الف- اعدامها
1- در طول سال2013 اعدام دست کم 660 زندانی در ایران ثبت شده است که دوسوم آن، یعنی 430زندانی بعد از نمایش انتخابات در 24 خرداد (14ژوئن) به دار آویخته شدند این درحالیست که خبر بسیاری از اعدامها هرگز به بیرون از زندان درز نمی کند. 25تن از اعدام شدگان زن بودند. اعدام دو جوان 20 و 23ساله در ملأعام، به خاطر سرقت معادل 35یورو، اعدام چندین جوان که در هنگام دستگیری 12 و 15 و 17ساله بودند، به دار کشیدن بدن خونین یک جوان 28ساله در بندرعباس که ساعاتی قبل از اعدام دست به خودکشی زده بود، به دار کشیدن جسد یک زندانی 23ساله در زاهدان که ساعاتی قبل از اجرای حکم بر اثر سکته جان سپرده بود، اعدام گیتی مرامی ۳۴ساله پس از آن که به خاطر 100ضربه شلاق قبل از اعدام، بدنش سراسر خونین بود و. . . تأکید بر اعدام مجدد زندانی نگون بختی که پس از اجرای مراسم اعدام در سردخانه زنده شده بود، گوشه های ناچیزی از کارنامه سراسر جنایت رژیم آخوندی در 2013 است. آخوند صادق لاریجانی، رئیس دستگاه قضاییه رژیم در روز 20آذر گزارشهای مجامع بین المللی در مورد وخامت وضعیت حقوق بشر در ایران را دروغ و مغرضانه خواند و گفت: «مخالفت با حکم اعدام مخالفت با حکم اسلام است».
2- در همین حال هزاران زندانی در سراسر کشور محکوم به اعدام شده و تنها در زندان قزلحصار بیش از 3000زندانی در نوبت اعدام هستند. رژیم آخوندی برای تسهیل اعدامهای جمعی سه سکوی دار 12نفری احداث کرده است.
در اعتراض به این اعدامها تعدادی از زندانیان سیاسی محکوم به اعدام دوماه است که در قزلحصار دراعتصاب غذا به سر می برند. در هفته های پایانی 2013 چند هزار زندانی دیگر نیز در این زندان به یک اعتصاب غذای ده روزه دست زدند.
3- برپا کردن صحنه های هولناک اعدامهای جمعی و علنی در 2013 برای ایجاد فضای رعب و وحشت افزایش یافت و شهرهایی مانند نوشهر، بابل، قائمشهر، تنکابن، شیراز، جهرم، فسا، اهواز، دهدشت، هندیجان، شهرکرد، ایلام و کرج و. . شاهد این صحنه های تکان دهنده بودند. رسانه های حکومتی برای تشدید فضای رعب و وحشت تصاویر وحشتناک این اعدامها را منتشر کردند. در بسیاری موارد از جمله در زندان لاکان رشت دژخیمان زندانیان را وادار می کنند تا در صحنه هولناک به دار آویختن هم بندان و دوستان خود شرکت کنند و زندانیانی که از این کار سر باز می زنند آنها را به سلولهای انفرادی می فرستند.
ب- اعدام زندانیان سیاسی
4- اعدام زندانیان سیاسی به ویژه اقلیتهای قومی و مذهبی در سال گذشته ابعاد گسترده تری یافت. در 4 آبان، 16زندانی سیاسی بلوچ، به طور جمعی در زندان زاهدان حلق آویز شدند. مقامهای رژیم اعتراف کردند این افراد که از مدتها پیش زندانی بودند، در انتقام به کشته شدن شماری از پاسداران در سراوان، اعدام شدند. در همان روز یک زندانی سیاسی بلوچ دیگر در همدان و دو زندانی سیاسی کرد به نامهای حبیب الله گلپری پور، و رضا اسماعیلی، در زندان مرکزی ارومیه و زندان سلماس به دار اویخته شدند. روز پس از آن یک زندانی سیاسی بلوچ در زندان بارسیلون خرم آباد اعدام شد. در روز 12آبان، 4زندانی از هموطنان عرب اهل شادگان اعدام شدند. در 13 آبان، شیرکو معارفی، زندانی سیاسی کرد در سقز اعدام شد. از سرنوشت شماری از زندانیان سیاسی که طی ماههای گذشته از سلولهای خود به نقاط نامعلومی منتقل شده اند خبری نیست. در همین حال اعدام زندانیان سیاسی زیر عنوان مجرم عادی و قاچاقچی ادامه داشته است. رژیم در وحشت از اعتراضات اجتماعی پیکر زندانیان سیاسی را به خانواده های آنها تحویل نداده و آنها را مخفیانه دفن میکند
ج- قتل، سر به نیست و زجرکش کردن زندانیان
5- شماری از زندانیان در زیر شکنجه جان باختند یا به شیوه های مختلف سر به نیست شدند. امیر موسایی در 13بهمن (اول فوریه2013) در زندان برازجان زیر شکنجه جان باخت. در 3تیرماه، علیرضا شه بخش، از زندانیان بلوچ، بعد از هفت سال حبس و به دنبال تبرئه در دادگاه خود رژیم، روز قبل از آزادی به طرز مشکوکی در بند1 زندان زاهدان جان سپرد. در 30خرداد افشین اسانلو، فعال کارگری، به نحو مشکوکی و به طور ناگهانی درسالن 12 بند 4 گوهردشت جان باخت. او نیز تنها چند ماه از حبس 5ساله اش باقی مانده بود. در 2 آبان جسد علی مرعشی، اهل اهواز، در حالی که در دنده و جمجمه اش آثار شکستگی دیده میشد، تحویل خانواده اش شد.
6- در همین سال تعدادی از زندانیان در نبود رسیدگیهای پزشکی جان باختند. در اولین روزهای 2013، عبدالرحمان دریانورد ۳۰ ساله از زندان رودان استان هرمزگان برای درمان به زندان مرکزی بندر عباس منتقل شد اما براثر ممانعت رئیس زندان از بستری شدن وی در بیمارستان، در زندان جان داد. در 24تیرماه یک زندانی دیگر در همین زندان به نام احمد باجلانی 44ساله مبتلا به هپاتیت و سل، پس از تحمل یک هفته درد طاقتفرسا، در فقدان حداقلهای درمانی، جان داد. زندانی سیاسی علیرضا کرمی، کارمند شرکت نفت، مبتلا به بیماری حاد قلبی در17فروردین92 بر اثر محرومیت از رسیدگیهای درمانی جان باخت. او طی 16سال اسارت بدلیل تحمل شکنجه های شدید به انواع بیماریها مبتلا بود.
7- وخامت حال شمار زیادی از زندانیان به خاطر محرومیت از رسیدگیهای درمانی مورد نیاز، شدت یافته است دژخیمان در پاسخ به اعتراض زندانیان هوادار مجاهدین که بسیاری از آنها از زندانیان سیاسی دهه 60 هستند و به خاطر تحمل سالها زندان و شکنجه از انواع بیماریها رنج می برند، می گویند: « شما منافقید. و حکم همه تان اعدام است». 4عضو خانواده دانشپور از نظر جسمی در وضعیت وخیمی به سر می برند. محسن دانشپور مقدم 72 ساله، مبتلا به نارسایی حاد قلبی و گوارشی و پسر 41ساله اش احمد، مبتلا به بیماری حاد گوارشی است. محسن و احمد دانشپور هر دو به اعدام محکوم شده اند. خانم مطهره بهرامی 62ساله، مبتلا به دیسک شدید مهره های کمر و خانم ریحانه حاج ابراهیمدباغ، مبتلا به درد شدید پا و کمر و بیماری حاد گوارشی است
خانم صدیقه مرادی مبتلا به دیسک گردن؛ علی معزی، 63ساله، مبتلا به سرطان وناراحتی شدید کلیه؛ ماشاالله حائری،62ساله، مبتلا به بیماری حاد قلبی و چند بار سابقه ایست قلبی در زندان و مبتلا به بیماریهای تنفسی، خونریزی مغزی داشته؛ محمد بنازاده امیرخیزی،67ساله: دردهای شدید استخوانی، به تازگی حمله قلبی داشته است؛ صالح کهندل، مبتلا به بیماری حاد خونی؛ میثاق یزداننژاد دانشجو، 27ساله: به دلیل شکنجه و شرایط زندان در شرایط بسیار وخیمی قرار دارد. علی اصغر محمودیان، از زندانیان تبعیدی به زندان سمنان در بند مجرمان عادی و خطرناک که قبلا اصطبل بوده- به خاطر فقدان کمترین امکانات بهداشتی به انواع بیماریها دچار شده است. غلامرضا خسروی، درد شدید در ستون فقرات، دکتر اصغر قطان ۶۰ ساله، از بیماریهای متعددی مانند فشار خون، دیابت شدید و کلسترول بالا رنج می برد و بینایی یک چشم خود را از دست داده و ماه قبل سکته کرده است. محمد صائمی ۶۴ساله مبتلا به انواع بیماریهای ازجمله ناراحتی های قلبی، کلیه و آرتروز و دیسک کمر و آسیب پرده گوش، سعید ماسوری، مبتلا به انواع بیماریها از جمله بیماریهای حاد گوارشی، اسدالله هادی. محمد داوری، محمد علی منصوری، از جمله زندانیانی هستند که به خاطر محرومیت از مراقبتهای پزشکی مورد نیاز در شرایط وخیمی به سر می برند.
زانیار مرادی از زندانیان کرد محکوم به اعدام، از بیماری شدید دیسک کمر رنج می برد، خالد حردانی، مبتلا به بیماری شدید قلبی؛ مهدی ساجدیفر، 35ساله: مبتلا به سرطان مری؛ محمدرضا پورشجری (سیامک مهر) مبتلا به بیماریهای دیابت و قلب، رضا شهابی نیاز به عمل جراحی مهره گردن داردکه به وی اجازه عمل جراحی داده نشده است. محمد صدیق کبودوند از بیماریهای مختلف رنج می برد اما به او اجازه درمان درخارج اززندان را نمی دهند کیوان صمیمی روزنامه نگار علیرغم سن بالا و بیماریهای مختلف از جمله آرتروز زانو وکمر در زندان نگهداری می شود. صالح الدین مرادی از دراویش گنابادی، از درد کلیه و خونریزی داخلی، کسری نوری، از دیسک شدید کمر و مصطفی دانشجو، وکیل دراویش از بیماری تنفسی رنج می برند. محمد سیف زاده، وکیل66ساله، سکته مغزی کرده و مبتلا به بیحسی دست و پا، دیسک کمر و گردن و دردهای شدید قفسه سینه، حسن فتحعلی آشتیانی، عبدالفتاح سلطانی، حمیدرضا مرادی، علی ساعدی، ایرج محمدی، آیت الله کاظمی بروجردی، ارژنگ داوودی، شهرام و فرهنگ پور منصوری، ابراهیم بابادی، نامق محمودی، عادل نعیمی، مهدی خدایی، بهنام ابراهیم زاده، اسدالله اسدی و فرزاد روحی، آرش شریفی و محمد نظری از دیگر بیمارانی هستند که بر اثر محرومیتهای درمانی بیماریشان شدت گرفته است.
8- در همین حال، به موازات موشکباران و قتل عام مجاهدین در اشرف و لیبرتی،دستگیری خودسرانه و تشدید فشار بر هواداران و بستگان مجاهدین در سال گذشته در ابعادی گسترده به ویژه ماههای قبل از انتخابات ادامه یافت. شماری از آنها همچنان در زندانهای رژیم اسیرند. در روز 26دی 91 (13ژانویه)، آقای رضا اکبری منفرد و پسرش علی بازداشت شدند. خواهر وی، مریم اکبری منفرد و مادر سه فرزند خردسال، از سه سال پیش به اتهام آخوندساخته «محارب» زندانی است. چهار تن از خواهران و برادران آقای اکبری توسط رژیم آخوندی تیرباران شدند. آقای حسن صادقی و همسرش فاطمه مثنی، به خاطر تدارک مراسم بزرگداشت آقای غلامحسین صادقی، از مجاهدان کمپ لیبرتی بازداشت شدند. غلامحسین صادقی بر اثر محرومیت از رسیدگیهای درمانی در کمپ لیبرتی در بغداد بر اثر سکته قلبی درگذشت.
9- بازداشتهای خودسرانه زندانیان و آزادی مشروط آنها و باجگیری از آنها با دریافت وثیقه های سنگین، یکی از شیوه های اعمال فشار رژیم علیه زندانیان سیاسی و خانواده های آنها است.
د- شرایط وخامت بار زندانها
10-بنا به اعتراف رئیس سازمان زندانهای رژیم، ظرفیت رسمی زندان قزل حصار 5000 نفر است، اما اکنون بیش از 22000زندانی در آن تلنبار شده اند. زندانیان حتی امکان نشستن ندارند. استراحت نوبتی است و زندانیان مجبورند حتی از فضاهای داخل دستشوییها برای استراحت استفاده کنند. شرایط بهداشتی بسیار وخیم و آلودگی آب و فقدان حداقل امکان استحمام موجب شیوع بیماریهای واگیردار و پوستی در بین زندانیان شده است. بهداری زندان از مینیمم امکانات درمانی برخوردار نیست و دژخیمان زندانیان را که بیشتر آنها از بیماریهای مختلف رنج میبرند، از دسترسی به پزشک متخصص و رسیدگیهای درمانی محروم کرده اند. جیره بسیار محدود و ناچیز غذایی نیز موجب سوء تغدیه و بیماری بیشتر شده است. فقدان وسایل گرمایش در فصل سرما بر شدت شرایط فاجعه بار این زندان افزوده است.
11-در زندان بندرعباس که ظرفیت 400 زندانی دارد، حدود 4000زندانی نگهداری می شوند که300تن محکوم به اعدام هستند. زندانیان از کمترین رسیدگیهای درمانی محرومند. تنها دارو، قرصهای روانگردان و متادون است. دژخیمان به رغم شیوع بیماری هپاتیت، نه تنها هیچ اقدامی برای کنترل بیماری نمی کنند بلکه از رسیدگیهای درمانی به مبتلایان خودداری می کنند و به جای ایزوله کردن، آنها را به طور عمدی به بندهای دیگر منتقل می کنند. تنفس در سلولهای این زندان به ویژه در فصل گرما دشوار است. آب آن بد بو و بد طعم و آلوده است و فروشگاه زندان مواد غذایی تاریخ در رفته را به قیمتهای گزاف به زندانیان می فروشد. آلودگی بند به فاضلاب و بوی تعفن و افزایش حشرات موذی، بخشی از شرایط فاجعه بار این زندان قرون وسطایی است. دژخیمان رژیم زندانیان سیاسی را برای شکنجه و تنبیه به این زندان تبعید می کنند. شرایط سلولهای انفرادی این زندان مرگبارتر است. این سلولها به حدی کوچک است که امکان استراحت در آن وجود ندارد. زندانی در این سلولها که کف و دیوار آن سیمانی است بدون اینکه پتو و زیراندازی داشته باشد نگهداری می شود. سلول فاقد نور طبیعی است. غذای زندانی در حد زنده ماندن است و از بهداشت و درمان خبری نیست.
12-زندان قرچک ورامین که در بین مردم به کهریزک دوم معروف است، زندان مجرمان عادی زن است. رژیم آخوندی برای تشدید فشار بر زنان زندانی سیاسی آنها را به این زندان تبعید می کند، این زندان متشکل از هفت سوله برای نگهداری ۲۰۰۰ زندانی و دهها کودک زیر دو سال است. ساختمان این سولهها بسیار قدیمی است و فضای یک انبار ابتدایی را دارد. باندهای مافیایی درون زندان آشکارا و به سهولت به توزیع مواد مخدر در بین زندانیان معتاد می پردازند. بر اثر فقدان یک سیستم فاضلاب به طور مرتب فضای سرویسهای بهداشتی! به شدت آلوده می شود. آب این زندان آلوده است و جیره غذایی بخور و نمیری به زندانیان داده می شود.
13-در زندان دستگرد اصفهان که تنها ظرفیت 4هزار زندانی را دارد، بیشتر از 10هزار زندانی بر روی هم تلنبار شده اند. بر اثر کمبود جا راهروهای منتهی به سرویسهای بهداشتی مملو از زندانی است.
14-در زندان وکیل آباد مشهد بیش از 25هزار زندانی نگهداری می شوند. آمار محکومان به اعدام در این زندان بیش از4هزار نفر گزارش شده است. رژیم در سال 2013 بارها زندانیان را در گروههای بزرگ به طور مخفیانه به دار آویخت.
15-پخش امواج پارازیت بر روی زندان گوهردشت از دیگر شیوه های شکنجه زندانیان سیاسی این زندان است. این اقدام ضدانسانی که سرطان زا نیز هست سلامتی زندانیان را به شدت به خطر انداخته به نحوی که از خشکی مخاط، دردهای عضلانی و سردردهای شدید، تاری چشم و تهوع و بی حسی مستمر رنج می برند. زندانیان در اعتراض به این اقدام سرکوبگرانه دست به اعتصاب زدند.
هـ- مجازاتهای قرون وسطایی
16-مجازاتهای وحشیانه یی چون سنگسار، قطع دست، کور کردن چشم و بریدن گوش نیز مکمل چرخه جنایت و وحشت در رژیم آخوندی است. طی سال گذشته چهار حکم سنگسار شامل دو زن در تبریز، حکم درآوردن چشم و بریدن گوش یک کارگر زندانی در تهران و حکم قطع دست 8 زندانی در شهرهای شیراز، ساری و آبادان صادر شد. اسدالله جعفری، معاون قوه قضاییه رژیم «اجرای حکم قطع دست و پا را یکی از افتخارات نظام قضایی» آخوندها خواند (رسانه های خبری رژیم-11بهمن91). دادستان شیراز نیز اجرای احکام قطع دست را «هشداری جدی» برای همه کسانی دانست که «موجبات ناامنی را فراهم میکنند». شورای نگهبان رژیم بار دیگر در «قانون جدید مجازات» آخوندی در سال 2013 بر لزوم مجازات سنگسار تأکید کرد (سخنگوی کمیسیون قضایی مجلس - 2/11/91).
و- قتل شهروندان به ویژه در مناطق مرزی
17-در حالیکه دزدان و قاچاقچیان بزرگ با اختلاسهای چند میلیار دلاری بالاترین مناصب حکومتی را در اختبار دارند، نیروهای سرکوبگر هر روزه به بهانه های گوناگون شهروندان بیدفاع و محروم و کاسبکاران خرده پا را که برای تأمین زندگی خود و خانواده شان در مناطق مرزی و شهرهای ساحلی مانند بندرعباس به خرده فروشی اشتغال دارند هدف شلیک قرار دادند و به قتل رساندند، اموال آنها را به غارت بردند و خودروهای آنها را به آتش کشیدند و حیوانات بارکش آنها را از پا درآوردند.
ز- بازداشتهای خودسرانه
18-بازداشتهای کور و خودسرانه زیر پوشش طرحهای سرکوبگرانه یی چون طرح «ارتقاء امنیت اجتماعی» در شهرهای مختلف کشور اجرا شد. در سنندج تنها طی 4 روز 193 نفر دستگیر شدند. در تهران تنها در روز 24 آذر 123 تن بازداشت شدند. در بندرعباس با یورش شبانه به خانه های جوانان معترض، دهها تن از آنان را بازداشت کردند.
19-تحقیر و توهین بازداشت شدگان به ویژه جوانان، با پوشاندن لباس زنانه بر آنان و گرداندن آنها در خیابانهای شهر به مورد اجرا گذاشته شد که با انزجار گسترده مردم رو به رو شد.
20-در دانشگاهها اعمال سیاستهای سرکوبگرانه به منظور جلوگیری از فوران اعتراضات دانشجویی همچنان ادامه یافت. رژیم با صدور صدها حکم تعلیق، دانشجویان را به بهانه های مختلف از حق تحصیل محروم کرد یا آنها را به دنبال کمترین اعتراضات و فعالیتهای دانشجویی روانه زندانهای قرون وسطایی خود نمود. کرامت الله زارعیان، دانشجوی 27ساله، دانشگاه تهران پس از سه بار دستگیری و به دنبال مفقود شدن ناگهانی به نحو مشکوکی به قتل رسید. با این وجود دانشجویان خشم و انزجار خود نسبت به این رژیم ضدبشری را در مناسبتهای مختلف با شعارهایی چون «مرگ بر دیکتاتور»، «دانشجو میمیرد، ذلت نمی پذیرد» فریاد کردند و در موارد بسیار بساط سخنرانی عوامل رژیم را در هم ریختند.
21-اعمال فشار و تبعیض علیه زنان که امری نهادینه شده است، در سال 2013 نیز در پهنه های مختلف جریان داشت. گشتهای سرکوبگر به بهانه آخوند ساخته «بدحجابی» به ویژه در فصل تابستان به آزار و اذیت و بازداشت زنان دست زدند. رژیم آخوندی برای گسترش پهنه سرکوب زنان «طرح ملی حجاب ویژه مدارس» را برای کودکان و دختران نوجوان دانش آموز تهیه کرد. فیروز آبادی، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح رژیم، گفت: برای حفظ «حجاب و عفاف» عوامل نیروی انتظامی و دستگاه قضاییه آخوندی باید با زنان «برخورد» کنند. وی تأکید کرد: اگر «بی حجابی و بی عفتی. . . به منظور مخدوش کردن چهره انقلاب صورت گیرد، موضوع امنیتی میشود و نهادهای امنیتی باید برخورد کنند» (خبرگزاری سپاه پاسداران- تسنیم 1/9/92).
ح- سرکوب پیروان ادیان و مذاهب
22-در 2013 رژیم آخوندی، به دستگیری و سرکوب کشیشان و پیروان مسیحیت ابعاد جدیدی بخشید. شماری از آنان را در تهران، فارس، اصفهان و آذربایجان به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» و همچنین به خاطر «بشارت و تبلیغ مسیحیت»، و شرکت در آیینهای مذهبی دستگیر کرد. بازداشت کشیش روبرت آسریان از رهبران کلیسای جماعت ربانی، که بعدأ تحت فشارهای بین المللی مجبور به آزاد کردن وی شدند،محکومیت کشیش ورویر آوانسیان به 3. 5 سال زندان و کشیش سعید عابدینی، به 8سال زندان و محکومیت چهار تن از هموطنان مسیحی که در آبان 92 در یک کلیسای خانگی دستگیر شدند، به 80ضربه شلاق، تحت فشار گذاشتن شماری از کشیشان ارامنه برای تعطیل فعالیتهای خود یا خروج از کشور و تعطیل کردن شمار بالایی از کلیساهای خانگی و کلیسای اصلی ارامنه در خیابان طالقانی در تهران گوشه یی از جنایتهای رژیم در حق مسیحیان است. در یک اقدام سرکوبگرانه در روز 24 آذر 92، با نزدیک شدن کریسمس از ورود اعضای فارسی زبانکلیسای پطرس مقدس در تهران به این کلیسا جلوگیری شد و انجام موعظه و اجرای مراسم مذهبی در آن به زبان فارسی ممنوع اعلام شد.
23-اعمال فشار، دستگیری زرتشیان، دراویش گنابادیو پیروان آیین یارسان همچنان ادامه یافت. در بهمن ماه 91 (فوریه 2013) هفت تن از وکیلان و دیگر زندانیان دراویش زندانی در بند 350 اوین، از شرکت در بیدادگاه رژیم خودداری کردند. به دنبال آن، آنها مورد شکنجه قرار گرفته و به سلولهای انفرادی بند ۲۰۹ اوین منتقل شدند. دو تن از دراویش زندانی در زندان عادل آباد شیراز و. . . در اعتراض به اقدامهای سرکوبگرانه علیه دراویش و وکیلان خود به مدت 90 روز دست به اعتصاب غذا زدند. اقدامهای سرکوبگرانه و توهین آمیز علیه دراویش یارسان نیز موجی از اعتراض را در بین این هموطنان بر انگیخت.
24-رژیم آخوندی در سال گذشته نیز به اعمال فشار، دستگیری بهاییان ادامه داد. در روز 2شهریور عطاالله رضوانی، تاجر 52ساله، پس از آن که بارها توسط وزارت اطلاعات و دفتر «امام جمعه» شهر به کنار کشیدن از فروش پمپهای آب تهدید شده بود، در بندرعباس ترور شد. در بند زنان زندان سمنان شماری از زنان بهایی در کنار مجرمان عادی در شرایطی دشوار زندانی هستند. سه تن از آنان همراه با نوزادان خود هستند. در 21 اذرماه نیز عوامل سرکوبگر رژیم گورستان بهاییان در شهر سنندج را تخریب کردند. این سومین گورستان بهاییان در سنندج است که توسط رژیم آخوندی تخریب می شود.
ط- سرکوب آزادی بیان
25-سازمان گزارشگران بدون مرز در روز 27 آذر (18دسامبر 2013) اعلام کرد: «ایران یکی از پنج زندان بزرگ جهان برای روزنامهنگاران است». شمار خبرنگاران زندانی در ایران تا هنگام انتخابات قلابی ژوئن 71نفر بوده است. این سازمان اعلام کرد از هنگام انتخاب روحانی 42 خبرنگار یا روزنامهنگار دیگر بازداشت و 12 رسانه توقیف شدهاند.
26-رژیم آخوندها ناتوان از مقابله با استقبال از تلویزیونهای ممنوعه به ویژه سیمای آزادی، تلویزیون ملی ایران که یک منبع قابل اتکا برای دسترسی به اطلاعات و اخبار است، به شدت با دسترسی مردم به کانالهای ماهواره یی مقابله می کند. آخوند محمد سعیدی، امام جمعه قم در روز 3مهرماه گفت: «امروز دشمن با حمله و تهاجم فرهنگی، عمق خانه ها و خانواده های ما را نشانه رفته است». حسین ذوالفقاری، فرمانده مرزبانی نیروی انتظامی رژیم از افزایش 99درصدی کشفیات تجهیزات ماهواره خبر داد (خبرگزاری حکومتی ایسنا-4مهر). سپاه پاسداران در روز 4مهر در یک اقدام سرکوبگرانه 800دستگاه «آنتن و ریسیور» دریافت شبکههای ماهواره یی را زیر چرخهای نفربرهای زرهی و غلطک له کرد. و این اقدام را «اقدامی ارزشی برای مقابله با تهاجم فرهنگی دشمنان انقلاب و نظام» خواند. در همدان نیز طی شش ماه 32هزار بشقاب ماهواره یی جمع آوری شد (خبرگزاری مهر ارگان وزارت اطلاعات-16مهر92) و 5000دریافت کننده ماهواره در گمرگ بندرعباس ضبط شد (رسانه های حکومتی-22آذر92).
ی- سرکوب شدید در فضای مجازی
27-درسال 2013 رژیم آخوندی بر دامنه و عمق اختناق و سرکوب علیه کاربران فضای مجازی افزود. فیلترینگ، کنترل اینترنت و سایتها و ایمیلهای کاربران دست کم توسط 12نهاد جاسوسی و سرکوب اعمال شد. در اولین هفته های سال 2013 برای تشدید اختناق در پهنه اینترنت، به دستور خامنه ای ارگان جدیدی به نام « قرارگاه جنگ نرم» در ستاد کل نیروهای مسلح تأسیس شد. محمدعلی آسودی، معاون فرهنگی و تبلیغات سپاه پاسداران گفت : «۲۰هزار نفر از نیروهای سپاه در حوزههای مختلف فرهنگی برای مقابله با جنگ نرم فعالیت میکنند». وی گفت که این اقدام در «اجرای فرامین مقام رهبری در خصوص مقابله با جنگ نرم» صورت گرفته است (روزنامه حکومتی بهار-13دی91).
تنها در هفته اول مرداد ماه، نیروی انتظامی ۶۷ کافی نت را در تهران بزرگ پلمب کرد و به شمار دیگری از آنان اخطار داد. پاسدار ساجدی نیا، سرکرده نیروی انتظامی تهران بزرگ تأکید کرد با متخلفان «بدون اغماض برخورد خواهد شد» (خبرگزاری حکومتی ایسنا-5مرداد). پیش از او دبیر شورای عالی فضای مجازی رژیم، «دور زدن سامانه فیلترینگ برای دسترسی به شبکههای اجتماعی در اینترنت را جرم» خوانده بود.
استفاده از فضای مجازی صرفاً از طریق آی پی های ثبت شده توسط شرکت مخابرات متعلق به سپاه پاسداران امکانپذیر است. ارگان سرکوب اینترنتی موسوم به پلیس فتا (فضای تولید و تبادل اطلاعات ایران) هرگونه استفاده از اینترنت را مشروط به ارائه کد ملی و شناسه (پاس ورد) افراد کرد. برای صاحبان دفاتر خدمات اینترنتی (کافی نت) نیز انواع ممنوعیت و محدودیتها وضع شد که رعایت نکردن آنها به تعطیل شدن شمار بالایی از کافی نت ها در شهرهای مختلف کشور منجر شد.
در سال گذشته نیز شماری از هموطنان صرفاً به خاطر نوشتن مطلب در فضای مجازی دستگیر شدند و زیر شکنجه و انواع اعمال فشارها قرار گرفتند. دستگیری هشت وب نگار از جمله یک زن در رفسنجان به اتهام «توهین به مقدسات» نظام آخوندی از آن جمله است (29 آبان92).
28-در این سال استودیوهای موسیقی به بهانه «ضبط غیر مجاز» تعطیل و شماری از اعضای گروههای موسیقی به اتهام «فعالیتهای زیرزمینی غیر فرهنگی شامل تهیه و تولید ترانه و موسیقی غیرمجاز» دستگیر شدند.
آنجه در این گزارش ذکر شد، گوشه یی از وضعیت هولناکی است که مردم ایران همه روزه با آن مواجهند. نوزادان به گناه ناکرده مادرانشان در اردوگاههای مرگ بزرگ می شوند و پدران و مادران سالمند به خاطر اتهامهای آخوند ساخته علیه فرزندانشان به گروگان گرفته شده و در زندانهای رژیم از ابتدایی ترین حقوق خود محرومند، جوانان و زنان در شکنجهگاهها و خانه های امن به مرگی تدریجی محکومند.
660 اعدام ثبت شده در 2013 که دو سوم آن در دروان روحانی صورت گرفته، به خوبی نشان میدهد که دامن زدن به توهم اعتدال و میانه روی در این رژیم صرفاً برای فریب جامعه جهانی و توجیه معامله و مماشات با جلادان حاکم بر ایران است. از این رو مقاومت ایران بار دیگر خواهان ارجاع پرونده نقض وحشیانه و سیستماتیک حقوق بشر در ایران به شورای امنیت ملل متحد و قرار گرفتن سران آن در برابر عدالت است و بر ضرورت مشروط کردن ادامه و گسترش روابط اقتصادی و سیاسی با رژیم آخوندی به بهبود وضعیت حقوق بشر تأکید می کند.
دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران
4 ژانویه2014 (14دی1392 )