«به سوی آزادی…» قسمت دهم- سخنرانی ژنرالهای ارشد نیروهای مسلح آمریکا

 

هیو شلتون رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح آمریکا 2001-1997

متشکرم ، بسیار متشکرم. خانم رجوی و دیگر میهمانان برجسته که من بسیار مفتخرم امروز در میان آنها هستم.
خانمها ، آقایان و خصوصاً دوستانمان که در کمپ اشرف و لیبرتی ما را می‌بینند. ســـلام .


امروز روزی است هم برای جشن و هم برای سوگواری. چهار سال پیش تحت رهبری شجاعانه خانم رجوی ما با هم کار کردیم و از هر ابزاری که داشتیم استفاده کردیم تا نامگذاری غلط سازمان مجاهدین بعنوان یک گروه تروریستی را حذف کنیم و نهایتاً ما پیروز شدیم. و امروز آن پیروزی تاریخی را جشن میگیریم.
کمتر اتفاق میافتد که جاده درست، مسیری ساده باشد و در این مورد جاده سختی بود. ولی ما جنگیدیم و پیروزی را بدست آوردیم. اما این پیروزی آنقدر که میباید شیرین نبود چرا که بخشی از حذف این نامگذاری منوط به جابجایی ساکنان کمپ اشرف به کمپ لیبرتی بود. اما با تضمینهای آمریکا و سازمان ملل برای امنیت آنان، حدود 3100 تن از ساکنان، این جابجایی به کمپ لیبرتی را در ژانویه سال گذشته انجام دادند.
اکنون اجازه بدهید واقعیت ها را مرور کنیم. ایالات متحده، بله ایالات متحده و نه اتحادیه اروپا و نه سازمان ملل، در این نقطه دو تضمین داده است، اول حفاظت ساکنان اشرف و دوم ضمانت آمریکا برای سلامت آنان هنگامیکه موافقت کردند از اشرف به یک بازداشتگاه اسرا که باصطلاح کمپ لیبرتی ( آزادی ) خوانده میشد، نقل مکان کنند. امروز ایالات متحده حقیقتاً پیمانها و التزامات بین‌المللی خود را نقض کرده و همچنین تضمینهای مکتوبی که به تک تک ساکنان اشرف در سال 2004 مبنی بر قول حفاظت تا سرانجام نهایی داده بود.
امروز، بی‌تفاوتی شوکه کننده دولت اوباما نسبت به وضعیت وخیم انساندوستانه در لیبرتی واقعاً شرم آور است.
برای من دردناک است که ببینم دولت من پشت کرده و این چنین بی‌‌تفاوتی خود را به نمایش گذاشته و بیش از همه اینکه تعهدات و وعده‌هایش را نادیده گرفته است. این فاجعه‌ای است که به دست دولت مالکی و توسط رژیم ایران کنترل میشود، در انتظار وقوع است. اولین حمله موشکی همانطور که میدانیم در فوریه گذشته رخ داد و آخرین آن تنها یک هفته پیش اتفاق افتاد.
اما این تمام داستان نیست. داستان وضعیت امور در لیبرتی هم هست. فقدان معالجات پزشکی، آزار و اذیت مستمر غیرانسانی  بدست عراقیان ، ممانعت از ورود مواد غذایی، ممانعت از خارج کردن فاضلاب، و صدها تکنیک آزار و اذیت دیگر نشان میدهد که ارتش عراق و دولت مالکی واقعاً چه چیزی را نمایندگی میکنند. آمریکا در عدم پاسخگویی به آنچه بر عهده‌اش بوده سریعاً عمل کرد.
وزیر کری!  این مسئولیت با تو و با رئیس جمهور اوباماست.
و حالا که در مورد عدم پاسخگویی به مسئولیت صحبت میکنیم، من به اطلاعیه وزیر کری که درست بعد از حمله موشکی صادر شد اشاره میکنم. او میگوید : «ما قاطع هستیم. ایالات متحده بر التزامات خود در کمک به دولت عراق و یونامی در اجرای توافق دسامبر 2011 مبنی بر جابجایی سریع ساکنان به خارج عراق متعهد باقی میماند. ما باید بدنبال یک راه حل دائم و درازمدت باشیم که متضمن سلامت آنها باشد».
توجه کنید که او چطور بسرعت اشکال را گردن سازمان ملل و یونامی و عراق میاندازد. پس تعهدات و وعده‌های آمریکا چه شد؟ او به این موارد اشاره نمیکند. بنابر این بعد از 18 ماه زندگی در شرایط ناهنجار زندگی در کمپ باصطلاح لیبرتی(آزادی)، به تمامی تعهدات و وعده‌های داده شده توسط آمریکا ، منجمله توسط دولت اوباما، عمل نشده است. اجازه بدهید مرور کنیم. تعداد کسانیکه در کمپ لیبرتی کشته و مجروح شده اند بیشتر از کسانی است که انتقال داده شده اند.
ما همگی باید به فشار خود به یونامی و سازمان ملل و ازجمله خود دبیرکل ادامه دهیم تا شخصاً درگیر این موضوع شود؛ نه اینکه مجدداً از نظر من یک پادو و نوکر مثل کوبلر را بفرستد.
دولت اوباما باید از اظهارات بی‌محتوا اجتناب کند و با عراقی‌ها با شدت برخورد کند. باید به سرعت از عراقیان خواست که تروریستها را شناسایی کنند و باید واقعیت را بیان کرد. دولت عراق یا خود، تروریست هستند یا از تروریستها حمایت میکنند.
در هر صورت دولت عراق باید در مورد هر اتفاقی که در خاکشان میافتد پاسخگو باشند. کری و اوباما باید از اهرم اقتصادی استفاده کنند تا توجه آنها را جلب کند و از اینکه التیماتوم بدهند نباید هراس داشته باشند. زبانی که زورگویان می‌فهمند زبان التیماتوم یا زبان زور است.
در آخر خطاب به ساکنان اشرف و لیبرتی میگویم که به پایداری استوار خود ادامه دهید. گردهمایی بزرگ امروز از سراسر جهان و صداهایی که امروز می‌شنوید که از جانب شما سخن میگویند، به همراه رهبری فوق‌العاده خانم رجوی، نشاندهنده این است که کمک در راه است.

ژنرال کانوی، فرمانده نیروی تفنگداران دریایی آمریکا ( 2006- 2010):
متشکرم. من یکی از آن ژنرالها در عراق هستم که سازمان مجاهدین را دیده‌اند. آنچه میخواهم بطور خلاصه با شما در مورد آن صحبت کنم این است که چگونه یک جنبش مقاومت موفق میشود؟
اول اینکه شما باید یک هدف داشته باشید. هدف به شما آرامش معنوی میدهد و دیگران را به حمایت از شما برمی انگیزد. هدف بهتری از آزادی برای مردم ایران وجود ندارد. و اینکه میخواهید آنرا برای برادران و خواهران خود ببرید کاری عالیست.
دوم اینکه شما نیاز به رهبری قوی و توانمند دارید، آدمهایی که دارای بصیرت باشند. کسانی که بصیرت عمیق تری دارند کسانی که میدانند سازمان را به کجا باید ببرند. من متقاعد شده‌ام که شما این رهبری را با خانم رجوی دارید.
برای پیروز شدن شما نیازمند متحدین، دوستان و شریکان هستید. امروز بیش از صد هزار نفر اینجا هستند. انقلابهای موفق با نیرویی بسا کمتر از این شروع شده‌اند. لذا شما این جمعیت را دارید. حامیان قوی و با انگیزه.
شما نیازمند سربازان در جلوی جبهه هستید که اینها افرادی هستند که در اشرف و لیبرتی هستند و برادران و خواهرانی که در خیابانهای تهران دارید. برخی از آنها کشته میشوند چرا که این طبیعت حضور در جبهه است. این شرایط سخت شما است که باید به فدای آنها احترام بگذارید و آنها را گرامی بدارید و وقتی موفق شدید از آنها یاد کنید.
این چیزهای قابل لمسی است که دارایی سازمان شما است. اما من میخواهم به شما بگویم که موفقیت یا شکست شما بسته به چیزهای غیرقابل لمس خواهد بود. و این از اراده و ثبات قدم شماست که این مسیر را طی میکنید. شما میتوانید پیروز شوید و مطمئناً شما باید موفق شوید. و یکروز شما در خیابانهای تهران راه خواهید رفت. خدا همه شما را حفظ کند.

ژنرال چاک والد، جانشین پیشین فرماندهی عالی ایالات متحده در اروپا
اول میخواستم به رئیس جمهور منتخب، مریم رجوی تبریک بگویم به خاطر خروج از لیست گذاری تروریستی چون این امر مهمی است و نقشی که ما ایفا کردیم مهم بود. اما آنچه میخواهم بگویم یک چیز است من اینجا با پنج ژنرال دیگر هستم که به آنها بسیار احترام میگذارم. ژنرال جیمز جونز معلم من بوده است. ما به آزادی اعتقاد داریم، ما به آزادی افراد اعتقاد داریم و علت اینکه من امروز اینجا هستم این است که شما به چیزهایی اعتقاد دارید که همانا آزادی و شرافت است. لذا برای شما بهترین آرزوها را دارم، متشکرم.

سخنرانی فرماندهان نیروهای آمریکایی حفاظت از اشرف

سرهنگ مارتین
متشکرم،
میخواهم سلامهای آدمیرال گاردرایت و همچنین ژنرال دیوید فیلیپس را که نتوانستند بیایند، به شما برسانم. آنها میخواستند که خودشان اینجا باشند. با من سرهنگ لیو مک گلاسکی، سرهنگ تام کنتول و سرهنگ بری جانسون هستند. به ساکنان اشرف و لیبرتی و به همة شما میگویم که راه ما تا پیروزی ادامه دارد. پیش بسوی پیروزی، پیش بسوی پیروزی.

سرهنگ  لئو مک گلاسکی
من قبلا سرباز بودم و حالا یک مدافع حقوق بشر هستم. من در مورد ساکنان اشرف نگران هستم. و اگر شما در اشرف و لیبرتی صدای مرا میشنوید بدانید که ما همچنان به خاطر شما اینجا هستیم. من برای شما اینجا هستم و تا به آخر اینجا خواهم بود. من تا زمانیکه شما به آرامش نرسید، آرامشی نخواهم داشت.
شما برادران من و خواهران من هستید. خدا شما را حفظ کند. به مبارزة خود ادامه دهید. من به مبارزه‌ام ادامه خواهم داد. شما همه قهرمان هستید. متشکرم.
سرهنگ تام کنتول
ده سال پیش، تقریباً روزی که به اشرف رسیدم، چند موضوع را در آنجا یاد گرفتم و میخواهم به شما و به نفرات اشرف بگویم که شما به من یاد دادید که چگونه بیابان را به جایی تبدیل کنم که شکفته میشود. اشرف در خشک ترین جای این دنیاست ولی آنها این مکان را به گلستان تبدیل کردند. به مجتمع های زیبا که خوب نگهداری میشد.  آنها به من آموختند که چگونه از تاریخشان حفاظت میکنند. باغی زیبا برای شهدایشان داشتند. آنها به من احترام، وقار و درستکاری را آموختند. میخواهم به شما بگویم که در این ده سال گذشته آنها فداکاریهای زیادی کردند. این فداکاریها در تاریخ ایران نوین به خاطر سپرده خواهد شد. خدا همة شما را حفظ کند.
سرهنگ بری جانسون
همة ما انتخاب کردیم که به تعهدات و مسئولیتهایمان عمل کنیم، و افراد اشرف و لیبرتی را در نهایت حفاظت کنیم. ما برای حمایت از شما اینجا هستیم. با شما ایستاده ایم. متشکرم.