مأموریت اصلی سربازان گمنام قسمت دهم: تولید و بازمصرف بریده مزدور در ارگانهای اطلاعاتی رژیم

بعداز مرگ خمینی در حاکمیت 8 ساله خامنه ای – رفسنجانی، توطئه سیاسی و عملیات تروریستی علیه اپوزسیون به طور عام و مجاهدین خلق ایران به طور خاص توسط کمیتة ویژه رهبری به ریاست آخوند حجازی، کمیته فرهنگی شورای عالی امنیت رژیم به ریاست وزیر ارشاد وقت (خاتمی و بعد علی لاریجانی)، مرکز تحقیقات استراتژیک به ریاست آخوند حسن روحانی و وزارت اطلاعات به ریاست آخوند علی فلاحیان، در یک کار مشترک و هماهنگ طراحی و اجرا شد.

طرح تخریب مجاهدین که تئوری آن را سعید حجاریان میداد، در کمیتة فرهنگی شورای عالی امنیت رژیم و وزارت اطلاعات  به طرح اجرایی تبدیل میشد و سعید امامی معاونت امنیت داخلی وقت وزارت اطلاعات آن را اجرا میکرد.
در سال 1370 در کمیته فرهنگی شورایعالی امنیت رژیم طرحی برای تخریب مجاهدین تهیه و در شورای عالی امنیت تصویب شد. این طرح حول سه محور زیر برنامه ریزی شده بود.
1.    تولید خائن در صفوف مجاهدین که حاضر به مزدوری برای این رژیم باشند، محور این طرح بود
2.   جذب گروهها و کسانی که به خاطر مخالفت با رژیم به خارج رفته اند با هدف شکستن مرزبندی پناهندگان سیاسی که حاضر نبودند، با رفتن به ایران با بازجویان و شکنجه گران بنشیند و به سؤالات و خواستهای آنها پاسخ بگویند و مجاهدین را که حاضر به شکستن این مرزبندی نبودند، منزوی کنند و بستر لازم برای فعالیت بریده خائنین علیه مجاهدین را فراهم آورند.
3.    به خدمت گرفتن رسانه ها در خارج از کشور به منظور تبلیغات نظام و جنگ روانی علیه اپوزسیون رژیم

تاریخچه ای از بریده مزدوران  در مقاومت ایران
تواب سازی در زندانهای خمینی از فردای 30 خرداد 1360 شروع شد که به پرداختن به آن موضوع این نوشتار نیست. در این نوشتار تولید بریده مزدور با هدف شیطان سازی و شکستن مرزبندیهای مبارزاتی و … است.
در مسیر هر مبارزه یی به ویژه مبارزه با این رژیم خونخوار که در ابعاد جنایت بی همتاست، عده یی در ادامه راه  میمانند یا در صف اول مبارزه نمیتوانند ادامه دهند. رهبری مجاهدین با این پدیده با روحیه باز برخورد کرد و در حد مقدورات برای حل مسأله به آنها کمک کرد. اکثر قریب به اتفاق این افراد هم در این سالیان مرز خود را با این رژیم جنایت پیشه حفظ کردند و بسیاری از آنها در کنار زندگیشان، همچنان به عنوان سمپاتیزانهای این مقاومت در این سالیان مجاهدین را یاری کردند. کسانی که طعمه وزارت اطلاعات رژیم شدند، بسیار اندک هستند. اما رژیم روی همین طعمه های اندک انرژی کلان گذاشته است.
همزمان و به موازات خط انهدام مجاهدین با شکنجه و اعدام و قتل عام توسط باند لاجوری،  اطلاعات دفتر نخست وزیری به ریاست خسرو تهرانی و معاونت سعید حجاریان و واحدهای اطلاعات سپاه به دنبال انشعاب در درون صفوف مجاهدین خلق ایران برآمدند. سعید حجاریان در اردیبهشت 1384 در مصاحبه با ماهنامه چشم انداز ایران شماره 31 به این خط اشاره میکند و توضیح میدهد که به عنوان یک خط از دفتر نخست وزیری به دنبال جلوگیری از اعدام شهرام[ ] برای استفاده از او علیه آقای مسعود رجوی بوده است و بعد به دنبال جلوگیری از اعدام محمدرضا سعادتی برآمد که به اتهام جاسوسی بعد از انقلاب او را دستگیر و به 15 سال زندان محکوم شده بود، تا یک جریان به سردمداری سعادتی در مقابل مجاهدین راه بیاندازد، که میگوید موفق نشدم و لاجوردی هر دو را اعدام کرد. ولی  در سال  1367 موفق شدم که سعید شاهسوندی را برای ضربه به مجاهدین حفظ کنم.
در سال 1370 شورای عالی امنیت ملی طرحی را تصویب کرد که  با تمام قوا و به طور گسترده کارزار شیطان سازی در دستور کار وزارت اطلاعات قرار گیرد. محور این طرح شیطان سازی، تولید بریده خائنین از کسانی بود که برای ادامه مبارزشان در ارتش آزادیبخش کم آورده اند. یکی از معاونین وقت وزارت اطلاعات در آن موقع گفته بود “کار روی منافقین بریده برای ضربه زدن به مجاهدین تنها راه کاری است که به آن رسیدیم“
این طرح را که شیخ فریدون روحانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت با محمد خاتمی رئیس کمیته فرهنگی و علی فلاحیان در شورایعالی امنیت رژیم به تصویب رساندند، وزارت اطلاعات به اجرا گذاشت. محورهای این طرح عبارتند:
1.    جذب کسانی که بعداز مدتی مبارزه در ارتش آزادیبخش را نکشیده اند.
2.    از آنها خواسته شود که منکر کم آوردنشان در مبارزه شوند و علت جدایی را دعاوی سیاسی و تشکیلاتی اعلام کنند.
3.    نفوذ در مجاهدین و ارتش آزادیبخش:  با اشراف بر اینکه در مجاهدین زندان و اعدام وجود ندارد، کسانی را به عنوان هوادار با اهداف زیر به ارتش آزدیبخش بفرستند:
_    تا زمانی که شناخته نشدند به عنوان نفوذی با زدن محفلهایی در درون تشکیلات فضای بریدگی را  در رزمندگان دامن بزنند.
_     بعد از شناخته شدن وقتی مجاهدین آنها را اخراج میکنند، خودشان به عنوان کسانی معرفی کنند که از مجاهدین به خاطر دعوای سیاسی و تشکیلاتی جدا شدند
4.    از بین زندانیانی که در مقابل جنایات این رژیم کم آوردند و موفق شدند از آنها تواب بسازد، تعدادی را انتخاب میکند و به مأموریت به خارج کشور برای نفوذ و شیطان سازی میفرستد.

عملیات روانی علیه مجاهدین در اسناد درونی رژیم:
در جریان جنگ ضد میهنی که رژیم در طول 8 سال با عراق داشت, علاوه بر کشته و مجروحین بیشمار، هزاران اسیر جنگی بود که تعدادی از این اسرای جنگی داوطلبانه تقاضای آمدن به ارتش آزادیبخش را کرده بودند و ارتش آزادیبخش تحت نظارت صلیب سرخ بین المللی تعدادی از آنها را پذیرفته بود. بعداز پایان جنگ، ارتش آزادیبخش تحت نظارت کامل صلیب سرخ بین المللی از اسرای پیشین خواست که هر کس میخواهد از ارتش آزادی خارج شده و به ایران برود.
در آذرماه 1370 تعداد 59 نفر متشکل از اسرایی که خواهان بازگشت بودند و پناهندگانی که در کمپ رمادی با هزاران ایرانی دیگر حضور داشتند و معدودی از کسانی که صفوف مبارزه را ترک کرده و در کمپ عراقی به سر میبردند، به عنوان اولین اقدام کمیته فرهنگی به ایران منتقل شدند و این کمیته یک جنگ تبلیغاتی علیه مجاهدین به راه انداخت. به دو سند زیر توجه کنید:
سند1:  
در بولتن محرمانه  شماره 29 مجلس رژیم منتشره در  70.09.27  تحت عنوان “شناسائی عده‌ای از مفقودین جنگ تحمیلی“ آمده است: “به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران سیصد تَن از مفقودین جنگ تحمیلی توسط منافقین تواب بازگشتی به ایران شناسائی شدند. این افراد که از روی عکس و اسناد و مدارک ارائه شده توسط بستگانشان توسط توابین شناسائی شدند و عده‌ای از آنان نیز جزو افراد بریده از تشکیلات می‌باشند در زندان اردوگاه و یا تبعیدگاه منافقین در انتظار راهی برای بازگشت به ایران می‌باشند.“
سند2:
در بولتن محرمانه شماره 31 مجلس منتشره در 11 دیماه 1370 تحت عنوان «گزارشی در مورد بازگشت 59نفر از سرخوردگان منافقین» نوشته است:
«به‌دنبال بازگشت 59نفر از هواداران سرخورده و تواب منافقین به کشور که خبر آن در رسانه‌ها منتشر شد این افراد پس از طی دوران قرنطینه
-  جهت بازگرداندن حدود 500نفر از بریده‌های مستقر در اردوگاههای عراق
-    درگیر نمودن خانواده‌های وابسته به منافقین با تشکیلات به‌منظور مسأله‌دار نمودن آنها
-    مشغول‌سازی تبلیغات نفاق و دامن زدن به ریزش نیرو در منافقین
-    خنثی‌سازی فعالیتهای بین‌المللی منافقین
اقدام به فعالیتهای زیر نمودند:
1.    ‌‌ملاقات با نمایندگان صلیب‌سرخ در دو مرحله و تشریح وضعیت پناهندگان در عراق و تقاضای اقدام برای بازگشت سایر بریده‌ها
2.    ‌‌مصاحبة جمعی با رسانه‌های خبری
3.    ‌‌ملاقات با خانواده‌های فراریان و ارائة اطلاعات به ایشان در رابطه با وضعیت فرزندانشان
4.    ‌‌ملاقات با گالیندوپل
ملاحظه: از افراد فوق 7نفر از هواداران تشکیلاتی سابقه‌دار، 28نفر از اسرای منافقین که در عملیات متعددی که منافقین طی سال67 در نوار مرزی انجام دادند به‌اسارت درآمدند و 15نفر اسیر جنگی که در اردوگاههای اسرا به منافقین پیوسته‌اند و مابقی اعضای یک خانوادة عرب 9نفره می‌باشند که در عراق پناهنده شده بودند.»