در روز قدس مردم ایران به میدان آمدند و گفتند و بهروشنی گفتند : « نه غزه، نه لبنان- جانم فدای ایران» . یعنی که دجالیت و صدور تروریسم و ارتجاع و نعره های « قدس از طریق کربلا » به پشیزی نمی ارزد و دیگر اثر ندارد. چنین بود که روز قدس بر سر رژیم خراب شد.
امروز هم در روز گروگانگیری و جفتک اندازی در برابر « استکبار جهانی» برای سرپوش گذاشتن بر خفقان و سرکوب داخلی و برای چانه زنی و استمالت خواهی بین المللی، که در فرهنگ لغت رژیم ولایت « امدادهای غیبی » خوانده میشود، مردم و جوانان بی باک و بیم، «عمود خیمة» ارتجاع و دیکتاتوری را نشانه گرفتند.تصویر منحوس ولیفقیه را پایین کشیدند و در همه جا با شعار « مرگ بر دیکتاتور» به جهانیان اعلام کردند : « خامنه ای قاتل است- ولایتش باطل است» . چنین بود که روز مبارزه با استکبار هم بر سر رژیم خراب شد و به طناب دار دیگری تبدیل گردید. این است مکافات اجتماعی و تاریخی دجالیت و سرقت حاکمیت یک ملت.
بهراستی که امروز در همه جای ایران، از تهران تا شیراز و مشهد و اصفهان، از تبریز تا کرمانشاه و اراک و کاشان، از رشت تا بندرعباس و اهواز و زاهدان، از ارومیه تا بروجرد و خرم آباد و لاهیجان، از قزوین و ایلام تا همدان، نقطة اعتلای قیام و انقلاب دموکراتیک مردم ایران، رَقم خورد:
با لگدکوب کردن تصویر ولی فقیه ارتجاع.
با شعارهای اشرف نشان همچون: «مرگ بر دیکتاتور»، «می جنگیم ، می میریم ، ایرانو پس میگیریم».
با شرکت تعیین کنندة جوانان آزاده و مبارز و مجاهد.
با سازماندهی چشمگیر دانشجویان پیشتاز در سال تحصیلی جدید.
با تاکتیکهای جدید از قبیل پراکندگی و نرفتن در مسیرهای تعیین شده از سوی رژیم.
با جایگزین کردن نوبهیی نفرات تازه نفس به جای نفرات خسته و مضروب یا مجروح.
با استمرار تظاهرات از صبح تا آخر شب و فرسوده کردن قوای دشمن.
با شکستن دوربین های جاسوسی نیروی سرکوبگر انتظامی.
با معین کردن پیشاپیش راههای فرار و امداد رسانی
با زنانی که همچون اشرفیان برای حفاظت و نجات مردان زنجیر می بستند یا به مقابله با مزدوران میپرداختند.
با همبستگی و همیاری شورانگیز میهنی از جانب همة اقشار مردم از مغازه داران تا رانندگان اتوبوسها و درهای باز خانهها برای پناه دادن جوانان برای ممانعت از دستگیری و نجات آنان از دم تیغ دژخیمان.
همه چیز حکایت از یک عزم فراگیر ملی برای سرنگونی رژیم منفور ولایت و رسیدن به آزادی و حاکمیت ملت داشت. از صبح تا ساعات آخرشب صدا می آمد که : «تجاوز، جنایت- مرگ براین ولایت» . هیچ رنگ و بویی از حفظ یا اصلاح رژیم اصلاح ناپذیر در میان نبود. جهانیان صدای درهم شکستن طلسم ولایت را به وضوح شنیدند و پیام سرنگونی استبداد دینی و پیروزی محتوم ملت ایران را با رود خروشان شهیدانش دریافتند.
مبارک! اعتلای انقلاب دموکراتیک مردم ایران در قیام 13آبان مبارک!
شگفتا که در همین وانفسا و در همین روز 13 آبان، رئیس مجلس ارتجاع در بغداد فرود می آید و در آستانة انتخابات پارلمان عراق اعلام میکند برای « حمایت از روند دموکراسی در عراق» سر رسیده است! سرضرب بهتعریف و تمجید از دولت عراق برای سرکوب مجاهدان اشرف می پردازد و سپس میگوید که این دولت «گامهای زیادی در مقابل سازمان تروریستی خلق برداشته است» . اما این کافی نیست و درد ما را دوا نکرده است . از این رو « این سازمان نباید در خاک عراق باشد». « اکثر کسانی که در این گروهک حضور دارند، مجرم هستند و باید به ایران مسترد شوند و فکر میکنیم تعلل در این زمینه برای کشور عراق خوب نباشد». همچنین می افزاید : «در حال حاضر نیز ما بر این نظریم که کشور عراق احتیاج به امنیت پایدار دارد».
بهراستی تماشایی است! در حالی که فریادهای مرگ بر دیکتاتور در خیابانهای تهران و شهرهای ایران، عالمگیر شده، سرپاسدار مجلس ارتجاع، برای حمایت از «روند دموکراسی در عراق» به بغداد رفته و راه حل را در استرداد مجاهدان محصور در اشرف جستجو میکند. خط و نشان هم میکشد که اگر در این زمینه تعلل شود، برای عراق خوب نیست و لابد نیروی تروریستی قدس در بغداد آمادة قیام (!) است و ترورها و انفجارهای زنجیرهیی دیگری در آستین دارد.
از قرار، تعداد دیگری از مزدوران اطلاعات و خانه شاگردان انجمن نجات نظام را هم با خود به هتل منصور آوردهاست تا در پوشش خانواده های مجاهدین، پشت در قرارگاه اشرف، اشک تمساح بریزند و با آب دیده، سوز دل ناشی از شکستن شاخ ولایت در حملات مرداد و درگروگانگیری از اشرف را فرو بنشانند.
بهنام نامی ملّت ایران و مجاهدان اشرفی و اشرف نشان به ولی فقیه و سرپاسدار باد و بلوف در مجلس ارتجاع میگویم : غلطهای اضافه، نشسته پارس کردن و لقمههای بزرگتر از دهان برای طلسم شکستگان ولایت ممنوع است!
ما گر ز سر بریده می ترسیدیم، 40 سال نمی جنگیدیم و30سال بر دهان نظام جهل و جنایت نمیکوبیدیم.
تا آنجا هم که به مردم و نیروهای میهن پرست عراقی مربوط میشود، خودشان حرفشان را زده اند. همهة ناظران میگویند که لاریجانی از ترس اتحاد بزرگ عراقیان در «جبهه ملی عراق» که بهتازگی تشکیل شده است، از ترس برخاستن یک آلترناتیو عراقی در برابر دست نشاندگان رژیم آمده است تا شعبه ولایت فقیه در حکومت کنونی عراق را با سپاه 9 بدر و مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق ادغام کند و مانند 4سال پیش ، با تقلّب و نیرنگ و با دلارهای نفتی و ترور و انفجار، معجون مورد نظر خود را بهدست بیاورد و تحمیل کند.
از این پیشتر 5میلیون و 200هزار تن از مردم عراق و همچنین 3میلیون از شیعیان این کشور حرف خود را دایر بر ضرورت خلع ید از رژیم ایران در عراق زده بودند. آرامش و صلح و امنیت و دموکراسی و پیشرفت اقتصادی و اجتماعی در عراق مفتاحی جز این نداشته و ندارد. هر چیز غیر از این، حرف مفت است و رایگان، یا سرپوش گذاشتن عمدی بر حقیقتی که مردم عراق هر روز با گوشت و پوست و استخوان آزمودهاند.
ساعتی پیش خبر رسید که یکصد نمایندة مجلس عراق لاریجانی را تحریم کردند و او را نمایندة اشغالگری رژیم ایران در عراق دانستند و اعلام کردند دستور کار او در عراق، ادغام و پشتیبانی دو ائتلاف مورد تایید رژیم ایران در انتخابات عراق است . این نمایندگان از رئیس مجلس عراق خواستند فهرستی از دخالتهای رژیم ایران در امور سیاسی و امنیتی عراق را جلو لاریجانی بگذارد.
شنبه گذشته، نیروهای میهن پرست عراقی تأسیس جنبش ملّی عراق را به رهبری دکتر علاوی و دکتر مطلک جشن گرفتند. جریانها و شخصیتهای برجسته سیاسی دیگر مانند طارق الهاشمی نایب رئیس جمهور، رافع العیساوی، ظافر العانی و جمال الکربولی و بسیاری دیگر، اعلام کردند که با این جنبش در چارچوب جبهه ملی عراق، متحد میشوند. این اتحاد نقشة سیاسی عراق را تغییر میدهد و بر آیندة این کشور روح امید می دمد. ایاد علاوی گفت: « عراق زیر خاکستر رفته بایستی برخیزد و عزت و امنیت خودش را محقق کند». مطلک نیز گفت: « بر این کشور فجایع پشت فجایع فرود آمد. عراق را تجزیه کردند . تاروپود مردم زخم دیدة ما را از هم دریدند. فرهنگ سهمیه بندی و طائفه گرایی و پناه گرفتن در آغوش بیگانگان را وارد کردند. همان بیگانگانی که در همه چیز ما در عراق دخالت کردند. کنترل خود را بر هرم تصمیم گیریهای سیاسی و حتی بر لقمه نان شهروندان عادی تحمیل کردند. خون عراقیان بهوفور به زمین ریخت و رنگ زمین و آب را تغییر داد» اما « امروز، سحرگاهان جدیدی آغاز شده و تاریکی برای همیشه رخت بر بسته است».
در همین مراسم، یکی از میهن پرستان عراقی حرف دل هموطنانش را این چنین بر زبان راند:
« من شاعر نیستم و نمی دانم چگونه این بیت شعر را نوشتم:
با نیروهایشان آمدند
و همه چیز بهجز ارادة مردم ما را نابود کردند.
گفتند که عراق نابود شد
و ما گفتیم چگونه طلایی که سازنده اش مردم باشند از بین می رود»
بهنظر میرسد که سرپاسدار مجلس رژیم که به عراق رفته تا شعبه های فروپاشیدة ولایت را از نو به سیخ بکشد، نه در ایران و نه درعراق، سحرگاهان تازه و ارادة طلایی خلقهای در زنجیر و بهپا خاسته را هرگز در نیافته است. عراق را مستعمرة ولایت میداند که هیچ قاعده و قانونی جز قانون جنگل نباید بر آن حاکم باشد. انگار آمریکا این کشور را گرفته که آن را دو دستی برای از هم دریدنش به گرگ ولایت تقدیم کند!
درست در شرایطی که پوزة نظام در حمله به اشرف و در گروگانگیری به خاک مالیده شده و باید قاچ زین را بچسبد، خیز اسب سواری برداشته است .
در حالیکه مرکب فراخوان ملل متحد در هفته گذشته در بارة حفاظت از ساکنان اشرف «در برابر کوچ اجباری، اخراج یا بازگرداندن اجباری آنها به ایران»-که بر خلاف اصل نان رفولمان و قوانین بین المللی است- خشک نشده، متقاضی استرداد مجاهدان اشرف است.
جل الخالق!که تا کجا مثل سگ، از مجاهدین و اشرف، میترسد.
راستی که از این بهتر نمیشد رابطة اشرف و مجاهدین را با قیام عیان کرد. همان چیزی که قبل از هر کس و بیش از هرکس رژیم میفهمد و در خیابانها میبیند و حس میکند. در غیراینصورت هیچ نیازی نبود که خامنهای در دهم اسفند ماه گذشته، سه ماه و نیم قبل از انتخابات نامشروع ریاست جمهوری رژیم، به زبان خودش توافق دو جانبه نامشروع و خائنانه با دولت کنونی عراق برای سرکوب مجاهدین را علنی و اعلام کند.
اینکه لاریجانی، بهعنوان رئیس مجلس آخوندها و بهعنوان بالاترین مسئول پروندة عراق و مجاهدین دراین رژیم، سرانجام ناگزیر میشود خواسته و حرف اصلی فاشیسم دینی حاکم برایران را در عراق بالا بیاورد، و اینکه بعد از تشویق بهخاطر جنایت علیه بشریت و گامهایی که بخش ولایت فقیه در دولت عراق در محاصره و سرکوب و کشتار مجاهدین برداشته، رُک و پوست کنده در تعارض آشکار با قوانین و کنوانسیونهای بینالمللی، خواستار استرداد آنها میشود و به تهدیدهای تروریستی هم در این زمینه مبادرت میکند، به روشنی نشان میدهد در شرایطی که مجاهدین مسلح نیستند و در 7سال اخیر تماماً محصور و تحت کنترل بودهاند، هدف از همة محدودیتها و محاصره و قطع سوخت و ارزاق، هدف از ممانعت از ورود خانوادهها و وکلا و خبرنگاران و هیأتهای بینالمللی، هدف از لجن پراکنی و سانسور در تلویزیون حکومتی عراق علیه مجاهدان اشرف، هدف از دروغپردازیهای دیوانهوار یک دوجین مشاور و مقام امنیتی، هدف از بهکار گرفتن بریده مزدوران برای زمینه سازی و توجیه کشتار اشرفیان، هدف از تحت فشار قراردادن و تهدید و تطمیع و گروگان گرفتن خانوادهها برای اینکه به سبّ و لعن فرزندان و خویشاوندان خود تن بدهند و مخصوصاً هدف از هرگونه جابهجایی مجاهدان شرف در داخل عراق، هیچ چیز جز سرکوب و انهدام نیروی محوری اپوزیسیون ایران و جز زدن و بستن و استرداد و کشتن مجاهدین نبوده و نیست. مگر اینکه مجاهدین در برابر این رژیم زانو بزنند و پرچم ندامت و تسلیم بالا ببرند. چیزی که خمینی آرزوی آن را به گور برد و سوگند میخورم که خامنهای هم آن را به گور خواهد برد.
به عنوان کسی که فرمان داده است، رزم آوران ارتش آزادیبخش ملی ایران 20هزار قطعه سلاح و 20هزار تن مهمات خود را به ازای حفاظت تا تعیین تکلیف و فرجام نهایی توسط نیروهای آمریکایی به آنها تحویل بدهند، و بهعنوان کسی که در 7سال اخیر بیمبالغه بیش از 70 بار با همه اشرفیان اتمام حجت کرده است که اگر تحمل شرایط سخت را ندارند، با برخورداری از کمکهای بیدریغ مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران بهدنبال زندگی خود بروند، بار دیگر یادآوری میکنم که ما با احترام به حاکمیت عراق و حاکمیت همه کشورهایی که اعضا و پشتیبانان و هواداران مجاهدین و مقاومت ایران در آنجا بهسر می برند، تا آخرین نفس خود بر حقوق قانونی خود ایستادهایم. قیمت آن را پرداختهایم و باز هم هر چه سخت و سنگین باشد میپردازیم. اگر عراق کشور قانون و دموکراسی است هیچ مشکلی در میان نیست اما اگر مستعمره ولایت فقیه و تابع قانون جنگل است، بگذار مردم این کشور و همه جهانیان ببینند و بدانند. تکرار میکنیم که اگر دیکتاتوری حاکم بر ایران میخواهد جنگ خود را به اشرف صادر کند، اگر میخواهد فشارهای خردکنندهیی را که از بابت قیام و نارضایتی انفجاری مردم ایران بر آن وارد میشود با فرار به جلو در اشرف تخلیه کند، ما بر حقوق قانونی خود استواریم و مسئولیت تمامی عواقب بر عهدة این رژیم و مزدورانش در عراق است.
مجاهدان اشرف از طرح دولت کنونی عراق برای انتقال به کشور ثالث در کشورهای عضو اتحادیه اروپا یا ایالات متحدة آمریکا استقبال نموده و به آن ملتزم شدهاند؛ مشروط بر اینکه مسأله داراییها و اموال آنان در اشرف که تماماً حاصل هزینهها و کار 23سالة خود آنهاست و بیش از 200میلیون دلار است طبق نظریة حقوقدانان بینالمللی براساس مواد 52 و 53 کنوانسیونهای لاهه حل و فصل شود.
تا آن زمان، برای جلوگیری از فاجعة انسانی دیگری مانند جنایت علیه بشریت در روزهای 6 و 7 مرداد در اشرف، و برای ممانعت از چنگ انداختن رژیم ایران و درخواست جنایتکارانهیی که رئیس مجلس این رژیم امروز آن را در رابطه با دولت عراق برملا کرد، تنها راه مؤثر، حفاظت بین المللی و به رسمیت شناختن یک موقعیت حقوقی خاص و موقت برای اشرف است تا از اساس میدانی برای فشارها و دخالتها وجنایتهای دیکتاتوری سیاه حاکم برایران باز نباشد.
بنابراین در پی درخواست غیرقانونی و جنایتکارانة لاریجانی، تا انتقال مجاهدان اشرف به کشورهای عضو اتحادیه اروپا یا ایالات متحدة آمریکا که مجاهدان اشرف را محصور و بلادفاع گذاشته است؛
اولاً- اذعان ملل متحد به ممنوعیت هرگونه جابهجایی اجباری ساکنان اشرف در داخل عراق بهعنوان افراد حفاظت شده، بسیار ضروریست.
ثانیاً-حداقل انتظار از نیروهای آمریکایی این است که عدم حمله و خشونت و جابهجایی ساکنان اشرف را در داخل عراق تا پایان سال2011 میلادی تضمین کنند.
ثالثاً- دولت عراق باید التزام خود را به حقوق ساکنان اشرف طبق قطعنامه 24آوریل2009 پارلمان اروپا تا زمان انتقال به ایالات متحده یاکشورهای عضو اتحادیه اروپا اعلام کند.
بهنظر می رسد ولی فقیه ارتجاع و سرپاسدار مجلس نامشروع او، بهخصوص از یکی از بزرگترین افشاگریهای مقاومت ایران در باره پنهانکاریهای هستهیی رژیم ،که دیروز در فرانسه صورت گرفته و با وسیع ترین بازتاب بین المللی همراه بوده است، قالب تهی کردهاند. ضربة هستهیی، بسیار مؤثر بوده و خون جلو چشم آنها را گرفته است.
دیروز خامنه ای کماکان بر طبلهای دجالیت می کوبید و از آمریکا میخواست «دست از استکبار بردارد» و «دست برداشتن از فعالیت هستهیی» یعنی دست برداشتن رژیم از بمب اتمی را درخواست نکند. خامنهای میگفت « با هیچ وسیلهیی نخواهند توانست ... ما را به عقبنشینی وادار کنند… و به این غائلههایی هم که بعد از انتخابات پیش آمد، دل خوش نکنند».
هر کس که مختصر آشنایی با سیاست عملی و پراگماتیک آمریکا و کشورهای اروپایی در این سالیان داشته باشد، بهروشنی میداند که از آنان تاکنون جز نرمش و استمالت و مدارا به رژیم چیزی نرسیده است. و الا، این رژیم تاکنون بهحساب ملت ایران بر اریکة قدرت و جرم و جنایت باقی نمی ماند و اینچنین در سرکوب ملت ایران و در صدور تروریسم و ارتجاع یا در زمینه اتمی افسار نمیگسست.
دو سال و اندی پیش، در تیرماه 86 ،گفته بودیم که « از عهد قاجاریه تا امروز هیچ حکومتی در ایران ، بالفعل به اندازة حکومت آخوندی، موردحمایت کشورهای غربی نبوده است. آنچنانکه مخالفانش را وکالتا سرکوب و بمباران و خلع سلاح و محصور و محدودکنند.
شگفتا که رژیم آخوندی نعره های «ضد استکباری» میکشد اما تاوان عملی آن را ما پس میدهیم! …
در روز روشن دراستانبول و رم و ژنو و پاریس و برلین و وین ترور میکند، شگفتا که مجاهدین و مقاومت ایران برچسب تروریستی میخورند!
مرحبا به دلارها و یوروهای نفتی که ابعاد میلیاردی آن بهروشنی نشان میدهد هیچ حکومت دست نشاندهیی در تاریخ ایران به اندازة حکومت آخوندی، منابع و عایدات کشور را به تاراج نداده است» .
از این رو به خامنهای که خالی بندیهای او لو رفته است باید گفت، آن کس که شیخ را ، همچون شاه ، به عقب مینشاند، درهم می شکند و سرنگون می سازد؛ هرگز این یا آن دولت خارجی نبوده و نیست. این، تنها و تنها، کار مردم ایران و برعهدة فرزندان رشید و اشرف نشان مردم ایران است که تاریخ را با رنج و خونشان می نویسند و با گوشت و پوست و استخوان خود تغییر میدهند.
همچنانکه رئیس جمهور برگزیدة مقاومت ایران برای دوران انتقال حاکمیت به مردم ایران بارها گفته است، ما نه از کسی پول میخواهیم و نه سلاح، تنها میخواهیم که بین ما و رژیم بیطرف باشند و راهبندهای آزادی را که پیشپای ملت ما و مقاومت ما گذاشته اند، بردارند.
پایداری پرشکوه اشرفیان و جوانان دلیر اشرف نشان گرامی باد
رود خروشان خون شهیدان در پرتو مهر تابان مقاومت و آزادی ایران ضامن پیروزی محتوم خلق ماست
مسعود رجوی
13 آبان 1388