بازگشایی دور دیگری از مذاکرات با ایران در رابطه با برنامه تسلیحات هسته ای این کشور، تهدیدات زیادی را متوجه تلاشهای منع تکثیر تسلیحاتی از طرف آمریکا میکند. کارزار گسترده تبلیغاتی تهران، که روی میانه رو بودن رئیس جمهور جدیدش حسن روحانی تأکید دارد، ظاهراً کارآیی داشته است، و افراد ساده لوح را در آمریکا و اروپا نرم کرده است.
همانطور که در تکرارهای قبلی این خیمه شب بازی که اکنون در ژنو بازگشایی میشود دیده شد، موضع ایران در مذاکرات از اشتباهات مکرر خودمان بهره میبرد. آیت الله ها فقط نیاز دارند که از همین خطاهای تحمیل ناشده خودمان استفاده کنند، و پیروزی که شایسته آن نیستند را بدست بیاورند. محرز ترین خطاهایی را که ایران مشتاق سوء استفاده از آن است را در نظر بگیرید.
اول اینکه هم پرزیدنت اوباما و هم بوش این امتیاز را که ایران حق داشتن برنامه هسته ای ”صلح آمیز“ برای تولید نیرو یا تحقیقات علمی را دارد به آن دادند. ولی تحت معاهده منع تکثیر هسته ای (NPT)، این دیدگاه کاملاً اشتباه است. بدلیل دنبال کردن تولید تسلیحات هسته ای برای بیش از دو دهه، ایران از مفاد کلیدی قرارداد NPT ، و بطور خاص از تعهدی که خودش آزادانه برای اینکه یک کشور غیر هسته ای باشد پذیرفت سرپیچی کرده است. لذا بخشهایی از معاهده NPT که استفاده صلح آمیز از نیروی هسته ای را مجاز میشمارد شامل حال تهران نمیشود.
فراتر از تعبیر و تفسیر مفاد معاهده NPT، تاریخچه دراز مدت بی اعتنایی ایران به التزاماتش و دروغ گفتن در رابطه با برنامه هسته ای اش بدون هیچ تردیدی نشان میدهد که ایران قابل اعتماد نیست. چه دلیل قابل تصوری وجود دارد که تعهد امروز ایران برای خودداری از تولید تسلیحات هسته ای را باور کنیم، در حالیکه آیت الله ها اینقدر تعهدات قبلی را زیر پا گذاشتهاند؟ فقط در صورتیکه اعتبار [یا صداقت - م] هیچ ارزشی نداشته باشد، ”تعهد“ آتی احتمالی ایران دارای ارزش خواهد بود.
دوم اینکه با دادن مجوز غنی سازی اورانیوم، داشتن رآکتورهای هسته ای، یا داشتن توانمندی بازتولید سوخت اتمی به ایران، غرب هم به برنامه هسته ای ایران مشروعیت میبخشد و هم تضمین میکند که هر زمان که خودش اراده کند جهت تولید تسلیحات اقدام کند. مذاکره کنندگان اوباما سال گذشته این امتیاز را به ایران دادند که اورانیوم را تا سطح مورد نیاز برای رآکتورهای اتمی غنی کند. ولی غنی سازی تا سطح مورد نیاز برای رآکتورهای اتمی 70 درصد مسیر رسیدن به غنی سازی مورد نیاز برای بمب اتمی را در اختیار ایران قرار میدهد. ”توقف“ غنی سازی بالاتر از سطح رآکتور فقط در بهترین حالت چند هفته کار غنی سازی را عقب میاندازد. دولت اوباما با عدم فهم قانونمندیهای فیزیک غنی سازی اورانیوم، خودش را مسخره عام و خاص کرده است.
سوم اینکه پاسخ عکس العملی کاخ سفید مبنی بر اینکه بازرسان بین المللی مانع از حرکت سریع ایران به سمت تولید تسلیحات خواهند شد کاملا خیال بافی است. با توجه به زیر ساختهای عمیق و گسترده هسته ای که ایران به سرعت در حال ساخت آن است، تهران فقط نیاز دارد که هر وقت خواست آژانس بین المللی انرژی اتمی (IAEA) را اخراج کند و سپس بسرعت جهت تولید تسلیحات اقدام کند. کره شمالی آژانس بین المللی انرژی اتمی (IAEA) را ده سال پیش اخراج کرد، و ایران هم حساب میکند که خواهد توانست همین کار را انجام دهد.
حتی با حضور IAEA در کشور، وسعت ایران و طبیعت کوهستانی آن، پنهان سازی فعالیتهای جاری هسته ای آنرا بسیار ساده میکند. بعنوان مثال با معادن مواد معدنی میتوان براحتی فعالیتهای هسته ای را پنهان کرد؛ یا اینکه ایران میتواند تأسیسات دیگری در مکانی دیگر مانند کره شمالی که تا بحال 15 سال بر سر برنامه های موشکهای بالیستیک با آن همکاری کرده است احداث کند.
چهارم اینکه آنچه که ایران بطور واقعی در کوتاه مدت میخواهد، و به نظر میرسد غرب قصد دادن آنرا دارد، خلاصی از تحریمهای اقتصادی بین المللی است. غلیرغم اینکه این اقدامات باعث فشار اقتصادی به ایران شده اند، هیچ شواهدی دال بر اینکه مانع برنامه هسته ای شده باشند وجود ندارد. جیمز کلاپر (James Clapper) مدیر اطلاعات ملی اوباما در اوائل امسال به این موضوع شهادت داد، و IAEA نیز مکرراً تأکید کرده است که برنامه هسته ای ایران با سرعت نگران کننده ای در جریان است.
در حالیکه آمریکا و اروپا تأکید دارند که خواهان امتیازات متقابل در برابر هر گونه کاهشی در تحریمها هستند، ایران (با حمایت روسیه و چین) از موضع قدرت مذاکره میکند. آیت الله ها از تلاشهای ملتمسانه اوباما برای یک ”دست دادن“ و یا تماس تلفنی با روحانی در جلسه ماه سپتامبر سازمان ملل بو میکشند که او گرسنه رسیدن به یک توافق است و این به آنها اجازه میدهد که قبل از آنکه حتی یک واکنش سطحی نشان بدهند، از غرب امتیاز مکش کنند [بگیرند].
مذاکره کنندگان ما از هم اکنون صحبت از ”مرحله بندی“ گامها توسط دو طرف میکنند، که در واقع به این معنا است که ابتدا ما امتیاز میدهیم، با این امید که ایران بعدها امتیاز قابل توجهی بدهد. در واقع سناریویی که محتمل است عکس این است: اوباما تحریمها را بطور قابل توجهی کاهش خواهد داد، که برقرار کردن مجدد آن دشوار خواهد بود، و ایران دود و دم تحویل ما خواهد داد.
حتی بدتر از آن این است که این تبادلات بدون تناسب میتواند به درازا بکشد، و یک گنجینه ارزشمند دیگر بنام ”زمان“ به تهران بدهد، تا به ساخت تأسیسات هسته ای خودش ادامه بدهد.
یک استدلال تئوریک وجود دارد که میگوید شاید تحریمهای اقتصادی درگذشته میتوانست برای پایان دادن به تلاشهای هسته ای ایران کافی باشد. ولی تجربه تاریخی ما نشان میدهد که محدودیتهای اقتصادی بایستی دارای چندین پیش شرط باشد تا بتواند به اهداف ژئوپلیتیک برسد. برای مؤثر بودن، تحریمها بایستی جامع و کامل باشند، بسرعت و بلادرنگ اعمال شوند، و بطور گسترده مورد تبعیت قرار گیرند و یا با پشتوانه نظامی اعمال شوند. هیچیک از این شروط در مورد ایران بکار گرفته نشده است.
تحریمها بطور پراکنده و تدریجی اعمال شده اند، دارای قدرت اعمال غیر پیوسته و ناکارآمد بوده اند، و غالباً از طرف حامیان ایران، منجمله روسیه و چین مورد بی اعتنایی قرار گرفته اند. لذا به همین منوال، حتی اگر تحریمهای فعلی ادامه یابد یا تشدید شود، که در شرایط فعلی بغایت نامحتمل است، کافی نخواهند بود.
ما فقط دو گزینه ناخوشایند داریم: یا ایران در آینده نزدیک به سلاح هسته ای دست مییابد، یا اینکه با بکارگیری نیروی نظامی پیشگیرانه، که بدلیل اصول جا افتاده دفاع از خود کاملا مشروع است، کنترل ایران روی سیکل سوخت هسته ای را درهم شکسته و از تولید تسلیحات جلوگیری کنیم و یا حداقل آنرا کیفاً به تأخیر بیاندازیم. پرزیدند اوباما مکرراً گفته است که ”همه گزینه ها روی میز هستند“، که تعبیر استاندارد آن اقدام نظامی است. ولی، بخصوص بعد از سوریه، هیچکس بویژه آیت الله های تهران، حرف او را باور نمیکند.
بطور پیشفرض این وضعیت فقط اسرائیل را که با ناآسودگی تمام شاهد مذاکرات امروز است باقی میگذارد [این جمله به نظر در متن اصلی ناتمام میآید چون به خودی خوب بی معنی است. - م]
واقعیت این است که ما نمیتوانیم به وعده های ایران مبنی بر عدم تولید سلاحهای هسته ای اعتماد کنیم و قادر به تأیید آن نیز نیستیم. فی الواقع حتی الآن هم واشنگتن نمیداند که ایران با چه سرعتی میتواند تعدادی سلاح هسته ای سر هم کند. ولی هدف تهران هیچاه یک برنامه کوتاه مدت [تعجیلی - م] نبوده است. ایران درمقایسه با غرب وارد بازی دراز مدت تری شده است، زیرا نه از تحریمهای ما میترسد و نه از احمال حمله نظامی.
ناتوانی ما در فهم این استراتژی بارها و بارها ما را دچار عذاب کرده است. متأسفانه شاید ما در ژنو شاهد بازتکرار این سناریو باشیم.
23مهر92
15 اکتبر 2013