سخنرانی شخصیت های برجسته آمریکایی در کنفرانس در سنای آمریکا در حمایت از مقاومت ایران

کنفرانس در سنای ایالات متحدة آمریکا
ایران: بحران اتمی و توافقنامه ژنو
تعهدات آمریکا برای حفاظت از مجاهدان اشرفی


سفیر رابرت جوزف، دستیار ویژه رئیس جمهور آمریکا 2001 - 2004
بسیار از شما سپاسگزارم، یک افتخار واقعی برای من است که بخشی از این پنل برجسته باشم. سابقه من در درجه اول در عرصه عدم گسترش (هسته یی) است، بنابراین می خواهم سخنانم را در این زمینه متمرکز کنم. بحث در مورد توافق هسته یی که در هفته گذشته اجرایی شد، مورد توجه کشورهای سراسر جهان قرار گرفته است.
برای شروع باید فهم درست و کاملتری از تحریمها داشت. تحریمها در طول سالیان خسارات زیادی به سیستم اقتصادی رژیم ایران وارد کردند، اما علاوه بر تأثیرات اقتصادی آن، تحریمها مشروعیت و صلاحیت رژیم دیکتاتوری را به زیر سؤال بردند. این تأثیرات سیاسی تحریمها است که رژیم را به دست و پا انداخت. همچون تمام رژیمهای دیکتاتوری، بیشترین ترس ملاها هم از مردم خودشان است. این تصادفی نیست که با خرابتر شدن وضعیت اقتصادی، فشار بیشتری از لحاظ سیاسی به رژیم نیز وارد شود و برای همین است که رژیم  به طور وحشیانه مردم خود در داخل و اگر ممکن باشد حتی در خارج از ایران نیز سرکوب میکند.
از زمان انتخاب رئیس جمهور مثلاً مدره، حسن روحانی، آمار اعدامها به صورت وحشتناکی افزایش یافته است، از ماه ژوئن تا به حال بیش از400 اعدام انجام گرفته که ازجمله بیش از 20 تن از آنان زندانی سیاسی بوده اند. فقط در دو هفته گذشته بیش از 40 فقره اعدام صورت گرفته است. این تنها یکی از نشانه های رهبری عاجز و فرومانده است. حمله به مخالفان در خارج از ایران هم به شدت افزایش یافته است، مثل اعدام سنگدلانه و وحشیانه 52 تن از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران در کمپ اشرف و 4 حمله به کمپ لیبرتی با 14 کشته و دهها زخمی. سازمان مجاهدین خلق ایران به وضوح یک تهدید حیاتی برای رژیم به حساب می آید.


خوب، راه حل چیست؟ با نگاه کردن به واقعیات موجود و با در نظر گرفتن تجربیات شخصی خودم در مذاکرات اتمی با لیبی برای از بین بردن کامل برنامه اتمی آن در سال 2003 و 2004 من مطالب زیر را پیشنهاد می کنم:
اول ـ  ما باید متوجه دام مذاکرات بی انتها بر سر تعداد سانتریفوژها ، 3000 سانتریفوژ یا 5000 سانتریفوژ، یا 15000 یا 20000 و این قبیل باشیم.
دوم، ما باید ناتوانی و عجز رژیم در مشروعیتش را به یک اهرم فشار تبدیل کنیم، که می بینم کنگره نقش مهمی در آن ایفا می کند. ما وقتی که می بینیم طرحمان شکست خورد، باید تحریمهای بیشتری را به ایران اعمال کنیم. البته بدون قبول کردن مذاکرات و گفتگوهای بی پایان در زمانی که برنامه اتمی در حال پیشرفت است. و ما همچنین باید از مخالفان حمایت کنیم، اولین و مهمترین آن جامه عمل پوشاندن به تعهداتمان در حفاظت از سازمان مجاهدین خلق ایران در عراق است، و هر کاری می توانیم انجام دهیم تا آنها را در اسرع وقت به خارج از عراق منتقل کرده و جلوی حملات حتمی آتی و کشتار آنان را توسط مالکی یا حداقل با چشم پوشی او بگیریم. ما باید برای احقاق حقوق بشر به پاخیزیم. این کار درست و سیاست درستی است که ما باید پیش بگیریم. این جایی است که وظیفة اخلاقی ما و منفعت ما با هم منطبق میشوند.
سوم، ما باید بدانیم و درک کنیم که کوتاه آمدن و مماشات ما با سران رژیم ایران به هدف ما کمک نمی کند، بلکه تلاشهای ما را بی ثمر می کند.
ما باید خط قرمزی برای غنی سازی و باز بینی از آن که در 5 قطعنامه شورای امینت سازمان ملل بیان شده در نظربگیریم. برای رسیدن به نتیجه از طریق سیاسی، رژیم باید با این مسأله که یا دست از برنامه اتمی اش بشوید یا موجودیتش به عنوان یک رژیم در ریسک خواهد بود، روبرو شود.  
در پایان، من فکر میکنم که خیلی مهم است چالش اتمی رژیم ایران را در بستر منطقه یی دید، ما باید کاری کنیم که این فکر روبه رشد در نظر دوستان و دشمنانمان در منطقه که آمریکا را بعنوان کشوری که در حال خارج شدن از کشورهای حاشیه خلیج فارس و در منطقه خاورمیانه است، تصحیح کنیم.
اگر رژیم ایران را از اهدافش برای دستیابی به سلاح اتمی باز نداریم، دنیا با مشکلات خیلی بیشتر روبرو و منطقه محل خیلی خطرناکتری خواهد بود.
خیلی متشکرم


مارک گینزبرگ، سفیر پیشین آمریکا در مراکش
صبح شما بخیر خانمها و آقایان،
 اسم من مارک گینزبرگ است. من وقتی به ساختمان سنا بازمی گردم احساس می کنم هنوز بخشی از جمع شما هستم زیرا شغل حرفه یی خودم را در اینجا آغاز کردم. در سال 1971، وقتی 20 سال سن داشتم، کار خودم را در دفتر سناتور تد کندی آغاز کردم.
من می دانم که شما در حال حاضر مشغول رسیدگی به شمار فوق العاده زیادی از مسائل بعد از سخنرانی سالانه رئیس جمهور هستید. چراکه دامنة این سیاستگذاری عوامل مختلفی را در بر می گیرد، نه تنها در زمینه توافق هسته یی، بلکه همچنین سیاست آمریکا در عراق، سیاست رژیم ایران در عراق و بالعکس، و همچنین موقعیت نزدیک به 3000 تن که در زندان لیبرتی در مرکز خطرات و آتش جنگ هستند. این 3000 نفر به فوریت خواهان امنیت از گزند دولت عراق هستند.
 دلیل حضور امروز من در اینجا این است که در مورد اهمیت عمل کردن آمریکا به وظایف خودش، با شما صحبت کنم. آمریکا به وظیفه یی که نسبت به 3000 پناهندة ایرانی ساکن کمپ لیبرتی دارد هنوز عمل نکرده است.
در دوران مالکی، آنها مورد اذیت و آزار و حمله قرار گرفته اند و از امنیت محروم شده اند، به رغم اینکه در تمام مدت قرار بود سازمان ملل مسئول امنیت،سلامت و آسایش آنها باشد. اهمیت موضوع برای من این است که این یک نمونه ساده دیگر از بحران پناهندگی نیست. آمریکا به طور کتبی رسماً نسبت به آنها متعهد شد که امنیت و سلامت آنها را تأمین کند و آنها را به نقطه امنی برساند. ،باید یادآوری کنم که نمایندگان ارشد این سازمان نقش کلیدی در افشای اطلاعات فوق العاده مهمی در رابطه با برنامه هسته یی رژیم ایفا کردند.
من می دانم که در دوران بسیار پیچیده یی در چارچوب روابط رژیم ایران و آمریکا هستیم، اما نباید یک اقدام بسیار مهم و اساساً بشردوستانة آمریکا و عمل کردن به تعهدات را بیش از اندازه پیچیده نمود.
یک نکته که برای من روشن بوده این است که تلاشی سخت و ادامه دار از طرف نمایندگان رژیم ایران در جریان بوده تا ساکنان کمپ لیبرتی را بی اعتبار کنند و بگویند آنها تروریست هستند و نباید در آمریکا پذیرفته شوند.
من امروز صبح با نمایندة ویژه وزیر امورخارجه کری در امر انتقال پناهندگان کمپ لیبرتی صحبت میکردم. اسم او جاناتان واینر است و یکی از دوستان خوب من هم هست. او به من گفت «این موضوع برای من گیج کننده است و برای تو هم باید گیج کننده باشد. این افراد در خطر هستند و تا به حال مورد حمله قرار گرفته اند، بیش از 100 تن از آنها کشته شده و دارای امنیتی که آمریکا تضمین کرده بود، نیستند. هیچ شکی وجود ندارد که با وجود نیروهای مالکی که تحت امر آخوندها هستند این افراد در معرض حملة گرگها هستند. چه دلیل دیگری دارد که به آنها حمله شود؟ چرا سازمان ملل امنیت مورد نیاز آنها را تا به حال تامین نکرده است؟ خدای من، آنها حتی بنگالهایی ندارند که حفاظت شده باشد. در سال 1979 من به عنوان معاون مشاور ارشد رئیس جمهور در امور سیاستگذاری خاورمیانه در کاخ سفید کار میکردم. اگرچه من هیچ نقشی در سیاست آنها در قبال رژیم ایران نداشتم، شاهد بودم که دولت آمریکا تصمیم گرفت که رژیم شاه تغییر یابد به جای اینکه از آن حمایت شود. من در سن 28 سالگی شاهد این سیاستگذاری در لحظه تصمیم گیریها بودم. شما در این کنگره از نفوذ بسیار زیادی برخوردارید و هیچگاه به میزان نفوذ خود در رابطه با کاخ سفید کم بها ندهید. فراموش نکنیم که هیچ کس در کاخ سفید نیست که بتواند بگوید مدافع سرسخت تحریمها علیه رژیم ایران بوده است. به یمن فعالیتهای شما در کنگره بود که رژیم ایران بالاخره پای میز مذاکرات نشست. این پایداری کنگره آمریکا در راستای اعمال تحریمها حتی به رغم مخالفتهای دولت اوباما و دولتهای پیشین بود که به این امر منتهی شد. شما دارای نقش و مسئولیتی هستید که مفید واقع شده است. وادار کردن دولت آمریکا برای انجام آنچه درست است یکی از گامهای دیگر در این مسیر است. خیلی ساده به نظر می رسد،یعنی کاری که ما باید انجام دهیم چون صحیح است، اما از دید تعداد قلیلی زیادی پیچیده است. درحالیکه تعداد زیادی خواهان انجام این کار هستند.
سؤالی در مورد نقش کنگره شد و همچنین در مورد نقش سناتور منندز و سایرین که مدافع قطعنامه های تحریم (علیه رژیم) هستند. در چارچوب فعالیتهای شما در سنا، می توانید که به دولت بگویید ما از تو انتظار داریم به موازات عدالت حرکت کنی و شرافت و شان این مملکت را محترم بشماری .آقای رئیس جمهور،اگر شما چنین کاری کنید ما آن را به عنوان عملی شجاعانه و شرافتمندانه نزد مردم آمریکا قلمداد خواهیم کرد، همچنین در راستای تعهدات و وعده های آمریکا. آقای رئیس جمهور ما همچنین میدانیم که اگر شما این اقدام را انجام دهید،به مردم ایران و عراق و سایر نقاط ثابت خواهد شد که وقتی آمریکا تعهد رسمی و کتبی میدهد به آن وفادار خواهد ماند.
من هیچ شکی در مورد پیروی مکرر مالکی از ملایان به عنوان یک عامل افراطی ندارم. شکی نیست که او آلت دستی است و اگر فرصت داشته باشد تمام ساکنان را ازمیان برمی دارد.
نباید فریب خورد. مهم است که به توافقی دست یافت. اما رژیم ایران سیاستهایی را دنبال میکند که از برنامه تسلیحات هسته یی آن بسا فراتر میروند، من می دانم شما که به نیابت از سناتورها به اینجا آمده اید این موضوع را درک می کنید. شما در این زمینه تخصص دارید. نباید این موضوعات را نادیده گرفت. از شما بسیار متشکرم.


سرهنگ کنتول، از فرماندهان حفاظت اشرف
ژنرال جونز به عملیات ما در سال 2003-2004 اشاره کرد. در سال 2003 من فرمانده ارشد نظامی آمریکا در کمپ اشرف بودم و اظهاراتم، اظهارات شخصی خودم هستند. این حقیقت دارد که ما با مجاهدین در عراق وارد مذاکره شدیم و مجاهدین داوطلبانه توافق کردند که به درخواستهای ما پاسخ مثبت بدهند. آنها هرگزحین  عملیاتمان شلیک نکردند و در آن دوران من با نیروهای ویژه که از منطقه کردستان وارد شدند و اولین نیرویی بودند که با مجاهدین برخورد داشتند، صحبت کردم.  در آن دوران، ما به چند حمله کشنده علیه مجاهدین دست زدیم و منطقی بود که آنها علیه ما وارد جنگ بشوند، ولی نشدند. آنها تلفاتی داشتند، چند مجاهد در جریان این حملات کشته شدند ولی واکنش نشان ندادند. آنها تعدادی از سایر قرارگاههایشان در عراق را رها کردند و در کمپ اشرف به طور مسالمت آمیز و در همکاری با نیروهای آمریکا یی جمع شدند ما قول دادیم از آنها حفاظت کنیم. یکی از جایگزینان من، درگیر مذاکراتی بود که به آنها «قول حفاظت» دادیم و من می خواستم بگویم کاملاَ همانطور که ژنرال جونز سالها پیش سوگند خورد که این کشور و قانون اساسی ایالات متحده را حفاظت کند، من هم همین کار را کردم و کاملاَ با سخنرانان قبلی که همین حرفها را زدند، موافقم و این یک ضرورت اخلاقی از سوی کشورماست. این تعهد، هویت ما را تعریف می کند تا به کسانی که تحت ظلم قرار گرفته اند و نمی توانند از خودشان دفاع کنند، کمک کنیم. حدود سه هزار نفر به خاطر همکاری شان با ایالات متحده حالا در کمپی هستند که به نحو متناقضی کمپ لیبرتی نام دارد. آنها آنجا هستند به خاطر این که با ما همکاری کردند و ما قول دادیم از آنها حفاظت کنیم. لذا، من معتقدم این امر یک ضرورت اخلاقی است. من همچنین می خواهم برای ثبت در تاریخ بگویم که در جریان عملیات بالکان، در یک نقطه در دوران دولت کلینتون، به این ضرورت رسیدیم که تعدادی از افراد را از بالکان منتقل کنیم و ظرف دو ماه ، ما 40 هزار نفر را از بالکان به ایالات متحده آوردیم و به نیوجرسی بردیم و در قرارگاه دیکس اسکان دادیم و نهایتآَ آنها را بعد از پایان تخاصمات به بالکان بازگرداندیم. لذا، این مسألة نخست است که من معتقدم ما یک مسئولیت اخلاقی داریم و ثانیاً این امری است که به روشنی در توانایی ایالات متحده هست که انجام دهد، در صورتی که چنین اراده یی وجود داشته باشد.
29 ژانویه 2014 (9 بهمن 1392)