا ندارد. اولین باری که اسم سازمان مجاهدین خلق ایران را شنیدم در سال 2003 بود، زمانی که افسر ضد تروریسم کل کشور بودم. من میباید از تمامی تهدیداتی که متوجه ما بود یک ارزیابی میداشتم و به سرعت متوجه شدم که بر خلاف گفتههای کشورهای سیاسی، ازجمله کشور خودم، آنها یک تهدید نیستند، آنها یک سازمان تروریستی نیستند. و ما در کادر یک قراردادی که با آنها انعقاد کردیم، سلاحهایشان را گردآوری کرده بودیم. بخشی از این قرارداد این بود که ما به آنها استاتوی افراد حفاظت شده طبق کنوانسیون چهارم ژنو دادیم . وقتی که سربازی در صحنه جنگ قراردادی را انعقاد میکند، آن قرارداد تا آخر عمر الزام آورر است. اما متاسفانه، وزارت خارجه آمریکا در سال 2009 آن قرارداد را لغو کرد و آنها را به دولت نوری المالکی که حامی ایران بود، تحویل داد. از آن پس زندگی آنها از هم پاشیده شد. همانطور که گفته شده، دو حمله در سال 2009 و 2011 صورت گرفت. قول داده شد که تحقیقاتی صورت گیرد اما هیچگاه عملی نشد. مالکی به همان اندازه در مورد خود دست به تحقیقات نمیزند که سران مافیا علیه خودشان میزنند. در ماه فوریه که ما شاهد موشک باران بودیم. قبل از شروع کارم در کمپ اشرف من در کمپ لیبرتی مستقر بودم. امکان ندارد که موشکهایی با چنین دقت و توانمندی بدون داشتن یک دیدبان بر روی تپه مخابراتی در شمال غربی کمپ، شلیک شوند. اولین موشک شلیک شد و همه موشکهای بعد از آن اصابت کرد. من یک سرهنگ پلیس نظامی بوده ام اما کارم را به عنوان سرجوخه توپخانه شروع کردم. من میدانم که چطور میتوان بر روی آنجا عملیات کرد. بنابراین تنها نیروی قدس رژیم ایران با حمایت دولت مالکی باقی میماند. اما به ما قول داده شد که تحقیقات صورت خواهد گرفت اما چنین تحقیقاتی عملی نشد. هنوز هم هیچ تحقیقاتی صورت نگرفته است. آقای بومدرا در مورد این تحقیقات موضوعی را بسیار روشن ساخته است، و من کاملاً تک تک کلمات وی را تایید میکنم. ساکنان اشرف و لیبرتی درد و رنجهای زیادی را متحمل شدند یونامی در تمامی دستورات کاری خود شکست خورده است،
نحوه برخورد با ساکنان کمپ لیبرتی و اشرف به معنی اخص کلمه پَست بوده، در حالیکه باید نظارت میکردند تا نیروهای دولت مالکی را وادار به انجام رفتار درست بکند متأسفانه، گزارش یونامی هرگونه تخلف انجام شده علیه این ساکنان را توجیه می کند و ساکنان در اشرف و لیبرتی، را مقصر میداند.
ما وزیر امنیت داخلی، دادستان کل، فرمانداران، نمایندگان کنگره، سناتورها و … را داریم که دست اندرکار این کارزار هستند و این افراد دارند تلاش میکنند که به وزارت خارجه و ملل متحد بگویند شما اشتباه میکنید، و ما باید رفتار درستی با این سازمان داشته باشیم. ما در قبال آنها شکست خوردهایم، و در این شکست ما در برابر انسانیت و دموکراسی شکست خوردهایم. آنها کسب قدرت در ایران را نمیخواهند. آنها دموکراسی برای ایران میخواهند.
با تشکر از خانمها و آقایان
پائولو کازاکا، نماینده پیشین پارلمان اروپا
من در سراسر این کشور بودم و میتوانم آنچه را که در اینجا گفته شد تأیید کنم. متأسفانه عراق یک کشور تروریستی است. من هرگز چیزی بدتر از این ندیدم.
کوبلر بیش از این نمیتوانست در مورد ارزشهای سازمان ملل بی اعتنا باشد. او در آنجا است تا تمامی منافع سیاسی را در حق آقای مالکی انجام دهد تا آقای مالکی کاملاً همکاری کرده و از کشور او آلمان چیزهای زیادی خریداری کند. برای کاری که انجام میدهد حاظر است تمامی دروغهای ممکن را بگوید. من هرگز کسی را مانند او ندیدم که مکرراً و به طور علنی دروغ بگوید. شما فقط باید او را با واقعیات رو به رو کنید.
ما باید تمامی کسانی که بر اساس منافع تجاری در مورد حقایق سکوت میکنند را محکوم کنیم و از صداهای آگاهی دهنده یی نظیر آقای بومدرا حمایت کنیم و من بسیار مایلم به او تبریک بگویم.