فرمانروای اقلیم تار از کودکی در محیطی سرشار از هنر در خانواده ای هنردوست نشوو نما یافت. پدر و برادربزرگش او را از کودکی با رازورمز این ساز جادویی آشنا ساختند. او آموزش تار را نزد عبدالحسین خان شهنازی و برادر بزرگترش حسین شهناز ادامه داد. استعداد شگرف و علاقه و پشتکار جلیل کوچک در فراگیری این ساز به حدی بود که در آغاز نوجوانی به عنوان یک نوازنده چیره دست تار در محیط هنری اصفهان مطرح شد. بعدها با همکاری استاد حسن کسائی نوازنده بزرگ نی در تهران به فعالیت خود در رادیو و در بزرگترین و معتبرترین برنامه موسیقی یعنی رادیو گلها ادامه داد. برجسته ترین آثار استاد شهناز در مجموعه برنامه های ساز تنها و گلهای رنگارنگ طی دهها سال ضبط و ارائه شده اند. در این مجموعه نفیس استاد شهناز با سایر هنرمندان طراز اول موسیقی در ساز و آواز همراهی و همنوازی کرده است. قدرت پنجه، خلاقیت در بداهه سرایی، مضرابهای پرقدرت و درعین حال پر حس و حال، تسلط بر ردیف موسیقی، سرعت انتقال و شناخت و تسلط وافر بر ریتم از او چهره ای ممتاز و بی بدیل در موسیقی ایران پدید آورده است که او را از دیگر نوازندگان بزرگ تار ایران متمایز میسازد. بعد از روی کار آمدن حکومت جهل و جنایت آخوندی و خاموش کردن نوای ساز این هنرمندان بزرگ توسط دستگاه سرکوبگر آخوندی، جلیل شهناز از پای ننشست و با همت استادان بزرگ دیگری همچون زنده یاد استاد اصغر بهاری و استاد فراموشی ناپذیر موسیقی شادروان فرامرز پایور و برخی دیگر هنرمندان گروه اساتید را تشکیل دادند و به برگزاری کنسرت در کشورهای اروپایی، آسیایی و آمریکا پرداختند. در حاشیه کنسرتی که در سالهای 70 در پاریس برگزار شد استاد شهناز و استاد بهاری در پاسخ به سوالی که گویا رژیم این برنامه ها را برگزار کرده با نارحتی و خشم هر یک به زبانی پاسخ گفتند که در ایران هنرمندان و حتی سازهایمان را هم تحریم کرده اند اما ما آنقدر مقاومت کردیم و کوتاه نیامدیم تا توانستیم خودمان را تحمیل کنیم و این گروه اساتید را بوجود بیاوریم و صدای سازهای خاموشمان را در خارجه به گوش هنردوستان برسانیم…
زنده یاد شهناز همچنین با تلاش و ابتکار زنده یاد پرویز یاحقی استاد بی بدیل ویلن دهها اثر را با امکانات محدود سیستمهای صوتی خانگی به شکل زیر زمینی ضبط و در اختیار صاحبدلان قرار دادند که در زمره زیباترین کارهای موسیقی این دوران از زندگی استاد محسوب میشوند. شادروان شهناز همیشه از برخی موزیسین نماهای وابسته به دستگاه ارتجاع که مبلغ نوع بخصوصی از نوازندگی تار و خوشخدمتی و خوشرقصی برای آخوندها بودند در شکوه و رنج بود. او با طنز و ملاحت خاص خودش و با لهجه زیبای اصفهانیش میگفت این افراد ساز نمیزنند بلکه ساز را میزنند ( یعنی تنبه میکنند و شکنجه میدهند!) آن هم در محفل چه کسانی!؟ اشاره او به جریان منحط موسیقی است که توسط نوازندگان بارگاه خامنه ای از جمله لطفی وغیره میباشد که در پای منقل خامنه ای و سایر آخوندهای افیونی برایشان ساز را "میزنند!!"
استاد شهناز در سال 83 از طرف جامعه هنری ایران به عنوان چهره ماندگار هنر موسیقی برگزیده شد و طی تجلیل شایسته ای مدرک دکترای افتخاری هنری را به پاس یک عمر فعالیت هنری دریافت نمود.
استاد شهناز بالاخره پس از یکدوره طولانی بیماری روز دوشنبه 27 خرداد در سن 92 سالگی به همراه نواها و نغمه های ملکوتیش جاودانه شد و به یار دیگر خود استاد فریدون حافظی که هفته پیش از میان ما رخت بربست پیوست.
موسیقی ایران همیشه وامدار این هنرمند بزرگ و وارسته است. فقدانش برای جامعه هنری و به خصوص دوستداران موسیقی سالم ایران ضایعه ای تأسف بار است. یادش گرامی باد!