مالکی در اوائل ماه دسامبر گذشته به تهران سفر کرد و دیدارهائی با سران رژیم آخوندی از جمله ولی فقیه ارتجاع انجام داد.در طی این سفر و بر خلاف سنوات قبلی، هردو طرف تلاش زیادی کردند تا محتوی و اهداف این سفر، رسانه ای نگردد تا بدین طریق بتوانند نیات شوم واقعی ولی فقیه طلسم شکسته در رابطه با همسایه غربی امان را هرچه بیشتر مخفی نگه دارند. اما آنچه که از نتایج گفتگوها و همچنین اعمال سرکوبگرانه مالکی، پس از این دیدار به بیرون درز پیدا کرده است، بطور کلی میتوان این اهداف و توافقات را در 3 محور عمده تقسیم کرد:
انتخابات بهار آینده در عراق
موضوع سوریه ویاری رساندن به دیکتاتوری در حال سقوط بشار اسد
موضوعات باقی مانده از جنگ ضد میهنی ایران وعراق
اگر محورهای بالا را غربیل کنیم، یقینناً مهم ترین و عاجل ترین موضوع، همان قدم اول، یعنی به کرسی نشاندن مالکی برای بار سوم بر مسند نخست وزیری است. با بازگشت مالکی از تهران، طرفین آشکارا از تمایل مشترک برای حل و فصل ” تروریسم“ سخن به میان آوردند. سخن از وظائفی است که ولی فقیه ارتجاع بر دوش مالکی برای برون رفتن از بحران گذاشته است.
خانم رجوی در این رابطه چندی قبل ضمن هشداری، وضعیت عراق و میزان دخالت های رژیم آخوندی در این کشوررا از ”پروژه ها ی اتمی“ بسیار خطرناک تر خوانده بودند. واقعیت این است که دیکتاتوری آخوندی بر این باوراست که وجود شکاف در عراق کنونی و وجود فعال و قدرتمند جریان های غیر همسو با رژیم آخوندی، یقیننا صحنه و نتایج انتخابات پیش رو و نهایت پیروزی در این کشور را دگرگون خواهدکرد. نگرانی و هراس مهم دیگر برای رژیم آخوندی نیز حضور سازمان مجاهدین خلق حتی بی سلاح و بدون امنیت، درزندان لیبرتی در عراق است..
موشک باران زندان لیبرتی و به شهادت رساندن 4 تن از اعضاء مجاهدین خلق و زخمی کردن بیش از 70 نفر دیگر، نخستین گام مالکی پس از بازگشت از تهران بود. مالکی دست نشانده، اینبار برخلاف سنوات قبلی و در هراس از تبعات بین المللی این جنایت تروریستی، یکبار دیگر گروه موهومی بنام ”جیش المختار“ را علم کرد. واقعیت این است که این گروه ساخته و پرداخته نیروی تروریستی قدس برای نخستین بار چند روز قبل از نخستین حمله موشکی به زندان لیبرتی در تاریخ 16 بهمن 1392 اعلام موجودیت کرده بود. جیش المختار یا همان ارتش مختار تحت رهبری یک آخوند تعلیم دیده نیروی تروریستی قدس در ایران به نام واثق البطاط است. تلویزیون الرافدین چند ساعت پس از اعلام موجودیت این ارتش قلابی، خبری مبنی بر ”رژه نظامی شبه نظامیان وابسته به ارتش مختار“ آنهم تحت حمایت نیروهای ارتش و پلیس عراق، پخش کرد. روزنامه الشرق الاوسط بتاریخ 11 فوریه 2013 (23 بهمن 92) در رابطه با این ارتش موهوم می نویسد:” ارتش مختاربه هدف حمایت دولت عراق برای کنترل امنیتی ایجادشده است“.
خواسته ی دوم رژیم آخوندی سرکوب قیام مردم عراق در استانهای سنی نشین، اپوزیسیون دموکراتیک و دگر اندیشان در عراق می باشد، که اکنون دولت دست نشانده مالکی با براه انداختن حمام خون در استانهای انبار و دیالی و چهار استان دیگر، آن را به پیش میبرد .
عراق با جمعیتی حدود 31 میلیون نفر، که 75 درصد آنان را عرب ها، 20 درصد کردها و 5 درصد را هم ترکمن ها و آشوریان تشکیل میدهند، طی سی و چهار سال گذشته همواره یکی از اهداف رژیم آخوندی برای برپائی ”جمهوری اسلامی“ دوم در منطقه بوده است. این خط استراتژیک رژیم اخوندی با همسایه غربی ما است که قریب 60 درصد شیعه نشین و حدود 35درصد سنی نشین، حدود 5 درصد هم مسیحی و پیروان سایر ادیان مذهبی درا در خود جای داده است. رژیم آخوندی برای رسیدن به این هدف، نخست تلاش کرد تا از طریق جنگ ضد میهنی 8 ساله و در نهایت پس از شکست در جنگ و سرکشیدن جام زهر توسط خمینی، که البته به یمن سیاست های اصولی مقاومت ایران و مجاهدین خلق صورت گرفت، اکنون به شیوه ی نرم و با ایجاد پایگاه های قدرت برای بلعیدن عراق اقدام کند.
از جمله این پایگاه های قدرت، دولت دست نشانده مالکی است. مالکی قبل از تحولات درعراق یک عامل سپاه پاسداران بود و مدت زیادی را در ایران زندگی کرده است. وی در مدت زمان حضور خود در ایران، رهبری شاخه «جهاد» موسوم به «جهادیه» را بر عهده داشت. مالکی بعد ها به سوریه رفت و در پایان دهه 60 به صفوف حزب الدعوه پیوست. اکنون نیز رئیس این حزب و حاکم مطلق عراق می باشد. به گزارش سرویس های اطلاعاتی در غرب، وی یکی از عوامل بمب گذاری حمله به سفارات آمریکا در کویت در سال 1983 بود. این عملیات تروریستی در آن دوران تحت نظارت ابو مهدی المهندس انجام گرفت. مالکی همچنین مدتی سردبیری نشریه «الموقف» ارگان حزب الدعوه اسلامی در سوریه را برعهده داشت. با اشغال عراق توسط آمریکا، این کشور شاهد بحران سیاسی و اجتماعی و قومی عمیقی گردید و به عبارتی مفهوم ثبات در این کشور از اعتبار افتاد. اما با این وجود نوری المالکی توانست در انتخابات سال 2006 میلادی قدرت را از ابراهیم جعفری بگیرد. وی در انتخابات سال 2010 در مقابل جناح رقیب یعنی العراقیه که سنی هستند شکست خورد، اما طی یک زد و بند و با فشار حکومت آخوندی دوباره به پست نخست وزیری رسید.
مالکی توانسته است با پاره ای از جناح های سیاسی عراق و شبه نظامی های شیعه وابسته به رژیم ایران از جمله ارتش مختار، سپاه 9 بدر و مجلس اعلای اسلامی عراق نیز روابط حسنه ای بر قرار نماید و از طریق دادن سمت های مهم سیاسی – نظامی به این تشکل ها این رابطه را حفظ و از طریق تحکیم آن، پایه های اقتدار خود را نیز در عراق تحکیم ببخشد. وی فردی دیکتاتور، فرقه گرا و تمامیت خواه است تا جائیکه این امر باعث شده که گروهای سنی، کردها و اقلیت های قومی و مذهبی درعراق خود را در تقابل با دولت مالکی تعریف کنند.
آنچه که مسلم است، رژیم آخوندی ، سنی ها، قبایل و عشایر و همچنین کردها را مانعی بزرگ برای رسیدن به اهداف استراتژیک خود در عراق می بیند و تنها راه حل دیکتاتوری مذهبی نیز همان دامن زدن به جنگ فرقه ئی و سرکوب خونین از طریق مالکی و با کمک نیروی تروریستی قدس و شبکه های تروریستی اش در عراق است. اکنون پس از 11 سال از اشغال عراق، خلاء بزرگی در این کشور هم به لحاظ سیاسی و هم به لحاظ امنیتی ایجاد شده است. نیروهای آمریکائی عراق را بدون اینکه به دستاوردی در زمینه رشد دموکراسی و کثرت گرائی و امنیت برسند، ترک و صحنه را در عمل به رژیم آخوندی واگذار کرده اند. دریک کلام حرف رژیم آخوندی بهمراه مالکی دست نشانده، گرفتن قدرت در تمامی زمینه ها از مجلس، دولت، قوه قضائیه، ارتش ونهاد های امنیتی و اطلاعاتی و کنترل کامل فروش نفت و دستیابی به شط العرب، راه خروجی عراق به دریای آزاد است.
در این رابطه مالکی با اعزام نیروهای ارتش و نیروهای سوات، اکنون تیغ تیز سرکوب خونین را متوجه این بخش از مردم عراق و به ویژه مردم استان های سنی نشین که اکنون قریب بیش از یک سال است در میادین شهرهای عزت و شرف بیش از شش استان دست به اعتراض زده اند، نشانه رفته است. در این راستا نیز مشارکت فعال نیروی تروریستی قدس و همچنین کشاندن بخش هائی از نیروهای ”داعش و القاعده“ از سوریه به عراق، بخشی دیگر از این طرح سرکوبگرانه است. مالکی و رژیم آخوندی با به میدان آوردن این نیروها در تلاش اند تا صحنه فعلی در این کشور را جنگ میان مالکی و نیروهای ” ترویستی“ قلمداد کنند و چنین وانمود نمایند که گوئیا هدف مالکی از لشکر کشی به مناطق سنی نشنی و سرکوب خونین مردم در این مناطق، همان ” داعش و القاعده “ می باشد.
در صحنه سیاسی عراق نیز اکنون شاهد هستیم که دولت دست نشانده مالکی، تلاش های خود را برای آماده کردن زمینه های رسیدن به نخست وزیری از چندی قبل آغاز کرده است. همچنین خاطرمان هست که سال گذشته نمایندگان مجلس عراق لایحه ای را تصویب کردند، که بر اساس آن از کاندیداتوری مالکی برای دور سوم در این کشور جلوگیری می کرد. این لایحه آن زمان در مجلس عراق به تصویب اکثریت نمایندگان رسید، اما با فشار و تهدید مالکی بردادگاه قانون اساسی عراق، این لایحه وتو گردید و بدین سان دیکتاتور نوپای عراق تمامی موانع قانونی و پارلمانی را از سرراه خود برداشت.
همچنین شاهد اختلاف های عمیق بین جریانات سیاسی این کشور یعنی ائتلاف کردستان و سنی ها با دولت دست نشانده نوری مالکی هستیم. این اختلافات حتی در ائتلاف حاکم بین جریانات همسو با مالکی نیزمشاهده می شود. برای نمونه، شکاف عمیق بین جریان صدر و دولت مالکی یکی از آنها است و در چنین شرائطی و در صورت برگزاری یک انتخابات دموکراتیک و بدون تقلب و دخالت های دیکتاتوری آخوندی، شکست مالکی در صحنه سیاسی عراق قطعی خواهد بود. باید به این نکته هم توجه کنیم که رئیس جمهور عراق عملا قریب بیش از یک سال است که به دلیل بیماری از انجام مسئولیت های خود بدور مانده است و اکنون در خلاء نبود یک فرد حقیقی و حقوقی در این پست، اساسا جمهوریت این کشور به زیر سوال رفته است. در چنین خلائی و در نبود یک سیاست قاطع در تقابل با مطامع رژیم آخوندی، اکنون عراق به جولانگاه دیکتاتوری خامنه ای و نیروی تروریستی قدس و شخص مالکی تبدیل شده است.
22 دی 1392