ابتدا میخواهم از نقش تحسین برانگیز دوستان مقاومت ایران در هر دو مجلس اعیان و عوام یاد کنم. بهطور خاص بارونس بوتروید عزیز، که مفتخرم به او برای اولین حضورش در خانة مقاومت خوشامد بگویم.
همة شما نقشی برجسته در تاریخ جنبش ما ایفا کردید که همواره در خاطرة مردم ما باقی خواهد ماند.
ابتکار تاریخی 35 پارلمانتر انگلیسی در شکایت علیه دولت برای رفع ممنوعیت از مجاهدین، حمایت قاطع شما از اشرفیها، محکومیت نقض حقوق بشر در ایران توسط شما و مخالفت قاطع شما با امتیاز دادن به دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران، همه، منعکسکننده بصیرت شما برای یک سیاست صحیح در مورد ایران و ارزشهای عمیق انسانی است که شما به آن اعتقاد دارید.
تلاشهای خستگیناپذیر شما در حمایت از مردم و مقاومت ایران، صفحه جدیدی در تاریخ روابط ایران و انگلستان و در مقابل سیاست رسمی دولت انگلستان که عموما علیه مردم ایران بوده، گشوده است. شما یک سیاست اصولی آلترناتیو ارائه داده و برای تحقق آن مجدانه کوشیدهاید. این سیاست اصولی در بسیاری مواقع، بر سیاست رسمی مماشات، غلبه یافته است.
تاریخچه روابط انگلیس با ایران، به طور فشرده عبارتست از یک دورة طولانی مناسبات استعماری، از جمله خصومت با دولت ملی دکتر مصدق، و ایفای نقش فعال در کودتا و سرنگونی آن در حمایت کامل از دیکتاتوری سلطنتی، زد و بند با رژیم آخوندی و زدن برچسب غیرقانونی تروریسم علیه مجاهدین. اما شما با شناسایی حق مردم ایران برای تغییر حکومت و با حمایت از مبارزان آزادی فصل جدیدی را در این روابط گشودید.
دیکتاتوری مذهبی در ایران با کشورهای غربی از نظر ساختارهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در تضاد عمیق است، با اینحال، این رژیم بیش از هر حکومتی در ایران در دو قرن گذشته از کمکهای عملی غرب برخوردار بوده است. این تراژدی بزرگ سیاست غرب است.
به عنوان نمونه: ایالات متحده و انگلستان در سال 2003 در یک زد و بند با رژیم آخوندی کمپهای مجاهدین در عراق را بمباران کردند، در این بمبارانها که حقوقدانان بینالمللی آن را مصداق جنایت جنگی میدانند دهها تن کشته و شمار بیشتری زخمی شدند. متعاقباً جمع آوری سلاحها و اعمال محدودیتهای مختلف علیه مجاهدین و به سود ملاها اعمال گردید. همزمان، راه را برای سلطه رژیم ایران برای تسلط بر عراق باز کردند.
از قضایای لیستگذاری مجاهدین که قبلا اشاره شد، نیز مطلعید. دولت انگلستان جلودار لیستگذاری مجاهدین در اروپا بود. و البته وزیر خارجة وقت پنهان نکرد که برچسب تروریستی بهدرخواست رژیم ایران بوده است. در جمعبندی روابط غرب با ملاها به چند نکته مهم میرسیم:
اول: در سیاست دولتهای غرب نسبت به ایران حقوق بشر و آزادیها نادیده گرفته شده است.
دوم- دولتهای غربی، نقش مقاومت و اپوزیسیون ایران که کلید تغییر را در دست دارد، نادیده گرفته و برای خدمت به رژیم علیه مقاومت عمل کردهاند.
سوم: طرف حسابهای تجاری غرب در ایران، سپاه پاسداران و بنیادهای متعلق به ولی فقیهاند. که ریشه ناامنی و تروریسم در اروپا است.
ملاهای حاکم بر ایران در شکنندهترین و ضعیفترین وضعیت خود در سه دهه گذشته به سر میبرند. بحرانهای لاعلاج اقتصادی، اختلافات فزاینده درونی، بحرانهای منطقهیی، نارضایتی فزاینده اجتماعی و گسترش حمایت مردمی مقاومت، این رژیم را به سرنگونی نزدیکتر کرده است. رژیم آخوندی، برای غلبه بر این بحران، بر ابعاد مداخلات تروریستی و جنگافروزی خود در منطقه، بهشدت افزوده است. البته سیاست اشتباه و ضعیف غرب در منطقه، بهترین متحد این رژیم، در این مداخلات و جنگافروزیها بوده است. این سیاست باید تغییر کند. قلب این تغییر هم چیزی جز تغییر سیاست نسبت به رژیم ایران نیست.
در رابطه با سوریه، اجازه بدهید آنچه را که در آستانه کنفرانس ژنو2 گفتم، تکرار کنم، تنها راه حل برای این تراژدی قرن، خلع ید کامل از رژیم ایران در سوریه است، هر چیزی جز این، به سرانجام نخواهد رسید. تنها از این طریق میتوان به خونریزی پایان داد و راه را برای یک حکومت منتخب هموار کرد. به همین منوال خلع ید از ملاها، کلید رفع بحران و برقراری آشتی و مسالمت در عراق و لبنان و یمن هم هست.
فراموش نکنیم که بعد از این که رژیم آخوندی به اجبار یک قدم در برنامههای اتمی خود عقب نشینی کرد، نیاز مضاعفی به حفظ و گسترش سلطه خود در منطقه دارد و در غیاب یک سیاست قاطع بینالمللی هر روز به جنایات خود در این کشورها ابعاد جدیدی میدهد، کما اینکه اعدامها در داخل ایران و کشتار مجاهدین در کمپ لیبرتی را افزایش میدهد. همین موضوع در مورد پروندة هستهیی هم صادق است و در فقدان یک سیاست قاطع جهانی، رژیم برای حفظ و ادامه پروژه تسلیحات اتمی خود برای دستیابی به بمب، با فریبکاری و مخفیکاری بیشترین تلاش را میکند.
دوستان عزیز!
سه هزار عضو مقاومت در زندان لیبرتی هدف موشکباران مکرر دولت عراق و رژیم ملاها قرار دارند.
این، در حالیست که بیخانمانسازی اجباری اشرفیها و فرستادن آنها به زندان لیبرتی، از حمایت کامل دولتهای غرب برخوردار شد. آمریکا، انگلستان و اتحادیه اروپا همه قول دادند که حفاظت اعضای مقاومت را تضمین میکنند، اما به جای آن، در مقابل اعدام جمعی و آدمربایی در اشرف در 10شهریور گذشته، و موشکبارانهای لیبرتی هیچ واکنش مناسب و اقدام جدی به عمل نیاوردند.
چرا خواستار آزادی 7 گروگان که 6 تن از آنان زنان هستند، نمیشوند. 4حملة موشکی در 2013 علیه لیبرتی کافی است که مجاهدان لیبرتی را بهسرعت به آمریکا و انگلستان که مسئولیت مستقیم در این وضعیت دارند، منتقل شوند. ما خواستار بلادرنگ این اقدام هستیم. ضرورت این اقدام در حالی است که انگلستان سه سال است که حتی از پذیرش کسانی که پناهنده این کشور هستند هم، طفره میرود.
آیا برگرداندن تیوالها که حفاظ بنگالها هستند، جرم است؟ آیا انتقال جلیقهها و کلاه حفاظتی ساکنان از اشرف جرم است؟ اینها همان کلاهها و جلیقههایی هستند که کارمندان سازمان ملل در لیبرتی از آن استفاده میکنند. آیا انتقال تجهیزات پزشکی که به هزینه خود ساکنان خریداری شده است، زیادهخواهی است؟ آیا خواست ساکنان برای فروش میلیونها دلار اموالشان در اشرف زیادهخواهی است؟ پس چرا انگلستان از این خواستهای مشروع حمایت نمیکند؟
تغییر سیاست اروپا در رابطه با ایران تنها برای بهبود اوضاع نیست، بلکه برای جلوگیری از فاجعههای بزرگتر است. چیزی که امروز در سوریه و عراق میگذرد، تنها شروع این فاجعه است. شما و پارلمانترهای حامی مقاومت تاکنون گامهای شجاعانهیی در این مسیر برداشتهاید. شما قدرت و امکانات تغییر یک سیاست غلط را دارید شما شرف و سربلندی مردم انگلستان را نمایندگی میکنید و آینده روابط ایران و انگلستان به شما شناخته میشود و تنها با در پیش گرفتن این سیاست اصولی است که خاطرات تلخ مردم ایران از دولتهای انگلستان به تاریخ سپرده میشود.
شما در سخنرانیهای قبلیتان به خوبی دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران را توصیف کردید همانگونه که بارونس بوتروید گفت قتل عام زندانیان سیاسی ایران در سال 67، بزرگترین جنایت کیفر نایافته علیه بشریت بعد از جنگ جهانی دوم است. و به همین دلیل است که ما باید به نبردمان علیه دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران که تهدیدی برای صلح و امنیت جهان است، تا سرنگونی آن ادامه بدهیم.
برای همه شما آرزوی موفقیت میکنم.
7بهمن92