حکومت اسلامی ایران، از همان روزها نخست به قدرت رسیدنش، سانسور و سرکوب، اختناق و شکنجه، اعدام و سنگسار را در راس برنامه های غیرانسانی خود قرار داد تا از این طریق حاکمیت خونین و ایدئولوژی ارتجاعی و قرون وسطایی خود را بر جامعه ایران تحمیل کند.
این حکومت، به ویژه در دو ماه مرداد و شهریور سال ۱۳۶۷ شمسی، هزاران زندانی سیاسی را به دست پاسداران جهل و جنایت، بر خلاف تمام قانون های شناخته شده انسانی نابود کرد. دامنه و گونه جنایت و کشتار این سال، خارج از چارچوب تصور و تخیل آدمی ست. بنا براین حکومت اسلامی، بویژه خمینی و دولتمردانش، آشکارا مرتکب جنایت علیه بشریت شده اند.
هم اکنون، بسیاری از کسانی که در کشتار زندانیان سیاسی در سال 1367، دخالت مستقیم داشته اند، در دولت حسن روحانی، حتا به وزارت نیز، رسیده اند.
کارنامه حکومت اسلامی در درازای سی و چهار سال حاکمیت خونبارش، چیزی جز سانسور و سرکوب، ترور و وحشت، شکنجه و اعدام، ریاکاری و دروغ و تقیه و غارت اموال همگانی جامعه نبوده است. ترور، زندان، شکنجه های جسمی و روانی، سنگسار و تحقیر شهروندان ایرانی، به عادت حکومت اسلامی تبدیل شده است. در زندان ها، تجاوز به زندانیان بی دفاع، اعدام، اعمال وحشیانه ترین و غیرانسانی ترین شیوه های شکنجه به زندانیان سیاسی، امری رایج است. مأموران اطلاعات - امنیتی حکومت اسلامی، با بهانه های مختلف، زندگانی خانواده های زندانیان سیاسی و خانواده های اعدام شدگان را نیز، به روز سیاه دچار کرده اند.
نتیجه نظریه «اقتصاد مال خر است» خمینی که کارپایه دزدی و چپاول همیشگی این حکومت شده است، نهادینه شدن بی عدالتی و سرکوب آزادی و اعمال فشارهای مادی و معنوی بر فرودستان جامعه بوده است.
گرانی و تورم فزاینده، بی کاری و فقر، بیماری های جسمی و روانی، سلب دامنه دار حقوق انسانی از زنان، تبعیض و نابرابری، دخالت آشکار و وقیحانه در زندگی خصوصی و چهاردیواری زندگی شخصی، در حقیقت، از دیگر نتیجه های نظریه خمینی ست که تعصب دینی را در حوزه اقتصاد و اداره جامعه، بر کارایی علمی برتر می انگاشت؛ سیاستی که تا همین امروز نیز، سرسختانه از سوی دست اندر کاران حکومت اسلامی، پیگیری می شود.
همگان می دانند که بسیاری از اهالی اندیشه و قلم، تنها برای نوشتن و پشتیبانی از آزادی، ترور شده اند، زیر شکنجه جان باخته اند و یا بر چوبه های دار، از میان رفته اند. کم نیستند هنرمندانی که در حوزه اقتدار نیروهای امنیتی، دچار مرگ های مشکوک شده اند. با این وجود، ترس و هراس از سرنگونی، سراپای این حکومت را فراگرفته است. رژیم از برگزاری مراسم های یابود جانباختگان سیاسی و گردهمایی خانواده هایشان، دچار جنون می شود و در برابر مبارره فرهنگی و شهروندی و در برابر آزادی خواهی و ستم ستیزی هم میهنانمان، با همه امکان های دولتی و اسلامی، به تنها حربه ای آویزان می شود که هر بار، به مرگش نیز نزدیکتر می کند؛ به حربه ناکارای سرکوب.
بیشترینه مردم ایران در داخل و خارج کشور، در پشتیبانی از حق زندگی آزاد و برابر و دادخواهانه، یاد فرزندان رزمنده و پیکارگر خود، یاد مقاومت همه آنانی را که سال ها در زندان ها شکنجه شدند و فرسودند، اما دست از دفاع از شرف انسانی و آرمان آزادی خواهانه، برنداشتند، گرامی می دارند و در هر شرایط سخت و دشواری نیز، خاطره فرزندان دلیر و برجسته خود را زنده نگه خواهند داشت.
انجمن قلم ایران (در تبعید)، بنا بر ماهیت آرمانی خود در راستای دفاع از آزادی بیان، قلم و اندیشه بی حد و حصر برای همگان، همراه با مردم آزاده ایران، در پشتیبانی از خاطره تابناک زندانیان سیاسی جان باخته، یاد همه این مبارزان راه آزادی و برابری را گرامی می دارد و به شور و شوق و مبارزه آنان در دفاع از شرف و آزادگی انسان درود می فرستد.
انجمن قلم ایران (در تبعید)
شهریور 1392