شب یلدا مبارک


«خواب یلدا»
«خسرو گلسرخی»

شب که می آید و می کوبد پشت را
به خودم می گویم
من همین فردا
کاری خواهم کرد
کاری کارستان
و در این هنگام است
چه نشستی دل غافل ،
خوشبختی ، خوشحالی این است
که من و تو
میان قلب پر مهر مردم باشیم
و به دنیا نوری دیگر بخشیم
من همین فردا
خواهم گفت
گریه کار ابر است
می توانیم
من وتو با انگشتی چون شمشیر
من و تو با حرفی چون باروت
به عریانی پایان بخشیم
و بگوییم به دنیا ، به فریاد بلند
عاقبت دیدید ما صاحب خورشید شدیم
و در این هنگام است
که منم شاد از این پیروزی
به خودم می گویم
اگر از خواب شب یلدا ما برخیزیم
اگر از خواب بلند یلدا، برخیزیم
ما همین فردا
کاری خواهیم کرد
کاری کارستان