کنفرانس بین المللی رم باحضور رئیس جمهور برگزیده مقاومت

 

کنفرانس بین المللی رم باحضور رئیس جمهور برگزیده مقاومت

روز 19 دسامبر2013  برابر 28آذر1392 رئیس جمهور برگزیده مقاومت در ادامه سفر به ایتالیا و سخنرانی در اجلاس رسمی استماع در کمیسیون حقوق بشر سنا و  کنفرانس در پارلمان این کشور و تقدیم بیانیه حمایت اکثریت نمایندگان پارلمان به ایشان ، خانم مریم رجوی در یک کنفرانس بین المللی با حضور شخصیتهایی از آمریکا و فرانسه و همچنین ایتالیا شرکت کرد . در این کنفرانس که  پیروزی مقاومت ایران در دادگاه اسپانیا و  ضرورت تحقیق درباره کشتار در اشرف مورد بررسی قرار گرفت
خانم   میشل آلیو ماری وزیر ارشد ، وزیرخارجه، دفاع، دادگستری و کشور در دولت فرانسه  در سالهای2002 تا 2011 ،  برنارد کوشنر وزیر خارجة فرانسه در دولت سارکوزی، شهردار جانی آلمانو شهردار رم در سالهای2009 تا  2013،  خانم اینگرید بتانکورکاندیدای ریاست جمهوری کلمبیا، سناتور لوچو مالان عضو هیأت رئیسة سنای ایتالیا، دکتر خوان گارسه حقوقدان برجستة بین‌المللی، وکیل مجاهدان اشرفی ، ژنرال دیوید فیلیپس فرمانده ارشد نیروهای آمریکا برای حفاظت اشرف ،سرهنگ وسلی مارتین از فرماندهان حفاظت اشرف، کارلو چیچولی نمایندة پارلمان ایتالیا در سالهای 2005تا  2013 ، جیام پیر لئو مشاور استانداری پیه مونته،  دکترطاهر بومدرا  مسئول پرونده اشرف در سازمان ملل، سناتور رابرت توریسلی ، آنتونیو استانگو رئیس هلیسنکی واچ ایتالیا شرکت داشتند . در این کنفرانس بین المللی  پیام شهردار رودی جولیانی شهردار جامعه بین المللی درنیویورک  نیز قرائت شد. سخنرانی رئیس جمهور برگزیده مقاومت در کنفرانس بین المللی رم پیش از این به آگاهی رسید اینک به متن سخنان شخصیت های شرکت کننده در این کنفرانس توجه کنید:

سناتور لوچو مالان عضو هیأت رئیسة سنای ایتالیا
خانم رنیس جمهور مریم رجوی،
برای ما مایة افتخار است که شما در بین ما حضور دارید.
من چند جمله به انگلیسی خواهم گفت و سپس به زبان خودم سخنانم را ادامه خواهم داد. به همة شما در اینجا خوشامد میگویم. متشکرم که در اینجا حضور پیدا کردید چه از مناطق نزدیک یا دور که  به اینجا آمده اید، حضور شما در اینجا اهمیت دارد. این یک افتخار است که شما را در رم نزد خودمان داریم. فکر میکنم که شما، همة  شما و شما خانم رجوی، یک نمونه از رهبری هستید که متعلق به تمام مردان و زنانی می باشید که کشورشان را حمایت کرده و به آن عشق می ورزند. و همة شما که از مبارزه و تلاش برای یک ایران آزاد حمایت می کنید، یک نمونه برای تمام وطن پرستان در تمامی کشورها هستید که به کشورشان عشق می ورزند و می خواهند آن را آزاد کنند. از اینکه چنین الگوی خوب و قویی هستید، تشکر می کنم.
خوشامد مخصوصی هم دارم برای خانم آلیو ماری و آقای برنارد کوشنر، برای خانم بتانکور، آقای توریسلی و دیگران میهمانان که سخنان آنان را به زودی خواهیم شنید.

خانم رئیس جمهور، کارزار شما در سالهای اخیر برای آزادی ایران و برای احترام به حقوق بشر در کشور بزرگ شما ایران،  برای ما هم  یک سرمشق است. ما از شما تشکر کرده و در این کار بزرگ، در کنار حامیان و فعالان ایرانی بسیار زیاد شما، حمایتتان می کنیم. ما شما را در طول سالها، سالهای سخت طولانی شناختیم. ما در پروسة عملی به کیفیت رهبری و به عشق صمیمی شما به آزادی و دموکراسی و به ایران، پی بردیم که در هر عمل شما و در فعالیتهای شورای ملی مقاومت ایران که با دوراندیشی شما را انتخاب کرد، مشاهده می شود.
من می خواهم به طور خلاصه به سه موضوع اشاره کنم:
موضوع اول، موقعیت اشرف و لیبرتی و موقعیت هزاران انسان است که حقوق تعریف شده در کنوانسیون چهارم ژنو مشمول حالشان می شود. ما تنها از حقوق این انسانها که در قلب ما جای دارند و ما خودمان را به آنها نزدیک احساس می کنیم، دفاع نمی کنیم. ما از حقوق بین المللی دفاع می کنیم. ما از تلاش برای احقاق حقوق در فرای مرزهای کشورهای منفرد که مجموعاً سازمان ملل آنها را در بر می گیرد و میثاقهای بین المللی آنها را تعریف می کنند، دفاع می کنیم. باید از این انسانها نه فقط به خاطر خودشان، نه فقط به خاطر آن که سختیهای زیادی را متحمل شدند، نه حتی به خاطر حقوق فردیشان، دفاع از این انسانها دفاع از حقوق همة پناهندگان و همة کسانی است که حقوق مندرج در میثاق ژنو مشمول حالشان می باشد. این امر در فرای مسأله ایران بوده و به همه مربوط است. متأسفانه در سالهای اخیر از طرف ارگانهای بین المللی بی توجهی بسیاری صورت گرفته است. به همین خاطر به غایت مهم است که مهمانان بسیار عزیزی که از آمریکا آمده اند، در کنار ما هستند. آمریکا در سال ۲۰۰۴ در این مورد مسئولیت مشخص پذیرفته بود و این مسئولیت زمانی که به دولت عراق واگذار می شد از طرف آن دولت در عمل زیر پا گذاشته شد. در قبال این موضوع ما تمامی کشورهای آزاد جهان مسئول می باشیم و در میان ما مطمئناً برخیها مسئولیت ویژه و مستقیم دارند. به طور مطلق مهم است که آنهایی ربوده شده و گروگان هستند و در محل نامعلومی نگهداری می شوند، آزاد گردند. بی نهایت مهم است از جان افرادی که در حال حاضر در کمپ لیبرتی هستند در مقابل حمله های محتمل دفاع شود، چرا که در گذشته دیدیم چگونه به آنها حمله های متعدد شد و با توجه حضور نظامیان ایتالیایی در آن کشور ما هم در این مورد مسئولیت مستقیم داریم.
موضوع دوم وضعیت حقوق بشر در ایران است. در دورة روحانی، که به عنوان مدره قلمداد می شود، اعدامها در ایران حتی بیشتراز قبل شده اند. ما نباید محسور ظواهر یا وعده های سرخرمن شویم. ما باید به واقعیات توجه کنیم و واقعیات متأسفانه حاکی از آن است که اختناق در مورد مخالفان رژیم بیشتر شده است. ما نباید گول این رژیم را بخوریم.
موضوع سوم موضوع توافق هسته یی است. ما همزبان با کشورهایی که این توافقنامه را امضا کردند می گوییم باید بسیار مسئولانه برخورد کنند. در این مورد به عنوان جامعة جهانی تعهد ما بسیار روشن است.
در پایان می خواهم  به خانم رئیس جمهور، مریم رجوی اطمینان بدهم که از حمایت، سمپاتی و عاطفة بسیاری از نمایندگان پارلمان ایتالیا، اکثریت پارلمان ایتالیا که از شما و از سیاست شما و از برنامة ده ماده یی شما حمایت می کنند، برخوردار هستید، و برای شما آرزو می کنند تا با پشتکار و خردمندی و نیروی همیشگی، مبارزه برای یک ایران آباد و آزاد و دموکراتیک را که در آن همة شهروندان، همة ایرانیان در صلح و آزادی و دموکراسی زندگی کنند، به پیش ببرید.

دکتر خوان گارسه، وکیل مجاهدان اشرفی
با تشکر بسیار آقای رئیس، خانم رجوی، دوستان گرامی،
 به خاطر استقبال گرم شما که آن را با سمپاتی بسیار به تمامی همکارانم و حقوقدانانی که درگیر این نبرد هستند تقدیم میکنم. نبردی که دارای ابعاد بین المللی است و نه فقط محلی. برد آن فراتر از مرزهای عراق است. من خیلی خوشحالم که امروز در شهر رم همراه با شما هستم. چرا که در ماه اوت سال 1998، در اینجا بود که یک معاهده بین المللی مورد تشویق جمهوری ایتالیا امضا شد و امروزه منبع اقدامات قضایی جاری جهت تحقق عدالت برای کشته شدگان وقایع اشرف و لیبرتی و همچنین جلوگیری از اعمال دیگر است، زیرا دربارة معاهده تأسیس دیوان کیفری بین المللی است.
برای اولین بار در تاریخ بشریت، گفتند که دیگر بس است، این جرائم را نمی شود بدون مجازات باقی گذاشت. آنچه که باور نکردنی است، این است که هزاران سال برای رسیدن به این نتیجه نیاز بود! ما در آستانة نخستن سده پس از آغاز جنگ بزرگ (جنگ جهانی اول) در سال 1914 هستیم. تصور می رفت که آخرین جنگ خواهد بود، با توجه به ابعاد تخریب و جنایاتی که واقع شدند. اما نه. تصور کنید که در ماه اوت 1939، فقط 19 سال بعد از پایان جنگ اول، صدر اعظم آلمان با ژنرالهایش نشست گذاشته بود برای تدارک پیشروی به سوی شرق، به سمت سرزمینی که باور داشت در آن بتواند فضای حیاتی مستقر سازد. این کار، انبوهی کشته، مفقود و جابجایی اجباری چنان هولناک بر جای گذاشت که برخی از ژنرالها به او گفتند: پیشوای من! هنگامی که جهان از آنچه رخ داده است، خبردار شود، یک رسوایی برزگ خواهد بود. سروصدای زیادی خواهد کرد و پاسخ صدر اعظم آلمان چنین بود: دغدغه چه چیزی را دارید؟ چه کسی امروز کشتار ارامنه را به یاد دارد؟ فقط 19 سال سپری شده بود، اما قدرتهای بزرگ و افکار عمومی بین المللی فراموش کرده بودند که چه چیزی برای ارامنه در اولین نسل کشی قرن بیستم، رخ داد.  چنین بود که وقایع بعد از ماه اوت 1939 اتفاق افتاد.
و این بار، واکنشی در پی داشت. دادگاه بین المللی برپا شد تا این جنایات شناخته شوند و به منشور دادگاه نورنبرگ منتهی شد. در این راستا بود که در رم معاهده ماه اوت سال98 به امضا رسید. در پی کشتارهای بزرگ درفاصله سالهای 1939 تا 1945، جامعه بین المللی همچنین به ابزار دیگری برای مجازات این سنخ جرائم مجهز شد. یعنی کنوانسیونهای ژنو پس از سال 1949 و این کنوانسیونها برای تمامی کشورهای امضا کننده که اکثریت کشورهای جهان هستند، این تعهد را ایجاد کرد که جرائم جنگی را تحت پیگرد قرار دهند یا جرائم علیه حقوقی که در این کنوانسیونها به رسمیت شناخته شده اند. و به این ترتیب آنچه که عدالت بین المللی نام دارد ایجاد شد تا مرتکبین این جرائم نتوانند از عدالت بگریزند. لذا این یک وسیله بسیار مهم و اساسی است که توسط معاهده رم تقویت شد. معاهدة رم یک دادگاه بین المللی ایجاد کرد، اما طبعاٌ مشمول وقایعی است که پس از یک تاریخ مشخص رخ داده اند و مشمول کشورهایی است که این معاهده را امضا کرده اند. هرچند که نه عراق و نه ایران معاهده رم را امضا نکرده اند، اما این توافق جامعه بین المللی بود که بگوید وظیفه برای جلوگیری و مجازات جرائم، فقط بر عهده دادگاه بین المللی نیست بلکه همچنین بر عهده دادگاههای کشوری است. و با یک اقدام هماهنگ، این جرائم باید که تحت پیگرد قرار گیرند. در سال 2004، ساکنان اشرف از مقامات ذیصلاح که طبق دستور کار ملل متحد و طبق فصل هفتم منشور آن عمل می کردند، موقعیت اشخاص حفاظت شده تحت کنوانسیون چهارم ژنو را دریافت کردند. این حقوق برای آنها به رسمیت شناخته شد و به طور عملی تا دسامبر سال 2008 به اجرا گذاشت شد. اگر درست به خاطر داشته باشم. اما از ژانویه 2009 که مسئولیت اشرف به مقامات عراقی منتقل شد، حقوق و تضمینهای مندرج در کنوانسیون چهارم ژنو به طور مداوم نادیده گرفته شدند. یک کشتار در ژوئیه 2009 رخ داد، یکی دیگر در 2011 و سومی در اول سپتامبر امسال. در این میان، تعرضات دیگر و تخطیهای جدی از کنوانسیون به وقوع پیوستند و این یک جنبه دیگر از مبارزه ساکنان اشرف است. آنها نبردی سیاسی را به پیش میبرند، نبردی  با ابعاد مختلف آن طور که خانم رجوی مطرح ساخت و حتماً سخنرانان دیگر نیز مطرح خواهند کرد، اما اینجا همچنین یک نبرد حقوقی وجود دارد. چرا؟ برای حقوقشان، برای ارج گذاشتن به کسانی که کشتار شدند و کسانی که متحمل نقض کنوانسیون شدند. این نبرد یک برد بین المللی دارد. نمیتوان نقض چنین آشکار کنوانسیون ژنو را بدون مجازات گذاشت. اکنون، ساکنان لیبرتی برای حقوق شان مبارزه میکنند و اما همزمان حاوی یک پیام برای جامعه بین المللی هستند. خیلی واضح و خیلی روشن. حقوقی که کسی برایش نجنگد، این حقوق مثل کاغذ نم کشیده باقی می ماند. حقوق یک مبارزه است و فقط یک مبارزه آنها را عملی  می کند. برای کنوانسیون چهارم ژنو، ساکنان اشرف یک دادگاه پیدا کردند که به طور بی طرف و با رعایت موشکافانه قوانین داخلی و بین المللی، تحقیقی را پس از نخستین کشتار در ژوئیه 2009 شروع کرده است. مدارک به طور منظم گردآوری میشوند با مشکلاتی که قابل پیش بینی است، اما به اندازه کافی گسترده است تا دادگاه به طور مستدل و محکم قانع شود و آن تصمیمی را که گرفت، اتخاذ کند. حکمی که در 16 نوامبر صادر شد، نخستین حکم در این زمینه نیست. دو مورد دیگر تا به حال صادر شده اند و کسانی را هدف قرار داده اند که طبق اسناد و مدارک، به طور مستقیم با وقایع مهلک رخ داده در اشرف مرتبط بودند. اما در حقوق بین الملل که صحبت از آن می کنیم، از جمله کنوانسیونهای ژنو، یک مفهوم بسیار مهم است و آن مسئولیت فرماندهی است. فقط بحث این نیست که اقدام و قدرت مانور افرادی که کار کثیف را انجام می دهند چیست. باید سراغ سر رفت، کسی که اختیار دارد که فرمان جنایت را بدهد یا از آن ممانعت کند. این چالشی بزرگ است. و در این راستاست که تحقیق پیش می رود. ما هم اکنون در بالاترین سطح از مسئولین دولت عراق هستیم. و آنچه که من و تمامی اعضای تیم حقوقی خواستار آن هستیم، این است که آنها متوجه عواقب کاری که می کنند، بشوند و این مارپیچ جنایتکارانه را متوقف کنند و گرنه به شکلی از اشکال بالاخره یک روز، عدالت بین المللی فرصت خواهد یافت که مسئولیت جنایت را بر عهدة آنها بگذارد. زیرا این اصولی است که در کنوانسیون رم وجود دارند و امروزه در حقوق بین المللی نافذ است. یعنی که اگر  دادگاهها و محاکم کشوری که در آن جرم به وقوع پیوسته است، نمی توانند یا نمی خواهند آنها را تحت پیگرد قرار دهند، پس دادگاههایی که بر اساس اصل صلاحیت جهانی دارای اختیار هستند، باید اقدام کنند و در چنین مواردی در حال اقدام هستند. لذا این یک پیام مبارزه و امید برای حقوق انسانی ساکنان لیبرتی است که می خواهم به شما منتقل کنم.  امید است که آنچه که آنها خواستارش هستند، یعنی رعایت حقوق شان، توسط مقامات مسئول عراقی شنیده شود.
با تشکر
میشل آلیو ماری، وزیر ارشد در دولت پیشین فرانسه
از همه شما برای استقبال گرم متشکرم
همان طوری که میدانید چند سالی است که من به امر سیاست می پردازم.  آیا اینطور نیست برنارد عزیز، و من بیش از پیش معتقدم که تعهد سیاسی مفهومی ندارد مگر اینکه به یک بینش و یک پروژه پاسخ دهد.
پروژه آن است که رئیس جمهور شما مریم رجوی آن را به دوش می کشد. و بینش آن این است که ما با مریم رجوی شریک هستیم یعنی این عقیده که ایران باید کشوری بزرگ و آزاد و قدرتمند و دموکراتیک باشد و اینکه ایران نقش اساسی در تعادل قوا در منطقه و صلح جهانی دارد.
از سالها پیش رژیم ملایان نگرانی جامعه بین الملل را برانگیخته است. رژیم ایران نکوهش جامعه بین الملل را در سیاستهایی که به پیش میبرد، برانگیخته و در فقدان دموکراسی، این رژیم محکومیت اعمال خود را برانگیخته و این محکومیت را برای برنامه اتمی خود با اهداف نظامی نیز به وجود آورده است. این رژیم با حمایت از نیروهای تروریستی که مرگ می پراکنند و تعدادی از کشورهای منطقه را بی ثبات میکنند و نیز  با امتناع از به رسمیت شناختن حقوق پایه یی آحاد ملت ایران، نکوهش و محکومیت جامعه بین الملل را علیه خود بر می انگیزد.
آری چند هفته است که بسیاری در  دنیا با اشتیاق از توافق ژنو با نوعی آسودگی خیال استقبال کرده اند، اما باید به همه یادآوری کرد که گذشته به ما یاد داده است، بدگمان باشیم. قبلاً گفتگوهایی وجود داشته است. این گفتگوها قطع شد و در آن زمان  فهمیدیم که این تنها برای یک چیز و باز هم گسترش برنامه اتمی بوده است.
جامعه بین الملل قبل از نثار اعتماد خود باید در بدو امر هوشیار باشد و در تمامی زمینه ها روی خواسته هایش اصرار داشته باشد. در برنامه اتمی باید آگاه باشد که بدون تحریمهای اقتصادی که  متاسفانه مردم و خانواده های شما نیز از آن آسیب می بینند رژیم ایران تکان نخورد.
رژیم ایران در سطح بین المللی تعهداتی دارد وقتی که از بازرسیهای سرزده از سایتهای اتمی صحبت می شود، این تنها یک وظیفه است. وظیفه یی منتج از امضایی که از سالها پیش کرده است. بنابراین نباید آن را به عنوان دستی که برای کمک و یاری دراز شده و یا یک پیشرفت مهم تلقی کرد.
به ویژه کاملاً اطمینان حاصل کنیم که به واسطه بازرسیهای سرزده واقعیت آنچه که در کشور رخ میدهد از نظر جامعة بین الملل پنهان نماند.
و بعد بگوییم باید یک تعامل متقابل وجود داشته باشد و برداشتن تحریم اقتصادی تنها بستگی دارد به اینکه رژیم تهران به تعهدات خود جامه عمل موثر و واقعی بپوشاند.
ودرمورد احتیاط، جامعه بین الملل به همان میزان محتاط است زیرا که در زمینه دموکراسی هیچ پیشرفتی نمی‌بینیم ما نمی توانیم و نباید نادیده بگیریم آنچه را که در داخل کشور می گذرد و آنچه را که در تمامی منطقه می گذرد. یعنی حمایتهای این رژیم از  نیروهایی در عراق و لبنان که معطوف به  بی ثبات کردن رژیم آن کشور یا  مجازات کردن مخالفان خود است.  
آنچه که در اشرف و لیبرتی می گذرد غیر قابل تحمل است. غیر قابل تحمل برای جامعه بین المللی. غیر قابل تحمل است برای هر کس که به انسان باور و به آزادی و دموکراسی عقیده دارد. نقض تمامی قواعد بین المللی است و باید پیامدهای قضایی برای همه آنانی داشته باشد که مسئول یا  شریک جرم بوده اند.  
برای اتحادیه اروپا مثل جامعه بین الملل دیگر مسأله مشروعیت و مسأله اعتبار و شرف در میان است.
جامعه بین الملل اگر یک فشار ماکزیمم روی دولت عراق برای حصول آزادی گروگانها نگذارد دیگر در نظر گرفته نخواهد شد و حق ابراز عقیده را از دست خواهد داد و نباید گفت که نمیتوان عمل کرد. عمل بین المللی تنها سخنرانی و ادای کلمات نیست والا دیگر کسی به مراجع بین المللی یا دولتها باور نخواهد داشت. در آنچه که به اراده و خواست برمی گردد ژنرال دوگل همواره به ما یاد داده است که عوامل و وسایل برای رسیدن به هدف کم نیستند آنجا که اراده وجود دارد راه هم وجود دارد پس وقتی که در پس سخنرانیهای بسیار، عملی وجود ندارد دیگر زمان عمل کردن است و به هر کس حقوق و اصول و ضرورت احترام به حقوق و اصول را  یادآوری می کند.
این یک پیام است برای همه. روابط بین الملل تنها بر مبنای اعتماد می تواند پیش رود و چگونه به  رژیمی میتوان اعتماد کرد که نه در داخل ونه در خارج کشور به هیچ یک از تعهدات خود  و یا به اصول  و ارزشهای  دموکراتیک، پایبند نیست.  رژیمی که مبانی دموکراسی، و  به طور خاص جدایی دین از دولت ، را نفی می کند.
  بنابراین دوستان چون ما صلح می خواهیم می دانیم که نباید از وضوح و صراحت صرفنظر کنیم. هرچه که شرایط و اوضاع و احوال می خواهد باشد و هرچه که جایگاه ما باشد، از ارزشهای جهانشمول آزادی و احترام به حقوق بشر و دموکراسی که کرامت سیاست و کرامت انسان را  می سازند، نباید چشم پوشی کرد.

آنتونیو استانگو
امروز این افتخار این را داریم که عالیجناب جانی آلمانو با ماست که برایمان صحبت می کند. او تا چند ماه پیش شهردار رم بود و قبل از آن نیز وزیر کابینه جمهوری ایتالیا بود. او با تمامی تعهدات سیاسی اش همیشه به آزادی خلقها باور داشت و برای آن مبارزه کرد و به ویژه در منصب شهردار رم همیشه دست به اقداماتی در این رابطه زد. عالیجناب آلمانو بفرمایید.
جانی آلمانو، شهردار رم (2009 ـ 2013)
متشکرم. من پیش از این و زمانی که شهردار رم بودم، افتخار ملاقات با خانم رجوی را در مقر شهرداری رم پیدا کردم و توجهات شهرمان را در قبال قضایای مربوط به حقوق مدنی تمامی جنبشهایی که از حقوق انسانها دفاع می کنند، ابراز کردم. من کاملاً معتقدم قانونی وجود دارد که تاریخ آن را به ما آموخته است و آن رابطه تنگاتنگی است که بین احترام به آزادیهای فردی و سیاسی در یک دولت و امکان تهدیدی که یک دولت می تواند در قبال مردمان دیگر داشته باشد، وجود دارد. به همین دلیل من فکر می کنم مبارزة شما فقط به خودتان تعلق ندارد بلکه متعلق به تمامی کسانی است که به آزادی و به حقوق مردم در تمامی جهان معتقدند. ما به دفعات نسبت به تهدیداتی که از سوی رژیم تهران می آیند ابراز نگرانی شدید کردیم. ما در شرایط سخت حتی به این نتیجه رسیدیم که چراغهای میدان کلسئو (میدان تاریخی شهر رم) را خاموش کنیم.
کارسمبلیکی بود که رم در دفاع ازحقوق بشر و اعتراض به دیدار مقامی که تهدید برای سایر خلقها بود، انجام داد.
امروز ما در برابر یک مقام دیگر هستیم. من فکر میکنم خانم رجوی حق دارد وقتی بر ضرورت ارائه دلایل و نشانه های سیاسی قوی و روشن، مبنی بر اینکه چیزی در تهران تغییر کرده است، تأکید می کند. برای نشان دادن اینکه به طور واقعی در تهران وضعیت تغییر کرده است. بسیاری اوقات ما مشاهده کرده ایم که تغییراتی در سراسر دنیا بوده ولی نتوانسته رژیمی را از وضعیت فعلی خارج یا تغییر یک رژیم را تضمین کند. اما ما باور داریم که اینها نمی تواند از بیرون هدایت شود. باید به صداهای آزاد و به آنهایی که به حقوق انسانها باور دارند، گوش داد. به صدای اپوزیسیونهای که متعهد هستند و تلاش می کنند. فقط وقتی به صدای شما گوش داده شود ما می توانیم دلیل و شهادت قوی و روشن داشته باشیم که رژیم در حال تغییر است. فقط وقتی که شما این را به ما بگویید برای ما یک تضمین و گواهی چنین تغییری، باور کردنی خواهد بود.
امیدوارم که نشانه هایی از آزادی و صلح بتوانند از تهران دیده شوند و به تمامی جهان گسترش یابند اما مهم یک چیز است. ما نباید چشمهایمان را ببندیم. هر بار که جامعه بین المللی چشمهایش را بست، هر بار که جامعه بین المللی راحت ترین و ساده ترین واقعیتها را انتخاب کرد، هر بار که چنین چیزی اتفاق افتاد، در جهان و در تاریخ تهدیدات وحشتناکی رشد کردند. ما واقعیت واقعی را می خواهیم. می خواهیم بدانیم که چه وقت هر یک از شما میتوانید در آزادی و دموکراسی و امید به آینده به وطن تان بازگشته و با هموطنان تان صحبت کنید. فقط این است که نه فقط به شما، بلکه به همه دنیا این امید را می دهد که از طرف هیچ رژیمی تهدید نخواهیم شد.
با آرزوی پیروزی برای مبارزه تان.

برنارد کوشنر وزیر خارجه فرانسه در دولت سارکوزی
خیلی متشکرم
اجازه بدهید بگویم از مریم رجوی بسیار متشکرم برای این دعوت و فرصتی که در اختیار من گذاشته که خطاب به این حضار ویژه سخنرانی بکنم. خطاب به آنان که زندگی خود را به خطر می اندازند. اعتصاب غذا کنندگان، شما شمشیر زمین هستید، تبریک میگویم. شما بینه بسیار عالی از مقاومت ایران هستید. این افتخار واقعی است.
میخواستم چند نکته را خاطرنشان کنم.  ایران برای ما یعنی چه کسانی؟ یعنی  شمایان.
بله خوشبختانه ایران یعنی شمایان. اما متأسفانه و یا خوشبختانه شما تنها نیستید. بسیاری از ایرانیان هستند که مثل شما طالب آزادی و طالب آزادی بیان هستند تا  بتوانند آنچه را که فکر می کنند بیان کنند و برای خانم رجوی کف بزنند، برای آزادی کف بزنند، برای دموکراسی کف بزنند. می خواستم خانم رجوی یکبار دیگر از شما تشکر کنم که نقش زنان را در سیاست به اثبات رساندید. اینکه نقش زنان برای دموکراسی اجتناب ناپذیر است و زنان حتی در سیاست خیلی بهتر از مردان هستند.
یک حرفی که تا به حال نگفته ام ولی به نظر خودم خیلی پایه یی است لائیسیته هست. جدایی دین از دولت جدایی کامل دین از دولت. این یک بینش قرون وسطایی غیر قابل تحمل است که این دو را با هم قاطی کرد. می خواستم در اینجا به کسی که به نظرم مذهبی است و در سالن تنها هست درود بفرستم و این مذهبی است که من او را دوست دارم.
برای اینکه خیلی طولانی صحبت نکنم برای اینکه سخنرانان بسیار زیادی وجود دارند می خواستم بگویم، اول قضیه بدشگون اشرف. قطعاً کسانی بودند که خیلی زود نسبت به این قتل عام در اشرف واکنش نشان دادند. 52 کشته و هفت گروگان مفقود شده که خبری از آنان نیست. دیگران وقت گذاشتند اما عکس العمل جامعه وکلا و حقوقدانان کند بود. بسیار کند بود. ما باید مطلقاً با تمام امکاناتی که در اختیار داریم  بطور عام گفته شود و آن اینکه ما هر بار یادآوری کنیم که این هفت نفر مفقود، کجا هستند یا در عراق هستند یا بالعکس به ایران منتقل شده و به رژیم تحویل داده یا مورد معامله قرار گرفته اند.  این یک قضیه بین المللی است و همه ما شاهدان و همینطور عمل کننده هستیم. ما باید دائماً اعتراض کنیم. چرا که این رژیم احساس کرده است که تحریمها موثر بوده اند. و متاسفم که این تحریمها ضروری بودند چرا که تحریمها تاثیرشان بیشتر روی فقرا هست تا ثروتمندان. اما این آخرین وسیله یا امکانی بوده که جامعه بین الملل قبل از جنگ کشف کرده است و فکر می کنم که یکبار دیگر تحریمها بالنسبه مؤثر بوده اند.
بنابراین فکر میکنم که شما اعتصاب کنندگان باز هم به آنان (گروگانها ) فکر می کنید و  باید روی تمام سازمانهایی که در دسترس هستند فشار را افزایش دهید. فشار را باید روی سازمانهای غیردولتی افزایش داد. روی سازمانهای وابسته به سازمان ملل فشار را افزایش داد، به طور خاص روی کمیساریای عالی پناهندگی فشار را افزایش داد، چرا که بالاخره آن هفت نفر تحت مسئولیت کمیساریا بوده اند. همه اینکارها را باید انجام داد. می خواستم یک حرفی هم از مالکی بزنم. فکر می کنم که از طرف دوستان آمریکایی ما یک اشتباه محاسبه در مورد مالکی وجود داشته است که این فرد را  برای رهبری عراق انتخاب کرده است. یادآوری می کنم که یک شیعه دیگر هم وجود داشته است که با یک رأی بیشتر از مالکی پیش بوده و این فرد لاییک بوده است.
بازهم فکر می کنم که این یک اشتباه تراژیک بود که مالکی به نخست وزیری منصوب شده است. خارج از سرسپردگی مالکی به رهنمودهای رژیم ایران روی چه اصلی مالکی مردم عراق را نمایندگی می کند؟ آیا یک نخست وزیر عراق همه روزه می گذارد انفجاراتی را که جلوی چشمش احتمالاً به وسیله یک حرکت القاعده اتفاق می افتد، تحمل کند. کاملاً مطمئن نیستم اما تقریباً مطمئنم انفجاراتی که هر روزه بین 10 تا 50 نفر را می کشد و بیشتر از صد نفر را زخمی می کند، آیا این مرد شایسته هدایت کشوری مثل عراق فعلی است. خیر، خیر، خیر.
یادآوری می کنم که بدون رضایت مالکی حملة مرگبار و نفرت آور روی اشرف که تحت نظارت جامعه بین الملل بود هرگز به وقوع نمی پیوست. مالکی نخست وزیر بغداد، تو مسئول حمله به اشرف هستی و تو باید معنای آن را دریابی.
الساعه  نفرات ذیصلاح که بهتر آرایش دفاعی اشرف را می دانند به شما خواهند گفت که این غیر ممکن بود،  بدون کمک مشخص نگهبانها، نمی توانستند به اشرف که به وسیله نیروهای عراقی دائماً حفاظت می شد، حمله کنند. این یک قتل از جانب باصطلاح نخست وزیر عراق است.  
به عنوان نتیجه گیری تکرار می کنم که نبرد در این منطقه از جهان یعنی علیه اتمی رژیم ایران که نباید هیچگاه آن را تحمل کرد، کما اینکه جامعة بین الملل هیچگاه آن را تحمل نخواهد کرد، همانطوری که در سخنرانی خانم رجوی دیدید، این مسأله یعنی نبرد علیه اتمی رژیم جلو چشم ما را بسیار گرفته و ما انحطاط نقض حقوق بشر را که روزانه در ایران انجام می شود، ندیدیم.
بیلان بسیار شوم است 800 محکومیت به اعدام. این مأموریت همه ماست که اگر یک ایرانی می میرد از مجاهدین باشد یا نباشد یک رزمنده آزادی است که می میرد، همه ایرانیانی هستند که برای آزادی می جنگند.  
اینگرید بتانکور کاندیدای ریاست جمهوری کلمبیا
می خواهم به صلح باور کنم. می خواهم که خوشبین باشم. واقعیت این است که وقتی در اسارت بودم همیشه به قسمت خالی لیوان نگاه می کردم. اما باید اعتراف کنم که یک  طنینی در ذهن دارم همچون آژیری هشدار دهنده یا آتشی سرخ که زبانه می کشد و به من می گوید یک دیکتاتور صلح را ایجاد نمی کند. دموکراسی صلح را ایجاد می کند. به همین خاطر فکر می کنم اگر می خواهیم رویای صلح جهانی را بنا کنیم، زیرا وقتی می خواهیم از صلح در ایران صحبت کنیم ما مشغول صحبت از صلح جهانی خواهیم بود، بر ماست که دموکراسی را در ایران بنا کنیم. و این دموکراسی از شما می گذرد. و از مقاومت ایران می گذرد. به همین خاطر شما مورد حمله قرار می گیرید. به همین خاطر دوستان اشرفی ما در لیبرتی در خطرند.
آهنگ گردهمایی امروز ما عدالت است. این بهترین مثال است که عدالت چگونه غالب می شود. پیروز می شود. عدالت می تواند غالب شود ولی هنوز غلبه پیدا نکرده است. ما هنوز  کارهای زیادی داریم که به سرانجام برسانیم. اول هفت گروگان ما، که باید عدالت در این پرونده پیروز شود. باید بدانیم که کجا هستند و ربایندگان آنان را به پای میز محکمه بکشانیم. ما فکر می کنیم باید مقامات عراقی را به پای میز محاکمه بکشانیم و ما به امنیت ساکنان لیبرتی نیز نیاز داریم.
عدالت پیروز می شود. بله ما بهترین مثال را داریم، که چطور می شود بر مسائل فائق آمد، اما هنوز پیروزی به دست نیامده است. ما اهداف بسیار زیادی برای به دست آوردن داریم.
اول از همه 7 گروگان، ما باید در این موضوع موفق شویم. ما باید بدانیم که آنها کجا هستند. باید گروگانگیرها به پای میز عدالت کشیده شوند. اگر آنها همانطور که ما معتقدیم از مقامات دولت هستند، باید به دادگاه بین المللی ارجاع داده شوند. ما همچنین به امنیت ساکنان لیبرتی نیاز داریم. امنیت در برابر تروریسهایی شبح مانندی که به آنها حمله می کنند، این تروریستها به نیروهای عراقی که محل سکونت آنها را احاطه کرده اند وابسته هستند، امنیت اشرفیها باید برقرار شود، ما به حمایت جامعة اروپایی، آمریکاییها و جامعة بین المللی نیازداریم.
من عمیقا نگران 6 زن و یک مردی هستم که ناپدید شده اند. همانطور که ممکن است بدانید من خودم چند سال در اسارت بوده ام و میدانم که گروگان بودن یعنی چه، قطع بودن از ارتباطات یعنی چه، بودن در دستان افراد برخلاف میل خودتان یعنی چه؟
پیام من به دوستان اشرفی ام چون می دانیم به آنچه که امروز می گوییم گوش می کنند این است که، داشتم به تجربة خاص و فردی خودم فکر می کردم و اینکه در آن دالان تاریک چگونه بودم، در آن سالها که هیچ خبری خوبی شنیده نمی شد چکار می کردم، آینده روشنی در پیش رو نبود، می دانستم که همه چیز علیه آزادی من است، منافع سیاسی، راهی که در آن زمان سیاستمداران کلمبیایی در پیش گرفته بودند، می دانستم که ما برای کسانی که که در مصدر قدرت بودند، مهم نبودیم و این برای ما به معنی سالها در اسارت بودن، بود، ولی طی آن سالها، ما امید خود را حفظ کردیم، این امید بود که ما را نگهداشت ما به امیدوار بودن ادامه دادیم، وقتی شما در تاریکی قرار دارید امید مهم است چون وقتی امید خود را از دست می دهید، وقار و متانت خود را از دست می دهید، وقتی امید خود را از دست می دهید، دید خود را نسبت به آینده از دست خواهید داد، و ناگهان مرزبندی خود را از دست خواهید داد، وقار خود را از دست می دهید چون اگر امید نداشته باشید، در معرض تسلیم شدن و عقب نشینی از پرنسیپها، آرزوها و ایده آلهای خود قرار خواهید گرفت، به محض این که تسلیم شوید، از آنچه که برایتان حق و حقیقت بود عقب خواهید نشست، از متانت تان.
امید یک گنجینة گرانبهای انسانی است، آن چیزی است که به شما انسانیت می بخشد، موقعی که ما پس از سالها اسارت آزاد شدیم، می توانستم آنهایی که امید داشتند را ببینم، آنهایی که اراده شان قوی بود، آنهایی که تسلیم نشدند، آنهایی که نگذاشتند به حیطة آن چیزی که بعضی ها به  آن  «سندروم  استکهلم» می گویند در بغلطند، ایده یی که می گوید تو باید فکر کنی کسانی که تو را ربوده اند، درست می گویند. چون اگر بگویی که آنها کار درستی انجام میدهند، شاید تو را به خانواده ات برگردانند، و از آنجا که تو می خواهی پیش خانواده ات برگردی، از ایده آلهایت و آرمانت عقب خواهی نشست.
خوب ، بسیار ناراحت کننده است. امروز می توانم نگاهی بکنم به کسانیکه همراه با من آن زمان آزاد شدند، می توانم ببینم این حرفها به چه معنی بود، شما می توانید کسانی را که با شما به غلط رفتار کردند را ببخشید، شما میتوانید دشمن را ببخشید، اما بسیار مشکل است که خودتان را ببخشید، بسیار مشکل است که آنچه را که به اشتباه انجام داده اید، تحمل کنید.
و ما موفق خواهیم شد. ما 7 گروگان خود را پس خواهیم گرفت. قسم می خوریم.  
آنان اشتباه محاسبه کردند که با انتقال نفرات اشرف به لیبرتی بسیاری از آنان خواهند رفت و ترجیح می دهند تسلیم شوند و به ایران بروند و به آرمان خود خیانت کنند و خیلی ساده بگویند که دیگر برای من تمام شده است. آنان روی نبود ایمان و نبود امید حساب باز کرده بودند.  
یک زمانی از کوبلر پرسیده بودند که فکر میکند که در این انتقال چه خواهد گذشت، او گفته بود یک سوم آنان خواهند رفت. وقتی که انتقال به طور کامل تمام شد و دوباره این سؤال را از او کردند او گفت که هیچکس نرفته است. و این نیروی شماست: وحدت و ایمان حفظ و نگهداری این وحدت و ایمان فکر می کنم اجتناب ناپدیر است و یک شانس است و این فرصت را  مریم به وجود آورده است.
شما یک رهبر زن دارید
به نظرم بسیار مهم است که از خانم رجوی کمی صحبت شود در وهله اول از زیبایی روح او. نمی توان رهبری را که ستایش و تحسین نمی کنی، پیروی کنی. زیبایی روح او عظمت پیدا می کند با عشقی که او دارد به خانواده اش، خانوادة  فراخ او که شمایان هستید و عشقی که به هر کدام از شما دارد و عشقی که شما به او دارید، عظمت پیدا می کند.
اگر چیزی ما را به اسلام نزدیک می کند، دقیقاً همین مفهوم عشق است. ما انسان هستیم برای اینکه توانایی دوست داشتن را داریم. نمی خواهم روی این مفهوم زیاد بمانم اما فکر می کنم مهم است که تعبیر جدیدی از اسلام به دست داده شود. یک اسلام که به زن و به مرد احترام می گذارد. ما نمی توانیم که یک اسلام زن ستیز داشته باشیم، که زنان را نفی می کند و با آنان مثل شئی رفتار می کند.
نبرد خانم رجوی از آنجا زیباست که نه تنها مبین آرزوهای مردم  برای  دموکراسی  و آزادی و حقوق بشر برای تمامی مردم ایران است،  بلکه بزرگ داشتن نیمی از مردم ایران است که در حال حاضر به بردگی، گرفته شده اند. زن ایرانی که از گذر خانم رجوی حقوق خود را می طلبد، زیرا که همه چیز در این شخص (مریم رجوی) سرریز می کند. همان طوری که در نگاه و در صدای آنانی که در لیبرتی دیدم، ایمان و بارقه یقین را دیدم که آنچه باید بیاید، می آید. پس در اینجا هستیم برای اینکه ایمان داریم و تلاش خواهیم کرد آنچه که باید بیاید، بیاید. خواهران و برادان گروگان ما بیایند. ما در ابتدای کمپین هستیم تا هفت خواهر و برادر گروگان را که در دستان مالکی هستند، برگردانیم. ما همة درها را خواهیم نواخت. همه قلبها را خواهیم گشود، ما خواهیم گفت شما چه کسی هستید، مبارزه تان و تاریخچه شما را خواهیم گفت و از شما با عشق دفاع خواهیم کرد و موفق خواهیم شد.
سناتور رابرت توریسلی
خانم رجوی، همکاران و دوستان من، سلام به همه شما،
 برخی از ما دفعات مکرر دیدار کرده و در مورد آینده ایران و این رژیم در بسیاری شهرها صحبت کرده ایم. اما به نحوی امروز متفاوت است. مشکل ملایان و دیکتاتوری مذهبی همواره یک مشکل ایرانی بوده است. یک مسأله در درون و تهدید کننده خانواده های شما، میراث شما و کشور شما بوده است. تحولی که در ژنو رخ داده همه آن را تغییر داده است. دیکتاتوری مذهبی دیگر تنها یک مشکل ایرانی نیست، بلکه تضاد همگان است.
من زمانی یک معلم تاریخ داشتم که روز اول کلاس یادم هست سؤال کرد دانش آموزان، چرا ما تاریخ را در فصلهای مختلف می آموزیم؟ چرا تاریخ به صورت فصل فصل نوشته شده است؟ و او سؤال خود را اینگونه جواب داد که دورانها آغاز و پایان دارند. ما در شروع یک فصل قرار داریم. جهان با سؤالی روبرو است که در مونیخ با آن روبرو بود. آیا شما می توانید با نازیها مذاکره کنید یا با واقعیتی که هستند و نمایندگی میکنند برخورد می کنید؟
اما چیزی که در 100 سال اخیر یاد گرفته ایم، این است که بهترین مسیر، امنترین مسیر برخورد با واقعیت است. آیا میخواهید واقعیت ملایان را بدانید؟ به آنچه در اشرف رخ داد نگاه کنید. من به شما 52 انسان را نشان خواهم داد که توسط دولتی که شما با آن می نشینید و مذاکره می کنید به قتل رسیدند.
به صدها نفری که دارند اعدام می شوند، یعنی فرزندان کشور خودش، چه می گویید؟
بسیاری مسائل است که در مورد کشورم دوست دارم، و مسائلی است که در مورد فرانسه و آلمان می پسندم. من به تفاوتی که بین آنها وجود دارم علاقه مندم، اما همه آنها یک عنصر مشترک دارند، یک قانون بسیار بزرگ در تاریخ دارند. ما همگی معتقدیم در قلب همه انسانها جایی هست که در آن نیکی می تپد. اگر تنها به آنها فرصت دهید و منطقی با آنها برخورد کنید، به نحوی آنها مثل ما خواهند بود. نه، بعضاً افراد مشخصاً شرور هستند. زمان مشکلات ملایان را ترمیم نخواهد کرد. زمان دیکتاتوری مذهبی را به یک دموکراسی کارا تبدیل نخواهد کرد. زمان و صبر و دادن امتیاز رژیم ایران را به یک عضو مسئول جامعه بین المللی تبدیل نخواهد کرد. شاید دشوار و سخت باشد و شاید زمان بخواهد، اما تنها یک سیاست برای دیکتاتوری تهران وجود دارد. به این رژیم پایان دهید، به این رژیم پایان دهید، به این رژیم پایان دهید.
به رئیس جمهور کشور خودم می گویم بین یک دیکتاتوری در تهران که مردم خود را آزار داده و به قتل میرساند، و دیکتاتوری در تهران که دارای تسلیحات هسته یی است، تفاوتی وجود دارد.
نه به توافق، نه به تسلیحات هسته یی، نه به دیکتاتوری مذهبی، این رژیم را تغییر دهید.
رئیس جمهور اوباما، بگذار حقیقت را بگوییم. اگر کشوری در آمریکای شمالی بود که شهروندان خود را به قتل می رساند، کودکان را می کشت، نسلی را به فقر محکوم می کرد، و تسلیحات هسته یی توسعه میداد، شما با آن صحبت نمی کردید، آن را تحمل نمی کردید، بلکه آن را نابود می کردید. و به همکاران فرانسوی من، و دوستان آلمانی مان و متحدین انگلیسی مان، اگر کشوری در اروپا بود که دیکتاتوری مذهبی بود و مردم خود را آزار می داد، عزم جزم کرده بود تسلیحات هسته یی کسب کند، تهدیدی برای صلح جهانی بود، شما هم آن را تحمل نمی کردید.
زمان آن فرارسیده تا با واقعیت روبرو شویم. واقعیت این است که ما همگی یک مسئولیت تاریخی داریم، که کمتر از مونیخ و یالتا نیست. آینده را به آن چه که هست بنگرید. هیچ افتخاری در پرهیز از آن وجود ندارد، بلکه تنها در برخورد با آن است. در این ما همگی نقشی داریم. ساکنان لیبرتی، شما کماکان سمبل مقاومت هستید. هر روزی که شما زندگی می کنید و اثبات می کنید که فرزندان ایران میتوانند در آزادی نفس بکشند، و توسط ملایان مرعوب نشوند، هر روزی که شما بیدار می شوید و به چشمان آنها می نگرید، شما تهدیدی برای آنها هستید، بیش از هر ارتشی، و شما اثبات می کنید که آینده می تواند متفاوت باشد. شما الهامبخش هر ایرانی هستید که جرات میکند علیه ملایان قیام کند.
 ما از شما تنها این درخواست را داریم. هرگز سرزمین پدری تان را رها  نکنید، هرگز! به خاطر مردم خود، تسلیم نشوید، هرگز! به خاطر آینده، تسلیم نشوید! همانطور که همکارانم قول می دهند، من به شما قول میدهم ما هر روز، هر ماه و هر سال بر می گردیم تا این کابوس به پایان برسد. شما، آیا شما بازخواهید گشت؟
من میدانم که این یک مبارزه طولانی بوده و فداکاریهای آن بزرگ بوده اند. گفته می شود ملایان ما را به چالش کشیده و گفته اند یا آخرین آنها خواهند مرد، یا آخرین نفر ما. من این چالش را می پذیرم.
تاریخ مملو از کسانی است که قدرت را به انحصار می کشند، با مردم خود بدرفتاری می کنند، و فکر می کردند که آنها تنها کسی  هستند که باید در حکومت باشند و باید تنها به روش آنها حکومت شود. البته، همانطور که رونالد ریگان گفت زباله دان تاریخ پر از این افراد است، و ملایان به آنها خواهند پیوست. من از آنها نمی ترسم. سرنوشت آنها مشخص است. سؤال این نیست که آیا آنها به دلیل مصمم بودنشان زنده خواهند ماند. سؤال این است آیا آنها به دلیل عزم و اراده ما زنده خواهند ماند؟ رهبران اروپا و آمریکا، به کشورهای 5+1، شما خود را به این ماهها متعهد کرده اید. هیچ کس در میان شما نیست که باور داشته باشد تا ماه ژوئن یک توافق و یک پایان به تسلیحات هسته یی و شروع آشتی محقق خواهد شد. در قلوب خودتان مطلقاً نمی توانید باور کنید که این حقیقت دارد. تنها سؤالی که باقی می ماند این است در آن زمان چه خواهیم کرد؟ من معتقدم همگی ما نسبت به کاری که در آن زمان می کنیم، متعهد هستیم. ما این را تا به پایان ادامه خواهیم داد، و همة ما این نقش را داریم. خانم رجوی، هیچ کدام از نقش شما بزرگتر نیست به دلیل اینکه واقعیت تلخ در مورد مردم ایران امروز این است که ملایان همه نهادها را نابوده کرده و رهبران را کشته یا زندانی کرده اند. همانطور که سقوط می کنند، و به طور محتوم خواهند کرد، تنها یک سازمان باقی خواهد ماند، رهبری باقی خواهد ماند که قادر به حکومت است و میتواند مردم ایران را نجات دهد و به این کابوس پایان دهد، و عظمت یک فرهنگ بزرگ را احیا کند. این سازمان، سازمان مجاهدین خلق ایران و خانم رجوی است. این شما هستید.     با تشکر فراوان از همگی شما
ژنرال دیوید فیلیپس فرمانده ارشد نیروهای آمریکا برای حفاظت اشرف
متشکرم. بسیار متشکرم. خانم رجوی، میهمانان برجسته، و شمایی که در لیبرتی هستید و میدانم و امیدوارم که فرصت دیدن این برنامه را داشته باشید. میخواهم کمی متفاوت تر از سایر سخنرانی هایم با شما شروع کنم. چرا که از سپتامبر حوادث زیادی رخ داده است. برای من بسیار سخت بوده زیرا بر خلاف افرادی در وزارت خارجه، خودم و افراد بسیاری که در سراسر جهان آن قتلها را دیدند، برای من این یک عدد 52 نیست، برای من یک حسین مدنی است، این برای من خانم گیتی است. من آنها را شخصاً می شناسم. بنابراین تنها یک عدد نیست. می خواهم خیلی سریع شروع کنم و به آنچه آقای برنارد کوشنر گفت اضافه کنم. من به دقت به آنچه که گفت گوش دادم و او گفت که مسئولیت عراق است که از افراد لیبرتی حفاظت کند. من میخواهم بگویم این را 10 سال پیش شنیدم که این مسئولیت آمریکا است که از افراد لیبرتی حفاظت کند و ما قول دادیم این کار را بکنیم.
وزارت خارجه در زمستان 2003، حدوداً 10 سال پیش، به من گفت که کمی فشار رویشان بیاور و 90 درصد جدا خواهند شد. .ولی صفر! میخواهم اکنون رو به افراد لیبرتی صحبت کنم. آمریکاییان بسیار کمی این افتخار را داشتند که به اندازه من در اشرف باشند و من میگویم افتخار. این برای من طور دیگری شروع شد و از من شنیده اید. 10 سال پیش این ماه، من یادداشتهایم را نگه می دارم، و آنها را اینجا دارم، 10 سال پیش ما به تازگی فاز یک را تکمیل کرده بودیم که تلاشی برای فشار آوردن روی این افراد بود تا جدا شوند. شما از آن عبور کردید و پایداری کردید و ما کتباً به شما قول دادیم که آمریکا از شما حفاظت خواهد کرد. شما افراد حفاظت شده تحت کنوانسیون چهارم ژنو بودید. در آن زمان من حتی به این فکر می کردم که پس از دورة خدمتم شاید یک دیپلومات خواهم شد. اما با مشاهده فاز دوم در بهار 2004، و مشاهده آن چه که افراد وزارت خارجه خودم در ادامه این 10 سال انجام دادند... آنها به  من دستور العمل می دادند و در حقیقت به من دستور دادند، و من یک سرباز هستم و از دستورات پیروی می کنم، دستور دادند تا بر روی آنها فشار بیاورم ما باید روزانه گزارش میک ردیم: صفر! روز بعد: صفر! وزارت خارجه بسیار برافروخته شده بود. 10 سال بعد می توانم به شما بگویم که من نمیخواهم به صورت یک دیپلومات در آنجا هیچ ارتباطی با آن سازمان داشته باشم چون به دروغ گفتن، گمراه کردن و دادن وعده های دروغین معتقد نیستم. بگذارید نگاهی به این 10 سال بیندازیم.
ما به شما قول حفاظت دادیم و دیدیم چقدر این وعده عملی شد. ما به شما قول دادیم اگر جابجا شوید، و من بخشی از یک هیأت کوچک بودم که 2 سال پیش با اعضایی از سازمان شما دیدار کردیم تا آنها را متقاعد کنیم، با تلاش خود خانم رجوی را قانع کنند و با شما در مورد جابجایی به کمپ لیبرتی صحبت کنند، چون امن تر خواهد بود: دروغ. قرار بود این یک کمپ موقت باشد. دو سال تعریف من از موقت نیست، بدون اینکه هیچ پایانی به آن  متصور باشد. وزارت خارجه طرحی دارد که از شما حفاظت کنند. بله، آنها خیلی خوب حفاظت کردند، نه؟! سپس، یک طرحی است که همه افراد در لیبرتی را بازاسکان کنند. من میتوانم با دستان بسیار کمی بشمارم که چه تعدادی از افراد را توانسته اند جابجا کنند، و هنوز 3 هزار تن دیگر از آنها در یک اردوگاه کار اجباری وجود دارند، یعنی یکی از بدترین کمپهایی است که ما در تاریخ اخیر دیده ایم، و ما به شما قول دادیم که از شما حفاظت کنیم.  اما در ماههای اخیر بسیاری از دوستانم کشته شدند، و برخی از دوستانم در حملات قبلی کشته شده بودند و برخی از دوستان بسیار نزدیکم  هم آنجا بودند.
من می خواستم فقط خیلی سریع در مورد یکی از دوستانم بگویم. او فقط یک اسم نبود که با آن کار میکردم. حسین مدنی با من در مورد یاد گرفتن اسکی روی آب در آمریکا صحبت کرد و اینکه چگونه با صورت به داخل آب افتاد. ما در مورد چنین مسائلی می خندیدیم. ما در مورد آینده یک تهران آزاد صحبت می کردیم. ما در مورد مسائل خیلی زیادی صحبت می کردیم، و می خواهم یک نقل قولی را بیان کنم. معمولاً، همانطور که خانم رجوی و بسیاری از شما می دانید، من دوست دارم بسیار راحت  باشم اما این نقل قول به مدت 10سال است خیلی روی من سنگینی می کند، و بعد از سپتامبر این مسأله سختتر هم شده است. این درست بعد از فاز اول بسیار اهانت آمیز بود و خارج از مقر یکان پنجم در اشرف صورت گرفت. من به حسین تأکید می کردم که از شما حفاظت خواهد شد. من به این اعتقاد داشتم و وزارت خارجه این را به من گفته بود. ما از شما حفاظت خواهیم کرد و سربازان من اینجا خواهند بود که از شما حفاظت کنند. او جمله یی گفت که من هم به فارسی و انگلیسی آن را در یادداشتهایم نوشته و همر اه دارم: «دیوید، امیدوارم همکاری ما با شما به چیزهای خوبی منجر شود».
چه چیزهای خوبی از این همکاری ناشی شد؟ افرادی به من در آمریکا انتقاد می کنند که چرا در این رابطه حرف می زنم. آنها با من هم در این رابطه اختلاف نظر دارند که چرا لب به سخن گشوده ام. اما من به ارزشهایی که کشور من بر اساس آن بنا شده اعتقاد دارم. من به دمکراسی اعتقاد دارم. من به برابری جنسی اعتقاد دارم. من به آزادی اعتقاد دارم. چطور می توانم دررابطه با همه اینها که من و شما درموردش بازهم صحبت خواهیم کرد، صحبت نکنم!
باتشکر زیاد از شما!
جیام پیر لئو مشاور استانداری پیه مونته
من مفتخرم که رئیس«انجمن دفاع از حقوق بشر»  در برگیرندة تمامی احزاب سیاسی ایتالیا هستم. برای کسی که با وضعیت سیاسی ایتالیا آشنایی داشته باشد می داند این یک معجزه است. انجمن ما متشکل ازتمامی احزاب و تمامی انجمنهای مهم است. این یک معجزه کوچک و افتخار من است که می توانم از طرف تمامی احزاب ایتالیا صحبت کنم. حتی  رئیس جمهور ما «جورجو ناپولیتانو» نیز موفق به بدست آوردن رأی تمامی احزاب نشد، ولی باید بگویم «مریم رجوی» موفق شد.
به نمایندگی از«انجمن دفاع از حقوق بشر» به شما یک نکتة خیلی ساده می گویم، در هر کشور دنیا، رعایت حقوق بشر، شاخصی است که  بر اساس آن می توان محک زد دولت آن کشور دموکراتیک، متمدن و بردبار است یا خیر؟ با انتخابات ریاست جمهوری ژوئن 2013 ایران، کشورهای غربی امیدوار بودند که شاید چیزی در این کشور تغییر یابد. اینکه این امیدواری ماده شده یا خیر، چیزی است که اکنون جلوی چشمان ماست، حضور شما، شهادتهای شما در اینجا و دردهایی که بیان کردید و دعاهای شما نشان می دهند که آنچه ما به آن امیدوار بودیم، محقق نشده است. آمار و ارقام توسط سخنرانیهای بسیار مهم و زیبایی که قبل از من ایراد شد، داده شده است. تعداد اعدامهای ثبت شده، خشونت و زیر پا گذاشتن حقوق مدنی و حقوق انسانی مردم ایران، حتی به صورت تدوین شده در قوانین رژیم ایران، و قوانینی که هر کشور دموکراتیک و هر دین و مذهبی آنها را غیرانسانی می داند، این خودش به اندازه کافی گویاست که چقدر می توان به «روحانی» امیدوار بود. یا واقعاً فکر می کنید ملایان قدمی برای بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران جلو گذاشته اند و هیچکس در غرب از آن قدردانی نکرده است؟ یا آنها تلاش کردند انعطاف به خرج بدهند ولی در غرب کسی آنها را به حساب نیاورد؟ یا برعکس باید با شجاعت و قدرت این حقیقت را بگوییم که رژیم ایران تا کنون 60 قطعنامة مجمع عمومی سازمان ملل متحد را نادیده گرفته، قطعنامه هایی که نقض حقوق بشر در ایران را محکوم کرده اند، که آخرین آن نیز توسط همین رئیس جمهور جدیدشان با بی اعتنایی مواجه شد زیرا به خاطر طینت این رژیم، آنها نمی توانند هیچ نوع آزادی را تحمل کنند، نمی تواند اپوزیسیون را تحمل کند. به نظرم سخنران از ایالات متحده درست گفت که وقتی خاتمی به اصطلاح دیگر رئیس جمهور مدره این رژیم به قدرت رسید، ما گشایشهای بزرگی در مقابل او ایجاد کردیم ولی در عمل امکان تداوم 11سال دیگر از اعدام و سرکوب را برای آنها  فراهم کردیم. بنابراین ما باید با این وقایع تنظیم کنیم، نباید ساده لوح و خام باشیم، چون ساده لوحی در قبال بد طینتی، گناهی معادل بد طینت بودن است، مادامی که این تعداد بالای اعدامها در ایران به اجرا درمی آید، نمی توان دیالوگی با رئیس جمهور این رژیم برقرار کرد.
طاهر بومدرا،مسئول پرونده اشرف در سازمان ملل
متشکرم. آقای رئیس، خانم رئیس جمهور، خانمها و آقایان،
 امروز می خواهم سلامهای خودم را به اشرفیها در کمپ لیبرتی بفرستم. آنها افرادی هستند که من مسئول حفاظت از آنها بودم. بعضی اوقات در کم کردن از درد و رنجهای آنها موفق بودم، و بعضی اوقات به شدت شکست می خوردم. من هر جا که آنها را ببینم از آنها خواهم خواست که مرا ببخشند. اما می خواهم امروز از این جا چند پیام برای سازمان ملل بفرستم. پیام من این است: کسانی که از ساختار و سلسله مراتب فرماندهی کمیته اشرف آگاه هستند، خواهند دانست جنایتی که در اول سپتامبر در اشرف به وقوع پیوست نمی توانست بدون شراکت فعال نیروهای امنیتی عراقی صورت گیرد. و بگذارید به شما بگویم که سلسله مراتب فرماندهی در اشرف، همة نیروها ازجمله نیروهای واکنش سریع، پلیس و ارتش، آنها به وزارتخانه های مربوطة خود گزارش نمی کنند، آنها به رئیس کمیته اشرف که فالح فیاض است، گزارش می کنند. وقتی که شما چنین ساختاری را درک کنید، همچنین درک خواهید کرد که مسئولیت بر عهدة آنهاست. بنابراین می خواهم به سازمان ملل بگویم که آنها به اشرفیها قول حفاظت دادند اما ناامیدشان کردند. تنها به این خاطر که دارند جنایاتی را که دفتر نخست وزیری مرتکب شده، می پوشانند. اکنون می خواهم جامعه دیپلوماتیک در بغداد را مورد خطاب قرار دهم، کسانی که هر هفته آنها را بریف می کردم. پس از هر دیدارم از اشرف من جامعه دیپلوماتیک را بریف می کردم. آنها به خوبی از آنچه که اتفاق افتاد با خبر هستند و من می توانم تأیید کنم که غیرممکن است در اشرف اتفاقی بیافتد و جامعة دیپلوماتیک از جزئیات آن با خبر نباشد. بنابراین، گزارشهایی که ارائه می شود با هدف ایجاد شک و تردید در مورد اینکه چه کسی مسئول آنچه در اشرف رخ داد، می باشد، گمراه کننده هستند. ما خواهان عدالت اعاده کننده، هستیم. وقتی می گویم عدالت اعاده کننده، شما می پرسید اعاده چه چیزی؟ ما خواهان اعادة استاتوی حفاظت شده اشرفیها هستیم. البته موضوع مصونیت جانیان باقی می ماند. ما نباید مصونیت جانیان را تحمل کنیم، اما اولویت امروز حفاظت و حفظ جانهاست. از دست رفتن جانها دیگر بس است، از دست رفتن غیرضروری جانها، از دست رفتن کاملاً مجرمانة جانها. این باید پایان یابد. بنابراین بگذارید حقوق اشرفیها را اعاده کنیم. سازمان ملل توان انجام این کار را دارد. اما دوباره می خواهم با ژنرال فیلیپس همصدا شوم که جامعة بین المللی و جامعة دیپلوماتیک در بغداد همه بر روی این موضوع سرمایه گذاری می کنند که اشرفیها در نهایت به ایران برگردند. این طرحی است که توسط سازمان ملل طراحی شده و من هم بخشی از آن بودم که انتقال اشرفیها از اشرف به لیبرتی نهایتاً منجر به نابودی این سازمان خواهد شد و اشرفیها در نهایت تصمیم خواهند گرفت که به کشورشان بازگردند. و این توضیح میدهد که چرا کشورها مکانهای انتقالی را ارائه نمی دهند. چرا که کوبلر به آنها می گفت این افراد آزاد نیستند و روزی که آنها را آزاد کنیم تصمیم خواهند گرفت که به کشورشان بازگردند. بنابراین بیایید روی آنها فشار وارد کنیم تا برگردند کشورشان و شما دیگر نباید دست به ابتکاری بزنید. اگر شما به آنها جا بدهید البته که دیگر به کشورشان نخواهند رفت.. بنابراین توطئه ـ و من آن را توطئه می نامم ـ در سازمان ملل است. اگر آنها می خواهند وضعیت را تغییر دهند، اگر آنها بخواهند حفاظت کنند، آنها می توانند حفاظت کنند. بگذارید موقعیت افراد حفاظت شده اشرفیها را اعاده کنیم. این فوری ترین مسأله یی است که باید به آن بپردازیم. امروز لیبرتی باید به عنوان یک کمپ پناهندگی اعلام شود. کمیساریا این را قول داده تا  اشرفیها را به عنوان پناهندگان حفاظت شده به ثبت برسانند. ولی چرا کمیساریا کار خودش را انجام نمیدهد؟ گاهاً شما شایعاتی را میشنوید که: میدانید، اشرفیها همکاری نمی کنند! اما کسانی که سیستم را میشناسند و اینکه چطور کار میکند، درک خواهند کرد که این اشرفیها نیستند که همکاری نمیکنند بلکه این کمیساریا است که دارد تأخیر می کند. آنها تلاش نمی کنند که پروسه را طی کنند تا این افراد را به عنوان پناهنده به رسمیت بشناسند. بگذارید به شما بگویم که از اشرفیها خواسته شد تا خانه 26 ساله خود را ترک کنند. آنها آنجا را ترک کردند. از آنها خواسته شد تا برای احراز هویت در لیبرتی حاضر شوند، آنها این کار را کردند. از آنها خواسته شد برای مصاحبه بروند، آنها رفتند. پس چطور می توانیم اشرفیها را مقصر ایجاد اخلال در کار این سیستم بدانیم؟ این کمیساریا و سازمان ملل است که به یک دلیل ساده لخ لخ می کنند. آنها نمیخواهند باعث عصبانیت مالکی شوند. آقای رئیس، اگر ما در مورد تحقیقات حول جنایت علیه بشریت که در اشرف صورت گرفت جدی هستیم، باید یک تحقیقات مستقل باشد. و از اینجا من به کارشناسان مستقلی که اخیراً به این نتیجه رسیدند که مطلقاً نمی شود به دولت عراق اعتماد کرد تا چنین تحقیقاتی را بر عهده گیرد، درود می فرستم. این باید یک ارگان مستقل باشد. بنابراین بگذارید با این مسئولیتها رو در رو شویم. هر کسی باید بار مسئولیت خود را بردارد. ما بارها گفته ایم که سازمان ملل باید در مورد جان این افراد مورد مواخذه قرار گیرد، کسانی که آنها را گمراه کردند و به لیبرتی آوردند. آنها را گمراه کردند و به لیبرتی آوردند تا به سادگی هدف قرار گیرند. بنابراین از اینجا می خواهم یک بار دیگر تمامی مسئولیت را بر گردن سازمان ملل بیاندازم تا حقوق بنیادین اشرفیها و استاتوی افراد حفاظت شده و همة حقوق مربوطه را اعاده کند. سازمان ملل در این رابطه مسئول است. از توجه شما بسیار متشکرم.
سرهنگ وسلی مارتین از فرماندهان حفاظت اشرف
خانمها  و آقایان متشکرم.  وقتی دموکراسی مورد تهدید بود، سنت سیناتیس به پاخاست، ارتش را هدایت و از دموکراسی دفاع کرد. امشب یک بار دیگر ما داریم همان کار را با میراث دموکراسی جهان و دموکراسی ایران که در معرض تهدید است میکنیم. میراث سنت سیناتیس به پا خاسته بود و با مریم رجوی به پاخاست و برای عدالت و امنیت در جهان و دموکراسی در ایران مبارزه کرد.
هر هفته من یک گزارش (درمورد اشرف ولیبرتی) تهیه می کردم و برای افراد متعددی می فرستادم و باز دوباره آن را تکرار میکردم. و همانطور که ژنرال دیوید فیلیپس گفت من هم تعدادی از دوستان بسیار عزیزم را از دست دادم. من کسانی را از دست دادم که به قولهایی که به آنها داده بودم و به قولهای وزارت خارجه گوش داده بودند.
همانطور که قبلاً هم شنیده‌اید و همة افراد در اینجا می‌دانند، امکان ندارد که بدون عبور از نیروهای عراقی به این کمپ حمله شود. آنها از خاکریز شمالی با لباسهای سوات عراقی عبور کردند – با سلاحها و تاکتیکهای ویژه. در آمریکا به شکلی که این افراد سلاحهایشان را حمل می‌کردند و حرکت می‌کردند، حرکت «بافنده» می‌گوییم
. وقتی به آن نیروها نگاه می‌کنی که لباسهای سوات عراقی بر تن دارند، آنها از روش حرکت و تاکتیکهایی استفاده می‌کنند که توسط ارتش آمریکا به آنها آموخته است. هیچ کس دیگری این آموزش را ندیده است. آنها آموزش را از ارتش آمریکا گرفتند و سپس دستورات رژیم ایران را اجرا کردند. هر کس ادعا کند مدرکی وجود ندارد که مالکی و دولت عراق در این جرم شرکت نداشت، یا احمق است یا دروغگو یا هر دو. سپس، دولت آمریکا از دولت عراق درخواست میکند که تحقیق کند. انگار از آدولف هیتلر خواسته شود که در مورد آشویتس تحقیق کند. اخیراً جان کری در مورد مذاکرات هسته‌ یی گفت «ما احمق نیستیم». آقای وزیر، من موافق نیستم. من از کارهای دوستمان خوان گارسه و دادگاه اسپانیا در اجرای عدالت قدردانی می‌کنم. دولت آمریکا باید قدم پیش بگذارد و موافقت کند. به دولت آمریکا بود که سلاحها تحویل داده شدند و آتش‌بس امضا شد و همه در اشرف جمع شدند. دوست خوب من دیوید فیلیپس اشاره کرده است که مجاهدین تمامی شرایطی را که ما گذاشتیم، اجرا کردند. ما به عنوان دولت آمریکا هنوز به یک قولمان وفا نکرده‌ایم.
شرایط لیبرتی وحشتناک هستند. بهداشت افتضاح است. آن بنگالها ساخته نشده بودند که 10 سال دوام بیاورند. ولی الان هنوز بکار گرفته می‌شوند. گل و سیلاب حرکت را غیرممکن می‌ سازد. ساکنان از تجهیزات خودشان که برای جابجایی اجناس و پیاده کردن آن از کامیون استفاده می‌ کنند، محروم شده‌ اند. هر بار که 16 تا 18 تن بار وارد می‌ شود، 6 نفر فرستاده می‌ شوند که آن را با دست خالی کنند. و آزار و اذیت سرگرد خضیر ادامه دارد که همیشه در تلاش برای تحریک کردن است تا مالکی بتواند سگهای وحشی خود را رها کند. ساکنان نه تنها تسلیم نشده‌اند، بلکه به مالکی هیچ بهانه‌ای نداده‌اند که سگهایش را رها کند و به افراد شلیک کند و بگوید اتفاقاتی در لیبرتی رخ داد که مجبور شد این اقدامات را بکار گیرد.
 دوستان از شما درخواست دارم که همه بلند شویم و برای ساکنان یک کف محکم بزنیم، چرا که از هر کس دیگر در اینجا شایسته ترند. حرفهای حضرت موسی را به یاد می آوریم که در این شرایط هم صادق است درمورد ساکنان لیبرتی، همه بگوییم: «مردم من را رها کن».
کارلو چیچولی نمایندة پارلمان ایتالیا (2005 ـ 2013)
متشکرم. از استقبال شما متشکرم. نمی خواستم امروز در این جلسه غایب باشم. کما اینکه در گذشته نیز در ملاقاتها و برنامه های شما در پاریس، بروکسل و خیلی وقتها در اینجا در رم غایب نبودم. من سعی خواهم کرد کوتاه صحبت کنم اما ملاحظه یی داشتم.
رژیم آخوندها در وضعیت دشواری قرار دارد. وضعیت اقتصادی خراب است، وضعیت داخل کشور متشنج است اما از طرف دولت آمریکا در کماکان باز است و باعث میشود که رژیم شناور مانده و غرق نشود. این وضعیت طبعاً باعث طولانی تر شدن وضعیت دردناک مردم ایران می شود.
من امیدوارم که اولین لحظه تحول انتخابات آتی در عراق باشد. من امیدوارم مکانیسمی در پیش گرفته شود که نهایتاً مالکی و به اصطلاح اکثریت او را به خانه بفرستد و با اکثریت و تعادل جدیدی جایگزین شود. چون اگر در عراق تغییر به وجود بیاید به صورت زنجیره یی در ایران نیز چیزهایی تغییر می کنند. و من حقیقتاً امیدوارم و ایمان دارم. چون مالکی از اعتماد و رأی اکثریت عراقیان برخوردار نیست.
من صحبتهایم را با این گفته به پایان می برم که تعهد و کار در این زمینه ادامه دارد. نه فقط تعهد من که البته کوچک و ناچیز است، بلکه تعهد بسیاری از پارلمانترهایی که در اینجا حاضر شدند. به ویژه الساندرو پاگانو، لوچو مالان که در موضوع شما بسیار حساس هستند و دیگرانی که دیر یا زود باید موضع بگیرند چون تحولات بین المللی می توانند فضای مناسبی را برای ایجاد یکسری تحولات جدی در ایران ایجاد نمایند.
متشکرم.
آنتونیو استانگو، رئیس هلیسنکی واچ ایتالیا پیام شهردار رودی جولیانی
شهردار بزرگ و دوست بزرگ ما و مقاومت ایران (رودی جولیانی) در پیامش گفت: متأسفم که نتوانستم با شما در این کنفرانس مهم  ایران باشم. ای کاش که میتوانستم در همبستگی بامردم  ایران  و در حمایت از تلاشهای مریم رجوی برای ایجاد تغییر رژیم در ایران و برقراری آزادی و دموکراسی آنجا باشم. نخست مایلم که خشم خود را از بی عملی سازمان ملل، و وزارت خارجه کشور خودم در مورد حفاظت اعضای مجاهدین خلق ایران در کمپ اشرف و کمپ لیبرتی ابراز کنم.
قتل عام اول سپتامبر در اشرف یک قتل عام از پیش برنامه ریزی شده بود. یک جنایت علیه بشریت. مالکی و اربابش رژیم آخوندها در ایران باید مسئول این جنایت شناخته شده و به پای میز محاکمه کشیده شوند.
زیرنویس: پیام شهردار رودی جولیانی به کنفرانس بین المللی رم
و دو پنجره با تصاویرکنفرانس و تصویرجولیانی روی کلیشه پیام نشان داده شود
گوینده
شهردارد جولیانی در پیام خود به کنفرانس بین المللی رم گفت : این شرم آور است که چندین بار به ساکنان وعده حفاظت داده شده است ولی سازمان ملل و وزارت خارجه به طور مستمرخلف وعده کرده و به تعهدات خود نسبت به ساکنان متعهد باقی نمانده اند.
آنچه که باید انجام شود این است که دولت ایالات متحده و دولتهای اروپایی با زبان روشن به مالکی بگویند که گروگانها باید آزاد شوند یا اینکه او نتایج اقتصادی و سیاسی آن را متحمل شود. برای مالکی باید روشن گردد که دیگر نباید خشونتی وجود داشته باشد و او مورد حسابرسی قرار خواهد گرفت.
رودی جولیانی درباره برنامه اتمی رژیم آخوندها و مذاکرات ژنو خاطرنشان کرد:
رژیم ایران هیچ حق و هیچ مشروعیتی ندارد که هیچ فعالیت اتمی داشته باشد. به  این رژیم نمیتوان و نباید اعتماد کرد. این اشتباه است که بگوییم داریم رژیم ایران را امتحان میکنیم. آنها قبلاً در امتحان مردود شده اند. آنها برای بیش از 30 سال به جامعة بین المللی دروغ گفته اند. بنابراین امتحان بسیار ساده است.
بنابراین، من معتقدم که تحریمها باید تشدید شود. باید فشار فزاینده سیاسی بر آخوندها اعمال شود تا اینکه آنها جاه طلبی داشتن بمب اتمی را رها کنند.
بهترین راه برای افزایش فشار روی ملایان این است که از مردم ایران و مبارزه آنها برای تغییر رژیم حمایت کرد. مؤثرترین کار، حمایت از جنبش خانم رجوی است که به دنبال برقراری یک سیستم دموکراتیک در ایران است. ملایان باید بفهمند که ما جدی هستیم.
شهردار جولیانی افزود: پیام ما به رژیم ایران بسیار ساده است: به مردم خودت گوش بده. آنها یک برنامه اتمی نمیخواهند. آنها نمیخواهند که سرمایه هایشان برای کسب بمب هسته یی به هدر برود.. ما هم چنین باید به ملایان حاکم بر ایران بگوییم که اجازه نخواهیم داد ساده لوحی چمبرلین بار دیگر غالب بشود، حتی در جایی که برخی رهبران سیاسی که به نظر میرسد از همان جنس باشند، حضور داشته باشند.
شهردار جولیانی در پیامش به کنفرانس رم، خاطرنشان کرد : بگذارید این راهم یاد آور شویم که چه کسی دست آخوندها را که داشتند به جامعه بین المللی کلک میزدند، رو کرد؟چه کسی آنها را که داشتند به جهان دروغ میگفتند افشا کرد؟
 این مجاهدین بودند. این مجاهدین بودند که سایتهای مخفی نظنز و اراک را افشا کردند. این مجاهدین بودند که با افشای برنامه تسلیحات هسته یی مخفی ملایان خدمت بزرگی به صلح و امنیت جهانی کرده اند که باید به آن اذعان کرد. برای تغییر در ایران را به رسمیت بشناسد. این به نفع مردم ایران و همچنین به نفع صلح و امنیت جهان است.
آنتونیو استانگو، رئیس هلیسنکی واچ ایتالیا
متشکرم از هریک از شما که امروز اینجا حضور دارید. به عنوان دبیر کمیتة ایتالیایی برای پارلمانترها و شهروندان برای یک ایران آزاد،  برای من کمال مزیت و افتخار است که امروز پذیرای شما در رم در این روز عالی باشم و بتوانم اجتماع امروزمان را با گفتن متشکریم خانم رجوی، از شما بسیار متشکریم به پایان ببریم. بسیار عالی بود که اینجا در رم پذیرای شما باشیم. ما کار با شما را تا پیروزی ادامه میدهیم، زنده باد همة برادران و خواهران ما  در ایران و لیبرتی، زنده باد ایران آزاد.